كلمات كليدي : تفاوت هاي زن و مرد، تفاوت هاي جسمي، تفاوت هاي رواني، تفاوت هاي تكويني، تفاوت هاي تشريعي، تفاوت محوري و تشابه محوري
نویسنده : علي غلامي
چکیده
این مقاله درصدد است تا ضمن بررسی جایگاه و نیز ضرورت بحث از تفاوتهای زن و مرد، ابتدا به این سؤال پاسخ دهد که آیا تفاوتهای جسمی و روانی قابل توجه، میان زن و مرد وجود دارد؟
پس از روشن شدن این مطلب، به بررسی این مسأله پرداخته میشود که آیا در برنامهریزیها جعل قوانین، تعیین الگوهای فردی و اجماعی و ... میبایست به این تفاوتها توجه نمود و آنها را دخیل کرد؟
بدین منظور، تلاش شده است تا به دیدگاههای موجود در خصوص بحث تفاوتها، محدوده تفاوتها در جسم و روان زن و مرد، ادله اثبات تفاوتها، حکمت جعل تفاوتها و نیز بایستههایی که میبایست بر پایه پذیرش تفاوتها، در سیاست گذاریها، برنامهریزیها و اجرای قوانین لحاظ شود، به صورت اجمالی پرداخته شود.
1- مقدمه
با نگاهی به طبیعت و ویژگیهای تکوینی زن و مرد، با اندکی تأمل میتوان به اشتراکات فراوان، در کنار برخی تفاوتهای موجود میان آنان پی برد. چرا که زن و مرد به عنوان دو صنف از یک نوع، به واسطۀ برابری در انسانیت و خلقت مشترک، در تمام ویژگیهایی که مقوم انسانیت انسان است، کاملاً با یکدیگر مساوی و یکسان میباشند.
نظر به آموزههای دینی و احکام تشریعی نیز حاکی از آن است که احکام شرعی مشترک میان زن و مرد، بسیار بیشتر از احکام متفاوت آنان میباشد. حتی در اغلب موارد اختلاف در احکام، هر یک از زن و مرد در اصل حکم با یکدیگر برابرند و تمایز صرفاً در جزئیات مربوط به آن احکام است.
از مجموع ویژگیهای تکوینی و تشریعی زن و مرد میتوان دریافت که آنان در انسانیت همسان بوده و بر اساس یک هدف مشترک آفریده شدهاند و صرفاً در مقومات جنسیت – یعنی زنانگی و مردانگی- و احکام مربوط به آن، میان این دو صنف، تفاوت میباشد. لذا تکلیف الهی به هر دو تعلق گرفته و اما نوع تکلیف ممکن است به واسطۀ جنبههای متفاوت آنان، متمایز از یکدیگر باشد.[1]
این نوشتار تلاش میکند تا ضمن بررسی ضرورت شناخت تفاوتهای موجود میان زن و مرد، طبیعی و یا برساختۀ اجتماع بودن این تفاوتها را تنقیح نموده، انواع و محدودۀ تفاوتها را مورد کنکاش قرار دهد.
همچنین ضمن بررسی تأثیر تفاوتها در ساختهای گوناگون حیات آدمی، نسبت به آثار بی تفاوتی نسبت به این تدبیر حکیمانۀ خالق هستی هشدار دهد و در پایان، بایستههای استفادۀ مناسب از تفاوتها در مسیر کمال و قرب الهی را مورد توجه قرار دهد.
این نکته شایان ذکر است که تلاش شده تا رویکرد غالب در بخشهای گوناگون، ارائه مباحث کاربردی و مؤثر در شئون روزمرۀ زندگی باشد و حتی المقدور از استدلالات نظری و مباحث فاقد کاربرد علمی پرهیز شود.
2- ضرورت بحث
آنچنان که در بحث دیدگاههای مربوط به تفاوتها خواهد آمد، کمتر موضوعی همچون بحث از تفاوتها و آثار آن، کانون توجه شاخههای متعدد علمی قرار گرفته و این چنین مورد نقض و ابرام و نیز منشأ تحولات در دهههای اخیر گشته است. پیوند مستحکم موضوع تفاوتها با دو مبحث اساسی «نقشها» و «حقوق»، مستمسکی برای کسانی بود که میخواستند از طریق نفی تفاوتها، به نفی هرگونه تمایز نقش و تفاوت حقوقی میان زن و مرد بپردازند.
بی شک یکی از مبانی مهم و اصلی جریان تشابه محور و به تعبیر دیگر، فمینیستها در ادوار مختلف تاریخ خصومت این جریان با طبیعت و آموزههای دینی، مسألۀ تفاوتها بوده است. میزان القائات آنان به حدی بوده است که افکار عمومی حتی در متن جوامع اسلامی، یکسانی کامل زن و مرد در تمام حوزهها را تا حدود زیادی پذیرفتهاند و به جز معدود تفاوتهای جسمی، این دو صنف را کاملاً همسان انگشاتهاند. چنین شده است که تعاریف زنان از زن بودن[2] و مردان از مرد بودن خویش، دچار تغییر جدی گشته و تفکیک نقش[3] و وظایف میان آن دو در خانه و اجتماع، تمسخر آمیز جلوه نموده و احکام متفاوت میان زن و مرد، مربوط به عصر و شرایط خاص دانسته شده و اکنون همۀ آنها قابل تغییر میباشد.
حال چنانچه فراتر از جنبههای شعاری و لقلقههای زبانی، برای خالق عالم هستی حقیقتاً از اعماق جان، حکمت، تدبیر و قدرت قائل باشیم و نظام حاکم بر جهان را ناشی از برنامۀ از پیش طرح ریزی شده و و بر اساس نظام احسن بدانیم که همه چیز در آن، حکیمانه و در جایگاه مناسب خویش است، آثار و نتایج نفی و اثبات تفاوتهای طبیعی و تشریعی روشنتر میگردد. اگر تدبیر خلقت، ویژگیهای هر یک از زن و مرد و تناسب آن با سایر سنتها و ویژگیهای حاکم بر عالم هستی را در قدر و اندازۀ دقیق و مشخص تنظیم کرده باشد واز کنار هم قرار دادن قطعات این پازل، قرار باشد «انسان کامل» تصویر شود، وضعیت اسفبار کنونی بشر انسان محور و بریدۀ از آسمان، به خوبی نمایشگر تفاوت تدبیر او با تدبیر و تقدیر قادر متعال میشود. اگر انسان غربی، به بهانۀ رفع تفاوتها، تلاش مینمود تفاوتهای میان دو صنف زن و مرد را بردارد، به گواهی گزارشات خود آنان، آنچه اکنون حاصل شده است، حرکت به سمت برداشته شدن تفاوت در مرزهای انسانی و حیوانی است.[4] اهمیت این مسأله آنجا دانسته میشود که بدانیم امروزه، اکثریت قریب به اتفاق برنامه ریزیها، الگوها و تحولات در جهان معاصر، بر مبنای نفی تفاوتهای زن و مرد و نیز عدم دخالت تفاوتها در شئون مختلف طرح ریزی شده است. لذا به جرأت میتوان گفت که چنانچه خالق هستی و آموزههای دینی او به گونهای تصویر شده باشد که تفاوتهای زن و مرد، از بازیگران اصلی این سیستم باشند، تنها با تحلیل درست از دیدگاه تفاوت محوری و بررسی آثار و کارکردهای آن، خواهیم توانست از هضم شدن در برنامهای مغایر با اغراض الهی، جلوگیری نمائیم.
بی شک اختلاف دو دیدگاه «تفاوت محور» و «تشابه محور»[5] در تصویر انسان و جامعه آرمانی، آن چنان زیاد و جدی است که تعریف و انتظاری که هر فرد از خود و جامعۀ انسانی از افراد آن جامعه در تفکر تشابه محوری دارد، با تعریف و انتظار دیدگاه تفاوت محور، کاملاً متفاوت است.
3- مفهوم شناسی تفاوتهای زن و مرد
در زن و مرد، شاهد دو دسته تفاوت میباشیم. برخی خاستگاهی محیطی داشته و حاصل تربیت اجتماعی و مربوط به ویژگیهای فرهنگی بوده و لذا در اعصار گوناگون، تفاوت کرده است.[6]
دسته دوم، تفاوتهایی هستند که خاستگاه طبیعی داشته و تفاوتهایی ذاتی و نه عرضی میباشند. بدین جهت، گذشت زمان خللی در آن ایجاد نمیکند. البته این بدان معنا نیست که چنانچه طبیعی بودن یک تفاوت میان زن و مرد اثبات شد، نتوان هیچ مورد استثنایی برای آن پیدا کرد.[7] ضمن آنکه تفاوتهای تکوینی گر چه ناشی از خاستگاهی طبیعیاند ولی در برخی از آنها، این امکان وجود دارد که عوامل تربیتی و محیطی، آن ویژگیها را تضعیف یا تشدید کنند.[8]
4- دیدگاههای مربوط به تفاوتها
همانگونه که شهید مطهری در کتاب «نظام حقوق زن در اسلام»،[9] به خوبی تنقیح نمودند، در برخورد با مباحث زنان و تفاوتهای آنان با مردان، دو دیدگاه اساسی وجود دارد. عدهای خصوصاً در دنیای غرب، تلاش میکنند میان زن و مرد از لحاظ قوانین، مقررات، حقوق و وظایف، وضع واحد و مشابهی بوجود آورندو تفاوتهای طبیعی و غریزی زن و مرد را نادیده بگیرند. از این تفکر، به دیدگاه «تشابه محوری» تعبیر شده است. برخی دیگر خصوصاً با عنایت به آموزههای اسلام، معتقدند که زن و مرد در جهات متعددی با یکدیگر تفاوت دارند و خلقت و طبیعت، آنها را یکنواخت نخواسته است و لذا از لحاظ بسیاری از حقوق، تکالیف و مجازاتها، وضع مشابهی ندارند. این دیدگاه به «تفاوت محوری» نامیده میشود.
اختلافات گوناگون میان ادیان مختلف، نهضتها و جنبشهای اجتماعی و نظریه پردازان علوم اجتماعی و فلاسفه، در نگاه به تفاوتها و محدودۀ آن را میتوان در شدت و ضعف اعتقاد نسبت به این دو دیدگاه اساسی تحلیل نمود. بررسی تفصیلی این اختلافات از حوصلۀ این مقال بیرون است ولیکن به اختصار، به برخی از آنها اشاره میگردد:
بطور نمونه، در میان اندیشههای یهودیت و مسیحیت، که دیدگاه کم و بیش مشابهی در خصوص خلقت و ویژگیهای زن و مرد دارند، میتوان تفاوتهای آشکاری در ویژگیهای طبیعی، احکام دینی و جایگاه زن و مرد یافت.[10]
در میان اندیشمندان نامدار غربی نیز، «بقراط حکیم»، طبیعت زنان را مرطوب، اسفنجی و سرد و مرد را دارای طبعی خشک و گرم میدانست.[11] افلاطون، وضع مقررات سهل گیرانهتر را برای زنان، با توجه به ضعف نسبی آنان میپذیرد.[12] ارسطو نیز معتقد است که: طبیعت، استعدادهای مختلفی به زن و مرد ارزانی داشته، نقشها و جایگاههای مختلفی برای آنان رقم زده و حقوق متفاوتی نیز مقرر ساخته است. فضایل اخلاقی زن و مرد نیز در بسیاری موارد مختلفاند، چنانکه یک ویژگی برای مرد فضیلت اخلاقی به شمار میآید، اما برای زن چنین نیست.[13]
بطور خلاصه می توان تاریخ اندیشۀ غرب را چنین تصویر کرد که تا قرن هفدهم، تقریباً تمامی اندیشمندان غربی، به وجود تفاوتهای طبیعی میان زن و مرد اذعان داشتند، اما کم کم در قرن هفدهم، این تمایزها مورد تردید قرار گرفت. این روند تا اواخر قرن هجدهم ادامه یافت و از اوایل قرن نوزدهم، مجدداً این تفاوتها برجسته شد. پس از آن ، با روی کار آمدن موجهای سه گانه فمینیستی[14] تفاوتهایی در نوع نگاه به تفاوتها بوجود آمد.
در قرن نوزدهم، فمینیستهای موج اول، قد علم کردند که بر تفاوتهای زن و مرد صحه میگذاشتند ولی منشأ بسیاری از مشکلات از جمله خشونتها و جنگها را همان روحیات مردانه دانسته و بر ضرورت حضور ویژگیهای زنانه از جمله صلح دوستی و عاطفه ورزی در اجتماع، تاکید میگردند. فمینیستهای موچ دوم که اغلب آنان، مدافع برابری زن و مرد بودند، تلاش میکردند تفاوتهای زن و مرد را صرفاً در برخی تفاوتهای جسمی دانسته و بقیه تفاوتها را بر ساختة اجتماع و نظام مرد سالار بدانند. پس از آنکه یافتههای علوم تجربی، طبیعی بودن بسیاری از تفاوتها را اثبات کرد و موجب نقض دیدگاه فمینیستهای موج دوم گشت، فمینیستهای موج سوم ظهور کردند که بر تفاوتهای بیشتری مهر تأیید میزدند.[15]
در علوم مختلف نیز میتوان ردپای بحث تفاوتهای تکوینی زن و مرد را یافت. از جمله شاخههای علوم که این بحث را کانون توجه قرار داده میتوان به زیست شناسی اجتماعی، روانشناسی، علوم سیاسی، فلسفه حقوق، علوم تربیتی، علم اخلاق، جرم شناسی، جامعه شناسی اقتصاد و ... اشاره کرد. بطور نمونه زیست شناسان عوامل زیستی و ژنتیکی، روان شناسان علاوه بر عوامل زیستی، عوامل روان شناختی همچون گرایشها و تمایلات و جامعه شناسان، فرهنگ و سنن اجتماعی را مهمترین عامل و منشأ ایجاد تفاوتها میدانند. پس از پذیرش تأثیر این عوامل، هر یک قائل به آثار خاص، اعتبار و نیز قابلیت تغییر آنها یا عدم تغییر آنها میشوند.
5- محدودۀ تفاوتها
در یافتههای علوم اجتماعی و در میان اندیشمندان و نیز در آموزههای دینی، اختلافات فراوانی در حدود و ثغور تفاوتها به چشم میخورد. گذشته از بحث تفاوتهای جسمی که اصل تفاوت، غیرقابل انکار میباشد، در مبحث تفاوتهای روحی و روانی، برخی معتقدند که اصلاً تفاوتی وجود ندارد. برخی دیگر از وجود تفاوتهای روحی و روانی حکایت کرده ولی دامنۀ آنرا خیلی عمیق و تاثیر گذار نمیدانند. برخی دیگر تفاوتها را بسیار عمیق و موثر در شئون مختلف میدانند.
تفاوت در ساختمان بدنی و متوسط قد و وزن و حجم مغز، تفاوت در خلقیات، خلاقیتهای هنری، میزان تحمل پذیری، آستانۀ تحریک پذیری، نوع خردورزی، جنبههای زیبایی شناختی و ....همگی در دایرۀ تفاوتهای زن و مرد جای میگیرند. لذا صرف نظر از تفاوتهایی که اصولاً خاستگاه اجتماعی دارند، تفاوتهای طبیعی در جسمیت، ذهنیت، احساسات و رفتارها نیز موجب تمایز زن و مرد از یکدیگر میشود.[16]
در یک تقسیم بندی، میتوان تفاوتها را به تکوینی و تشریعی تقسیم کرد. از آنجا که تفاوتهای تشریعی، چندان قابلیت نقض و ابرام ندارد و مورد اتفاق علمای دینی است، تلاش میکنیم تا محدودۀ تفاوتهای تکوینی را مورد بررسی قرار دهیم.[17]
برخی تفاوتهای تکوینی دایرۀ اثر محدودی داشته و برخی دیگر، چنان تأثیر گذار است که عرصههای مختلف حیات را تحت تأثیر قرار میدهد. تفاوتهای تکوینی را میتوان به تفاوتهای جسمی و روانی تقسیم نمود که در این بخش، تنها فهرستی از این تفاوتها که در علوم اجتماعی اثبات گردیده، ارائه میشود:
1-5 : تفاوتهای جسمی
علوم تجربی از جمله زیست شناسی، تفاوتهای جسمی فراوانی میان زن و مرد را به اثبات رساندهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
· اختلاف در کروموزومها
در دنیای رحم، اختلاف اساسی زن و مرد آغاز میشود. سلول جنسی ماده، همواره دارای کروموزوم x است اما سلولهای جنسی نر، گاه کروموزوم x و گاه کروموزوم y دارند. بطوریکه پس از انعقاد نطفه تنها از طریق کروموزومها میشود تشخیص داد که جنین دختر است یا پسر.[18]
· دستگاه تولید مثل
در مردان، کار اصلی بیضه، ساخت اسپرم و تولید هورمونهای جنسی مردانه است. در دوران بلوغ ترشح هورمونهای جنسی از بیضهها افزایش مییابد و سبب رشد سریع اندامهای مختلف بدن و تکامل دستگاه تولید مثل مرد و رویش موی صورت، بم شدن صدا و ... میشود.[19] در زنان، دستگاه تناسلی از تخمدانها، لولههای رحم، و مهبل تشکیل شده است و تخمکگذاری حدوداً دو سال پس از نخستین قاعدگی انجام میشود.[20]
وجود قاعدگی، حاملگی، زایمان و یائسگی از تفاوتهای دستگاه تناسلی زنان با مردان است. همچنین تفاوتهای موجود میان اسپرم (سلولهای جنسی نر) و تخمک (سلول جنسی ماده) از لحاظ شکل، اندازه، تعداد، تحرک و عمر، از دیگر تفاوتهای میان دستگاه تناسلی زن و مرد است.[21]
· تفاوت در هورمونهای زن و مرد
تفاوت در میزان تولید هورمون تستوسترون از تفاوتهای دیگر میان دو جنس است. بطوریکه افزایش تستوسترون و دفع استروژن موجب ایجاد صفات مردانه و کاهش تستوسترون، موجب ایجاد صفات زنانه است.[22] تولید پروتئین در اثر ترشح تستوسترون، موجب ایجاد ماهیچهها و عضلات قویتر و استحکام استخوان در مردان است.[23]
بر خلاف استروژن که آرامش بخش است، افزایش تستوسترون، حالات تهاجمی و پرخاشگری را برمیانگیزاند.[24]
هورمون استروژن موجب زیبایی اندام و لطافت، نرمی پوست و تنظیم انحناهای خاص اندام زنان و تنظیم تغییرات دورهای رحم میشود.[25] همچنین عامل کوتاهی قد و انعطاف و نرمی مفاصل زنان نسبت به مردان است.
همچنین هورمون پروژسترون که هورمونی زنانه است، در آرامش بخشی و پیدایش احساس صلح و آرامش زنان در زمان بارداری و هورمون پرولاکتین در ترشح شیر و ایجاد رفتار مادرانه، موثر است.[26]
· سایر تفاوتها
پسران در فعالیتهایی که نیاز به مهارتهای حرکتی دارد، برتر از دختران هستند. در برابر، رشد جسمی دختران زودتر از پسرهاست و در برابر بیماریها مقاومترند و کمتر از پسران آسیب میبینند.[27] چشمان مردان بزرگتر از زنان است و برای دیدی تونل مانند و دور طراحی شده است، اما دایره دید زنان وسیعتر از مردان بوده و در یک لحظه میتوانند چیزهای بیشتری را در میدان دید قرار دهند.[28] حس شنوایی در زنان قویتر است و صدای آنان نازکتر از مردان است.[29]
دختران زودتر از پسران سخن گفتن را شروع میکنند اما پسرها زودتر از دخترها راه میافتند.[30]
2-5 : تفاوتهای روانی
گر چه دامنه تفاوتهای روانی زن و مرد بسیار وسیع است، اما از باب نمونه، به برخی از آنها اشاره میشود:
پسران در پردازش اطلاعات فضایی و ریاضیات، بویژه در هندسۀ تجسمی موفقتر از دختران هستند و دختران در فراگیری زبانهای خارجی و امور ظریف و هنری، توانمندتر از پسران میباشند.[31] مردان در دریافت و شناخت مفاهیم انتزاعی و کلمات مجرد برتری دارند.[32]
گسترۀ منطقهای از مغز که در هنگام درگیری زنان با خاطرات غم انگیز فعال میشود، هشت برابر مردان است و مغز مردان به گونهای طراحی شده که اطلاعات را منظمتر و مرتبتر دستهبندی میکند.[33] مغز پسران برای واکنش به اشیاء و اشکال و مغز دختران برای حساسیت در برابر انسانها و چهرهها طراحی شده است.[34]
رنج و عزا در جنس زن، بیشتر با گریه و افسردگی ظاهر میشود و برای آنان، موضوعات جزئی به اندازه موضوعات بزرگ، مهم است. عاطفه و هیجان در زن و پرخاشگری و استقلال طلبی در مرد بیشتر است.[35]
شکلگیری هویت دختران، تنها برای استقلال شخصیت نیست، بلکه برای همکاری و صمیمیت و مراقبت از دیگران نیز هست. در حالی که هویت پسران از اساس برای استقلال و رقابت و فردیت شکل میگیرد.[36]
گفت و گو و تبادل نظر برای پسران، وسیلهای برای انتقال پیام است اما برای دختران، بیشتر ابزاری برای ارتباط عاطفی و همدلی است.[37]
زن دوست دارد شنونده داشته باشد و زمانی که ناراحت،خسته و ناامید است، نیازمند نوازش و احساس دوستی است.[38] از دورۀ کودکی، خودنمایی در جنس زن بیشتر به چشم میخورد و با آرایش ظاهر و پوشیدن لباس زیبا به لذتی وصف ناپذیر دست مییابد.[39] در بازیهای گروهی، دختران کمتر از پسران به وضع قوانین تمایل دارد و بیش از آنان رعایت مقررات را برای همدلی با اعضای گروه نادیده میگیرند.[40]
مادران به طور طبیعی با بچههای خود زیادتر صحبت میکنند؛ به صدای بچهها حساسترند و با شنیدن صدای نوزادانشان غدد شیری آنان تراوش میکند. آنچه را پدران، در رابطه با فرزندانشان باید بیاموزند، مادران به طور طبیعی دارا هستند.[41]
جنس مذکر عصبانیت خود را غالباً به صورت خشونتهای فیزیکی اعمال میکند و به رقابت میل بیشتری دارد، اما زنان عصبانیت خود را بیشتر به شکل غیرمستقیم، یعنی مقاومت منفی که گاه به شکل قهر، کینه توزی، سکوت یا شایعه پراکنی است، ظاهر میسازند.[42]
6- نتیجهگیری:
مساله تفاوتهای زن و مرد یکی از مهم ترین مسائل در تنظیم روابط اجتماعی و به ویژه خانواده است که اندیشمندان فراوانی بر ضرورت توجه به این تفاوتها تأکید کردهاند. در بررسی موارد تفاوتهای زن و مرد به تفاوتهای فراوان جسمی، روحی و روانی میان زن و مرد دست مییابیم - که به برخی از آنها اشاره گردید- و همه این موارد میبایست در قانونگذاری و برنامهریزی مورد توجه قرار گیرد.
مطالب مرتبط:
زن، مرد؛ تفاوت ها(2)
فهرست منابع
1) آکین، سوزان مولیر؛ زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب، ترجمه نوری زاده، تهران، قصیده سرا، 1383.
2) اتکینسون، ریتا ال و دیگران؛ زمینه روانشناسی هیلگارد، ترجمه محمدتقی براهنی و دیگران، تهران، چاپ 22، رشد، 1384.
3) بارون کوهن، سیمون؛ زن چیست؟ مرد کیست؟ تفاوتهای اساسی زن و مرد، ترجمه گیسو ناصری، تهران، پل، 1384.
4) بازیس، میخائیل اس؛ و ریچارد جی گلز، «تبعیض جنسی»، ترجمه فریبا شایگان، پیام زن، ش 10، 1379.
5) برگ، اتوکلاین؛ روانشناسی اجتماعی، ج 1.
6) بگلی، شارون؛ چرا مردان و زنان متفاوت فکر میکنند، ترجمه مرسده سمیعی، جامعه سالم، ش 21، 1374.
7) بی ریا، ناصر و دیگران؛ روانشناسی رشد با نگرشی به منابع اسلامی، چاپ 4، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385.
8) پیره، روژه، روانشناسی اختلافی زن و مرد، ترجمه حسین سروری.
9) پیس، آلن و باربارا؛ آنچه زنان و مردان نمیدانند، ترجمه زهرا افتخاری، تهران، نسل نواندیش، 1384.
10) جمعی از نویسندگان؛ کتاب زن، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1381.
11) دورانت، ویل؛ تاریخ تمدن، ترجمه ابوالقاسم طاهری، چاپ 4، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1373.
12) رحمتی، محمدصادق؛ روانشناسی اجتماعی معاصر، تهران، سینا، 1371.
13) رودگر، نرجس؛ فمینیسم، تاریخچه، نظریات، گرایشها و نقدها، چاپ اول، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1388.
14) زیبایی نژاد، محمدرضا و محمدتقی سبحانی؛ درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، چاپ 3، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1385.
15) عضدانلو، حمید؛ آشنایی با مفاهیم جامعه شناسی، تهران، نشر نی، 1384.
16) قرآن کریم.
17) کتاب مقدس
18) کارلسون، کان. جی؛ و دیگران، بهداشت روانی زنان، ترجمه خدیجه ابوالمعالی و دیگران، تهران، ساوالان، 1379.
19) گایتون، آرتور، و جان هال؛ فیزیولوژی پزشکی، ج 2.
20) گرنت، تونی؛ زن بودن، ترجمه فروزان گنجی زاده، تهران، ورجاوند، 1381.
21) گری، بنوات؛ زنان از دید مردان، ترجمه محمد جعفر پوینده، چاپ 2، تهران، جامی، 1378.
22) گری، جان؛ مردان مریخی و زنان ونوسی، ترجمه مهدی قراچه داغی، چاپ 35، تهران، آسیم، 1385.
23) گنجی، حمزه؛ روانشناسی تفاوتهای فردی.
24) لطف آبادی، حسین؛ روانشناسی رشد، ج 2.
25) لمبروزر، جینا؛ روح زن، ترجمه پری حسام شه رئیس، تهران، دانش، 1369.
26) مشیرزاده، حمیرا؛ فمینیسم، از جنبش تا نظریه اجتماعی، تهران، شیرازه، 1382.
27) مطهری، مرتضی؛ نظام حقوق زن در اسلام، چاپ 9، قم، جامعه مدرسین، 1359.
28) نجاتی، حسین؛ روانشناسی رشد.
29) هولم، جین و جان بوکر؛ زن در ادیان بزرگ جهان، ترجمه علی غفاری، تهران، چاپ و نشر بین الملل، 1384.