نقش علي(ع) در زندگي پيامبر(ص)
ميرنجفى
نویسنده: میرنجفى (کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث)
زمانى که علی”ع” دیده به جهان گشود، بیش از سى سال از عمر پیامبر”ص” نگذشته بود و پیامبر”ص” در چهل سالگى به رسالت مبعوث گردید.
على “ع” در این دوره حساس شکلگیرى شخصیت و دوره پذیرش تربیتى و روحى او بود، در خانه آن حضرت محمد “ص” و تحت تربیت او بسر مىبرد. مورخان اسلامى در این زمینه مىنویسند:یک سال قحطى بزرگى در مکه رخ داد، در آن زمان ابوطالب عموى پیامبر “ص” داراى عائله زیاد و هزینه سنگینى بود، حضرت محمد “ص” به عموى دیگر خود “عباس” که از ثروتمندترین افراد بنىهاشم بود، پیشنهاد کرد که هر کدام از ما یکى از فرزندان ابوطالب را به خانه خود ببریم تا فشار مالى ابوطالب کم شود، عباس موافقت کرد و هر دو نزد ابوطالب رفتند و موضوع را با او درمیان گذاشتند. ابوطالب با این پیشنهاد موافقت کرد. در نتیجه عباس “جعفر” و حضرت محمد”ص”، “علی” را به خانه خود برد.
على “ع” همچنان در خانه آن حضرت بود، تا آنکه خداوند او را به نبوت مبعوث فرمود و على علیه السلام او را تصدیق کرد و از او پیروى نمود. پیامبر اسلام”ص” پس از گرفتن على “ع” فرمود: همان را برگزیدم که خدا او را براى من برگزید.
اگرچه ظاهر جریان این بود که به زندگى ابوطالب در سال قحطى کمک کند، ولى هدف نهایى چیزى دیگرى بود و آن اینکه علی”ع” در دامان پیامبر تربیت و پرورش پیدا کند و از اخلاق کریمه او پیروى نماید. امیر مومنان”ع” در نهجالبلاغه در این مورد مىفرماید:“همه شما از موقعیت و نزدیکى من با رسول گرامى “ص” آگاهید، او مرا در آغوش خود بزرگ کرد ومن خردسالى بودم که مرا به سینه خود مىچسباند و رختخواب مرا در کنار خود پهن مىکرد. من بوى خوش آن حضرت را استشمام مىکردم و هر روز از اخلاق او چیزى مىآموختم.”
رسول خدا”ص” در روایات بسیارى علاقه خود را نسبت به علی”ع” با تعبیرهاى گوناگونى ابراز داشته است، مانند:
“من احب علیا فقد حبنى و من ابغض علیا فقد ابغضنی.”
هرکه على را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هرکس على را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است. یا اینکه فرموده: “هذا على بن ابى طالب لحمه و دمه دمی.” این على ابن ابیطالب است، گوشت او گوشت من و خون او خون من مىباشد.
علی”ع” در غار حرا
حضرت محمد”ص” پیش از آنکه به رسالت مبعوث شود، سالى یک ماه در غار حرا به عبادت مىپرداخت و در این مدت اگر تهیدستى نزد وى مىرفت، به او طعام مىداد و وقتى که ماه به پایان مىرسید و مىخواست به خانه برگردد، ابتدا به مسجدالحرام مىرفت و هفت بار یا هر قدر که خدا مىخواست، خانه خدا را طواف مىکرد و سپس به منزل خود باز مىگشت.
قرائن نشان مىدهد که حضرت محمد”ص” با عنایت شدیدى که نسبت به على “ع” داشت، او را در آن یک ماه همراه خود به حرا مىبرد.
وقتى که فرشته وحى براى نخستین بار در همان غار بر حضرت محمد”ص” نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت، علی”ع” در کنار آن حضرت بود و آن روز از همان ماهى بود که حضرت محمد”ص” براى عبادت به کوه حرا مىرفت.
علی”ع” در خطبه “قاصعه” در این باره مىفرماید:
“پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت مىپرداخت و جز من کسى او را نمىدید...هنگامى که وحى بر آن حضرت نازل شد، صداى ناله شیطان را شنیدم، به رسول خدا عرض کردم: این ناله چیست؟ فرمود: این ناله شیطان است و علت نالهاش این است که او از اینکه در روى زمین اطاعت شود، ناامید گشته است. آنچه را من مىشنوم تو نیز مىشنوى و آنچه را مىبینم تو نیز مىبینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر(من) و بر خیر و نیکى هستی.
ابن ابى الحدید معتزلى در شرح نهجالبلاغه مىنویسد:
“در کتاب صحاح روایت شده است که وقتى جبرئیل براى نخستین بار بر پیامبر”ص” نازل گردید و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت، علی”ع” در کنار پیامبر بود.”
از امام صادق”ع” نقل شده است که فرمود:
“علی”ع” پیش از رسالت پیامبر اسلام”ص” همراه آن حضرت نور نبوت را مىدید و صداى فرشته را مىشنید. پیامبر اسلام”ص” به او فرمود: اگر من خاتم پیامبران نبودم، تو شایستگى مقام نبوت را داشتی، ولى تو وصى و وارث من، سرور اوصیا و پیشواى پرهیزگاران هستی.”
از بعثت تا هجرت پیامبر”ص” به مدینه
دومین قسمت از زندگانى حضرت علی”ع” از نظر زمانى سیزده سال مىشود. این بخش شامل یک سلسله خدمات و مجاهدات درخشان و اقدامات بزرگ وبرجسته علی”ع” در راه پیشرفت اسلام مىباشد، که در تاریخ اسلام نصیب کسى جز او نشده است.
علی”ع” نخستین مردى بود که به رسول خدا”ص” ایمان آورد
بر طبق نقل مشهور که در حدود هفت حدیث از علماى اهل سنت و دیگران نقل شده علی”ع” نخستین مردى بود که به رسول خدا ایمان آورد! و این بیت از علی”ع” نقل شده است که فرمود: سبقتکم الى الا الاسلام طراغلاما ما بلغت اوان حلمی
ترجمه: از همه شما زودتر ایمان آورده و به اسلام سبقت گرفتم. در حالى که پسرى بودم که هنوز به حد بلوغ نرسیده بودم.
سلمان فارسى روایت مىکند که پیغمبر”ص” فرمود:
اول هذه الامه وردوا على الحوض اولها اسلاما على بن ابیطالب
اول کسى که از امت اسلام بر حوض کوثر به خدمت رسول اکرم وارد مىشود آن کسى است که قبل از همه اسلام آورد و او على بن ابیطالب است و باز سلمان روایت کرده که در وقتى که مىخواست عقد ازدواج فاطمه را با علی”ع” ببندد، به فاطمه فرمود:
زوجتک سیدا فى الدنیا و الاخره و انه اول اصحابى اسلاما
علی”ع” وارد خانه محمد”ص” شد دید پیغمبر”ص” در حال نماز است و خدیجه به او اقتدا کرده چون نماز تمام شد، پرسید: این عمل چیست. رسول الله”ص” گفت:این رویه دین خدا مىباشد که مرا براى خود برگزید و مبعوث گردانید که دعوت کنم مردم را به سوى خداى واحد به عقیده توحید و نبوت و از بتپرستى منع کنم.على علیه السلام پرسید تا دیروز این سخن را نشنیده بودم پیغمبر فرمود: این وحى آسمانى است که امروز بر قلب من وارد شده، على علیه السلام آمد و با پیغمبر”ص” نماز خواند. دانشمندان و محدثان نقل مىکنند:حضرت محمد”ص” روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و علی”ع” فرداى آن روز (سه شنبه) با او نماز خواند. علی”ع” خود در خطبه قاصعه در این باره مىفرماید: در آن زمان، اسلام در خانهاى نیامده بود. مگر خانه رسول خدا”ص” و خدیجه و من سومین نفر بودم، نور وحى و رسالت را مىدیدم و بوى نبوت را استشمام مىکردم...ابن هشام مورخ مشهور متوفى به سال 218 که قدیمىترین مورخ اسلام و اهل تسنن خوانده مىشود، در تاریخ خود “سیره پیغمبر”ص” تحت عنوان “على بن ابیطالب” اولین جنس مذکر است که اسلام آورد، مىنوسید: “محمدبن اسحاق (سرآمد مورخین اسلام) نوشته است: نخستین کسى که از جنس مردان به پیغمبر”ص” ایمان آورد و با وى نماز گزارد و او را در آنچه خدا بر وى نازل کرده بود، تصدیق نمود على بن ابیطالب (رضوان الله و سلامه علیه) بود، او در آن موقع ده ساله بود. از جمله نعمتهایى که خدا به علىبن ابیطالب ارزانى داشت، این بود که وى قبل از اسلام در دامان پیغمبر پرورش یافته بود.
حامى وجانشین پیامبر”ص”
پیامبر به مدت سه سال، از دعوت عمومى خوددارى مىورزید و تنها در تماسهاى خصوصى با افرادى که زمینه پذیرش را در آنها احساس مىکرد، آنها را به اسلام دعوت مىکرد.
پس از سه سال فرشته وحى نازل شد و فرمان خدا را ابلاغ کرد که پیامبر دعوت همگانى خود را از طریق دعوت خویشان و بستگان آغاز نماید، فرمان خدا چنین بود:
“بستگان نزدیک خود را از عذاب الهى بیم ده و پر و بال مهر و مودت خود را بر سر افراد با ایمان فرو گستر (نسبت به آنان ابراز علاقه و محبت کن) پس اگر با تو از در مخالفت وارد شوند بگو من از کارهاى (بد) شما بیزارم.”
لذا پیامبر به علی”ع” دستور داد که چهل و پنج نفر از شخصیتهاى بزرگ بنىهاشم را براى ضیافت و ناهار دعوت کند و غذایى از گوشت همراه با شیر آماده سازد.
مهمانان همگى در وقت معین به حضور پیامبر”ص” شتافتند و پس از صرف غذا “ابولهب”عموى پیامبر با سخنان سبک خود مجلس را از آمادگى براى طرح سخن و تعقیب هدف، انداخت و مجلس بدون اخذ نتیجه به پایان رسید و مهمانان پس از صرف غذا و شیر، خانه رسول خدا را ترک گفتند و پیامبر”ص” تصمیم گرفت که فرداى آن روز، ضیافت دیگرى ترتیب دهد و همه آنها را جز ابولهب به خانه خود دعوت نماید. باز على علیه السلام به دستور پیامبر”ص” غذا و شیر آماده نمود. از شخصیتهاى برجسته و شناخته شده بنىهاشم براى صرف ناهار و استماع سخنان پیامبر دعوت به عمل آورد، مهمانان همگى باز در موعد مقرر حضور بهم رسانیدند.
پیامبر”ص” پس از صرف غذا سخنان خود را چنین آغاز کرد:
“هیچ کس از مردم براى کسان خود چیزى بهتر از آنچه من براى شما آوردهام، نیاورده است. من خیر دنیا و آخرت براى شما آوردهام. خدایم به من فرمان داده که شما را به توحید و یگانگى وى و رسالت خویش، دعوت کنم. چه کسى از شما مرا در این راه کمک مىکند تا برادر و وصى و نماینده من در میان شما باشد؟” او این جمله را گفت و مقدارى مکث نمود، تا ببیند کدامیک از آنان به نداى او پاسخ مثبت مىدهد؟ در این موقع سکوتى مطلق آمیخته با بهت و تحیر بر مجلس حکومت مىکرد و همگى سر به زیر افکنده و در فکر فرو رفته بودند.
ناگهان علی”ع” که سن او در آن روز از پانزده سال تجاوز نمىکرد، سکوت را در هم شکست و برخاست و رو به پیامبر”ص” کرد و گفت:
“اى پیامبر خدا من تو را در این راه یارى مىکنم”، سپس دست خود را به سوى پیامبر دراز کرد تا دست او را به عنوان پیمان فداکارى بفشارد. در این موقع پیامبر دستور داد که علی”ع” بنشیند. بار دیگر پیامبر گفتار خود را تکرار نمود، باز علی”ع” برخاست و آمادگى خود را اعلام کرد. این بار نیز پیامبر به وى دستور داد بنشیند. در مرتبه سوم نیز، مانند دفعات پیشین کسى جز على برنخاست و تنها او بود که بپا خاست و پشتیبانى خود را از هدف مقدس پیامبر اعلام کرد. در این موقع پیامبر”ص” دست خود را بر دست علی”ع” زد و جمله تاریخى خود را در مجلس بزرگان بنىهاشم درباره على علیه السلام بیان نمود و گفت: “هان اى خویشاوندان و بستگان من! على علیه السلام برادر و وصى و خلیفه من در میان شما است.”
علی”ع” در بستر پیامبر”ص” مىخوابد
در شب پنجشنبه اول ماه ربیع (سال چهاردهم بعثت) رسول خدا”ص” از مکه بیرون رفت و در همان شب علی”ع” در بستر رسول خدا بیتوته کرد و این شب را که علی”ع” در بستر پیامبر”ص” براى نجات آن حضرت از مرگ حتمى در تاریخ اسلام به لیله المبیت معروف است، که این نمونه بارز عشق او به حقیقت و جانبازى در راه هدف است، عشقى که از درون سرچشمه گرفته و هدف را در نظرش بالاتر از جانش قرار داده است. جانبازى امیرالمومنین”ع” به اندازهاى ارزش داشت، که خداوند آن را جانبازى در راه کسب رضایت الهى نامیده است.
“و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات الله و الله روف بالعباد.” (برخى از مردم با خدا معامله نموده و جان خود را براى رضایت خدا، از دست مىدهند خدا به بندگان خود مهربان است.) و در همین شب بود که رسول خدا”ص”، علی”ع” را به کعبه برد و على پا بر شانه رسول خدا نهاد و بتها را واژگون ساخت.
از هجرت تا درگذشت پیامبر”ص”
علی”ع” فواطم را به مدینه آوردطبق دستور رسول خدا”ص”، علی”ع” پس از هجرت پیامبر”ص”سه روز در مکه ماند. تا بدهىهاى رسول خدا”ص” و امانتهایى را که نزد آن حضرت بود به صاحبانش برگرداند و سپس فاطمه زهرا(س) و مادر خود فاطمه بنت اسد و فاطمه بنت “زبیر بن عوام”را برداشته به قصد هجرت به سوى مدینه و ملحق شدن به رسول خدا”ص” حرکت کرد. چند مرد و زن نیز همراه آن حضرت بودهاند. از مجموع روایات استنباط مىشود که علی”ع” در این مسافرت زحمات فراوانى را متحمل گردید وحتى با دشمنان اسلام و با یک گروه هفت نفره درگیر شده و ناچار به جنگ و زد و خورد گردید که یکى از آن هفت نفر به نام “جناح” که از وابستگان قبیله “حارث بن امیه” بود، کشته و شش نفر دیگر فرار کردند.
و علی”ع” آن شب را در محلی، به نام “ضجنان”توقف نمود و روز بعد با همراهان خود به سوى مدینه حرکت کرد.
بناى مسجد مدینه و فضیلتى از علی”ع”
پیامبر”ص” نخستین کارى که پس از ورود به مدینه انجام داد، ساختن مسجدى بود که زمین آن را خریدند و ساختمان مسجد را در آنجا بنا کردند و همه مسلمانان حتى خود پیامبر”ص” در ساختن آن شرکت کردند.
ساختمان مسجد به پایان رسید. در اطراف مسجد، خانه پیامبر و اصحاب وى قرار داشت و هر کدام از خانهها درى به مسجد داشتند. ناگهان دستورى از طرف پروردگار جهان رسید که: تمام درهاى خصوصى که از خانهها به مساجد باز مىگردید، بسته شود جز در خانه علی”ع”.
این عمل سر و صدایى در میان برخى به وجود آورد. رسول خدا”ص” خطبهاى خواند و فرمود: من از جانب خود، هرگز دستور باز ماندن و بسته شدن درى را ندادهام، بلکه دستورى بود از طرف خدا.
علی”ع” برادر پیامبر”ص”
اخوت اسلامى و پیوند برادرى از اصول اجتماعى آئین اسلام است. پیامبر اسلام به صورتهاى مختلف و گوناگون در ایجاد واستوار ساختن این پیوند، کوشش نموده است. از آن جمله پس از ورود به مدینه تصمیم گرفت میان مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادرى منعقد سازد، به این منظور روزى در اجتماع مسلمانان بپا خواست و فرمود: “تاخوا فى الله اخوین اخوین”: در راه خدا، دو تا دو تا برادر شوید. آنگاه مسلمانان دو به دو دست یکدیگر را به عنوان برادرى فشردند و بدین ترتیب وحدت و همبستگى بین آنان استوارتر گردید
البته در این پیمان نوعى هماهنگى و تناسب افراد با یکدیگر از نظر ایمان و فضیلت و شخصیت اسلامى رعایت مىشد. این معنا با دقت در وضع و حال افرادى که با هم برادر شدند به خوبى روشن مىگردد. پس از آنکه براى هر یک از حاضران برادرى تعیین گردید، علی”ع” که تنها مانده بود با چشمان اشکبار به حضور پیامبر عرض کرد: بین من و کسى پیوند برادرى برقرار نساختی. پیامبر فرمود: تو برادر من در دو جهان هستى و آنگاه بین خود و علی”ع” عقد برادرى خواند. این موضوع میزان عظمت و فضیلت علی”ع” را به خوبى نشان مىدهد.
منبع:روزنامه رسالت یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۵● شماره ۶۰۳۲