دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خلق

و معنای صفت مفعولی یعنی آفریده یا مخلوق که معمولاً‌ از آن مفهوم جمع اراده می‌شود یعنی آفریدگان یا مخلوقات، چنان‌که تعبیر «خَلْقِ خدا» که بر زبان مردم نیز می‌رود به معنی مخلوقات و آفریدگان خداوند است.
خلق
خلق

در لغت دارای دو معناست:

معنای مصدری یعنی آفریدن و آفرینش،

و معنای صفت مفعولی یعنی آفریده یا مخلوق که معمولاً‌ از آن مفهوم جمع اراده می‌شود یعنی آفریدگان یا مخلوقات، چنان‌که تعبیر «خَلْقِ خدا» که بر زبان مردم نیز می‌رود به معنی مخلوقات و آفریدگان خداوند است.

خلق از سه دیدگاه قابل تفسیر است:

از دیدگاه دینی- کلامی و از دیدگاه عرفانی و فلسفی:

1- از دیدگاه دینی کلامی؛ خَلْق، از این دیدگاه در معنای آفریدن و ایجاد کردن به کار می‌رود و آن دارای دو معنای مطلق و نسبی است:

الف) خلق مطلق: و آن عبارت است از صِرف الایجاد یا خلق از عدم (= آفرینش از هیچ) که صفتی است خداوندی و کرداری است ویژۀ حق تعالی. خلق در این معنا همان ابداع، یعنی آفرینش موجودات مجرد است، یعنی موجوداتی که نه در ماده‌اند و نه در زمان و به اصطلاح فلاسفه مسبوق به ماده و مدت (=زمان) نیستند ابداع از دیدگاه متکلمان به پدید آوردن شیء بدون استفاده از اصل یعنی بدون استفاده از چیزی دیگر به عنوان اساس و بنیاد و نیز بدون تقلید کردن از یک نمونه (الگو) تعبیر می‌شود و چنان‌که

« خَلَقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ »[1]

به دلیل

« بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ »[2]

به معنی اِبداع زمین و آسمان از سوی خداست. نیز آیۀ شریفۀ

« أَفَمَن یَخْلُقُ کَمَن لاَّ یَخْلُقُ أَفَلا تَذَکَّرُونَ »[3]

تأییدی بر کاربرد خلق است در معنای ابداع، چرا که تنها خدا قادر به ابداع است و ماسوی الله چنین قدرتی ندارند.

ب)خلق نسبی: و آن عبارت است از ایجاد شیء ازشیء، یعنی پدید آوردن چیزی از چیزهای دیگر که به منزلۀ‌ مواد و مصالح به شمار می‌آیند. چنان که مراد از خلق در آیۀ

« خَلَقَ الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ »[4]

«خدا انسان را از نطفه آفرید»

یا

« خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ »[5]

«خدا انسان را از چکیدۀ گِل آفرید»

بیانگر ایجاد شیء (=انسان) از شیء دیگر (=نطفه یا چکیدۀ گل) است.

این گونه خلق که در زمان و مکان صورت می‌گیرد و به اصطلاح مسبوق است به ماده و مادت (=زمان) همان است که چون از سوی خداوند صورت پذیرد، در اصطلاح فیلسوفان از آن به احداث و از آفریده‌های مسبوق به ماده و مدت (= موجودات مادی) به محدثات تعبیر می‌شود، چنان‌که چون از آفرینش موجودات مسبوق به ماده و نه مسبوق به زمان (=مدت) سخن برود- یعنی از خلق افلاک- از آن به تکوین یا اختراع تعبیر می‌گردد.

از آن‌جا که متکلمان برخلاف فلاسفه آفرینش هر قسم از موجودات را با اصطلاح خاص بیان نمی‌کنند و اصطلاحاتِ بیانگر آفرینش، مثل ابداع و تکوین و احداث و اختراع و همانند آن‌ها را – به صورت مترادف و در مفهوم خلق و ایجاد به کار می‌برند، طبیعی و بدیهی است که خلق از دیدگاه آنان در دو معنای خاص (=مطلق= ابداع) و عام (=نسبی= احداث و تکوین یا اختراع) به کار رود و آفرینش تمام حوزه‌های هستی، یعنی حوزۀ مجردات، حوزۀ افلاک و حوزۀ موجودات مادی را بیان کند.

2- از دیدگاه عرفانی؛ خلق، از این دیدگاه در معنای گونۀ مخلوق (=آفریده) به کار می‌رود و آن عبارت است از عالم خلق، چرا که، در اصطلاح اهل حکمت و عرفان، از ما سوی الله یا از مخلوقات، به عوالم (= جهان‌ها) تعبیر می‌گردد. و تمام عالم را منقسم ساخته‌اند به خلق و امر، یعنی به عالم خلق و عالم امر عالم خق- که از آن به عالم مُلک و عالم شهادت نیز تعبیر می‌شود – یکی از دو عالَم به شمار می‌آید و آن عالم اجسام که لطیف و کثیف و قابل مساحت (=اندازه‌گیری) و تجزّی (=تجزیه) است... یعنی جهانی است در زمان و مکان که به اصطلاح، موجود به ماده مدت (=زمان) است و تمام افلاک و عناصر و موالید ثلاث، یعنی جماد و نبات و حیوان را در برمی‌گیرد.

3- از دیدگاه فلسفی؛ در فلسفۀ اسلامی ایجاد شیئی از شیئی دیگر و با ایجاد مسبوق به ماده و مدت، «خلق» نام دارد و هر امر ممکن الوجودی جز خداوند، فعل و معلول او به شمار می‌رود و بی‌واسطه یا باواسطه یا با چند واسطه به او مرتبط می‌شود. نخستین صادر از خدا یک عقل است. این عقل به خودی خود ممکن و به وسیله مبداء نخستین واجب است. این صدور یا فیض، نخستین انگیزۀ صدور بقیۀ موجودات است و پس از وجود او مخلوقات دارای انقساماتی از قبیل مادی مجرد و مجرد عقلی و مثالی می‌گردند. موجودات و مخلوقات جهان از حیث فلسفی، «ممکن‌»‌اند، یعنی دارای وجودی که از ناحیۀ ذات، مستقل و قائم به خود نیست بلکه وجودش به غیر است از این رو هرگاه نظر به ذات، آن باشد، وجودش مستقل است، نیز وجودش، مساوق با وحدت است ولی اگر با توجه به غیری که وجودش از او است در نظر گرفته شود، ایجاد است نه وجود، و آن غیر، موجود او خواهد بود. همین وجود به اعتبارات گرفته دیگر مخلوق و مظهر رحمت الهی نیز هست، پس هستی و نیستی( وجود و عدم) دو امر زاید بر موجود و معدوم نیستند بلکه خود موجود و معدوم‌اند؛ اما وهمِ انسان چنین می‌پندارند که هستی و نیستی دو صفت راجع به موجود و معدوم هستند. [6]

    پی نوشت:
  • [1] .سوره انعام آیه 1
  • [2] . سوره بقره آیه 117
  • [3] . سوره النحل آیه 17
  • [4] . سوره النحل آیه 4
  • [5] . سوره المؤمنون آیه 12
  • [6] . برگرفته از دایرة المعارف تشیع(دایرة المعارف تشیع؛زیرنظر احمد صدر حاج سیدجوادی، کامران فانی، قم، سعید محبی، 1378، اول

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

در آموزه‌های اهل بیت(ع) به ویژه ائمه اطهار(ع) طلب یاری کردن توسط آن بزرگواران مطرح شده است.
پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

دوره پهلوی را می‌توان دوره رشد و گسترش بهائیت دانست. بسیاری از چهره‌های شاخص بهائیت در این دوره، با بهره‌مندی از حمایت‌های ویژه شاه، سمت‌های سیاسی و اقتصادی متعددی را به دست آوردند.
چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

درباره عوامل گرایش ایرانیان به علویان و مذهب تشیع، مورخان و پژوهشگران نظرات متفاوتی بیان کرده‌اند.
چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

انسان چگونه خودش را به اخلاق فاضله متخلق کند و از رذایل اخلاقی دوری نماید؟ چگونه این معنا را در مرحله عمل پیاده کند؟ علمای اخلاق می‌گویند: ابتدا انسان باید حالت موجود نفس را حفظ کند و سپس به تهذیب رذایل و جبران ضررهای گذشته بپردازد.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
No image

اشعار ناقوسیه

Powered by TayaCMS