منسجمترین و گسترترین حزب سیاسی ایران از مشروطیت تا سالهای اخیر حزب توده بود، این حزب در هفتم مهر 1320ش. تاسیس شد. این حزب با ایدئولوژی مارکسیسم بر بقایای حزب عدالت، در سال 1299ش. پس از ورود ارتش سرخ به رشت تشکیل شد.[1]
در همین سال پس از اشغال خاک ایران توسط متفقین نیروهای شوروی دستور تاسیس یک حزب سیاسی که حامل اهداف و منافع اتحاد نوین ایران باشد را در اولویت کار خویش قرار دادند که با اشغال ایران تعداد زیادی از زندانیان سیاسی آزاد شدند.[2]
پیشینه ایجاد تشکلات اولیهی حزب توده
بعد از فعالیت احزاب با جنبش مشروطیت و تشکیل شورای ملی، اشخاصی دست به تشکیل حزبی زدند که با اندیشههای سوسیال دموکرات همراه بود و سلیمان میرزا اسکندری، حیدر عمو اوغلی، محمدرضا مساوات، از اعضای آن بودند. با سقوط رژیم نیز اقدام به تشکیل حزبهای مختلف کمونیستی کردند. باکو محل مناسبی برای این فعالیتها بود و نخستین حزب کمونیستی ایران به نام حزب عدالت توسط اسدالله غفارزاده که خود عضو سابق حزب سوسیال دموکرات نیز بود و در سال 1296ش. تأسیس شد. زمانی که در سال 1299 ارتش سرخ به بندر انزلی وارد شد، اعضای حزب در بیانیهای از کمونیستهای ایرانی و انقلابیون که شامل جنگلیها نیز میشد، خواستند تا ادارات دولتی را به تصرف درآورند و همه امکانات را در اختیار روسها بگذارند. امضاء کنندگان حیدر عمو اوغلی و میر جعفر پیشهوری بودند.[3] حضور روسها در بندرانزلی امکان خوبی برای تبلیغ فعالیتهای کمونیستی ایرانی بود و آنها بلافاصله نخستین کنگره حزب کمونیستی را برگزار میکردند و برگزار کنندگان عبارت بودند از: سید جعفر پیشهوری، سلطانزاده و حیدر عمو اوغلی و کامران آقازاده که ریاست جلسه را به عهده داشت.[4]
در این کنگره 48 تن به نمایندگی کمونیستهای ایرانی انتخاب شدند و مهمترین خواستهای کنگره اتحاد با جماهیر شوروی و نهضت پرولتاریای جهانی بود.[5]
این به معنای پایان جنبش کمونیستی در ایران نبود، گرچه عمداً فعالیت این حزب کم رنگ بود؛ اما در 1306ش. در ارومیه دومین کنگره خود را بر پا کردند که نتیجه این کنگره این شد که رضاشاه نه تنها هیچ کمکی به آزادیبخش ملی و ماهیت برژوازی حکومت نکرد بلکه خود در مدت کوتاهی به صورت یک مالک بزرگ درآمد.[6]
نخستین انحلال حزب توده در زمان رضاخان
هدف اساسی حزب توده مبارزه با رضاشاه بود با به حکومت رسیدن وی فعالیت حزب، بخصوص در بین کارگران شرکت نفت انگلیس و کارگران شیلات و اتحادیههای مختلف شدت بیشتری یافت؛ اما رضاخان با آنها به شدت برخورد کرد و به تمامی فعالیتهای آنان نظارت کامل داشت و سرانجام نیز با دستگیری اردشیر آوانسیان، میرجعفر پیشهوری، رضادوست در سال 1310 در لایحهای که به تصویب مجلس رسید، کلیه فعالیتهای سیاسی کمونیستها را غیر قانونی اعلام کرد؛ اما این پایان ماجرا نبود. دانشجویان ایرانی که برای تحصیل به خارج از کشور میرفتند تحت تأثیر ایدههای کمونیست قرار میگرفتند، دکتر تقی ارانی از رهبران این جریان بود که به کمونیستها پیوست و اعضای گروه وی 53 نفر بودند.[7]
جلسات این گروهها در منزل دکتر ارانی برگزار میشود و مطالب بحث شده را در مجله به نام «دنیا» مینوشتند. دکتر ارانی تصمیم گرفت تا حزب کمونیسم را دوباره راهاندازی کند؛ ولی رضاخان در سال 1316 این گروه 53 نفری را دستگیر و فعالیتهای آنها را متوقف کرد.[8]
فضای تشکیل اعلام موجودیت حزب توده:
پس از کنارهگیری و سقوط رضاخان یک فضای باز سیاسی در کشور ایجاد شد که در پی آن بسیاری از زندانیان و محکومین سیاسی دوره رضاخان از زندانها آزاد شدند و بسیاری از نشریات فعالیتهای خود را از سر گرفتند و نشریات بسیاری منتشر شد و فعالیتهای احزاب آغاز گردید. حزب توده با فعالیت سیاسی از سوی شوروی شکل گرفت که در واقع همان 27 نفر از اعضای جوان 53 نفری مارکسیستی آزاد شده در سال 1316، بودند که با گردهمای در تهران در منزل آقای سلیمان اسکندری جمع شدند، تشکیل یک سازمان سیاسی به نام حزب تودهی ایران در هفتم مهر 1320ش، یعنی سیزده روز پس از استعفای رضاخان، اعلام کردند.[9]
در آن تاریخ هنوز همه زندانیان سیاسی عصر رضاشاه همه 53 نفر از زندان آزاد نشده بودند؛ اما به ابتکار یکی از آنان (ایرج اسکندری) جمعیتی برای تشکیل این حزب به ریاست سلیمان میرزا اسکندری (رهبر پیشین حزب دموکرات و حزب سوسیال در صدر مشروطیت) گرد آمدند و چون نمیخواستند، شعار حزب موجب منفوریت حزب نزد عامهی دین باوران ایرانی شود، آن را حزب توده نامیدند. احزاب کمونیستی در اکثر کشورهای مسلمان با شعار ضد استعماری، آزادی خواهی ملی، تاسیس میشدند.[10]
اصول اساسی و خط مشی این حزب
اصول اساسی و خط مشی حزب توده عبارت بود از:
1. رسمی و قانونی باشد؛ چیزی که مخالف قانون اساسی و سلطنت مشروطه باشد دیده نشود.
2. از عقیده مارکسیست و کمونیسم مبرا باشد.
3. طرفدار سرسخت متفقین باشد و از موضع جهانی متفین (شوروی، انگلیس، و امریکا) دفاع کند.
4. در جذب شخصیتهای ملی (غیرکمونیستی) بکوشد.
5. در کارخانههایی که برای متفقین کار میکنند (بویژه صنایع نفت جنوب و اسلحه سازی)، اتحادیه کارگری تشکیل ندهند.[11]
برنامه موقتی این حزب:
1.لزوم محو آثار دیکتاتوری رضاشاه
2. حراست از قانون اساسی
3. آزادیهای مدنی و حقوق انسانی
4. حمایت از حقوق همه شهروندان بویژه حقوق تودهها
5. همیاری در مبارزه جهانی دموکراسی علیه وحشیگری فاشیسم.
6. این حزب برای جلوگیری از حملات روحانیون مارکسیست را از برنامه موقتی خود کنار گذاشت.
این حزب پس از تدوین برنامهی موقت مشغول سازماندهی شد و کار را از تهران آغاز کرد، این حزب در مهرماه 1321 برای برگزاری نخستین کنفرانس موقت خود در تهران آماده شد. این حزب پس از تدوین برنامه موقت خود مشغول سازماندهی شد و به فراخواندن همه شهروندان برای اتحاد علیه فاشیسم پرداخت و برای جذب تودهها بویژه کارگران، دهقانان، زنان و قشرهایی از طبقه متوسط مانند روشنفکران و خرده مالکان پیشهوران و کارمندان سطح متوسط، جهت همکاری پیشنهادهای ویژهای مطرح میکرد.[12]
اعضای اصلی حزب توده:
اعضای این حزب علاوه بر سلیمان اسکندری، دکتر محمد بهرامی، رضا روستا، فریدون کشاورز، اردشیر اوانسیان، رضا رادمنش، ابراهیم محضری، نورالدین الموتی، عبدالحسین نوشین.[13]
البته بیشتر اعضای نخستین، کادر رهبری گروه را روشنفکران نسل جوان فارسی زبان ساکن تهران تشکیل میدادند.[14]
طبری از اعضای اصلی حزب و نقش او در مسئلهی نفت
احسان طبری یکی از اعضای اصلی و فعال حزب توده و جزء گروه 53 نفری حزب بود. وی ملاکزاده و نظریه پرداز سازمان حزب توده بود که با نوشتن کتابها و آثار متعدد؛ همچون الفبای مبارزه، کژ راهه و خاطراتی چند از تاریخ حزب توده، 5 سال تبهکاری و خیانت، ایران در دورهی رضاخان، مارکسیسم و لنینیسم به زبان ساده و آثار متعدد دیگر دست زد. وی در روزنامههای متعدد و وابسته به این حزب نظریات متعدد خود را در مورد بهرهبرداری از منابع نفت ایران ابراز میداشت. وی ضمن رد کردن سیاست (موازنهی منفی)[15] دکتر مصدق، آن را سبب بر جای ماندن نفوذ سیاسی دولتهای استعمارگر در ایران و وارد نشدن رقیب جدید به میدان دانست و این سیاست را یک جانبه تلقی کرد.
وی در نظریات خود آورده است که برای بهرمند شدن شوروی از منابع نفت ایران، حاضر شده انگلیس نیز به غارت منابع نفتی ایران ادامه دهد.[16] حزب توده که زمانی اعلام کرده بود با دادن امتیاز به طور کلی مخالف است با طرح تقاضای امتیاز نفت از جانب شوروی، حق بهرهبرداری از منابع نفت ایران را برای دولتهای امپریالیست جهان را نیز به رسمیت شناخت.[17] احسان طبری پس از انقلاب یعنی در دههی 1360 که حزب توده به محاق تعطیل و توقیف افتاد به بهانهی انتقاد از طرح پلنوم چهارم، رویهی حزب را نسبت به دکتر مصدق سخت مورد حمله قرار داد و در راستای اعتقادات جدید که مدعی است به آنها دست پیدا کرده است، یک هویت و شناسنامهی کاملی از فساد و خیانت تاریخی برای دکتر مصدق ساخت.[18]
فعالیتهای حزب توده در دولت مصدق و ملی شدن صنعت نفت
با شروع نهضت ملی شدن صنعت نفت و نخست وزیری دکتر مصدق حزب توده به یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاسی ایران تبدیل شد. مخالفت حزب با برخی نظرات مصدق در این دوره نقش مهمی در جنبش ملی داشت، پس از قیام 30 تیرماه 1331ش. و تظاهرات مردمی که منجر به نخست وزیری دوباره مصدق شد و حزب رویه خود را عوض کرد و به پشتیبانی مشروط از مصدق پرداخت.[19]
پس از کودتای 28 مرداد 1332ش. و تثبیت ایران در حریم نفوذ غرب سازمانهای حزب تحت تعقیب و سرکوب حکومت قرار گرفتند که به بازداشت، شکنجه و اعدام بسیاری از تودهایها منجر شد. پس از کودتا بخش بزرگی از رهبران حزب تا سال 1336 مجبور به ترک ایران شدند و به بلوک شرق گریختند و بسیاری از آنان تا انقلاب اسلامی ایران نتوانستند به ایران بازگردند. هر چند در این جریان هرگونه نقش و حضور در حیات سیاسی ایران را از دست داد. معهذا به عنوان یک جریان فکری به موجدیت خود ادامه داد.[20]
حزب توده و همکاری با دکتر مصدق
حزب توده در دوران حکومت مصدق به تحریکات و اغتشاشات دامن میزد. این حزب از سال 1332 که مصدق طرح تحریم مذاکرات نفت را به تصویب رساند، هیچ گاه نظرخوشی نسبت به دکتر مصدق نداشت و همواره به طور خصمانه او را میکوبید.[21] حزب توده بر این باور بود که مصدق برای ملی کردن نفت مبارزه میکند، لکن امپریالیستهای امریکایی از او حمایت میکنند و در حقیقت جریان ملی شدن نفت را هدایت میکند و به این ترتیب حرب توده راه خود را از تودهی مردم که به دنبال (برژوازی ملی) بودند، جدا کرد.[22] با فشاری که مصدق روی اهداف اصولی جنبش ملی کردن نفت که تهدیدی جدی برای منافع آمریکا و انگلیس محسوب میگردید، میآورد. در کنار این مسئله گسترش فعالیتهای حزب توده و وحشت غرب و مخالفان حزب توده در ایران از سلطهی این حزب بر کشور سبب گردید تا این دو کشور توافق نمایند که به دنبال جانشین مصدق باشند.[23] نشانههای قدرت گرفتن کمونیستها در ایران تحت لوای حزب توده و روش پرمماشات مصدق در برابر فعالیتهای آنان غرب را دچار یک نگرانی ویژهای کرده بود. حزب توده در چارچوب حمایت از دولت دکتر مصدق اهداف خود را که تبدیل قیام ملی به یک مبارزهی انقلابی با رژیم و تلاش در تضعیف هرچه بیشتر روابط ایران با غرب بود، دنبال مینمود و ادامهی مبارزات دکتر مصدق با انگلستان و دربار و تشابه این سیاست با بخشی از برنامههای حزب توده باعث گردید، حزب توده تشکیل جبههی متحد را به جبههی ملی پیشنهادکند.[24] از سوی دیگر گسترش و نفوذ حزب توده در این دوره بسیاری از عناصر مذهبی را که در جریان جنبش ملی کردن نفت فعالیت داشتند، را به وحشت انداخته بود و این تفکر را در آنها به وجود آورده بود که سقوط مصدق بهتر از حکومت تودهیهاست. در پی کودتای ناموفق 25 مرداد و فرار شاه حزب توده شعار جمهوری دموکراتیک و الغای نظام سلطنتی را سر داد و مدتها قبل در مورد وقوع کودتا هشدار داده بود و برای آنها آماده باش، صادر کرده بود، لکن به دنبال وقوع کودتا علارغم وجود بیش از 600 نفر از افسران رستههای مختلف حزب اقدامات ضروری به عمل نیامد و نورالدین کیانوری از اعضای کمیتهی مرکزی حزب عدم اقدام متقابل در برابر کودتا از سوی حزب توده را نتیجهی رعایت دستورات صادره از سوی دکتر مصدق اعلام کرد و به گونهای دکتر مصدق را عامل عدم مقاومت افسران و نیروهای حزب توده در برابر کودتای 28 مرداد میخواند.[25]
جایگاه سازمان نظامی حزب توده
از دیگر فعالیتها مهم و اساسی حزب توده تاسیس و ایجاد سازمان افسری بود. یک سال پس از کودتای 28 مرداد 1332 این سازمان مخفی حزب متشکل از نیروهای مسلح که به سازمان نظامی یا سازمان افسری حزب توده معروف بود که توسط رژیم کشف شد. درباره لو رفتن این سازمان نوشته شده که سروان عباسی به طور اتفاقی دستگیر شد و زیر شکنجههای وحشیانه مجبور گردید بخشی از اطلاعات خود را در اختیار فرمانداری نظامی گذارد.[26]
پس از کشف سازمان و دستگیری اعضای آن بیشتر اعضای سازمان با زندان و شکنجه و اعدام روبه رو شدند و تعدادی از آنها دستگیر شدند. از این اعضای مهم سازمان نظامی حزب توده که دستگیر شدند، میتوان به محمدعلی عموئی، عباس مجری، تقی کیمنش و رضا شلتوکی اشاره کرد که پس از تحمل 25 سال زندان در آستانه انقلاب 1357 آزاد شدند.[27]
از فعالیتهای مهم حزب توده
از فعالیتهای مهم این حزب ترور محمدرضا پهلوی در بهمن 1327ه.ش در دانشگاه تهران بود که شاه مورد سوء قصد قرار گرفت و به دنبال سوء قصد به جان شاه حکومت نظامی برقرار و اعضای حزب دستگیر شدند و فعالیتهایشان غیرقانونی و منحل اعلام گردید و سران حزب توده بعد از واقعه 15 بهمن محاکمه شدند. این محاکمه شدگان عبارت بودند از: نورالدین کیانوری، دکتر حسین جودت، ضیاءالدین الموتی، احمدقاسمی. [28]
همچنین ترور محمد مسعود، روزنامه نگار مبارزی که بر اثر گلوله یک تروریست وابسته به حزب توده کشته شد.[29]
خط مشی حزب توده در سالهای نزدیک انقلاب
در سال 1355 فعالیتهای حزب که بیشتر در خارج از کشور صورت گرفت، با وفاداری به آرمانهای انقلاب، از سرگرفته شد.[30] در سال 58 کیانوری به کشور بازگشت و روزنامه «حزب» را با عنوان «مردم» تغییر داد و حمایت خود را از امام خمینی، درباره اعلام جمهوری اسلامی اعلام کرد.[31]
او در عمل نشانی دارد که به حرف خود پایبند نیست و فعالیتهای حزب خود را بر ضد نظام اسلامی آغاز کرد که این اقدامات منجر به توقیف روزنامه «مردم» شد. در آغاز جنگ تحمیلی و حمله عراق به ایران حزب توده به تبعیت از شوروی آن را محکوم کرد؛ اما زمانی که شوروی نیز به متحدان صدام پیوست، سیاست حزب تغییر کرد و خواهان توقف جنگ شد.[32]
فعالیتهای حزب توده از 1350 تا پایان
سالهای 1350 تا 1356ش. که روحانیت با شیوههای نوینی مبارزه را آغاز کرده بود و حزب به تجدید سازمان پرداخت. در اواخر 1360 و اوایل 1361 رهبری حزب علاوه بر مقدماتی که از لحاظ مادی و معنوی فراهم کرده بود، دست به اقدامات عملی تازهای زد و به حفظ اسلحه، گسترش شبکهی عناصر نفوذی، تدارک کارهای مخفی؛ مانند خانه، چاپخانه، بررسی جدی امکانات فرار از راه دریا و هوا و زمین و تدارک گذرنامههای جعلی و غیره اقدام کرد. این حزب میکوشید تا با تبلیغ نقشش در زمینه کشف توطئههای امپریالیستی خود را در جامعه به عنوان مدافع صدیق انقلاب جلوهگر سازد؛ ولی مقامات دولتی و اجتماعی جمهوری اسلامی از همان آغاز در تعقیب حزب شیطان بودند و سرانجام با توقیف قریب هزار تن اعضا رهبری و مسئولین توده و اعضا سازمان نظامی و سازمان مخفی این حزب به پرونده خرابکاری و خیانت این حزب خاتمه داد و با اطلاعیه دادستانی کل انقلاب حزب تودهی ایران منحل گردید.