دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حسین پیرنیا

No image
حسین پیرنیا

كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، حسين پيرنيا، موتمن الملك، رياست مجلس ملي، مشروطيت

نویسنده : محمد محمدي

حسین پیرنیا ملقب به مؤتمن‌الملک (۱۲۵۳ه.ش - ۱۳۲۶ه.ش)، دولت‌مرد اواخر دورهٔ قاجاریه، رئیس مجلس شورای ملی در دوره چهارم، نماینده ۶ دوره مجلس شورای ملی، و برادر حسن پیرنیا.

حسین پیرنیا ملقب به موتمن‌الملک فرزند سوم میرزا نصرالله خان نائینی مشیرالدوله و برادر میرزا حسن مشیرالدوله بود، پیرنیا از رجال نیکنام و میهن دوست عهد قاجار و دوران پهلوی بود. او مانند برادر خود میرزاحسن خان مشیرالدوله محبوبیت عامه داشت و چند بار وزارت و چندین بار ریاست مجلس شورای ملی یافت.[1]

حسین پیرنیا در ۱۲۹۲ ه‍.ق/۱۲۵۴ش در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی و معلومات متداول را در تهران فراگرفت و سپس عازم اروپا شد و در مدرسهٔ حقوق پاریس ادامهٔ تحصیل داد. پدر او در سال 1317ق ملقب به مشیرالدوله و وزیر امور خارجه گردید و از این فرصت استفاده کرد و از پسران خود که در خارج از کشور مشغول تحصیل بودند، خواست که به کشور برگردند و پس از برگشت حسین پیرنیا به عنوان وزیر مشاور در کنار مشیر الدوله شد.[2] پس از بازگشت به ایران به خدمت وزارت امورخارجه درآمد و در ۱۳۱۷، که مدرسهٔ علوم سیاسی دایر گردید، در آن جا به تدریس پرداخت. میرزا حسین پس از فوت برادرش که رئیس اداره کابینه و مدرسه وزارت خارجه (مدرسه سیاسی) و مترجم همایونی در اوائل سال 1321ق به همان سمت در آمد.[3] و تا سال ۱۳۲۵ در این سمت باقی بود و در همین سمت لقب مؤتمن‌الملک گرفت. او در این سال‌ها غیر از سمت اصلی خود مشاور و دستیار پدر نیز بود.[4] مؤتمن‌الملک در آغاز نهضت مشروطه، چون تحصیل‌کردهٔ فرانسه بود، به این نهضت گرایش یافت و به اتفاق برادرش، پدر را در یاری مشروطه‌خواهان تشویق کرد و سرانجام در تنظیم قانون اساسی و نظامنامهٔ انتخابات و متمم قانون اساسی[5] شرکت جست و در این راه کوشش بسیار کرد.[6]

در ۲۹ رمضان ۱۳۲۵/۴ آبان ۱۲۸۶ میرزا ابوالقاسم خان ناصرالملک که به رئیس‌الوزرایی منصوب شده بود، کابینهٔ خود را به شاه و مجلس معرفی کرد. در این کابینه، برای اولین بار، مؤتمن‌الملک مقام وزارت گرفت و متصدی وزارت تجارت و گمرکات شد.[7] این وزارت همزمان با به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه وزیر بود، در ضمن برادر بزرگتر موتمن‌الملک، حسن پیرنیا مشیرالدوله وزیر فرهنگ بود.[8]

حسین پیرنیا در ترمیم کابینهٔ نظام‌السلطنهٔ مافی، برای بار دوم، به وزارت تجارت منصوب و در ترمیم سوم کابینه نیز همان سمت را دارا شد. در اولین کابینهٔ میرزا احمدخان مشیرالسلطنه، که در ۷ جمادی‌الاولی ۱۳۲۶/ ۱۷ خرداد ۱۲۸۷ در باغ شاه به محمدعلی شاه معرفی شد، سمت مؤتمن‌الملک وزارت فوائد عامه و تجارت بود، و در ترمیم کابینه همان سمت را حفظ کرد؛ ولی به هنگام ترمیم کابینه در ۷ ذیحجهٔ ۱۳۲۶/ ۱۵ دی ۱۲۸۷ از وزارت استفا کرد.[9] در رئیس‌الوزرایی دوم میرزا ابوالقاسم خان ناصرالملک، که به کفالت میرزا جوادخان سعدالدوله تشکیل شد، مؤتمن‌الملک به سمت وزارت علوم و معارف تعیین گردید و در ترمیم کابینه هم‌چنان سمت خود را حفظ کرد. پس از استبداد صغیر و به دنبال آن فتح تهران و خلع محمدعلی شاه از سلطنت، مؤتمن‌الملک از تهران به نمایندگی دورهٔ دوم مجلس شورای ملی انتخاب گردید. ریاست این دوره ابتدا با میرزا صادق‌خان مستشارالدوله بود؛ ولی در 13 تیر 1289 استعفا کرد و مدتی هم میرزا محمدعلی خان فروغی (ذکاء‌الملک) ریاست کرد. سپس اسمعیل‌خان ممتازالدوله برگزیده شد و با استعفای او میرزا حسین‌خان موتمن‌الملک بقیه مدت را ریاست کرد. به این ترتیب مدت ریاست مستشارالدوله هفت ماه و 18 روز، ذکاءالملک سه ماه و 25 روز، ممتازالدوله یک ماه و پنج روز و موتمن‌الملک هشت ماه و 14 روز بود.

پس از انحلال مجلس دوم و آغاز فترت در سه دی ماه 1290، که محمدعلی خان علاءالسلطنه به رئیس‌الوزرایی انتخاب شد، در کابینهٔ خود مؤتمن‌الملک را به سمت وزارت فوائد عامه و تجارت منصوب کرد؛ ولی وی پس از مدت کوتاهی، از عضویت کابینه استعفا کرد.[10]

پیرنیا در انتخابات دورهٔ سوم مجلس شورای ملی در تهران کاندید شد و موفق به کسب آرای بیشتری شد، وی از نخستین روز افتتاح مجلس در ۱4 آذر ۱۲۹۳ تا سفر مهاجرت و تعطیلی مجلس در ۲1 آبان ۱۲۹۴ که یک سال طول کشید، ریاست را بر عهده داشت.

مؤتمن‌الملک در ۱۲۹۶ در کابینهٔ علاءالسلطنه به وزارت فوائد عامه و تجارت معرفی شد و در کابینهٔ عین‌الدوله هم دارای همان سمت بود. او در همان سال در کابینهٔ حسن مستوفی، وزیر معارف و اوقاف شد و در ۱۳۳۸ در کابینهٔ میرزا حسن‌خان مشیرالدوله، مقام وزارت مشاور گرفت. وی در دورهٔ چهارم مجلس شورا که در تیر ۱۳۰۰ افتتاح گردید، از تهران به نمایندگی انتخاب شد و در تمام آن دوره(30 خرداد 1302 اختتام پیدا کرد) ریاست مجلس شورای ملی را برعهده داشت. در دورهٔ پنجم نیز کماکان از تهران به وکالت مجلس شورای ملی انتخاب شد و به ریاست مجلس رسید. دوره پنجم در 22 بهمن 1302 افتتاح و 22 بهمن 1304 پایان پذیرفت. در این دوره بود که سلطنت از احمدشاه (قاجاریه) به رضاخان (پهلوی) تغییر پیدا کرد.[11]

در ۲ فروردین ۱۳۰۳ جلسهٔ علنی مجلس شورای ملی برای اعلام جمهوریت تشکیل شد. عدهٔ زیادی از روحانیان و اصناف در میدان بهارستان اجتماع کردند و تا مخالفت خود با جمهوری سردار سپه را اعلام کنند. در نتیجه بین مردم و نظامیان زد و خورد شدیدی روی داد. بسیاری از مردم مصدوم و مجروح یا مقتول شدند و جلسهٔ مجلس بدون اخذ نتیجه تعطیل شد. مؤتمن‌الملک، رئیس مجلس، به سردار سپه نسبت به ضرب و شتم مردم شدیداً اعتراض کرد و نظم مجلس و بهارستان را برعهدهٔ خود دانست و سردار سپه را تهدید کرد، سردار سپه اظهار کرد که امنیت مملکت با اوست و به وظیفهٔ خود عمل کرده است. مؤتمن‌الملک دستور داد که زنگ جلسه را بنوازند تا تکلیف سردار سپه را تعیین کند. با شفاعت عده‌ای از نمایندگان، از جمله مشیرالدوله، بین سردار سپه و مؤتمن‌الملک سازش و تفاهم به وجود آمد و سردار سپه از عمل خود معذرت خواهی کرد.[12]

در ۱۵ مهر ۱۳۰۴، طبق عرف مجلس، انتخاب هیئت رئیسهٔ مجلس پنجم انجام گرفت و مؤتمن‌الملک به ریاست مجلس انتخاب شد؛ ولی در همان روز وی این منصب را نپذیرفت و استعفا کرد. بعد از او را چندین بار به ریاست مجلس انتخاب کردند؛ ولی او هر بار یا نپذیرفت و یا استعفا داد. اما قضیه این بود که پس از شکست طرح جمهوری‌خواهی، رضاخان و اطرافیان و نزدیکان او به فکر تغییر سلطنت افتاد و با ارسال تگراف‌ها و پیام‌ها و از طرف مردم اقصی نقاط کشور چنین وانمود کردند که مردم در نقاط مختلف کشور خواستار تغییر سلطنت می‌باشند. ‌

این طومارها و تلگراف‌هائی که از سراسر کشور و ظاهرا از سوی مردم ارسال می‌شد و در آن‌ها انقراض قاجاریه و به سلطنت رسیدن رضاخان خواسته شده بود. توسط موتمن‌الملک، رئیس مجلس، بایگانی می‌شد. علی‌رغم اصرار طرفداران سردار سپه برای قرائت تلگراف و طومارها موتمن‌الملک و سایر ملیون که از تصنعی بودن آن‌ها اطلاع داشتند و به این امر واقف بودند که آن‌ها ساخته و پرداخته نظامیان و کارکنان وابسته به رضاخان است. از این رو دولت و طرفداران آن سعی فراوانی به کار بردند تا رئیس مجلس را وادار به استعفا نمایند و البته در این کار موفق شدند.[13] موتمن‌الملک با تغییر سلطنت مخالفتی نداشت و نظرش هم همین بود؛ اما مرحوم مدرس با او موافق نبود و وقتی در مجلس اعتبارنامه موتمن‌الملک قرائت شد، مرحوم مدرس مخالفت کرد.[14] پیرنیا اگر مخالفتی هم داشت بیشتر به جهت تغییر کردن قانون اساسی بود.

موتمن‌الملک در اوایل آبان 1304ش بدون هیچ توضیحی استعفا کرد و در برابر اصرار جمعی از نمایندگان و رجال کشور مبنی بر پس گرفتن استعفای خود، محرمانه اظهار داشته بود: "شما اصرار نکنید، دیگر ممکن نیست، بگذارند من کار کنم."‌[15]

مؤتمن‌الملک در انتخابات دورهٔ ششم مجلس شورای ملی از تهران نماینده شد. در ۱۵ فروردین ۱۳۰۶، که انتخاب هیئت رئیسه تجدید شد، مؤتمن‌الملک به ریاست مجلس انتخاب گردید و تا آخر دورهٔ ششم ریاست داشت. در انتخابات دورهٔ هفتم مجلس شورای ملی، بار دیگر مؤتمن‌الملک از تهران به وکالت انتخاب گردید (۱۳۰۷)؛ ولی نمایندگی مجلس را نپذیرفت. مؤتمن‌الملک در دورهٔ چهاردهم نیز از تهران به وکالت مجلس شورای ملی انتخاب شد؛ ولی نمایندگی مجلس را نپذیرفت.[16]

موتمن‌الملک در دوره رضاشاه نخست‌وزیر نشد، او در دوره رضاشاه معمولا از مسولیت گرفتن شانه خالی می‌کرد، چرا که آدم محتاطى بود. رضا شاه با همه قدرتی که داشت به مؤتمن‌الملک هم احترام مى‌گذاشت و هم از او بیم داشت. رضاشاه از رجال بزرگى که در دوران قدرت خود از او دیدار و احوال‌پرسى کرد‌، موتمن الملک بود. چون موتمن‌الملک بیمار شد، رضاشاه براى احوال‌پرسى به منزل او رفت چون پاس‌حرمت او را نگاه می‌داشت. موتمن‌الملک قدرت روحى و جسارت برادرش حسن پیرنیا را نداشت؛ ولى شخصیتى داشت که همه رجال‌به او احترام مى‌گذاشتند.[17]

در ۱۸ مرداد ۱۳۲۱، پس از استعفای نخستین کابینهٔ علی سهیلی، اکثریت نمایندگان دورهٔ سیزدهم رأی به نخست‌وزیری او دادند؛ ولی وی زیر بار مسئولیت نرفت.[18] در اوایل بهمن ۱۳۲۴ وی مجدداً از طرف نمایندگان مجلس نامزد نخست‌وزیری شد و ۵۱ نفر از نمایندگان به او ابراز تمایل کردند؛ اما رقیب وی احمد قوام با دو رأی اضافی نخست‌وزیر شد.[19]

حسین پیرنیا مؤتمن‌الملک در روز ۹ شهریور ۱۳۲۶ در ۷۳ سالگی درگذشت، و در آرامگاه خانوادگی در امامزاده صالح تجریش دفن گردید.[20] وی را از رجال عاقل و متین ایران شمرده‌اند. او از رجال تحصیل کرده، عاقل و متین ایران بوده و بر خلاف پدر مردی درستکار و وطن دوست بوده است.[21] هر چند عده‌ای از معاصران او، وی را از طرفداران انگلستان می‌دانستند.[22]

مقاله

نویسنده محمد محمدي
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS