16 اردیبهشت 1397, 9:35
اهداف فتنه کنندگانهر فاعل ارادی، از افعال ارادی اش هدفی را دنبال میکند. حال که فاعل فتنه (خدا یا شیطان یا انسان)، فاعلی ارادی است، این سوال مطرح میشود که این فاعلهای ارادی چرا فتنه میکنند؟ چرا خدا در عالم فتنه ایجاد میکند؟ چرا اجازه میدهد که شیطان فتنه گری کند؟ چرا به انسان هائی که از شیاطین انس و اعوان ابلیس هستند، اجازه ایجاد فتنه میدهد؟
1- هدف فتنههای الهی:در ضمن بحثهای گذشته به جواب این سوالات اشاره کردیم، که هدف از این امور، فراهم شدن زمینه برای آزمایش انسان است. از آن جا که انسان موجودی است که با اختیار، کار خویش را انجام میدهد، برای فراهم شدن زمینه انتخاب، باید دو عامل جاذبه، در دو طرف مختلف وجود داشته باشد، و یکی به یک طرف و دیگری به طرف دیگر جذب کند. در این جا انسان در نقطه صفر ایستاده است و باید با اراده خود یک طرف را انتخاب کند. تا زمانی که حداقل دو عامل از دو طرف نباشد، زمینه انتخاب آزاد فراهم نمیشود. پس باید از یک طرف عقل انسان، راهنمائیهای انبیاء، و کمکهای فرشتگان باشد- چون فرشتگان دائماً برای مومنین دعا میکنند، و قرآن در اوصاف حاملین عرش میفرماید: «... یستغفرون للذین آمنوا ربنا وسعت کل شیء رحمه و علما فاغفر للذین تابوا و اتبعوا سبیلک و قهم عذاب الجحیم»: فرشتگان دائماً برای مومنین دعا و طلب رحمت میکنند- و در مقابل این عوامل، باید عواملی هم از طرف مقابل باشد، تا تعادل حاصل، و و زمینه انتخاب فراهم شود. بنابراین، امتحان یعنی فراهم کردن زمینههائی که انسان سر دو راهی واقع شود و یکی را انتخاب کند. این چنین نیست که فقط یک راه روشن وجود داشته باشد که مسیر را خود به خود مشخص کند؛ بلکه باید تامل کرد و انتخاب کرد. گاهی هم انسان گیج میشود و نمیداند چه تصمیمی بگیرد؛ این فتنه است.
پس جواب این که چرا خدا ایجاد فتنه میکند، و یا به دیگران اجازه ایجاد فتنه میدهد، این است که این کار به خاطر امتحان انسانها است. همیشه خدا این فتنهها را داشته، تا آخر هم خواهد داشت.
2- هدف فتنههای شیطان: اما صرف نظر از این تدبیر عام الهی که سنت حاکم بر آفرینش انسان و زندگی او در این دنیا است، این سوال مطرح میشود که شیطان چرا فتنه میکند؟ از نظر قرآن، شیطان یک موجود دارای شعور و مکلف است، که سالها خدا را عبادت کرد؛ اما وقتی به وسیله امر به سجده برای حضرت آدم امتحان شد، از فرمان خدا سرپیچی کرد و در این امتحان مردود شد. اکنون او عامل فتنه برای دیگران شده است و قسم خورد: «... لاغوینهم اجمعین». خدا هم به او مهلت داده که در این عالم، در مقابل عوامل هدایت (یعنی عقل، انبیاء و کمکهای فرشتگان)، زمینه گمراهی دیگران را فراهم کند. همان طور که انبیاء، اوصیاء و یارانی داشتند، و تربیت شدههای انبیاء در ادامه راه انبیاء به آنها کمک میکردند، شیطان هم انسانهایی را تربیت کرده که آنها را در راستای هدفش به کار میگیرد، و آنها شیاطین انس میشوند. قرآن میگوید: آنها هم شیطانند ولو انسانند. وقتی جزء دار و دسته ابلیس شدند، آنها هم شیطان میشوند و در صدد اغوای دیگران برمی آیند. اما چرا؟ خود شیطان علت این کارش روشن است. ابلیس به خاطر تکبری که نسبت به حضرت آدم داشت، گفت: اکنون که من به خاطر سجده نکردن به آدم، مطرود درگاه الهی شدم، انتقامش را از فرزندانش میگیرم و همه آنها را گمراه میکنم. علت فتنه گری ابلیس کینه ای است که نسبت به جنس انسان پیدا کرده است. این منطق قرآن است که روشن و واضح است. 3-هدف انسانهای فتنه گر: اما انگیزه انسان هائی که ایجاد فتنه میکنند، چیست؟ آنها که ذاتاً با انسانهای دیگر دشمنی ندارند. ابلیس کینه همه انسانها را در دل دارد و همه را اغوا میکند؛ اما چرا بعضی انسان ها، بعضی دیگر را اغوا میکنند و فتنه میانگیزند؟
3-1- شیاطین انسی: آدمیزادهای فتنه گر، دو دسته هستند. یک دسته کسانی هستند که طوق بندگی ابلیس را به گردن انداخته اند و مرکب ابلیس شده اند: «انما سلطانه علی الذین یتولونه و الذین هم به مشرکون». از قرآن استفاده میشود که انسان هائی هستند که به اختیار خود، زمام امرشان را به دست شیطان میدهند. شاید برای ما تعجب آور باشد که چه طور ممکن است، آدم زمام کارش را به دست شیطان بدهد. گاهی عواملی باعث میشود که آدم خودش را در اختیار دیگری قرار دهد. نمونههای کوچکش (که زیاد اتفاق میافتد) در محبتهای افراطی است. کسی آن چنان کر و کور میشود که خودش را در اختیار محبوبش قرار میدهد و میگوید: هرچه تو بگویی! هر کار، راه، و رفتاری که او میگوید خوب و صحیح است! چه لباسی خوب است؟ آن لباسی که او میپوشد! شیطان هم یک جاذبه هائی دارد. عدهای، اگرچه خود شیطان را نمیبینند، اما دست شیطان و ابزارهای در دست او (ابزار معاصی) را میبینند که جاذبه هائی دارد، و خود را در اختیار شیطان قرار میدهند. نمونه دیگر آن، که همه میتوانیم درست درک کنیم، افراد معتادند. افرادی که به دود، موادمخدر، مسکرات، اینترنت- که اخیراً به مخدرها اضافه شده- یا بعضی از اعتیادهای دیگر، معتاد میشوند، نمونه کسانی هستند که به دست خود زمام کار خویش را به دست دیگری داده اند. برخی افراد میگویند: ما تا شب فیلمی را تماشا نکنیم، خوابمان نمی برد. اینها از مصادیق «الذین یتولونه» هستند؛ یعنی ولایت شیطان را پذیرفته اند و اختیارشان را به دست شیطان دادهاند و هر کاری او میگوید، انجام میدهند. البته خود شیطان را نمی بینند: «... انه یراکم هو و قبیله من حیث لاترونهم: شما او را نمیبینید، اما او و همکارانش، شما را میبینند. کسانی که این گونه نوکر شیطان و ابزار دست او شده اند، گویا دیگر اختیاری از خودشان ندارند. کسانی که اعتیادهای سخت پیدا میکنند، گاهی حاضر میشوند همه کاری انجام دهند، همه چیزشان را در اختیار دیگری قرار دهند، تا مواد به دست بیاورند، همه چیز یعنی همه چیز! این گونه افراد به همین صورت هم عادت کردهاند که دیگران را اغوا کنند. چون نمونههای اعتیاد به مواد مخدر را زیاد دیده و شنیدهایم، راحت میپذیریم؛ اما اعتیاد به گمراه کردن دیگران را اگرچه دیدهایم، ولی درست درک نکردهایم که این هم گونه ای اعتیاد است. عده ای طوری شده اند که طبیعت شیطانی پیدا کرده اند. دائماً میخواهند دیگران را اغوا کنند. اینها ملحق به ابلیس و به تعبیر قرآن شیاطین الانس هستند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان