13 مهر 1394, 13:51
آیت الله آقا سیدعلى عرب که در حدود 11 سال ملازم محضر آخوند ملا حسینقلى همدانى بود، در مورد حالات و کمالات استاد خویش مى گوید:
«روزى به قصد زیارت ابى عبدالله الحسین(علیه السلام)، همراه آن بزرگوار وارد حرم مقدس شدیم. آخوند ملاحسینقلى همدانى مشغول نماز زیارت شد. به علت ازدحام جمعیت، بدن آخوند هنگام نماز مقدارى تکان مى خورد. آن جا آقا شیخى از اهل مازندران بود که آخوند را نمى شناخت، گفت: این آقا چرا موقع نماز طمأنینه لازم را ندارد؟ من در پاسخ گفتم: ایشان پیرمرد است، نماز هم که نماز مستحب است. او قانع نشد و تصمیم داشت مطلب را به خود آقاى آخوند متذکر شود. رفت خدمت آقا و عرض کرد: آقا! هنگام نماز، بدنتان طمأنینه لازم را نداشت! آخوند متوجه شد که او با زحمت حرف خود را بیان مى کند، به او فرمود: «چرا تذکر خود را با مشکل بیان مى کنى؟ شما باید به من بگوئید: آخوند تو چند وقت است نجف هستى، هنوز متوجه نشده اى که در نماز باید طمأنینه را رعایت نمود. تذکر تو بجاست و نباید چیزى مانع آن شود.»([36])
ایشان در خاطره دیگرى، در مورد تواضع آن عارف فرزانه مى گوید:
«وقتى درخدمت آقاى آخوند وارد مسجد سهله شدیم، افرادى زیادى از اصحاب آن بزرگوار تشریف داشتند. در زوایه، مسجد وقتى متوجه شدند آیت الله حاج آقا رضا همدانى مشغول نماز مغرب هستند، آقاى آخوند متواضعانه به همراهان فرمود: به ایشان اقتدا کنیم و نماز را با ایشان بخوانیم.»([37])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان