كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، فروغي، ذكاءالملك، نخست وزيري، شهريور 20
نویسنده : سعيده سلطاني مقدم
خاندان فروغی که سرسلسله آنها از یهودیان بغداد بودند، بعدها در اصفهان ساکن شده، همگی اهل ادب و علم بودهاند. "میرزامحمدحسین فروغی" در دستگاه "ناصرالدین شاه" وارد میشود و جایگاه خود را به دست میآورد. بعدها فرزندان او "محمدعلیفروغی" و "ابوالحسن" که از همه مهمتر "محمدعلیفروغی" نخستوزیر معروف دوران بحرانی سالهای اشغال و کودتا است، راه پدر خود را به شایستگی ادامه میدهند و در دربار و دستگاه به موقعیتهای برجسته دست پیدا میکنند. فرزندان "محمدعلیفروغی"، "محمود"، "محسن" و "مسعود" نیز همگی با تحصیلات عالی موقعیتهای ممتازی به دست میآورند.
میرزا محمدحسین ذکاءالملک مدیر دارالترجمه ناصری
"میرزا محمدحسین" متخلص به "ادیب" و ملقب به "فروغی" و "ذکاءالملک" و معروف به "میرزافروغی" متولد 1255(ه.ق) از نویسندگان نامور و روشنفکران عصر خود بوده است. وی پسر "محمدمهدی ارباباصفهانی" میباشد. "محمدمهدی" از یهودیان بغداد میباشد که بعدها در اصفهان مقیم شدند.[1] روزی در سال 1291(ه.ق) که "ناصرالدینشاه" به مناسبت طرح بنای "باغ عشرتآباد" چهار درخت در آنجا کاشت، "محمدحسین" قصیدهای سرود با این مقطع:
شعر ادیب باشد در مدح شاه شاهان چون آفتاب روشن مانند آب جاری
شاه این شعر را شنید و او را ملقب به "فروغی" کرد.[2]
بعدها کلمه "فروغی" لقب و تخلص برای اولاد و اعقاب "میرزامحمدحسین" نام خانوادگی شد. میرزامحمدحسین در جوانی مشغول به تجارت شد و چون متضرر گردید و سرمایه خود را به کلی از دست داد. مدتی در "بندرلنگه"و "جهرم" و مدتی نیز در "فسا" و "یزد" بود. از یزد به کرمان رفته و در دستگاه "محمداسماعیلخان" حاکم کرمان وارد شد. در زمانی که "اعتمادالسلطنه" وزیر انطباعات و دارالترجمه بود. محمدحسین در کار مطبوعات با او همکاری میکرد و بعد به مدیری دارالترجمه و مترجم زبان عربی و فرانسه با حقوق ماهی 40 تومان رسید.[3]
"محمدحسنخان" او را در یادداشتهای خود به عنوان میرزای شخصی یاد میکند: «صبح دارالترجمه رفتم از آنجا مستقیما با ملیجک اول و میرزا فروغی میرزای خودم و چند نفر دیگر...[4]». میرزا فروغی به واسطه دوستی و همراهی با "میرزاملکم خان" و همفکری و هم مسلکی با او درسال 1308(ه.ق) دچار دردسر میشود. چندی بستنشین بود تا به وساطت "امینالسلطان" بخشیده شد.[5] میرزا محمدحسین فروغی در سال 1311(ه.ق) شهرت و عنوانش میرزامحمدحسین، متخلص به "ادیب" و ملقب به "فروغی" شد، در این سال هم خان شد و هم به "ذکاءالملک" ملقب گردید.[6]
وی در سال 1314(ه.ق) سال اول سلطنت "مظفرالدینشاه" امتیاز روزنامه "تربیت" را گرفت و موسس و نویسنده آن شد. هر چند که تمام مخارج آن با دولت بود؛ اما بهترین روزنامه آن دوران بود که تا سال 1325(ه.ق) منتشر میشد[7] که بسیاری از کتب معروف نیز با همت و نگارش و تصحیح فروغی به چاپ رسید. کتابهایی مثل "تاریخ ملل شرق" "تاریخ ساسانیان راولینسون"، "سفر هشتاد روز دور دنیا"، "عشق و عفت"، "بوسه عذرا" و ... میرزا محمدحسین فروغی ذکاءالملک در سال 1325(ه.ق) در سن 70 سالگی در تهران درگذشت و در "ابنبابویه" به خاک سپرده شد.[8] وی دو فرزند ذکور داشت که یکی "محمدعلی فروغی" نخستوزیر شد و دیگری از مفاخر علمی آینده بود.[9]
محمدعلی فروغی
ملقب به ذکاءالملک از سیاستمدارن و دولتمردان و ادیبان مشهور ایران بود. وی فرزند محمدحسین فروغی و متولد 1254(ه.ش) در قلهک تهران بود. محمدعلی فروغی تحت حضانت پدر، تحصیلات خود را از پنج سالگی آغاز کرد و ظرف مدت هفت سال زبانهای فارسی، عربی و فرانسه را آموخت و از علوم ریاضیات، فیزیک و شیمی و طبیعیات بهره گرفت. آنگاه به استدعای "اعتمادالسلطنه" وزیر انطباعات وقت و تصویب ناصرالدینشاه وارد مدرسه دارالفنون شد. ابتدا به تحصیل فن پزشکی و داروسازی مشغول شد و بعد از مدتی به تحصیل فلسفه و ادبیات پرداخت. محمدعلی پس از اخذ لقب ذکاالملک و ریاست مدرسه علوم سیاسی به گروه فراماسونها پیوست و وارد لژ "بیداری" شد و در این لژ عده زیادی از شخصیتهای سیاسی و علمی و ادبی عضویت یافتند.[10] فروغی چندی نیز در کابینه سوم سردار سپه در سال 1303(ه.ش) به وزارت امور خارجه رسید.[11]و در سال 1304 برای اولین بار به نخست وزیری رسید.[12] وی چندی نیز معلم مدرسه علوم سیاسی شد و در دوره اول مجلس شورای ملی رییس دفتر مجلس شد. در دوره دوم نماینده تهران شد و در سال 1327(ه.ق) به ریاست مجلس رسید. بعد از خلع قاجار و تاسیس پهلوی اولین رییسالوزرای کابینه هفت نفری شد.[13]
دومین کابینه فروغی
دومین کابینه فروغی در سال 1312(ه.ش) با "تیمورتاش" "داور" "نصرهالدوله"، تکمیل شد. مهمترین اقدام فروغی در کابینه دوم ترتیب سفر رضاشاه به ترکیه بود و از حوادث خونین و مهم این دوران واقعه مسجد گوهرشاد بود. از مرحوم فروغی در خانهاش یادادشتی دیده میشود که متضمن این بیت بود:
در کف شیر نر خونخوارهای غیر تسلیم و رضا کو چارهای
نامه مزبور به سمع و نظر رضاشاه رسید و باعث خانهنشینی فروغی را به وجود آورد؛ اما بعد در دوران بحرانی شهریور 20 محمدعلی فروغی دوباره از طرف رضاشاه به خدمت خوانده شد و سومین کابینهاش را تشکیل داد.[14] او ضمن نطقی دستور ترک مقاومت نظامی ایران را به آگاهی همگی رساند و گفت: به استحضار نمایندگان محترم میرساند که دولت با نهایت جدیت در حفظ مناسبات حسنه با دول خارجه و تعقیب اصلاحاتی که منظور نظر اعلیحضرت همایونی و عموم ملت است، خواهد کوشید. در این موقع که از جانب دو کشور روس و انگلیس اقدام به عملیاتی شده که ممکن است موجب اختلال صلح و سلامت گردد، دولت به پیروی از نیات صلحخواهانه اعلیحضرت به قوای نظامی دستور میدهد که از هرگونه مقاومتی خودداری نمایند.[15]
فروغی و شهریور 20
وقتی انگلیسیها در این سال بهانه آوردند که شاه علیه ما تحریکات زیادی انجام میدهد، خواستار عزل رضاشاه و سلطنت ولیعهد شدند فروغی باید با لطایفالحیل این موضوع را به عرض شاه میرساند. او به شاه گفت: «اعلیحضرت خسته شدهاند و باید استراحت کنند. بعد از جنگ ملت ایران استدعا خواهد کرد که اعلیحضرت دوباره به وطن برگردند». رضا شاه با سردرگمی و نگرانی میپرسد: «ما باید به کجا برویم» فروغی در جواب میگوید: "به یکی از کشورهای آمریکای جنوبی" و بعد یکی را پیشنهاد میکند که آب و هوای خوبی دارد و نماینده سیاسی هم در آنجا داریم این گونه رضاشاه به جزیره "موریس" تبعید میشود.[16]
کابینه سوم فروغی در هنگام اشغال ایران
فروغی هنگام اشغال ایران در شرایط بسیار سختی قبول مسئولیت کرد. او تدریجا آرامش را به کشور بازگرداند. وی پس از امضای اتحاد با متفقین از مجلس تقاضای رای اعتماد کرد و با اینکه 65 نفر از نمایندگان به او رای اعتماد دادند حاضر به ادامه کار نشد و از سمت نخستوزیری استعفا داد. فروغی سرانجام در پنجم آذر 1321 در سن 67 سالگی درگذشت.[17]
ابوالحسن فروغی
ابوالحسن فروغی فرزند محمدحسین ذکاءالمک در 1263 در تهران متولد شد. در سن 6 سالگی تحصیلات مقدماتی را تحت نظر پدر و برادرش محمدعلی فروغی آغاز کرد و سپس تحصیلات مقدماتی خود را در مدارس دارالفنون و فرانسه ادامه داد. آنگاه به زبان و ادبیات فارسی پرداخت و چون شوق و علاقهای به فلسفه و عرفان داشت، بیشتر وقت خود را صرف فلسفه قدیم و جدید نمود و با مکتبهای فلسفی آشنا شد و در مدرسه سپهسالار قدیم آن را تکمیل نمود. فروغی در سن 18 سالگی به روزنامه "تربیت" که پدرش منتشر میکرد، پیوست و مدیریت داخلی و توزیع روزنامه مزبور را به عهده گرفت. پس از تعطیلی روزنامه تربیت که مقارن با دوران مشروطه بود در مدرسه علمیه و دارالفنون به تدریس پرداخت. فروغی با کمک برادرش در سال 1298(ه.ش) که ریاست عالی کشور را به عهده داشت با تاسیس مدرسهای به نام "دارالمعلمین مرکزی" پرداخت و برنامه آن مدرسه عینا از مدارس متوسطه فرانسه اقتباس شده بود و دوره آن شش سال کامل بود و مدرک تحصیلی آن دیپلم کامل متوسطه بود. همزمان با تاسیس دارالمعلمین مرکزی "نصیرالدولهبدر" وزیر معارف، مدیریت مجله "اصول تعلیم" را که از طرف اداره بازرسی وزارت معارف منتشر میشد به ابوالحسن فروغی واگذار کرد که با کمک مدرسین و معلمین مدرسه مزبور، مجله را منتشر میکردند. این مجله که هزینه آن را وزارت معارف تامین میکرد یک مجله فلسفی، علمی، تربیتی، تاریخی و ادبی بود. البته با تمام کوششی که برای ادامه کار صورت گرفت؛ اما بیشتر از 6 شماره منتشر نشد. پس از تعطیلی مجله "اصول تعلیم"، فروغی در سال 1300مجله "فروغتربیت" را انتشار داد که آن هم دوام زیادی نکرد. در سال 1307(ه.ش) دارالمعلمین عالی از طرف وزارت فرهنگ تاسیس شد و ابوالحسن فروغی به استادی آنجا منصوب شد. ابوالحسن در سال 1321 به سمت وزیر مختاری ایران در "سوییس" انتخاب شد و یک سال در این ماموریت بود و بعد نمایندگی ایران را در سازمان ملل برعهده گرفت و سرانجام در سال 1314 به ایران بازگشت و به استادی دانشگاه تهران و عضویت پیوسته فرهنگستان آنجا منصوب شد و تا پایان عمر در مشاغل فرهنگی بود. وفات او در 6بهمن 1338(ه.ش) اتفاق افتاد. ابوالحسن فروغی تالیفاتی به زبان فرانسه و فارسی دارد که عبارتند از "اصول حکمت و فلسفه" به زبان فرانسه در دو جلد، "سرمایه سعادت"و "اوراق مشوش." وی طبع شعر نیز داشت و قسمتی از اشعار خود را چاپ نمود.[18]
محمود فروغی
"محمود فروغی" فرزند محمدعلیفروغی در سال 1290(ه.ش) در تهران بود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران انجام داد و از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. پس از دو سال آموزش در دانشکده افسری در اول فروردین 1319 وارد خدمت در وزارت خارجه شد. او در طول سی سال مشاغل گوناگونی به عهده داشت، از جمله کفیل وزارت خارجه، سفیر ایران در آمریکا، افغانستان، مکزیک و ونزوئلا. در سال 1350 از وزارت خارجه بازنشسته شد. دو سال بعد به ریاست موسسه روابط بینالملل وابسته به وزارت خارجه منصوب شد و تا سال 1357 در آن موسسه خدمت کرد. پس از انقلاب، فروغی به آمریکا رفت و عضو هیئت علمی دانشگاه "جرجتاون" در شهر واشنگتن شد. فروغی اهل تحقیق و تتبع در متون فارسی و عربی بود. او بیش از تمام فرزندان محمدحسین فروغی از لحاظ علمی و ادبی از پدر خود استفاده نمود. مخصوصا دوران شش ساله خانهنشینی پدرش موجب گردید که او با مکاتب فلسفی هم آشنا شود. وی به چند زبان تکلم میکرد و کتابی هم از زبان پرتقالی به فارسی ترجمه نمود.[19]
محمود فروغی در 29 دی 1370 در سن 77 سالگی در شهر "پالمپیچ" درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد. همسر او "ماریشیدانی" هم چندی بعد در همان شهر درگذشت. فرزندان آنها عبارت بودند از نسرین، خسرو، پروانه، فیروزه و جمشید.[20]
محسن فروغی
"محسن فروغی" دومین فرزند محمدعلی فروغی معروف به ذکاءالملک در سال 1286(ه.ش) در تهران به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی به دارالمعلمین مرکزی که عموی او ابوالحسن فروغی تاسیس کرده بود وارد شد و هفت سال در آن مدرسه درس خواند. در اوایل سال 1306(ه.ش) جهت ادامه تحصیل به فرانسه رفت. ابتدا در رشته ریاضیات ثبتنام کرد. سپس وارد مدرسه عالی "بوزار" شد. در سال 1312(ه.ش) در رشته معماری از این مدرسه فارغالتحصیل شد. چندی در پاریس نزد استادان خویش کارآموزی کرد تا اینکه در سال 1317(ه.ش) به ایران بازگشت. ابتدا در دانشسرای عالی و بعد در دانشکده فنی به تدریس تاریخ هنر و تاریخ معماری پرداخت. وی در سال 1319(ه.ش) با همکاری "آندرهگدار" دانشکده معماری و هنرهای زیبای دانشگاه تهران را طراحی و بنا نمود. فروغی معاون و رییس کارگاه معماری آن دانشکده و پس از چندی از سوی شورای استادان به ریاست دانشکده برگزیده شد و قریب 15سال در آن سمت خدمت کرد.[21] فروغی در دوره نوزدهم مجلس شورای ملی از تهران نماینده شد؛ ولی قبل از اتمام دوره به علت داشتن شغل آزاد و مقاطعه کاری از نمایندگی کنارهگیری نمود.[22] فروغی تبحر خاصی در شناخت عتیقه داشت. او یکی از عتیقه شناسان به نام ایران بود و دو سال قبل از مرگش مجموعه نفیس بینظیر عتیقههای خود را به اداره باستانشناسی ایران اهدا نمود. از مهمترین کارهای او در زمینه معماری به موارد زیر میتوان اشاره کرد: دانشکده حقوق دانشگاه تهران، آرامگاه رضاشاه در سال 1329، آرامگاه سعدی و باباطاهر در همدان در سال 1346 و ساختمانهای متعدد بانک ملی.[23] ساختمان سنا نیز از کارهای او بود در زمان صدارت دکتر امینی پروندهای برای مهندسین این ساختمان به جرم تخلف تشکیل شد و فروغی متهم شناخته شد و چند ماهی را در زندان به سر برد. وی در سال 42 در دوره چهارم مجلس سنا به سناتوری رسید وی چهار دوره نماینده مجلس سنا بود. مدت کوتاهی هم در سال 57 وزارت فرهنگ و هنر را در کابینه شریف امامی به عهده داشت.[24] وی از همسر فرانسوی خود دارای دو پسر شد که یکی در جوانی بر اثر سقوط از اسب درگذشت. خود وی در سال 62 در تهران درگذشت.[25]
مسعود فروغی
فرزند دیگر محمدعلی فروغی در سال 1292(ه.ش) به دنیا آمد. پس از تحصیل در ایران به اروپا رفت و در رشته علوم سیاسی لیسانس گرفت و به ایران بازگشت. چندی در سازمان برنامه و مدتی در وزارت امور خارجه کار کرد. چند بار به مسافرتهای سیاسی رفت. مدتی سفیر ایران در "مراکش" بود و چندی هم معاون نخستوزیر شد. در کابینه "علیامینی" به وزارت مشاور منصوب شد. بعد داخل شرکت نفت شد و مشاغل مهمی را در آنجا تصدی کرد: قائم مقامی مدیرعامل در خوزستان و رییس هیئت بازرسی. مسعود فروغی در سن 60 سالگی بیمار شد و از نظر مالی نیز در مضیقه بود. بالاخره نیز با بیماری در سن 68 سالگی در تهران درگذشت.او با یک زن اروپایی ازدواج کرد و یک فرزند به نام "ایرج" از او باقی ماند.[26]