بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. والصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد صلی الله علیه وآله الطیبین الطاهرین المعصومین. و بعد قال الله تعالی فی کتابه: «قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا....» (نور/ آیه 31)
همانگونه که اعلام شد، بحث ما پیرامون عوامل بیحجابی و بدحجابی در جهان وایران است. بیحجابی و بدحجابی، عوامل فراوانی دارد. نمیشود همه بدحجابان و یا بیحجابان را، یک عامل برای آنها شمرد. و قطعاً بر حسب روحیهها و فکرها و تعلیم و تربیتها، بیحجابیها و بدحجابیها، به وجود میآید. من، فشرده سعی میکنم چند عامل را عرض کنم. و بعد، راههایی را که مهم است و میشود از آن راهها، با بدحجابی و بیحجابی مبارزه کرد، یادآور میشوم.
عامل اول، عامل درونی
اصولاً زن و مرد، همانگونه که سید قطب در کتاب «شبهات حول الاسلام» آورده: وقتی، به سن رشد رسیدند از درون هر کدام اینها، صدای طلب جنس مخالف، بلند است. و به دنبال این صدا، هر کدام حرکت میکنند. اما همانگونه که استاد شهید، مرحوم مطهری رضوانالله علیه در کتابشان، تحلیل فرمودهاند، زن در این راه، صیاد و مرد در این راه، صید است. روحیه زن، این است که خود را عرضه کند. ونشان دهد. و جلوه کند. و تجمل و آرایش داشته باشد که از قدیم گفتهاند:
پری رو، تاب مستوری ندارد چو در بندی، زر و زن سربرآرد
این، واقعیت است. البته این، منافات ندارد با تحقیق دیگری که مرحوم استاد دارند که زن، حجاب را برای حفظ کیان خود، برگزید. بعضی، خیال میکنند این حالت خود نشان دادن و خود مطرح کردن، مخالف با آن تستر و حجاب گرفتن است. نه، حالات مختلف است. گاهی حالات شور و شهوت و دامگذاری است. و گاهی از راه تعقل، صیادی کردن است. آن لحظه که شور حاکم است، عقل محکوم است.
«کَمْ مِنْ عَقْلٍ أسیرٍ عِنْدَ هَویً أمیرٍ» گاهی، هواها و شورها و تجمل خواهیها و صیادیها، غلبه میکنند بر عقل. در آن حال، خودنمایی را میطلبد. و خود مطرح کردن، پیش میآید.
آنگاه که عقل غلبه میکند، همین آرمان و هدف را عاقلانه از آن بهرهبرداری میکند. و از حجاب و تستر و خود حفظ کردن، بهره میگیرد. بهر حال:
«کل من فی الوجود یطلب صیداً انما الاختلاف، فی الشبکات»
یک شیوه، شیوه نادرست است. و آن، بیحجابی است. و یک شیوه، شیوه تعقل و آگاهی و متانت و عفت است، و آن در حال حجاب بودن و رخ نشان ندادن و دیگران را به دنبال خود، عاقلانه خواندن است. و این عامل، عامل درونی است. و همه زنها، دارای این روحیه هستند. اگر تعلیم، تربیت، دین، ایمان و باور حمایت نکند و هدایت نکند برای زنان، آن پیش میآید که در دنیای غرب پیش آمده است.
عامل دوم
برای بدحجابی و بیحجابی، تعلیم و تربیت ناصحیح و نادرست است. یکی از دوستانم، اخیراً از اندونزی آمده بود، نقل میکرد و میگفت که: زنان اندونزی ـ که میدانید 90٪ مردم آنجا، مسلمانند ـ روزهای جمعه بیحجاب تا مسجد میآیند. چادر و وسیلة نماز، با خود میآورند. و دم مسجد، محجبه میشوند، و نماز جمعه یا جماعت به جای میآورند. و هیچ هم، بد نمیدانند. یعنی این گونه که الان در ترکیه، در مصر، در کشورهای غربی، کشورهای غرب زده شرقی، زنان که از تعلیم و تربیت صحیح اسلامی بهرهمند نیستند، بدحجابی و بیحجابی را بد نمیدانند.
آن گونه که در نظام منحوس پهلوی، جامعه ما داشت پیش میرفت. اغلب خانوادهها، بویژه خانوادههای مرفه و تحصیل کرده و باسواد، بدحجابی و بیحجابی را بد نمیدانستند. و حرام هم، نمیدانستند. و نویسندگانی که نمیخواهم، اسم ببرم در نوشتههای خودشان، حتی استدلال برای بیحجابی میکردند. و جامعه ما، آگاهی نداشت. و نمیدانست. و الان، دنیای ما حتی دنیای اسلام ما، نوعاً از مفسده بیحجابی و حتی از وجوب حجاب، ناآگاه هستند. و خیال میکنند، دل باید پاک باشد. کمااینکه در زمان طاغوت، میگفتند: ایمان داشتن به این نیست که روسری، بر سر زن باشد. یا یک چادر! دل، باید پاک باشد. و آدمی، باید معتقد باشد. و به دستورات خدا، باور داشته باشد. میخواهد بیحجاب باشد، میخواهد با حجاب باشد.
طبعاً در جامعهای که زنان، به ویژه همسران مسئولان و سردمداران، بیحجاب باشند، این شیوه در جامعه، اثر میگذارد. و مردم بر این باور میشوند که بیحجابی، مانعی ندارد. از این رو، بر مسؤلین جمهوری اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد، صدا و سیما، نویسندگان و محققان، لازم است اولاً مسئله وجوب شرعی حجاب را به زنان مسلمان، تقدیم کنند. و ثانیاً، فلسفه آن را. ـ چون در فلسفه حجاب حرفهای فراوان گفتهاند نظیر:
با عنوان «حرم سراداری» با عنوان «استثمار زن» و اینکه «استقلال اقتصادی زن منظور نشود»، «او، تنها کارهایی را که در خانه هست، انجام دهد». نه کارهای بیرون خانه را. «حسادت مرد» و امثال اینها!! ـ باید این مسئله، برای مردم روشن شود. در همین کشور که انقلاب کردهایم، یک عده، روسری میگذارند، و چادر. ولی، برای اینکه خواهی نشوی رسوا... یا اینکه نظام نمیپذیرد. باورشان نشده. باید مسئله را، دودوتا چهار تا کرد. برای نسل ما، توضیح داد تا باورشان شود، مصلحت زن این است که دارای حجاب باشد. و بیحجابی، کیان و شخصیت و ارزش زن را از بین میبرد.
مرحوم استاد شهید مطهری، رحمهالله علیه در آن نظام طاغوت، واقعاً این کار فرهنگی را تا حدود زیادی در کتاب مسئله حجاب، انجام داد. و حتی یادم میآید از یکی از هنر پیشههای معروف دنیا که خودش و دخترش بازیگر سینما هستند، نقل میکند که در مقام توصیه به دخترش، میگوید: دخترم، فقط به مقدار ضرورت، برهنه باش. زیرا حرمت زن، و ارزش زن در تستر و در پوشیدن اوست. آن مقدار که میخواهی در فیلم بازی بکنی، خوب ضرورت تجارت و کسب و کارست!!
ولی به نظر ما با ضرورت نیز به کسی، اجازه چنین کاری را نمیدهند. زیرا هنر پیشگان، الهه و معبود نسل امروزه و دیروز بوده و هستند. همینها هستند که با آن روشها و مدها و آرایشهای لوس و زشت و زننده، دختران، پسران و بالکل، جامعه انسانی را در جهان به چنین وضعیت اخلاقی پستی، درآوردهاند!!
در اینجا، به عنوان مسئول کمیسیون ارشاد مجلس شورای اسلامی، لازم است این تذکر را به سیمای جمهوری اسلامی، نشان داده میشود، با حرمت جمهوری اسلامی ما نمیخواند. چندی قبل با بعضی از برادران مجلس شورای اسلامی که بعضی از آنها، هم اکنون در این مجلس حضور دارند، به جبهه رفته بودیم. بعضی از دوستان تبلیغاتی ما در جبهه، میگفتند: ما گهگاه تلویزیون را که بعضی از فیلمها را نشان میدهد، میبندیم که رزمندگان ما نبینند. واقعاً تحقیرآمیز است نه! از شورای سرپرست، میخواهم که مراقبت بیشتر کنند که واقعاً بعضی از فیلمها، قلقلک دهنده است. حتی پیرمردها را! آن قرآنی که میگوید: زنان، با کرشمه و نازسخن نگویند. آنهایی که دردلشان مرض است، مرضشان افزایش مییابد. آن قرانی که میگوید: در این راه رفتنها، مراقبت کنید. و حرکت نکنید. آن قرآنی که میگوید: لباس پوشیدنشان، باید طوری باشد که زینتهایشان آشکار نباشد، آیا بعضی از این برنامهها، فکر نمیکنید، مرضها را افزایش میدهد. فلسفه وجوب حجاب، این است که جلو این وسوسهها را تا حدود زیادی، بگیرد. و بعد این وسوسهها، سر از رسوائی درنیاورد.
روایتی میگوید:
«کَمْ مِنْ نَظْرَهٍ قَصیرَهٍ أوْرَثَتْ حَسْرَهً طَویلهً» یک نگاه کردن، حسرتهای طولانی را در دل، به جای میگذارد. و در وقت مردن به جای لا اله الا الله محمدرسول الله (صلوات حضار)، میخواند:
یا رُبَّ قائلَهٍ یَوْماً وَقَدْ بَعَثَتْ اَیْنَ الطَّریقُ إلی حَمّامِ مَنْجابٍ
آیا نشان دادن بعضی از صحنههائی که هم اکنون در سیمای جمهوری اسلامی ما، به نمایش گذاشته میشود، این خاصیت را ندارد؟
رئیس امور تربیتی یک شهرستان، چندی قبل، پیشم آمد. و گزارشی میداد. از جمله میگفت: یک دختر خانمی که فاسد شده بود. کارش، سر به رسوائی، درآورده بود و بالاخره تن به خودکشی داده بود. در جمهوری اسلامی! و از جمله عوامل مهم انحرافش را، دیدن فلان فیلم، معرفی میکرد!!
به هر حال، ما باید کار فرهنگی، زیاد بکنیم. فلسفه حجاب را توضیح دهیم. و مفاسد بدحجابی را که در درجه اول، دودش به چشم خانمها میرود، روشن کنیم. همیشه این آب و رنگ نیست، بالاخره برای فردا، گرفتاری مال آنها، خواهد بود. و حرمت جامعه را از بین میبرد. کیان خانوادهها را لطمه میزند. پیوندها را از بین میبرد. این که شما، الان در آمار میخوانید در بعضی از کشورها از هر سه ازدواج، یکی به طلاق منجر میشود، بیانگر این حقیقت است.
عامل سوم
مسئله غربزدگی، در دنیای امروز ما است. دشمنان اسلام، بخصوص استکبار جهانی، آن چنان به کشورهای اسلامی و جهان سوم باوراندواند که همه کارهای غربیها، مثل پیوند قلب و کلیه و جراحی قلب و مبارزه با فلان مرض کشنده است. و حال اینکه خرابیهای غرب، بیش از آن است که انسان، بتواند در این فرصت کوتاه، بیان کند. و خود غرب، گرفتار مشکلات اخلاقی و اجتماعی عظیمی است که دارد آن را درون میپوساند. اما کسانی که دست از دور، بر آتش دارند، خود را حقیر میپندارند. اعتماد به نفسشان را از دست دادهاند. در برابر ترقیات مادی غرب، احساس حقارت میکنند. خیال میکنند باید همه کارهایشان، مثل آنها باشد. و لذا راه رفتن، لباس پوشیدن، آرایش کردن و امثال اینگونه کارها را از آنها، تقلید میکنند. از این هم بگذریم، مسئله استعمار غرب است. غرب، الان فهمیده اگر در جامعهای، اسلام حاکم باشد، مغزهای زنان و مردان مسلمان به انوار الهی روشن باشد، مردها، الگویی چون علی (ع) و حسین (ع) داشته باشند، زنها، الگویی چون خدیجه و فاطمه و زینب (س)، انقلاب اسلامی بوجود میآید. و بساط غرب و شرق را جمع میکند. و لذا تلاش میکنند، زنان و مردان را از رهگذر فساد و فحشاء و آلودگی اخلاقی و بیحجابی و بدحجابی، سرگرم کنند. و به عواملشان، دستور میدهند تا نگذارند، زنان با حجاب و با روسری به دانشگاه، راه پیدا کنند. در ترکیه، اعتصابی که چندی قبل کرده بودند، همه شما میدانید. من هر وقت جریان ترکیه را یاد میآورم، خیلی متأسف میشوم. پانصد سال ترکیه، مرکز جهان اسلام بود. و آثار خدمات ترکها را ما الان، از لحاظ معماری و غیره، در مدینه و سوریه و مکه و غیره میبینیم. و از لحاظ گسترش اسلام در دنیا، ما آگاهی زیاد داریم که اینها، به کجا رسیده بودند. و دنیا از اینها، وحشت داشت. ولی ببینید، آن کشوری که پانصد سال بر نصف کرة زمین، حکومت میکرد. و غرب از او وحشت داشت، کارش به جایی رسیده که با ریش و روسری رفتن به دانشگاه جرم است. چرا؟ چون میدانند، زنی که دارای تعبد و تعهد است، زنی که زینب گونه حرکت میکند، و زهراگونه! زنی که پایبند به مقررات اسلام است و قرآن، هیچگاه قبول نمیکند، کشورهای غربی در آنجا پایگاه نظامی داشته باشند. ولادینی ولامذهبی، جزء قانون اساسی آنجا باشد. در ایران ما هم، همین کارها را میکردند. من، دختر 9 سالهای داشتم. قبل از انقلاب یک روز آمد، دیدم بچه گریه میکند، گفتم: چیه؟ گفت: رئیس مدرسه گفته است، با روسری و چادر، حق نداری به مدرسه بیایی! دستور اشرف یا شمس است. (نمیدانم کدام یک را از اسم برده بود) در مجله زن روز آن وقت هم، از قول آنها نوشته بودند: ما باید جامعهمان را از سنین طفولیت با بیحجابی آشنا کنیم. بچههایی که به مدرسه میروند، از کلاس دو و سه باید بیحجابی را تمرین کنند. وقتی که تمرین کردند. و بزرگ شدند، دیگر حاضر نمیشوند، چادر و روسری به سر نمایند!! من با رئیس مدرسه و رئیس آموزش و پرورش آنجا، صحبت کردم. گفتم: آقا! ما، روحانی هستیم، حالا شما، هر قانونی دارید، خودتان میدانید. و اربابانتان. اما ما روحانی هستیم. چگونه ممکن است دختر ما، بیحجاب بیاید مدرسه؟
خدا پدر رئیس آموزش و پرورش را بیامرزد در آن وقت گفت فلانی،استثنائاً دخترش با حجاب بیاید. شما فکر کنید، نظام طاغوت، میخواست این کار را در سراسر کشور، بکند. چون جامعهای که زنانشان به مو و لباسشان سرگرم هستند. وقتی که «آدامو» میآید تهران، چهار هزار دختر، به استقبال او میروند. نمیگویم چه چیز به سوی او، حواله کردند که شما در روزنامههای آن روز، خواندهاید! وحشتناک بود! جامعه ما،کجا میرفت؟ جامعه ما، باید با استعمار و اشکال مختلف آن، در کشورهای اسلامی مبارزه کند. زیرا در جامعههای که استعمار، به شکل بیحجابی و فساد، حکم فرما باشد، جوان دیگر فکرش ترور شده. نمیتواند، درس بخواند. نمیتواند، محقق باشد. اما در جامعهای که هالهای از تقوا و عفت، زنان را احاطه کرده، جوان میرود در جبهه. و جان را به جان تسلیم میکند. و مادر، افتخار میکند.
این روزها، رفته بودم به خانه پدری که چهار شهید داده در شهر ما، به ایشان تسلیت بگویم. جواب او این بد که او، راه خودش را انتخاب کرد. چرا تسلیت میگویی! مادرش گفت: من از خدا فقط یک چیز میخواهم که آن این است: یکی از بچههایم را برایم، نگهدار که او نتیجه شهادتها و تلاشهای برادرانش و برادران اسلامیش را ببیند. که صدام نابود شده و انقلاب ما پیروز شده و راه کربلا باز شده! یکی را برای من نگهدارد، بس است. در برای این عوامل، چه باید کرد؟ متأسفم که وقتم تمام شده، همین مقدار راههای مبارزه با این عوامل را اشاره کنم: راه اول این است، رشد فکری و فرهنگی برای جامعه بوجود آوریم. علی (ع) فرمود:
«خدا، آنگاه که بنده و قومی را دوست بدارد، رشدش را به او الهام میکند. و او را موفق به اطاعتش، میدارد.»
«إِذَا أرادَاللهُ بِعَبْدٍ خَیراً فَقَّهَهُ الدَینِ وَوَفقَّهُ لِطاعَتِهِ» آری خدا، این ملت را دوست میداشت. لذا رشد این ملت را در این انقلاب، متبلور ساخت. حکومت ما را حکومت اسلامی، قرار داد. در آن زمان، 17 دی، روز بیحجابی و جشن هتک حرکت و سلب عفت بانوان بود. و اینک، روز تولد زهرا (س) و روز زن است. و کنگره زن و اسلام، برقرار میشود. خدای را بر این نعمت بزرگ، شکر میکنید.
« إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ »
خدا، وقتی به پیغمبر نعمت داد، او را مأمور به شکرگزاری هم کرد، نماز بخوان و شتر قربانی کن. ما هم، باید شکر این نعمت را بجا آوریم. و دیگران را ارشاد کنیم. هدایت کنیم. نسل ما را با دستورات حیاتبخش اسلام، آشنا کنیم. و به دنیای بشریت، به ویژه کشورهای اسلامی،این فکر را بدهیم. یکی از دوستانم، نقل میکرد: رفته بودم الجزایر، یک مجلس بسیار با شکوه و با عظمتی بود. در آنجا شرکت کردم. دیدم که حدود 1500 جوان از دختر و پسر در آن، شرکت دارند. پسرها، عمامه سیاه و لباس بلند، دخترها، با حجاب اسلامی! گفتم: اینها کیانند؟ به اینجا آمدهاند آیا همه اینها طلبه هستند؟! گفتند: نه، آنهایی که عمامه سیاه دارند و لباس بلند، طرفداران انقلاب اسلامی، به رهبری امام خمینی هستند. (صلوات حضار) کسی که کسی را دوست داشته باشد، خود را به او همانند میکنند.
«مَنْ أَحَبَّ شَخْصاً فَقَدْ تَشَّبَهَ بِهِ». و چون امام را دوست دارند و انقلاب اسلامی را، خود را به لباس امام درآوردند. و بانوان هم، انقلاب اسلامی را دوست میداشتند با حجاب اسلامی جلوه کردند. ما، باید این طرز تفکر را به دنیا، صادر کنیم. صدور انقلاب، یعنی این.
راه دوم ازدواج را باید ما، سهل و آسان بکنیم. با این مهریههای زیاد، با این تشریفات زیاد نمیسازد. به قول خواهرم، خانم بهروزی: سن و سال را بالا گرفتن، این مشکلات را بوجود میآورد. باید زودتر به این فریاد که از درون جوان، بلند است. و شریک زندگی میطلبد، پاسخ داد. و نباید تشریفات، زیاد باشد. و باید خیلی ساده، برقرار گردد.
صندوقهای قرضالحسنه، کمک کنند. مردم خیّر، کمک بکنند. ازدواجها ساده انجام بگیرد. مثل زهرای اطهر، با 500 درهم (صلوات) به هر حال، همانگونه که عرض کردم، برای مبارزه با بدحجابی و بیحجابی باید ازدواجها را آسان بگیرند. و تشریفات را کم بکنند. یکی از عوامل ماندن دخترها در خانوادهها و ازدواج نکردنها، تشریفات زیاد و سنگین گرفتن مهریهها است. چنانکه در روایت آمده است:
«از سعادت مرد، خواستگاری را آسان و مهریه را کم گرفتن است»
«وَمِنْ سَعادَهِ المَرْءِ سُهُولةُ خُطْبِها صَداقِها»
دیگری، قربهً الی الله، وارد میدان شوند. و کار را خراب نکنند. کار سومی که باید انجام بدهند، با عوامل استعمار با همه جلوههایش مبارزه اکید داشته باشند. به هیچوجه سازش، با عوامل استعمار نداشته باشند. و هر جلوهای که از جلوات طاغوت است و از جلوات استکبار است، با آن مبارزه کنند. خیال نکنند که اینگونه کارها را ارج نهادن، به انسان ارزش میدهد. و اکنون، محکوم یک عده اراذلاند. پایان عرضم، آخرین عامل را بگویم: البته بحث طولانی شد. قول داده بودم در وقت مقرر، تمام بکنم. از این رو، سعی میکنم هرچه زودتر تمام کنم. آخرین عرضم این است که برادران کمیته و دادگاههای مخصوص منکرات، بایستی قاطعانه برخورد کنند. ما، تعارف نداریم. سر سفره شهداء نشستهایم. خانوادههای هشت و ده، شهید داده داریم. چندی قبل من، یک پدری را که هشت شهید داده بود، خدمت جناب رئیس جمهور بردم. و جناب آقای هاشمی و قائم مقام رهبری. ما امروز سر سفره این گونه خانوادهها نشستهایم. این خانوادههای معظم، دیگر تحمل نمیکنند، بعضی از ننرها و بچه مامانیها و فرزندان اعیان و اشراف و خوشگذرانان و مترفین، بیایند به شکلهای مختلف، دهن کجی به نظام جمهوری اسلامی بکنند. با لباسهای جلف و زننده، جلوه بکنند. ما، از برادران کمیته و دادگاههای انقلاب و مسئولین مبارزه با منکرات، قاطعانه میخواهیم در این باره اقدام بکنند، و این، بقایای طاغوت و رسوب کردههایی که از سفرهای زمان طاغوت، برای ما مانده یا گوش به فرمان تبلیغات بیگانگان هستند و لباسها و سفرهها را آنجا میگیرند، اینها را سرجایشان بنشانند. و به اینها، بفهمانند که کشور ما کشور فاطمه زهرا (س) است. پیغمبر به خانه زهرا (س) میرود. و در میزند. استجازه میکند، زهرا سلامالله علیها، عرض میکنند، داخل شو یا رسولالله! پیامبر، میفرماید: مع من معی؟ با کسانی که با من هستند وارد شوم؟ زهرا (س) میپرسد: کی با شماست یا رسول الله؟ پیامبر (ص) میفرماید: سلمان زهرا (س) عرض میکند: نه یا رسول الله. صبر کن. من حجاب ندارم! پیامبر (ص) میفرماید:
«فَنِّعی مَعَ فَضْلِ مَلْحَفَتِکِ» یعنی آن ملحفهای که در کنار شما هست، با همان خودت را بپوشان. برای کی؟ برای سلمان فارسی صد ساله. و نیز در روایات آمده است: کوری به خانه زهرا (س) آمد. زهرا (س) خود را پوشاند. زیرا زهرا (س) برای همه بانوان، الگوست. حتی وصیت کرد، مرا در تابوت بگذارید که در وقت تشییع، برآمدگیهای بدنم، برای کسی معلوم نباشد. و چنانکه در تاریخ آمده: تا آن زمان در میان مسلمین، رسم نبود که میت را در میان تابوت بگذارند. و این رسم را اسماء بنت عمیس، زن جعفر طیار، بعد از مراجعت از حبشه، برای آن حضرت نقل کرده بود و بیبی نیز در وصیت خود به آن تأکید فرمود. در هر صورت، من بسیار تبریک عرض میکنم به استاد بزرگوار، آیت الله جنتی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی. و گردانندگان این تشکیلات که این کنگره را امسال به وجود آورد. انشاء الله در سالهای دیگر، بهتر و باشکوهتر برگزار گردد.