آيا صفويان آغازگر ساخت گنبد و بارگاه بودند؟
ساختن
بنا بر روي قبر جد صفويان، که سال ها قبل از تشکيل حکومت صفويان، صورت گرفته، خود
نشانگر وجود فرهنگ ساخت بنا بر روي مقابر در ميان مسلمانان است؛ مقابر و گنبدهاي پيامبر
(ص) و اهل بيت پاك ايشان از جمله امام رضا (ع) و ديگر امام زاده ها از هنگام وفات
آنان، توسط مردم و علاقه مندان و گاهي توسط حكومت هايي که علاقه مند به اهل بيت
بودند، انجام شده است؛ اين موضوع وقتي جالب تر مي شود که بدانيم گاهي سازنده برخي
از گنبد و بارگاه هاي بزرگان اسلام يا بزرگان مذهب اهل سنت، حاکمان اهل سنت وگروه
هاي مختلف سني مذهب بوده اند؛ هركس و هرخاندان يا هرحكومتي، به فراخور علاقه، هنر
و امكانات خود، در بناي اوّليه، بازسازي، گسترش، ترميم و تزئين بناهاي مذهبي شركت
داشته است؛ از اين رو بناهاي مذهبي و از جمله بناي بارگاه رضوي، در دوران مختلف و
قرن ها پيش از تشکيل حکومت صفوي با هنر و معماري مخصوص هرعصر و با بهترين مصالح
قابل دسترس همان دوره ساخته شده است؛ بنابر اين نمي توان همه بناهاي تاريخي- مذهبي
ايران را به زمان يا سلسله خاصي از حکومت ها نسبت داد!درمطلب حاضرپيشينه ساخت مزار
وبارگاه مورد بررسي قرار گرفته است.
***
يکي از شبهات مطرح اين است که صفويان خود را
مسلمان قلمداد کردند و بنيان شيعه را بنا نهادند و همان سنت ساختن گنبد برروي مزار
رهبران مذهبي و ايجاد زيارتگاه و حاجت خواهي و محل دعا و نيايش قراردادن آن را
پديد آوردند؛ همانگونه که با فوتِ شيخ صفي الدين اردبيلي، فرزندش صدرالدّين، رياست
خانقاه را عهده دار شد و بزرگ ترين گنبد زمانه اش را بر آن خانقاه در طي چند سال
بنا کرد؛ آنها به خوبي مي دانستند که براي جذب مردم سنت پرست ايران، هرچه گنبد عظيم
تر باشد، مقام بالاتري را براي صاحب گور، در ذهن مردم پديد مي آورد؛ بنابر اين
مذهب شيعه به دست صفويان پايه گذاري شد و يکي از دلائل اين واقعيت تاريخي، تاثير
معماري صفويان بر معماري هاي بناهاي مذهبي شيعي است؛ بناها وگنبدهاي امامان شيعه
(عليهم السلام) توسط صفويان ساخته شد و همانان آغازگر ساخت گنبد و بارگاه بر قبور
بودند؛ کاري که پيشترازقبر اجدادشان شروع کردند!(1)
ساختن بنا و گنبد بر مزارها در تمام تمدن ها
وجود داشته است؛ در تاريخ ايران باستان، آثار زيادي از بناها بر سردر مقابر وجود
دارد؛ از جمله آرامگاه کورش، موسس سلسله هخامنشي است، که تاکنون بر جاي مانده است؛
در تاريخ يونان و روم باستان و پس از آن بر قبور کشيش هاي کليساها وانبياي الهي،
بناها وگنبدهايي ساخته شده است؛
در
قرآن کريم از بناي زيارتگاه و مسجد بر آرامگاه اصحاب کهف، سخن رفته و تلويحا مورد
تاييد خداوند قرار گرفته است؛(2) در جهان اسلام و در ميان ملل مسلمان، ساختن بناي
يادبود، از دير زمان رواج داشته است و اين گونه نيست که صفويان آغازگر گنبدسازي بر
مزارها باشند و با ساختن گنبد و بنا بر مزار جدشان، که قرن ها پيش از تشکيل حکومت
صفوي صورت گرفته، اين فرهنگ را براي جذب مردم انجام داده باشند!
ريشه های تاريخی فرهنگ گنبد و بارگاه سازی
براي
روشن شدن اين مسئله که ريشه هاي فرهنگ ساختن بنا بر مزار بزرگان دين و سياست حتي
تا دوران خود پيامبر هم قابل رهگيري است، با اختصار به پاره اي از شواهد تاريخي آن
اشاره مي کنيم:
مرقد شريف نبوی
پيامبر
اكرم (صلي الله عليه و آله) در خانه اش، در شرق مسجد نبوي، که دري از آن خانه به
مسجد باز مي شد، مدفون گرديد؛ عمر بن الخطّاب در سال 17 هجري، مسجد شريف را توسعه
داد و ديوارهاي چوبي و برگي مسجد و روضه شريف را به ديوار سنگي و گلي تبديل كرد؛
عايشه همسر رسول خدا تا آخر عمر از آن خانه استفاده مي كرد؛ بعد از دفن عمر بن
الخطاب در كنار پيامبر و ابوبكر، عايشه خانه را با پرده دو قسمت كرد و در قسمت
شمالي آن زندگي مي كرد.
وليد بن عبد الملك مرواني در سال 81 91 هجري
قمري، مسجد مدينه را توسعه داد و عامل او عمر بن عبدالعزيز، روضه شريف را به همان
مساحت خانه رسول خدا بنا كرد و در اطراف آن ديوار پنج ضلعي كشيد؛ در سال (668)
حفاظي از چوب، توسط حكومت مماليك بحري براي قبر شريف ساخته شد كه سه در داشت؛ در
سال (678) توسط حكومت مماليك بحري، گنبدي بالاي حجره شريف پيامبر ساخته شد كه از
پائين مربع بود و از بالاهشت ضلعي و با الواح سرب پوشيده شده بود؛ در سال (887)
يعني دوره حكومت مماليك شركسي، گنبد نبوي تجديد بنا شد و آنها براي حفاظ قبر شريف،
پنجره هايي از مس و آهن ساختند؛ در سال (892) توسط مماليك شركسي، گنبد نبوي با گچ سفيد
تجديد بنا شد؛ در سال (1233) و در عهد سلطان محمود عثماني، بناي گنبد براي آخرين
بار تجديد بنا شد؛ در سال (1253) سلطان عبداالحميد عثماني دستور داد گنبد را به
رنگ سبز رنگ كنند؛(3)كه تا امروز به همان شكل باقي است.
گنبد و بارگاه حرم شريف علوی
امير
المومنين (ع)در سال 40 هجري قمري به شهادت رسيد؛ مرقد شريف ايشان تا پايان دولت
بني اميّه، از بيم جسارت ورزي کارگزاران بني اميه و خوارج، مخفي بود.
پس از روي كارآمدن بني عبّاس آن مرقد نوراني
توسط امام صادق عليه السّلام آشكارشد؛ داوود بن علي عبّاسي متوفاي (133) اوّلين
كسي است كه صندوقي براي قبر پاك امام نصب كرد؛ وقتي حكومت عبّاسيان تثبيت شد و
شيعيان از جسارت آنها به قبر امام هراسيدند، از زيارت آن خودداري كردند تا اينكه
باز مكان آن مخفي ماند؛ در زمان هارون الرشيد در اثر كرامتي كه از اين مرقد آشكار
شد، باز اين مكان نمايان شد؛ هارون براي مرقد شريف احترام گذاشت و قبر پاك علي ع
را عمارت کرد و براي آن قبّه اي از گل سرخ ساخت كه چهار در داشت؛ اين عمارت را
منسوب به سالهاي (170 يا 175) مي دانند؛ در سال (280) محمّد بن زيد الداعي از
حاكمان حكومت خودمختار علويان طبرستان، براي قبر شريف، گنبد و ديوار و صحني ساخت؛
زيرا ساختمان دوره هاروني توسط متوكل عباسي ويران شده بود؛ در سال (369) عضد
الدوله ديلمي از سلاطين آل بويه، حرم شريف را باز سازي و ساختمان حرم را از نو
بنيان نهاد؛ اين عمارت در دوران سلاطين ديگر آل بويه و بني عبّاس و ايلخانان، تعميرات
و اصلاحات زيادي را به خود ديده است؛ در سال (755) عمارت عضد الدوله در حادثه آتش
سوزي از بين رفت و از اين رو در سال (760) توسط ايلخانان بناي جديدي ايجاد شد؛ در
دوره صفويان، شاه عبّاس اوّل عمارت ايلخانان را اصلاح و روضه منوره و گنبد مطهر و
صحن شريف را تعمير کرد؛ در سال (1042 تا 1045) عمارت پنجمي بر روي قبر شريف از نو
بنيان نهاده شد و همين عمارت تاكنون پايدار مانده است؛ اين بازسازي توسط شاه صفي
پسر شاه عبّاس اوّل صورت گرفت؛ زيرا در اثر گذشت روزگار، شكاف هايي در گنبد به
وجود آمده بود و صحن حرم تنگ شده بود؛ در سال (1315) نيز توسط سلطان عبدالحميد
عثماني اصلاحاتي در حرم علوي ايجاد شد؛ در دوران عثماني توسط دولت عثماني و دولت
هاي افشاريه و قاجاريه چندين بار اصلاحات متعددي در حرم ايجاد شده است؛ بعد از
تجزيه عثماني و تشكيل كشور جديد عراق، بيشتر تعميرات توسط ثروتمندان شيعه صورت
گرفته است نه دولت ها.(4)
قبرستان بقيع
آغازين
بناي مرقد شريف امامان بقيع (امام حسن، امام سجاد، امام باقر و امام صادق (عليهم
السلام) خانه اي متعلّق به عقيل بن ابي طالب بوده است؛ تبديل خانه عقيل به حرم و
زيارتگاه عمومي در دوران خلافت سفّاح عبّاسي (132 136) و يا در اوائل خلافت منصور
(137 158) به وسيله يكي از اين دو خليفه و يا به وسيله بني الحسن و شيعيان مدينه و
يا با هماهنگي هردو جناح و با اهداف مختلفي صورت گرفته است؛ در سال هاي (170 193)
هارون الرشيد به اين حرم توجّه و در تعمير آن نقش داشته است؛ در قرن پنجم به دستور
مجد الملك، قبّه اي براي حرم امامان بقيع ساخته مي شود كه توجّه مورخان و
جهانگردان را به خود جلب کرده است؛ مجد الملك ابو الفضل اسعد بن محمّد بن موسي
البراوستاني القمي، وزير بركيارق، از سلاطين سلجوقي است؛ اوّلين تعمير حرم بقيع در
سال (519 ق) به دستور مسترشد بالله خليفه عبّاسي انجام گرفت؛ دوّمين تعمير در
سالهاي (623 و 640) به وسيله مستنصر بالله خليفه ديگر عبّاسي صورت گرفت؛ تعمير
سوّم آن در اوائل قرن سيزدهم هجري به دستور سلطان محمود عثماني صورت گرفته است؛ در
قرن چهاردهم (1344 ه.ق) خاندان سعودي با پشتوانه عقايد وهّابيّت، ساختمان قبور
امامان بقيع و ديگر آثار باقي مانده از اهل بيت و مرقد حضرت حمزه و بيت الاحزان
حضرت فاطمه (عليهم السلام) را ويران كردند!(5).
حرم حضرت سيدالشهداء (ع)
پس
از واقعه عاشورا قبيله بني اسد پيکر امام حسين(ع) را به خاك سپردند و مسجدي نيز در
كنار قبر بنا كردند؛ بعد از مدّتي مختار بن ابو عبيده ثقفي، بنايي بر روي قبر بر
پا نمود؛ اين مسجد تا زمان هارون الرشيد وجود داشت و هارون آن را ويران و آثار قبر
را محو كرد؛ دوّمين بار در سال (193) به دستور هارون و به گمان برخي، به دست مامون
بناي جديدي احداث شد؛ در زمان مامون براي مرقد شريف بناي بلندي بر پا گرديد كه تا
سال (232) باقي بود؛ از سال (232 تا 247) در مدّت پانزده سال، چهار مرتبه به دستور
متوكل عبّاسي بناي حرم را تخريب و روي آن كشاورزي كردند؛ پس از به خلافت رسيدن
منتصر عبّاسي در سال (247) سوّمين بنا روي قبر ساخته شد؛ در ذي الحجّه (273) بناي
ساخته شده توسط منتصر فرو ريخت؛ قبر شريف امام حسين در ظاهر به مدّت ده سال بدون
سقف بود؛ در سال (283) محمد بن زيد بن حسن، ملقب به داعي صغير، حاكم علويان
طبرستان در زمان معتضد عبّاسي، آن را تجديد بنا كرد.
در سال (369) در زمان طائع، خليفه عبّاسي،
توسط سلطان عضد الدوله، پنجمين بناي مرقد مقدس ساخته شد؛ در سال (407) حريق
وحشتناكي نيمه شب ماه ربيع الاوّل، حرم را فرا گرفت، ابن سهلان رامهرمزي، وزير
سلطان آل بويه، در ماه ربيع الثاني به وزارت رسيد و ديوار خارجي را تجديد بنا كرد
و بناي تازه اي بهتر از پيش بر روي قبرمطهرساخت؛ بناي آل بويه بيش از سيصد و شصت
سال عمر كرد و شاهد سقوط دولت عبّاسي و تشكيل دولت مغولي ايلخاني و آل جلاير در
عراق بود؛ بناي عمارت موجود فعلي در زمان سلطان اويس، پسر شيخ حسن جلايري، اتمام يافته
است و بعد از او پسرانش امور باقي مانده را تكميل كردند؛ يعني بناي فعلي از سال
(767) تا (768) ساخته و تكميل شده است.
از سال (914 932) عراق در سلطه حكومت صفوي
درآمد و به دستور شاه اسماعيل اصلاحات و تزيينات و تعميراتي در حرم مقدس امام حسين
ع انجام شد؛ در سال (941) عراق دوباره به دست عثماني ها افتاد و سلطان سليمان
قانوني در رقابت با پادشاهان صفوي به عتبات عاليات خدمت هاي زيادي كرد و با ايجاد
سدّي ،شهر كربلارا از خطر سيل نجات داد، كه اين سدّ تا به امروز هم به نام سدّ
سليمانيّه معروف است؛ از سال (930 984) شاه طهماسب صفوي چندين بار تعميراتي را در
حرم امام حسين ع انجام داده است؛ از سال (996 1038) شاه عبّاس كبير براي صندوق قبر
شريف شبكه ساخت؛ بعد از صفويه حكومت افشاريان، خصوصاً نادرشاه، در مرمّت و نگهداري
و تزيين حرم بسيار كوشيد؛ براي اوّلين بار در حكومت قاجاريّه گنبد حرم طلاكاري شد؛
چنان كه در عرض شصت و پنج سال اوّل حكومت قاجاريان گنبد حرم سه مرتبه طلاكاري به
خود ديد؛ بعد از فروپاشي عثماني و تشكيل عراق در سال 1358هجري قمري سلطان سيّد
طاهر سيف الدين گنبد و دو مناره حرم را با طلاي هندوستان دوباره طلاكاري كرد.(6)
كاظمين، بارگاه امام کاظم (ع) و امام جواد (ع)
در
25 رجب سال 183 هجري قمري امام موسي الكاظم (ع) به شهادت رسيد و پيكر پاكش به
مقابر قريش در حاشيه بغداد حمل و در آنجا دفن شد؛ در آخر ذي القعده سال (220) امام
جواد(ع) به شهادت رسيد و در كنار تربت جدّش موسي بن جعفر مدفون شد؛ بعد از دفن
امام جواد، به مرور زمان بنايي بر قبر شريف آن دو امام ساخته شد و مردم از اطراف
به زيارت آن مي رفتند به گونه اي كه تا سال (286) حرم كاظمين بنايي مخصوص داشته
است؛ در كتب تاريخي مربوط به دوران قبل از آل بويه، عبارت «تربت ابراهيم ابن موسي»
به چشم مي خورد و از اين عبارت چنين استفاده مي شود كه در آنجا گنبدي بوده كه شامل
هر دو قبر شريف بوده است؛ چون تربت بر قبري گفته مي شود كه گنبد داشته باشد؛ در
سال (334) معز الدوله آل بويه، بغداد را به تصرف خود در آورد و در سال (336) دستور
داد تا حرم كاظمين را تجديد بنا كنند؛ وي ساختمان تازه اي ساخت و ضريح و دو گنبد
از چوب ساج بر روي آن دو قبر بنا كرد؛ در سال (443) حرم كاظمين غارت و به آتش
كشيده شد و ضريح و گنبدهاي حرم در آتش سوخت؛ در سال (444) بساسيري و ملك رحيم به
كمك هم اقدام به بازسازي و تجديد بناي آن كردند؛ در سال (490) مجد الملك ابوالفضل
براوستاني قمي دستور تعمير و بازسازي حرم را صادر كرد و دو گلدسته براي آن ساخته
شد و همچنين گنبد حرم كاشي كاري و خاتم كاري گرديد؛ در سال (575) الناصر دين الله
عبّاسي گلدسته هاي متعددي را براي حرم كاظمين ساخت؛ در سال (623) مستنصر عبّاسي
تالار حرم را توسعه داد؛ در محرم سال (656) بغداد توسط مغول اشغال شد و در اثر اين
اشغال حرم كاظمين در آتش سوخت؛ امير قراتاي به بغداد وارد شد و عماد الدين عمر بن
محمّد قزويني را به قائم مقامي انتخاب كرد؛ وي نيز شهاب الدين علي بن عبدالله را به
سمت رياست اوقاف تعيين نموده و بازسازي مسجد جامع و حرم امام كاظم و امام جواد
(عليهما السلام) را به وي محول کرد. در سال (769) سلطان اويس جلايري اقدام به
تعمير حرم کرد و براي آن دو گنبد و دو مناره ساخت؛ در سال (914) شاه اسماعيل وارد
بغداد شد و دوران تركمن ها پايان يافت؛ شاه اسماعيل دستور تخريب ساختمان و بناي
قبلي حرم و تجديد دوباره آن را صادر كرد؛ اسكلت امروزين حرم و روضه منوره و رواق
ها و دو گنبد و دو صندوق و گلدسته هاي امروزين حرم كاظمين از آثار دوران صفويه
است.(7)
تاريخچه بنای حرم امام رضا (ع)
مرقد
مطهر حضرت علي بن موسي الرضا (ع) (148 - 203ق) هشتمين پيشواي شيعيان، در شهر مشهد
واقع است؛ پيکر پاک امام رضا (ع) پس از شهادت در کنار قبر هارون الرشيد که در خانه
حَميدبن قَحْطَبَه در دهي به نام سَناباد نزديک نوغان از توابع طوس قرار داشت، به
خاک سپرده شد.
مشهور است که مامون عباسي پيش از شهادت امام
رضا (ع) قبه اي بر فراز گور هارون ساخته بود که امام (ع) نيز در زير همان قبه به
خاک سپرده شد؛ بنابراين نخستين بناي حرم مطهر رضوي را مي توان همان بقعه ساخت
مامون به شمار آورد؛ پس از آن تا روزگار ديلميان، نشانه اي حاکي از تجديد بنا يا
مرمت حرم مطهر در دست نيست، ولي مسلم است که زيارت حرم در ميان شيعيان رواج داشته
است؛ چنان که مردم قم و آوه، براي زيارت مرقد مطهر امام رضا (ع) به مشهد الرضا
مسافرت ميكردند و امام هادي (ع) به همين سبب آنها را «مغفور لهم» وصف كردهاند؛(8)
همچنين مشهور است که ديلميان بقعه نخستين را به پاره اي تزيينات آراستند و در
روزگار آنان که اميراني شيعي مذهب بودند، زيارت حرم رضوي رواج يافت(9).
در قرن (4ق) سبکتکين غزنوي حرم مطهر را
ويران کرد و زيارت آن را ممنوع ساخت؛(10) اما پسر او يمين الدوله محمود ،حرم را
مرمت کرد و «بارگاهي نيک بپرداخت»؛(11) بنابراين، نظريه اي که مرمت بنا را به
سلطان محمود غزنوي نسبت مي دهد، صحيح نيست! پس از وي عميدالدوله فايق که بيهقي او
را «خادم خاصه» ناميده است، به تکميل بقعه رضوي و آباداني مشهد دست زد؛ آنگاه سوري
بن مُعْتَزّ يا مُعِزّ، مشهور به صاحب ديوان که از سوي سلطان محمود بر خراسان
حکومت داشت «و با ستمکاري، مردي نيکو صدقه و نماز بود و آثارهاي خوش، وي را به طوس
هست»،(12)چيزهاي ديگري بر حرم افزود و مناره اي براي آن بساخت «وديهي خريد، فاخر و
بر آن وقف کرد»(13) و اولين حصار را به دور شهر برافراشت؛ بنابراين مي بينيم که تا
قرن ششم و دوره حکومت سلجوقيان حرم امام رضا (ع) چندين بار تجديد بنا شده است و
گروه هاي مختلف از مردم به زيارت آن مي رفتند و آنجا را مقدس مي داشتند.
در روزگارسلجوقيان پس از آنکه در اثر درگيري
بين شيعيان و سنيان حرم تخريب شد، در سال (515ه.ق) فرامرز بن علي، حصاري درپيرامون
مشهد مقدس كشيد و آن حصار بلند موجب شد مشهد از گزند حوادث محفوظ بماند و كسي
نتواند به آن صدمه اي وارد كند؛(14) وي پس از مرمت بنا، گنبدي نيز بر آن برساخت.
در روزگار خوارزمشاهيان نيز روضه رضوي مورد
توجه بود و تزيينات نويني بر آن افزوده شد؛ ازجمله دو محراب کاشيِ چيني نما و کاشي
هاي نفيس برجسته اطراف سردرِ پيش روي مبارک، از تزيينات علي بن محمد مُقْري و
کتيبه اي حاوي دو بيت شعر فارسي از عبدالله بن محمودبن عبدالله در ديوار حرم مطهر،
که «سنه 612» بر آن کتابت شده، از آثار همين دوره است(15).
در (618ق) با حمله تولي پسر چنگيز به روضه
مقدس، بقعه رضوي دچار ويراني شد، ولي به انهدام کامل نينجاميد؛ زيرا کاشي هاي
سنجري ازاره حرم، که پس از (557ق) نصب شده است، هنوز در حرم وجود دارد؛(16)چنان که
ابن بطوطه در اين دوره حرم رضوي را چنين توصيف مي کند: مشهد مکرم امام رضا قبه اي
بزرگ دارد؛ قبر در داخل زاويه اي است با مدرسه اي و مسجدي در کنار آن و اين عمارت
ها همه با سبکي بسيار زيبا ساخته شده و ديوارهاي آن کاشي است؛ روي قبر ضريحي چوبي
قرار دارد که سطح آن را با صفحات نقره پوشانده اند؛ از سقف مقبره، قنديل هاي نقره
آويزان است؛ آستان در قبه هم از نقره است و پرده ابريشم زردوزي بر در آويخته؛ داخل
بقعه با فرش هاي گوناگون مفروش شده و قبر هارون هم کنار آن واقع شده است ولي
شيعيان موقع زيارت قبر امام، آن را لگد مي زنند و به امام رضا سلام مي کنند!(17)
در روزگار شاهرخ تيموري همسر او گوهرشاد،
آثار ارزنده اي در حرم مطهر و اطراف آن پديد آورد؛ از جمله دو رواق «دارِالحُفّاظ»
و «دارالسَّياده» را بنا کرد و مسجد جامع معروف «گوهرشاد» را در (821ق) زير نظر
معمار بزرگ، قوام الدين شيرازي ساخت؛ شاهرخ دومين حصار شهر مشهد را بنا کرد؛ سلطان
حسين بايْقَرا که نامش در کتيبه سردرِ ايوان طلاي «صحن عتيق» آمده است، به پايمردي
وزيرش اميرعليشير نوايي، نيمي از صحن عتيق فعلي را که بعدها به وسيله شاه عباس
صفوي توسعه يافت، بنا کرد.
بارگاه امام رضا در دوران صفويان
صفويان
نيز در توسعه و تکميل آستان قدس آثار ارزنده اي برجاي گذاشتند؛ طلاکاري گنبد و
ترميم و طلاکاري مناره روزگار غزنويان، در زمان حکومت شاه طهماسب اول به انجام
رسيد و آخرين حصار شهر هم در روزگار او ساخته شد؛ شاه عباس اول علاوه بر توسعه صحن
عتيق، طلاکاري گنبد حرم را نيز که محتاج مرمت شده بود، طي سالهاي (1010 تا 1016ق)
تجديد کرد و کتيبه گنبد به خط عليرضا عباسي بر اين معني تصريح دارد؛ شاه عباس
همچنين تعدادي قرآن خطي منسوب به ائمه اطهار (ع) تقديم آستان قدس کرد و الماس
درشتي را که ازبک ها از آستانه قدس به غارت برده بودند و او آن را بازپس گرفته
بود، به فتواي علما فروخت و با بهاي آن املاک زيادي خريد و وقف کرد؛ شاه عباس دوم
صحن عتيق را تعمير و کاشي کاري کرد و شاه سليمان گنبد مطهر را که بر اثر زلزله
(1084ق) شکاف برداشته بود (به تصريح کتيبه اي که بر آن نصب شده) مرمت کرد و چندين
مدرسه ساخت؛ دو بناي مهم آستان قدس، يکي رواقِ الله وردي خان و ديگري رواق حاتَم
خاني نيز از ساخته هاي الله وردي خان و حاتم بيک اردوبادي از اميران بزرگ دولت
صفوي است؛ ايواني هم که در ضلع غربي «دارالضيافه» قرار دارد، از بناهاي الله وردي
خان است(18).
نتيجه سخن
گنبد
و بارگاه قبور اکثر امام زادگان وسادات و بزرگان حتي قبور ائمه چهار فرقه حنفي،
حنبلي، مالکي، شافعي در دوران تاريخي پيشين توسط مردم و گاهي توسط حاکمان ساخته
شده و مورد زيارت مردم بوده است؛ پس از يورش وهابيان برخي از اين گنبدها ويران و
غارت شد؛ بنابر اين سنت گنبد و بارگاه سازي بر بالاي قبور بزرگان دين، ريشه درازي
دارد که بسيار پيشتر از صفويان جريان داشته است!
*مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه
علميه قم
1.
مقاله صفويان و تغيير ماهيت مذهبي ايرانيان.
2.
کهف/21
3.
ناجي محمّد حسن عبد القادر الانصاري، تعمير و توسعه مسجد شريف نبوي، عبد المحمّد
آيتي، تهران، نشر مشعر، بهار 1378 ه ش، صص 68 71.
4.
محقق ورسي، نجف اشرف در ادوار زمان، مشهد مقدس، انتشارات محبّ، 1357، صص 23 35.
5.
محمد صادق نجمي، تاريخ حرم ائمه بقيع، تهران، مشعر، 1380، صص 81 96.
6.
دكتر محمّد جواد كليد دار، تاريخ كربلاو حاير حسين، ترجمه محمّد صدر هاشمي،
اصفهان، بي نا، 1337 ش، صص 109 198.
7.
شيخ محمّد آل ياسين، تاريخ حرم كاظمين، ترجمه غلامرضا اكبري، مشهد، كنگره جهاني
امام رضا، 1371، صص 19 63.
8.
شيخ صدوق ؛ عيون اخبار الرضا، تهراه؛ نشر جهان؛ ۱۳۷۸ه.ق؛ ج 2، ص 260.
9.
بر گرفته از سايت آستان قدس.
10.
اسماعيل انصاري؛ الموسوعه الکبري؛ قم؛ دليل ما؛ ۱۴۲۸ه.ق؛ج۷؛ ص۳۰۷.
11.
مقدسي، محمدبن احمد، احسن التقاسيم، ترجمة علينقي منزوي، تهران، شرکت مولفان و
مترجمان ايران، 1361ش، 2/50.
12.
بيهقي، ابوالفضل، تاريخ، به کوشش قاسم غني و علي اکبر فياض، تهران، دنياي کتاب،
1363ش، ص 413.
13.
همان؛ ص ۴۱۳.
14.
ابن اثير عزالدين، الکامل، بيروت، دار صادر، ۱۳۸۵ه.ق، ج۱۰ ص۵۲۲.
15و16.
عزيز الله عطاردي، تاريخ آستان قدس رضوي، مشهد، آستان قدس، ج۱،ص۱۱۲-۱۱۳.
17.
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ترجمه محمد علي موحد، انتشارات طرح نو، ۱۳۶۴ش،ج۱ ص
۴۷۱.
18.
ر.ک عطاردي، پيشين، ص ۱۱۴-۱۱۶.
روزنامه كيهان، شماره 21063 به تاريخ 31/2/94،
صفحه 6 (معارف)