دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جادو Magic

No image
جادو Magic

كلمات كليدي : جادو، جادوي سفيد، جادوي سياه، قوانين جادويي مبتني بر تشابه و سرايت، دين و جادو

نویسنده : فاطمه فريدوني

کلمه جادو یک واژه پهلوی است و معانی افسون، سحر، شعبده و در اصل، معنی ساحر و افسونگر داشته است. جادو معادل "Magie" در زبان فرانسه و از ریشه لاتین "Magia" (اثر و نفوذ) آمده است. برخی عقیده دارند که این کلمه از مجوس یعنی وابسته به سحر و جادو و افسونگری گرفته شده است. در اوستا جادو به گروه ساحران و گمراه کنندگان اطلاق شده است.[1]

اندیشمندان مختلف تعاریف متعددی از جادو کرده‌اند. برخی جادو را به‌کار بستن فنون مبتنی‌بر مقدمات واهی، که انسان ابتدایی برای تحقق خواسته‌های خود از آن سود می‌جوید دانسته‌اند.[2] در تعریف اصطلاحی دیگر از جادو چنین آمده است: «مجموع اعتقادات و اعمالی جادو خوانده می‌شوند که در آنان هدف، ایجاد اثراتی ماورای طبیعی و خارج از قلمروی شناخت‌های عقلی باشد که از طریق تسلط بر نیروهای نامرئی و یا استفاده از ارواحی که در خدمت این نیروها قرار دارند، به‌دست می‌آید.» برخی دیگر از اندیشمندان نیز جادو را کوشش‌های انسان‌های اولیه برای تسلط بر طبیعت در دوران ما قبل خرد می‌نامند. که اساس آن را نمادسازی و پذیرش وجود ارتباط بین نیروهای جهان تشکیل می‌دهد.[3] بنابراین جادو عموما به روش‌هایی اطلاق می‌شود که با هدف تاثیرگذاری بر طبیعت با استفاده از ابزار‌های غیبی و با اتکا به حضور ارواح و نیروهای ذاتی جادوگر یا نیروهایی فوق‌العاده انجام می‌گیرند.[4]

عمل جادو مبتنی‌بر این پیش‌فرض بود که با انجام دادن اعمال خاصی، حوادث طبیعی معینی رخ خواهد داد. همچنان که بشر امروز با علم طبیعت را به تسخیر و اطاعت خویش در آورده است، انسان ابتدایی همین توفیق را با نیروی جادو به دست آورد.[5]

ساحران و شعبده‌بازان در اعصار کهن، خود را دانا بر اسرار طبیعت، واقف به رموز اشیا و برخوردار از توانی فوق‌بشری می‌نمایاندند. در جادوگری تسلط بر نیروهای رازگونه و ارتباط مستقیم با موجودات خبیث مطرح بود و مردم در جهت مصون ماندن از آسیب‌های این موجودات مخوف و خنثی کردن صدماتشان به ساحران متوسل می‌شدند و ساحران خود را خیراندیشان آنان می‌نمودند. گاهی هم برای بیماری و رهایی از مصائب و مشکلات اجتماعی، طبیعی و فوق‌طبیعی و ردّ بلایا متوسل به جادو می‌شدند.[6]

جایگاه جادو در جوامع ابتدایی

نگرش به جادو در همه جوامع یکسان نیست. در برخی از آن‌ها جادو مورد نفرت و خوف‌انگیز و در برخی دیگر موهبت به شمار می‌رود. و در پاره‌ای نه نفرت‌انگیز است و نه از مواهب برخوردار است.[7] در جامعه ابتدایی جادو در همه مظاهر زندگی مخصوصا مظاهر پیچیده‌ای که به دشواری شناخته و مطیع اراده انسانی می‌شوند، راه دارد. همه وجوه رفتار انسانی مخصوصا زادن و زناشویی، تولید اقتصادی، درمان بیماری و مرگ در همه حال که موضوع شناخت تجربی انسان قرار می‌گیرد، با جادو می‌آمیزند. مثلا انسان در همان حال که عملا می‌کارد و آبیاری و درو می‌کند، به مراسمی جادویی که به نظر او برای بارآوری کشتزار لازم‌اند تن در می‌دهد. کار عملی باعث تغییر طبیعت و رفع نیازمندی‌های انسانی می‌شود، و کار جادویی به تغییر ذهن یعنی آرامش خاطر و امیدواری می‌انجامد.[8]

انسان‌های ابتدایی چنین فکر می‌کردند که از طریق جادو می‌توانند به طور درونی و ذهنی با طبیعت همدلی داشته باشند. ارتباط درونی با طبیعت هم موجب ارتباط فیزیکی و بیرونی با طبیعت است. از این‌رو می‌پنداشتند که می‌توانند از طریق جادو شرایط فیزیکی را به نفع خود تغییر دهند. جیمز فریزر به این جهت برای جادو عبارت "جادوی همدلانه" را به کار می‌برد.[9]

انواع جادو بر حسب هدف

بسته به هدف عمل جادویی جادو را به دو شاخه تقسیم می‌کنند: جادوی سفید و جادوی سیاه. جادوی سفید جادویی است که برای یک امر خیر مثلا معالجه یک بیماری یا موفقیت در یک کار انجام می‌شود جادوی سیاه برعکس، جادویی است که برای امری زیانبار و با استفاده از ارواح خبیثه به انجام می‌رسد. هر نوع جادویی گروهی از نیروهای بیرونی را به کار می‌اندازد و آن‌ها را از خلال نمادهایی خاص نظیر اشیا، وردها، حرکات ویژه در دست می‌گیرد تا بر جریان حوادث تاثیر گذارد و به هدفی سودمند برای خودی‌ها و احتمالا زیانبار برای دیگران برسد.[10]

قوانین جادو

بنابر نظر جیمز فریزر جادو بنابر قوانین تشابه و سرایت عمل می‌کند، که بدین قرارند:

1- جادوی مبتنی‌بر مشابهت (تقلیدی)؛ بر پایه این باور بنا شده است که اشیایی که با یکدیگر شباهت دارند می‌توانند بر یکدیگر موثر افتند.[11] مثلا روستاییان روسی معتقد بودند به هنگام خشکسالی با ریختن آب در غربال که شبیه باریدن باران است حتما باران خواهد بارید.[12]

2- جادوی مبتنی‌بر سرایت (واگیر)؛ بر پایه این باور استوار است که اشیایی که زمانی با یکدیگر در تماس بوده‌اند باز بر یکدیگر اثر می‌نهند حتی زمانی که از هم جدا شده باشند.[13] افسون کردن یک فرد با استفاده از ناخن‌هایش نوعی سرایت است.[14]

تفاوت دین و جادو

عملکردهای جادویی غالبا رابطه نزدیکی با باورداشت‌های مذهبی دارند و در بیشتر موارد جزیی از مناسک مذهبی‌اند. تفکیک دین و جادو در هر مورد معین، همیشه امکان‌پذیر نیست. تمایزی که برانسیلاو مالینوفسکی (Bronisław Kasper Malinowski: 1884-1942) میان دین و جادو قایل شد، شاید از همه سودمندتر باشد. به نظر او، جادو همیشه با نوعی منظور مشخص یا نتیجه معینی که جادو کننده خواهان دستیابی به آن است ارتباط دارد. اما دین هدفش دستیابی به یک مقصود یا نتیجه نهایی نیست. جامعه‌شناسان معمولا وجوه تشریفات جمعی را به‌عنوان یکی از عوامل اصلی که دین را از جادو متمایز می‌کند در نظر می‌گیرند. به نظر آنان ادیان متضمن مجموعه‌ای از نمادها هستند که احساسات حرمت یا خوف را طلب می‌کنند، و با شعائر یا تشریفات (مانند مراسم کلیسا) که توسط اجتماع مومنان انجام می‌شود پیوند دارند. اعمال شعائری ممکن است شامل دعا خواندن، سرود خواندن، آواز خواندن، خوردن انواع معینی از غذاها -خودداری از خوردن بعضی غذاها- روزه گرفتن در روزهای معین، و مانند آن باشد. در حالی‌که جادو به معنی تاثیر نهادن بر رویدادها با استفاده از معجون‌ها، سرودها یا اجرای شعائر است. اما جادو معمولا توسط افراد انجام می‌شود نه توسط اجتماعی از مومنان.[15]

ویلیام گود (1951) (William J. Goode) با آنکه مرز جداکننده مشخصی میان دین و جادو تشخیص نمی‌دهد، یازده معیار را برای تمایز جنبه‌های جادویی از جنبه‌های مذهبی برمی‌شمارد که از این قرارند:

1- جادو ابزارمندانه‌تر است و هدفش رسیدن به یک نوع نتیجه نهایی ملموس و مادی است.

2- شگردهای جادو با چشم‌بندی بیشتری همراه است.

3- هدف‌های جادو مشخص و محدودند.

4- جادو در جهت هدف‌های فردی است.

5- جادو همیشه یک عمل خصوصی است تا یک فعالیت گروهی.

6- فنون جادویی را می‌توان جابه‌جا کرد اگر که یک فن کارایی نداشته باشد.

7- جادو از جنبه عاطفی اندکی برخوردار است.

8- عمل جادو کمتر جنبه اجباری دارد.

9- جادو به زمان و شرایط خاص بستگی ندارد.

10- احتمال ضد اجتماعی بودن جادو بیشتر است.

11- جادو به‌عنوان وسیله به کار برده می‌شود و فی‌نفسه یک هدف نیست.

علاوه‌بر این تفاوت‌ها برای دو پدیده دین و جادو تفاوت‌های دیگری هم مطرح شده‌اند ازجمله اینکه دین به ماوراءالطبیعه گرایش دارد در حالی‌که جادو اساسا امری عملی است. مناسک دینی عمدتا مناسک قربانی است، در حالی‌که در جادو با مناسک نفرین روبرو هستیم. در دین از نیروهای ماوراء‌الطبیعه به‌عنوان واسطه استفاده شده و این امری مشروع و پذیرفته شده است، در حالی‌که در جادو از اعمالی اجباری استفاده می‌شود که اثراتی خودبه‌خود دارند اما کمابیش غیرقانونی و نامشروع شمرده می‌شوند.[16] جادوگر مدعی است که ارواح خبیث و اجنه، تحت فرمان او هستند و وی برای انجام منظور خود به آن‌ها امر و نهی می‌کند و اگر لازم باشد می‌تواند آن‌ها را شلاق بزند؛ حال آنکه در دین برای برآورده شدن حاجات، استغاثه و تمنا می‌شود و همیشه نیروهای ماوراءالطبیعه در مرتبه بالاتری قرار دارند و صاحب احترام و تقدس‌اند. در جادوگری غالبا برای زیان رساندن به دیگران -شکست و مرگ دشمن یا آسیب رسیدن به رقیب و هوو- از قوای نامرئی کمک می‌جویند؛ در دین برای بازیافتن سلامتی و موفقیت افراد است که از قوای فوق‌طبیعت استمداد می‌طلبند.[17]

در برابر این گرایش‌های متضاد میان دین و جادو، در واقعیت تداخل‌های زیادی میان این دو وجود دارد و انواعی از جادوی خیرخواهانه، جماعتی و کاملا مشروع نیز قابل مشاهده هستند.[18] نکته کلی‌تر دیگری که می‌توان درباره جادو گفت، این است که مفهومی که ما از جادو داریم به سنت فرهنگی خاص ما تعلق دارد و فرهنگ‌های دیگر ممکن است در آن اشتراک نداشته باشند.[19]

 رابطه دین و جادو

نظریات متعددی در مورد رابطه دین و جادو وجود دارد که برخی معتقد به رابطه بین آن‌ها و برخی دیگر نفی‌کننده این رابطه هستند.[20] از جمله کسانی که به وجود هیچ رابطه‌ای بین دین و جادو قائل نیستند می‌توان ژرژ گورویچ را نام برد. وی نه‌تنها ارتباطی بین آن‌ها نمی‌بیند، بلکه دین و جادو را درست در جهت مخالف یکدیگر می‌داند و اعتقادات مانایی را در قلمرو جادوگری می‌انگارد.

کسانی که معتقد به رابطه دین و جادو هستند دو دسته‌اند:

1- برخی بر این باورند که دین از جادو گرفته شده است؛ صاحب‌نظران دبستان تکامل مانند ادوارد تایلور و جیمز فریزر (James George Frazer: 1854-1941 & Edward Burnett Tylor: 1832-1917) از این گروهند.[21] تایلور جادو را مبتنی‌بر قدرت‌ها و نیروهای غیرشخصی می‌دانست. که بیشتر شبیه علم است و بر استدلال نادرست مبتنی است. او جادو را نابخردانه نمی‌داند، بلکه در شرایط نادانی و فقدان دانش درست درباره پیوندهای واقعی میان چیزها، آن را توجیه‌پذیر می‌انگارد. فریزر نیز مانند تایلور، باورداشت‌ها و عملکردهای جادویی را نوعی علم و تکنولوژی ابتدایی ولی مبتنی‌بر استدلال نادرست می‌داند، او این استدلال غلط را نه نتیجه نابخردی بلکه نتیجه نادانی می‌دانست که با توجه به شرایط زندگی و عملکرد نیاکان ابتدایی ما توجیه‌پذیر بود. و باز مانند تایلور، او نیز چنین می‌اندیشید که اندیشه جادویی مبتنی‌بر نوعی تداعی معانی است که بنابر آن، برخی انواع تداعی یا پیوستگی بر وابستگی‌های علّی میان چیزها دلالت می‌کنند.[22] فریزر طرح تکامل اندیشه بشری را در سه مرحله طرح کرد. به نظر او اولین مرحله اندیشه بشر همان مرحله جادویی است. سپس او تفکر دینی را در مرحله دوم و تفکر علمی را سومین مرحله قرار می‌دهد. به نظر فریزر مرحله جادو و جادوگری یک نظام جعلی و دروغی در باب قوانین طبیعی است.[23] انسان ابتدایی در مرحله جادویی، اولا به موجودات مافوق طبیعی قائل بود. ثانیا با اعمال جادویی در صدد یافتن قوانین و تغییر فرایندهای طبیعی به نفع خودش بود اما هنگامی که مردم به این باور رسیدند که روش‌های جادویی غیرموثرند، به وجود خدایان قادر مطلق معتقد شدند؛ خدایانی که طبیعت را کنترل می‌کردند و نیازمند آن بودند که به درگاهشان التماس شود و مردم آن‌ها را خشنود سازند.[24]

به نظر فریزر جادوگری منشا و سرچشمه اعتقادات دینی است. تایلور نیز نظرش این است که اعتقاد به قوای ماوراءالطبیعه و ارواح از معتقدات جادویی است که به مرور و هماهنگ با زمینه‌های دیگر فکری، جنبه اخلاقی و عقلانی پیدا کرده و سرانجام به اعتقادات دینی ختم شده است.

2- بعضی دیگر بر این نظرند که جادوگری از دین گرفته شده است. ویلهلم شمیت (Wilhelm Schmidt: 1868-1954)، مبلغ مسیحی و مردم‌شناس آلمانی، معتقد است که سرآغاز و منشا اعتقادات جوامع انسانی بر یکتاپرستی و اعتقاد به خدای یگانه است و به مرور با سوءاستفاده از ساده‌لوحی افراد، قسمتی از اعتقادات دینی راه اضمحلال پیموده و جادوگری از آن منشعب شده است. به نظر وی جادوگری نوعی انحطاط دینی است.[25]

 

مقاله

نویسنده فاطمه فريدوني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS