كلمات كليدي : عرب، اعراب، بدوي، جزيرة العرب، باديه، عصر جاهلي، اسلام
نویسنده : منيره شريعت جو
"عرب" واژهای است که برای کلیه عربها اعم از شهرنشین(حضری) و بدوی (صحرانشین) به کار میرود، اما واژه "اعراب" تنها به عربهای صحرا نشین اطلاق شده و جمع کلمه عرب نیست[1]. به لحاظ قدمت نیز تقسیم بندیهای مختلفی از عرب شده است، از جمله: بائده، عاربه و مستعربه،[2] در قرآن کریم نیز این دو واژه در همین معنا به کار رفته است.[3]
محل سکونت
از جمله محلهای سکونت عرب، منطقه جزیرة العرب است که به گفته ابن خلدون از سه طرف به دریا منتهی میشود؛ از شرق به دریای فارس، از جنوب به دریای هند و از غرب به دریای سرخ.[4] به دلیل وجود دو اقلیم بیابانی و منطقه آباد [بیشتر در جنوب عربستان] شاهد دو نوع زندگی شهرنشینی در مکانهای آباد و بدوی در بادیه [صحراها، بیابان و ریگزارها] میباشیم.
ویژگی های اعراب بدوی
هر چند شرایط اقلیمی صحرا ویژگیهای خاصی به زندگی اعراب میبخشد، اما در بین عرب، به ویژه شهرنشینان و بدویان منطقه حجاز، اختصاصات مشترک نیز یافت میگردد که آنها را از ابعاد مختلف میتوان مورد بررسی قرار داد.
قبیله مهم ترین واحد اجتماعی و سیاسی است که به ریاست بزرگ قبیله (شیخ) بر مبنای عصبیت (مبتنی بر خون و نیای مشترک) استوار بود.[5] طبقه اصیل، موالی (همپیمانان) و بردگان، سه طبقه اجتماعی موجود در قبیله بود.[6] همچنین به علت اهمیت نسب، نوع معیشت، جنگ و مسائلی از این قبیل پسران بر دختران ترجیح داشتند، هر چند زنان در جنگ و صلح نقش عمدهای ایفا مینمودند.[7] زنده به گور کردن نوزادان دختر نیز در بین برخی قبایل رواج داشت. [8]
اعراب بدوی در چادر سکونت داشتند و امرار معاش آنان نیز از طریق حیواناتی چون شتر، گوسفند و بز، کوچ نشینی به دنبال یافتن مرتع، راهزنی و جنگ با سایر قبایل بود.[9]
زندگی قبیلهای ضمن داشتن قوانین خاص خود، باعث ایجاد سنت هایی چون حفظ نسب، حلف (هم پیمانی قبایل) و سنت جوار(حمایت از پناهنده) شده بود.[10]
رایج ترین دین آنان بت پرستی بود که برخلاف عرب جنوب در ضمن عبادت بتها، الله نیز پرستش میشد، همچنین باورهای خرافی نقش عمدهای در اعتقادات آنها داشت.[11]
برخلاف بی سوادی موجود،[12] عرب به ویژه اعراب بدوی به لحاظ لهجه، لغت، عادات، خصلتها و شعر و ادب برجسته تر از شهرنشینان بودند، به گونهای که عربهای شهرنشین فرزندان خود را تا سنین پنج سالگی به بادیه میفرستادند که نمونه آن فرستادن پیامبر(ص) به دایگی حلیمه سعدیه در بادیه میباشد.[13]
تبار شناسی و ایام العرب (شرح وقایع جنگهای بین قبایلی در عصر جاهلیت) دو دانشی است که عرب جاهلی بدانها بسیار توجه داشته است.[14] هرچند برخی خصلتها همچون حلف، جوار، ادبیات برجسته و ... در بین اعراب به چشم می خورد، اما گاه فارغ از ظاهر آن با باطنی بسیار ناپسند که نمونه آن را در افتخارات و اشعار جاهلی میتوان دید مواجه میشویم.
امام علی(ع) در یکی از توصیفهای خویش از عرب جاهلی میفرمایند: خداوند رسول اکرم(ص) را در زمانی برانگیخت که:
« ... شما بدترین دین را داشته و در بدترین خانه زندگی میکردید؛ میان غارها، سنگهای خشن و مارهای سمی خطرناک فاقد شنوایی به سر میبردید؛ آبهای آلوده مینوشیدید و غذاهای ناگوار میخوردید؛ خون یکدیگر را به ناحق میریختید و پیوند خویشاوندی را میبریدید؛ بتها میان شما پرستش میشد و مفاسد و گناهان شما را فراگرفته بود.»[15]
اعراب بدوی پس از اسلام
پس از ظهور اسلام، اعراب به گونههای مختلف و با انگیزههایی متفاوت به جمع مسلمانان پیوستند. گذشته از کسانی که از روی اخلاص مسلمان میشدند، بسیاری از قبایل پس از تشکیل حکومت نبوی(ص) در مدینه، در سال نهم و دهم هجری به صورت وفود (گروهها) به اسلام گرویدند. تعدادی از آنان نیز که بر بت پرستی خود مقاومت مینمودند با سریههایی که از سوی پیامبر(ص) صورت میگرفت تسلیم حکومت اسلامی میگشتند.[16]
قرآن کریم کفر و نفاق آن دسته از اعراب که ایمان نیاوردند را شدیدتر ازسایرین معرفی مینماید.[17] همچنین اعراب مسلمان را نیز به سه دسته تقسیم می نماید: کسانی که به خدا و رسول او ایمان آورده اند؛[18]اعرابی که اسلام آورده اند منتها ایمان در قلب آنان رسوخ نیافته است[19] و افرادی که در زمره منافقان قرار دارند.[20]