كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، خاندان مهران، ميرزا حسنخان
نویسنده : حميده سلطاني مقدم
یکی از خانوادههای با فضیلت و تحصیلکرده ایران خاندان "مهران" است. جد این خاندان "میرزا غلامحسین خان" نام داشت که پس از انجام تحصیلات معمول زمان به استخدام وزارت داخله درآمد و مدتها حاکم شهرهای مرزی ایران بود. مردی درستکار و جدی بود. روزنامههای آن زمان به نیکی از او یاد میکردند. وی چهار فرزند پسر و یک فرزند دختر داشت، به نامهای حاج اسماعیل خان، میرزا علیخان، میرزا ابوتراب خان، میرزا حسن خان و ایران خانم. پسران او همه از مردان متقی و تحصیلکرده روزگار خود بودهاند که مشاغل دولتی را همچون وزارت دادگستری و وزارت فرهنگ را عهدهدار شدند. اما "میرزاحسنخان" فرزند "غلامحسین" مردی شاعر و فاضل بود که فرزندان وی در مصدر مشاغل مهم قرار گرفتند. وی سیزده فرزند داشت که شش فرزند از آنها باقی ماندند که ما به معرفی آنها میپردازیم.
میرزا حسن خان
وی چهارمین فرزند ذکور میرزا غلامحسین متولد 1251(ه.ش) در بروجرد بود.[1] میرزا حسنخان پس از طی تحصیلات متداول آن روز به زبان و ادبیات فارسی و عربی تسلط پیدا کرد. وی خطی خوش داشت و به علت مهارت در نامهنگاری در دستگاه "وجیهالله میرزا سپهسالار" و "عینالدوله صدراعظم" امور منشیگری و ذیحسابی را عهدهدار شده و مدتها مقام و منزلتی داشت. پس از خلع قاجاریه ابتدا لقب "ساعد دیوان" و سپس ملقب به "معتضدالدوله" شد و پس از آن نام خانوادگی "مهران" را برگزید و تخلص شعری خود را "رفاهی" را نیز به آن اضافه کرد. وی لقب "حشمتالدوله" نیز داشت.[2] خیابان "رفاهی" و کوچه "مهران" در خیابان "لالهزار جنوبی" از یادگارهای میرزاحسنخانمهران است که برای امرار معاش و دوره بازنشستگی دکانهای متعددی در آن احداث کرد و طبق وقفنامه دو باب از این مغازهها برای اطعام مساکین در نظر گرفته شد.[3] وی شعر نیز میگفت. او قصیدهای به نام "جهاننامه" دارد که حاوی 250 بیت شعر است. "جهاننامه" نشانگر قدرت طبع و توانایی او در سرودن شعر است. مرحوم حسن رفاهی از تنها همسر خود به نام "زیبنده خانم" از اهالی کاشان 13 فرزند داشت:[4]
میرزا حسین خان مهران
کارمند دارالانشا وزارت معارف و صنایع مستظرفه بود. فرزندان وی "فریدون مهران" جراح پلاستیک، "پرویز مهران" لیسانسه از آمریکا، "فرشتهمهران" نیز در آمریکا تحصیل کرد و هم اکنون مقیم آنجا است. "فرخ مهران" دکترای فیزیک اتم از دانشگاه آمریکا است که به علت کار مداوم در آزمایشگاه به بیماری سرطان دچار شد و درگذشت و "فرهاد مهران" که در تهران تحصیل کرد.[5] جعفر خان که اطلاعات زیادی از او در دست نیست.
"سعید مهران" لیسانس حقوق و مدیر کتابفروشی "قلم" که به دلایلی در سال 1324 خودکشی کرد. وی یک فرزند به نام "حمید" دارد که نقاش زبردستی است و تدریس میکند. "احمد مهران" که در شرکت ملی نفت استخدام شد و فرزندان وی حسن و مریم نیز پس از تحصیلات عالیه در شرکت نفت مشغول به کار شدند.
"مسعود مهران" از دانشگاه "کرنل آمریکا" لیسانس گرفت و در همانجا مقیم شد. وی دو پسر داشت به نام "قیصر" که در جوانی درگذشت و فرزند دیگر او "الکساندر" که تحصیلات خود در آمریکا را تمام کرد و در همانجا ماندگار شد.[6]
"مجید مهران" که تحصیلات خود را در مدرسه علوم سیاسی پایان داد و به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد. مدت سی سال در آن وزارتخانه اشتغال به کار داشت و تمام مراحل اداری و سیاسی را طی نمود و سرانجام در روزهای پایانی رژیم سلطنتی به سفارت ایران در "بحرین" تعیین شد، ولی به این ماموریت نرفت و بازنشسته شد و به کار تحقیق و پژوهش پرداخته و قسمتی از خاطرات سیاسی خود را منتشر کرد. مجید مهران یک پسر دارد به نام "علی" که بعد از گرفتن لیسانس در علوم فلسفه از دانشگاه ارگان آمریکا و سی سال خدمت در آن کشور به ایران بازگشت.[7]
بانو ایران مهران
تنها دختر میرزا غلامحسین خان بود که پس از انجام تحصیلات به همسری "میرزا صادق خان بروجردی" درآمد میرزا صادق خان از مشروطهخواهان بود در جنگ بینالملل اول و هنگام اشغال ایران توسط متفقین به همراه "سیدحسن مدرس" "محسن اسکندری" و تنی چند به کرمانشاه رفتند تا دولت موقت تعیین کنند.[8] بعد از اینکه با شکست مواجه شدند، اجبارا به تبعید به استانبول فرستاده شدند که بعد از عفو عمومی از طرف وثوق به ایران بازگشتند. فرزندان آنها عبارتند از محمد، محمود، احمد و بانو فاطمه مهران که در کتابخانه موزه ایران کار میکرد و دخترش به همسری "مجید مهران درآمد" اما در نیمه راه زندگی درگذشت.[9]
محمد مهران متولد 1277(ه.ش) فرزند بانو ایران و صادق بروجردی است. او از قضات دادگستری بود. مهران تحصیلات خود را در مدرسه دارالفنون و نزد استادان علم قدیمی به پایان رسانید و خدمات اداری خود را در وزارتخانههای پست و تلگراف و دادگستری و دارایی و دربار انجام داد.[10] مدتی پیشکار دارایی گیلان بود و سپس این سمت را در آذربایجان عهدهدار شد. سرانجام مدیر کل غله و نان و قند و شکر شد. دیگر مشاغل وی عبارتند از استانداری آذربایجان، سیستان و بلوچستان، شهردار تهران در دو نوبت و نائبالتولیه آستان قدس رضوی و حضرت معصومه(س) بود. وی در سال 1253(ه.ش) در تهران درگذشت. وی در دوره نخستوزیری "رزمآرا" جز کارمندان بند الفی قرار گرفت که باید در دولت باقی میماندند.[11] فرزندان وی علیرضا، همایون، حسنعلی و محمود هستند:
دکتر علیرضا مهران
وی تحصیلات خود را در رشته بیهوشی در "سوییس" به پایان برد و پس از مراجعت به ایران به استادی دانشگاه تعیین شد. مشاغل مهم وی عبارتند از ریاست مرکز مطالعات اجتماعی، معاون دانشگاه اصفهان، نائبالتولیه دانشگاه صنعتی شریف.[12]
دکتر همایون مهران
او نیز تحصیلات عالیه خود را در آلمان و آمریکا به پایان رسانید و متخصص در بیماریهای قلبی و عروقی شد و سالها از اطبای معروف تهران بود و خدمات بسیاری در سلامتی بیماران انجام داد.[13]
حسنعلی مهران
متولد 1316(ه.ش) در تهران است. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه "15بهمن" و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان "البرز" به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت و وارد دانشگاه "ناتینگهام" شد و در رشته علوم سیاسی و اقتصاد لیسانس گرفت. پس از خاتمه تحصیلات چندی درباره مسائل اقتصادی و آماری در دانشگاه "بریستول" به تدریس اشتغال داشت و سپس به عنوان کارمند دایره ثبت اداره روابط ارزی و بازرگانی در صندوق بینالملل پول در "واشنگتن" مشغول خدمت شد. او پس از بازگشت، قائم مقام مدیر عامل مرکز بررسیهای صنعتی و توسعه بازرگانی و مدیر کل طرحها و بررسی وزارت اقتصاد را بر عهده گرفت. در سال 54 به معاونت کل وزارت اقتصاد منصوب شد و در همان سال ریاست بانک مرکزی را عهدهدار شد. در شهریور 57 در کابینه "شریف امامی" به سمت وزیر مشاور رییس سازمان برنامه رسید.[14] در کابینه "ارتشبد ازهاری" وزارت امور اقتصادی و دارایی را بر عهده گرفت. چندی هم قائم مقام مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران شد.[15] حسنعلی مهران دارای تالیفات متعددی از جمله اصول فنی و برنامهریزی مالی صندوق بینالمللی پول و اصول روشهای حسابداری اجتماعی میباشد.[16]
دکتر محمود مهران
فرزند میرزا صادق بروجردی و ایران خانم نویسنده و شاعر آزادیخواه که 40 هزار بیت در انواع قصیده غزل و رباعی دارد. ابتدا در تجارت قالی بود و سپس به وزارت دادگستری رسید. محمود مهران تحصیلات ابتدایی را در "دبستان ملی" شروع نمود و سپس به دبیرستان "علمیه و دارالفنون" رفت. پس از طی دوره متوسطه در مدرسه عالی حقوق تهران به تحصیل پرداخته سپس از اخذ لیسانس حقوق دوره دارالمعلمین را طی کرد و لیسانس ریاضی گرفت و به تدریس پرداخت سپس به "سوییس" رفت و دکترای علوماجتماعی و اقتصادی گرفت و به ایران بازگشت. مدتی ریاست فرهنگ تهران را داشت و سپس به اروپا اعزام شد و مدت چهار سال متصدی بازرسی دانشجویان سوییس بود. وی مدتی هم مدیر کل وزارت فرهنگ در دوره نخستوزیری دکتر "اقبال" بود[17] و پس از چندی معاونت آن وزارتخانه را بر عهده گرفت.[18] آنگاه برای بار دوم به ماموریت خارج از کشور رفت و چهار سال مشاور فرهنگی سفارت کبرای ایران در پاریس بود. در شهریور 1332 در نخستوزیری "سپهبد زاهدی" برای تصدی وزارت فرهنگ به تهران احضار شد؛ ولی از قبول آن شغل اعراض نمود. در کابینه "حسین علا" در سال 1334 به تهران احضار و به وزارت فرهنگ رسید.[19] در اسفند 1329 پس از افتتاح مجلس بیستم جای خود را به دکتر "جهانشاه صالح" داد و خود مدیر عامل سازمان حفاظت آثار باستانی ایران شد و در این زمینه برای حفظ آثار باستانی خدمات شایانی انجام داد. سپس به استادی دانشگاه ملی درآمد و به سرپرستی دانشکده معماری رسید. محمود مهران در سال 1340 در اسپانیا فوت کرد. فرزندان او را در زیر معرفی میکنیم:
فرهاد مهران
وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران و مدرسه "البرز" به اتمام رسانید. از دانشگاه "هاروارد" درجه دکترای آمار گرفت و به استخدام سازمان ملل متحد درآمد و رییس آمار در دفتر بینالمللی کارسازان ملل متحد در "ژنو" گردید. دکتر "فرهاد مهران" دو دختر به نامهای "هاله" و "افسانه" دارد که تحصیلات خود را در دانشگاههای معروف به اتمام رساندهاند.[20]
احمد مهران
فرزند میرزا صادق بروجردی و ایران خانم در سال 1286(ه.ش) متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دارالمعلمین عالی شد و لیسانس در زبان و ادبیات فارسی گردید و به استخدام وزارت معارف درآمد. چندی در تهران دبیر بود و بعد به ریاست چند دبیرستان را رسید تا سرانجام به ریاست فرهنگ اصفهان منصوب شد. وقتی "علیاصغر حکمت" به وزارت معارف انتخاب شد، فارغالتحصیلان در دارالمعلمین عالی را به ریاست فرهنگ اصفهان منصوب نمود. وی با "سیما خانم" دختر "مسعود میرزا ظلالسلطان" ازدواج کرد. وی در دوره نوزدهم مجلس شورای ملی از شهر بروجرد به وکالت انتخاب شد.[21] او پس از انقلاب فوت کرد.[22]