دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اعزام مبلّغ در سیره نبوی(ص)

No image
اعزام مبلّغ در سیره نبوی(ص)

كلمات كليدي : تاريخ، رسول خدا(ص)، تبليغ، مبلغ، رجيع، بئر معونه

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

تبلیغ در لغت به معنای رساندن پیام و واصل کردن خبر به مخاطب است و در اصطلاح با توجه به مفاهیم آیات بلاغ[1] و دعوت[2] شاید بتوان بهترین تعریف برای تبلیغ را چنین ارائه کرد:

تبلیغ عبارت است از روش یا روش‌های مهم به هم پیوسته در غالب یک مجموعه برای بسیج کردن و جهت دادن به نیروهای فردی و اجتماعی از طریق نفوذ در شخصیت، افکار، عقاید و احساسات افراد جهت رسیدن به یک هدف مشخص.[3]

اهمیت تبلیغ در کلام پیامبر‌اکرم(ص)

اسلام دین خیر و سعادت است و بدان دعوت می‌کند. اصلاً اسلام دین تبلیغ به خیر و نیکی است و هر مسلمانی موظف به تبلیغ خیر و خوبی و نفی شر و بدی است، از این‌رو از همان ابتدای ظهور اسلام تبلیغ مورد توجه و عنایت خاص رسول‌خدا(ص) و به تبع اصحاب و یارانش بود و دامنه این توجه به واسطه سخنان پیامبراکرم(ص) در باب اهمیت تبلیغ، نزد مسلمانان بیشتر نیز شد.

روایت شده که پیامبر(ص) به مردی که از ایشان درخواست سفارش نمود فرمودند: «تو را سفارش می‌کنم که چیزی را برای خدا شریک نگیری.... مردم را به اسلام فراخوانی و یقین داشته باش که در برابر هر اجابت کننده‌ای پاداش آزادی یک برده از فرزندان یعقوب داری.»[4]

رسول‌خدا(ص) هر گاه دسته‌ای را به اطراف گسیل می‌داشت به آنان می‌فرمود: «با مردم الفت بگیرید و به آنان فرصت دهید و تا آنان را به اسلام فرا نخوانده‌اید بر آنان هجوم نیاورید که بر روی زمین هیچ خانواده روستانشین یا چادرنشینی نیست؛ مگر آن که اگر آنان را مسلمان پیش من آورید برایم دوست داشتنی‌تر از آن است که مردان‌شان را بکشید و زنان‌شان را نزد من آورید.»[5]

ایشان آن هنگام که علی(ع) را به سوی یمن می‌فرستاد به ایشان فرمودند: «ای علی(ع) اگر خداوند به دستان تو انسانی را هدایت کند برای تو از آنچه خورشید بر آن تابیده و غروب کرده بهتر است و برای توست ولایت او ای علی(ع).»[6]

جایگاه مبلغ در نظر پیامبر اکرم(ص)

برای مبلغ در اسلام مقامی رفیع در نظر گرفته شده است. پیامبر(ص) در ضمن سخنانی علاوه بر تشویق مسلمین به امر تبلیغ، ضمن سخنانی به درجات مبلغین پرداخته‌اند که در این‌جا به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم:

از رسول‌خدا(ص) روایت شده که: «خداوند شاد کند، کسی را که چیزی از ما می‌شنود و آن را همان‌گونه که شنیده به دیگران می‌رساند، چه بسا شنونده‌ای که ظرفیتش از رساننده بیشتر است.»[7] ایشان بهترین امت خود را کسی معرفی کرده‌اند که مردم را به سوی خداوند متعال می‌خواند و بندگان خدا را با او دوست می‌سازند.[8] ایشان همچنین فرمودند: «هر کس حدیثی را به امتم برساند که به سبب آن سنتی را بر پا دارد یا بدعتی را در هم شکند بهشت از آن او خواهد بود.»[9]

نیز فرمودند: «دعوت کننده‌ای نیست که دعوت به هدایت کند؛ مگر آنکه هم‌سان با پاداش آن که از او پیروی می‌کند پاداش خواهد داشت بی‌آنکه چیزی از پاداش آن پیروی‌کنندگان کاسته شود.»[10]

اعزام مبلغ در سیره نبوی(ص)

2/ا قبل از هجرت

رسول‌خدا(ص) با وجود تمام مشکلاتی که در ابتدای رسالت الهی خود در مکه داشتند با این حال از اعزام مبلغ به سایر نقاط نیز غافل نبودند و در فرصت‌های مناسبی که پیش می‌آمد، افرادی را جهت تبلیغ دین به مناطق مختلف اعزام می‌کردند. نقل شده اسعد بن‌زراره یکی از سران خزرج با دوستش ذکوان بن‌ عبد قیس برای کمک گرفتن از قریش علیه رقیب نظامی خود اوس، وارد مکه شد. او طی ملاقاتی که با رسول‌خدا(ص) داشت با شنیدن آیاتی از سوره انعام مسلمان شد و از پیامبر(ص) درخواست نمود تا معلمی برای آموزش آنها به یثرب اعزام دارد. آن حضرت جوانی بیست ساله به نام مصعب بن‌ عمیر را به آنجا فرستاد. مصعب در آنجا به آموزش و تدریس و تبلیغ دین خدا پرداخت[11] و توانست عده زیادی از مردم یثرب را به دین اسلام فرا خواند. مصعب در مدینه مقری ‌خوانده می‌شد.[12] مردم نزد او قرآن تلاوت می‌کردند و او استماع می‌کرد و خطاهایشان را اصلاح می‌کرد.

هجرت جعفر بن ابی‌طالب و دیگر مسلمانان به حبشه را نیز می‌توان از مصادیق دیگر تبلیغ دین اسلام در قبل از هجرت بر شمرد که در سال پنجم بعثت صورت گرفت. این امر موجبات آشنایی حبشیان با اسلام را فراهم آورد بر اساس همین آشنایی بود که نجاشی پادشاه حبشه در سال ششم هجرت در پی نامه رسول خدا(ص) اسلام آورد.

2/2 بعد از هجرت

در اوایل هجرت، طفیل بن‌عمرو- شاعر نامی عرب- به مدینه آمد او علی رغم بر حذر داشتن سران قبیله از تماس با رسول خدا(ص) با حضرت ملاقات کرد و به پیامبر(ص) ایمان آورد سپس او آمادگی خود را برای آموزش دین در میان قبیله‌اش اعلام کرد، رسول‌خدا(ص) نیز پس از تعلیمات ساده او را به سوی قبیله‌اش گسیل داشت، او در آنجا چنان موفق عمل کرد که توانست افراد زیادی از قبایلش را مجذوب اسلام نماید.[13]

بعد از جنگ احد رسول‌خدا(ص) کوشیدند با اعزام گروه‌های تبلیغی به میان قبایل و مراکز جمعیت، قلب‌های قبایل بی‌طرف را به معارف اسلام جلب کند از این‌رو مبلغان ورزیده‌ای که حافظ قرآن و آگاه به احکام و سخنان پیامبر(ص) بودند و حاضر بودند عقاید اسلامی را با روشن‌ترین بیان و واضح‌ترین اسلوب به گوش مردم دور دست برسانند را جهت تبلیغ دین به مناطقی گسیل داشتند که منطقه نجد از جمله این مناطق بود. اما توطئه دشمنان، سرنوشت دردناکی را برای گروه‌های تبلیغی رقم زد این واقعه رسول‌خدا(ص) را بر آن داشت که تا فرا رسیدن فرصتی مناسب از ادامه این کار منصرف گردند و اما شرح ما وقع:

واقعة رجیع[14]

در سی و پنجمین ماه هجرت گروهی از نمایندگان قبایل عضل و قاره از در حیله بر پیامبر(ص) وارد شده گفتند: ای پیامبر خدا(ص) قلب‌هایمان متوجه اسلام شده و محیط ما نیز برای پذیرش اسلام آماده است لازم است گروهی از یاران خود را همراه ما اعزام فرمایید تا در میان قبیله ما تبلیغ کنند و به ما قرآن بیاموزند و از حلال و حرام خداوند آگاه سازند. در پی این درخواست رسول‌خدا(ص) گروهی شش نفره از مسلمانان را به فرماندهی مرثد بن ابی‌مرثد به همراه نمایندگان قبایل به آن نقاط فرستاد. پس از خروج از مدینه در آبگاهی به نام رجیع رسیدند.

در آنجا نمایندگان قبایل نیت‌های پلید خود را ابراز کردند و از قبیله هذیل کمک گرفته با مسلمانان درگیر شدند.

آنان ضمن شهادت سه نفر از مبلغان سه نفر دیگر را به اسارت گرفتند و سرانجام این سه نفر نیز به شهادت رسیدند.[15]

فاجعه بئر معونه[16]

در ماه صفر سال چهارم هجرت پیش از آنکه خبر شهادت فرزندان اسلام در سرزمین رجیع به پیامبر(ص) برسد، ابو براء عامری وارد مدینه شد، پیامبر(ص) او را به آیین اسلام دعوت کرد؛ اما او نپذیرفت او به رسول‌خدا(ص) عرض کرد: «اگر سپاه تبلیغ نیرومندی را روانه صفحات نجد کنید، امید است، ایمان بیاورند؛ زیرا تمایلات آنان به توحید بسیار است.»[17] پیامبر(ص) فرمود: «از حیله عداوت و دشمنی مردم نجد بیم دارم.» ابو براء کاروان تبلیغی را در پناه خود گرفت و ضمانت کرد که آنها را از هر حادثه سوئی حفظ کند. پس چهل نفر از رجال علمی اسلام که حافظ قرآن و احکام بودند، به فرماندهی منذر بن عمرو ساعدی رهسپار منطقه نجد گردیدند و در کنار بئر معونه منزل کردند.[18] پیامبر(ص) نامه‌ای که مضمون آن دعوت به آیین اسلام بود، به یکی از سران نجد به نام عامر بن‌طفیل نوشته بود. یکی از مسلمانان مأمور شد که نامه‌ی پیامبر(ص) را به عامر برساند؛ اما او نه تنها نامه پیامبر(ص) را نخواند، بلکه حامل نامه را نیز به شهادت رساند، آنگاه قبیله خود را بر کشتن رجال علمی اسلام دعوت کرد؛[19] اما افراد قبیله‌اش به جهت امان دادن بزرگ قبیله – ابو براء – به آنان از این امر امتناع ورزیدند. عامر از عشایر و قبایل اطراف کمک گرفت، آنها سپاه تبلیغی را در محاصره گرفتند، مسلمانان به مقابله پرداختند؛ اما همگی به شهادت رسیدند به جز کعب بن‌زید که با بدنی مجروح خود را به مدینه رساند و جریان را به رسول‌خدا(ص) اطلاع داد.[20]

خبر سرنوشت هر دو گروه تبلیغی در یک شب به پیامبر(ص) رسید و پیامبر(ص) را غرق اندوه کرد.[21]

از آن پس پیامبر(ص) با احتیاط بیشتری برخورد می‌کردند و تا پس از صلح حدیبیه که رسول‌خدا(ص) مبلّغینی را جهت امر تبلیغ با پشتوانه محکم نظامی راهی مناطق دور دست می‌کردند، از اعزام مبلغ به این نحو خودداری می‌کردند.

بعد از صلح حدیبیه و بخصوص پس از فتح مکه بر دامنه تبلیغات دینی از سوی رسول‌اکرم(ص) افزوده شد، به طوری که سرتاسر شبه جزیره عربستان عرصه تبلیغ آیین اسلام گردیده، ندای اسلام تمامی قبایل عرب جزیرة‌العرب را در برگرفته بود. گروه‌های نظامی‌- تبلیغی از سوی رسول‌خدا(ص) به سرتاسر جزیرة‌العرب گسیل می‌شدند. آنها در درجه اول وظیفه داشتند که ساکنان منطقه مورد نظر را به اسلام دعوت کنند و در صورت امتناع از پذیرش اسلام، با آنها وارد جنگ ‌شوند. افراد زیادی نیز در پی اعزام این گروه‌ها برای آموزش دین از سوی پیامبراکرم(ص) به مناطق گوناگون اعزام ‌می‌شدند که از جمله آنها می‌توان به فرستادن عمرو بن حزم خزرجی به نجران[22] و فرستادن معاذ بن‌جبل به یمن و حضرموت اشاره کرد.[23] زمانی که رسول‌خدا(ص) معاذ بن‌جبل را برای دعوت و تبلیغ مردم یمن می‌فرستادند، به او توصیه کردند که «یا معاذ بشّر و لا تنفّر، یسّر و لا تعسّر ای معاذ مردم را [بیشتر]بشارت دهنده و مژده دهنده باش و بیزارشان مکن آسان بگیر و سخت مگیر(کاری کن که مردم از روی میل و رغبت به اسلام گرایش پیدا کنند.)»[24]

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS