كلمات كليدي : وثوق، وثوق الدوله،مشروطه، قاجار، پهلوي، قرارداد1919
نویسنده : معصومه جمشيدي
این خاندان نیز مانند خانوادههای قوام، شکوه، ارفعقوامی منسوب به میرزاهاشم از فرزندان میرزامحسن آشتیانی میباشند. هاشمخان در دربار آقامحمدخان به فرماندهی سواران مازندران منصوب شد و فرزند او میرزاتقیخان قوامالدوله به مناصب بزرگ در زمان محمدشاه و ناصرالدینشاه منصوب گردید.[1]
حسن وثوقالدوله
میرزاحسنخان فرزند ارشد میرزاابراهیم خان معتمدالسلطنه پسر میرزامحمد قوامالدوله، پسر میرزاتقی قوامالدوله، پسر آقاهاشم آشتیانی، پسر آقامحسن آشتیانی و خواهرزاده حاج میرزاعلیخان امینالدوله (صدراعظم مشهور مظفرالدین شاه قاجار بود).[2] وی در فروردین 1254ش (ربیعالاول 1292ق) متولد شد. او از هفت سالگی به فراگرفتن درس فارسی و مقدمات عربی پرداخت و در جوانی در مدرسه مروی قسمتی از فلسفه را نزد شیخ علی نوری و قسمتی از فقه را نزد سید عبدالکریم لاهیجی فراگرفت و سپس به آموختن زبان فرانسه و تتبع در ادبیات فارسی پرداخت.[3]
خانواده
وی از همسر اول خود یک پسر و هشت دختر داشت که عبارتنداز: افسر همسر دکتر امیراعلم، عشرت همسر امیراکرم قراگزلو، توران همسر یدالله عضدی، ملکه وثوق همسر نظامالدین امامی، قمر همسر دکتر جواد آشتیانی، منصوره همسر دکتر معاون، بتول همسر دکتر امینی، مهین همسر سابق دکتر طبا و بعداً همسر غلام اسفندیاری و پسرش علی وثوق که در نخستوزیری دکتر امینی مدتی معاون نخستوزیر بود.[4] وثوقالدوله در اواخر عمر با یک خانم جوان ازدواج کرد که از او نیز دو فرزند داشت.[5]
ورود به سیاست
در 1313ق از طرف ناصرالدینشاه وثوقالدوله لقب گرفت. (البته دو سال قبل یعنی در 1895م لقب «وثوقالملک» گرفته بود)[6] و در کنار پدر به استیفای آذربایجان پرداخت. در شعبان 1324ش و همگام با مشروطهخواهان به مجلس اول شورای ملی راه یافت و به نیابت ریاست[7] و نیز ریاست کمیسیون مالیه و بودجه مجلس رسید. از این پس برادرش (قوامحضور) با پدر همکاری میکرد و رفته رفته استیفای آذربایجان به قوام حضور (عبدالله وثوق) محول شد.[8] در اینوقت وثوقالدوله کردستان و خمسه را هم ضمیمه آذربایجان کرده بود.[9] اهمیت کمیسیون مالیه در مجلس اول از آن جهت بود که مأمور جرح و تعدیل حقوقات مردم بود. پس از توپ بستن مجلس در 1326ق بدون شغل در تهران زندگی میکرد. در فتح تهران در 1327ق اول دفعه وزیر مالیه شد و تا 1335ق اغلب وزیر مالیه یا خارجه بود. در 1335ق به ریاست وزراء منصوب گردید و بعد از ده ماه منفصل گردید.[10] از دیگر کارهای وثوق در این کمیسیون به همراه سایر اعضای آن، کاهش حقوق اعضای خاندان سلطنتی در شوال 1325ق (زمان محمدعلی شاه) بود.[11] تحرکات خیابانی در زمان وزارت خارجه وثوق رخ داد.[12]
همچنین یکی از اعضای محکمه انقلابی شیخ فضلالله نوری، وثوقالدوله فراماسونر بوده است.[13]
کابینه او که کابینه هفتم از ابتدای جنگ و کابینه چهل و چهارم از ابتدای مشروطیت بود معروف به کابینه قرارداد بود.[14] به گفته بهار کابینه وثوق دو سال خوب کار کرد. غائله گیلان و اصفهان و کاشان ختم شد. غائله تبریز هم میرفت حل شود که دولت سقوط کرد و دولت مشیرالدوله روی کار آمد. ضربت جدید در این دو سال و اختلاف جدید مربوط به عقاید افراد، راجع به قرارداد و هرج و مرج بعد از آن بود.[15] در باب غائله گیلان ابتدا وثوقالدوله محسن صدر (صدرالاشراف) را که از اعضای کابینهاش بود مأمور کرد تا میرزاکوچک خان جنگلی را با مذاکره به همراهی با دولت وادارد.[16]
عمده کاری که وثوقالدوله شروع کرد دستگیری افراد کمیته مجازات بود. کمیتهای که با انگیزههای شخصی و حس وطندوستی شروع به کشتن افراد مورد سوءظن خود میکردند. سرانجام با عزم وثوقالدوله در 1297 ش بساط یکساله این کمیته برچیده شد و غیر از دو نفر از عاملین که فرار کردند بقیه اعدام یا تبعید شدند.[17] از دیگر اقدامات او میتوان به دستگیری و مجازات یاغیان و گردنکشان و غارتگران اموال مردم و نیز اعزام نمایندگانی به کنفرانس صلح پاریس نام برد.[18]
وثوق و قراداد 1919
طرفداران احمدشاه میگفتند که شاه از نظر وطنپرستی مخالف این قرارداد بوده است.[19] وثوقالدوله از سرسپردگان انگلیس بود که با این قرارداد ایران را رسماً به تحتالحمایگی انگلیس درآورد.[20] اسناد و مکاتبات تاریخی وی با سفرای دول دیگر بخصوص عثمانی در موضوعات مختلف موجود است.[21]
وثوقالدوله در مقابل امضای این قرارداد رشوه و امتیازاتی نیز از دولت انگلیس برای خود میگیرد.[22] امتیازاتی که به حق، امنیت و رفاه خود را از پیش به طور کامل در نظر گرفت و تضمین کرد.[23]
وی در جریان این قرارداد عدهای از مخالفین را هم تبعید کرد. از جمله احتشامالسلطنه که در خاطراتش میگوید: «وثوقالدوله رییسالوزراء و همکارانش یعنی عاقدین و حامیان قرارداد 1919 برای تبرئه خود سعی کردند مرا حامی سیاست آلمان و متهم به دوستی با آلمانها نمایند...».[24]
سرانجام تحت فشار افکار عمومی وثوقالدوله مجبور به استعفا شد و مشیرالدوله مأمور تشکیل کابینه شد. مشیرالدوله بلافاصله قرارداد را ملغی اعلام کرد.[25] انگلیسیها نیز در صدد برآمدند طرح دیگری برای اجرای مطامع خود بریزند.[26]
وثوقالدوله اولین زمامداری است که برای گذراندن قرارداد 1919 از مجلس، رسماً در انتخابات نمایندگان مجلس دخالت نمود و تمام وکلا را به میل و تصویب شخص خود انتخاب کرد.[27]
خاطره تلخ این قرارداد تا مدتها در اذهان ملت ایران باقی بود. از جمله کسانی که بعدها به مناسبتهای مختلف در نطقهای خود در مجلس از آن و عامل آن (وثوقالدوله) به شدت انتقاد میکرد دکتر مصدق بود.[28]
بعد از مدرسه سپهسالار در تهران ساختمان مدور آجری نوسازی بود که به آن عمارت فرهنگستان میگفتند و رضاشاه نوآور و طالب تجدد لابد آن را ساخت تا ایران هم مثل فرانسه «آکادمی» داشته باشد و میرزاحسن خان وثوقالدوله اولین رییس این فرهنگستان بود که شاید خواسته بودند داستان قرارداد 1919 را به لطف آکادمی از پرونده او بزدایند.[29]
در تاریخ ایران فقط دو برادر به مقام نخستوزیری رسیدند و آن دو وثوقالدوله و قوامالسلطنه بودند. حتی در زمانی در یک کابینه هم وزارت داشتند.[30]
عبدالله وثوق
معروف به معتمدالسلطنه فرزند ابراهیمخان معتمدالسلطنه و برادر صلبی وثوقالدوله و قوامالسلطنه است. مادر وی سلطنتخانم دختر بدیعالدوله میرزاعمادالدوله همدانی بود. او در 1262ش تولد یافت و تحصیلات خود را نزد معلمین خصوصی فراگرفت و چند سالی نیز در اروپا در امور مالی تحصیل و مطالعه کرد. بعد از ورود به تهران وارد خدمت دولت شد و در وزارت مالیه اشتغال ورزید ولی چون استعداد و هوش دو برادر دیگر خود را نداشت نتوانست ترقی کند. مدتی معاون وزارت مالیه بود[31] و چندی نیز کفالت آن وزارتخانه را عهدهدار شد. در دوره چهارم از اردبیل به وکالت مجلس رسید و در ادوار پنجم و ششم نیز وکیل بود. قوامالسلطنه در1326 که انتخابات دوره پانزدهم را انجام داد برادر خود عبدالله را از زابل وکیل کرد. وثوق در 75 سالگی در تهران درگذشت و در مقبره خانوادگی در قم در ایوان اتابک مدفون گردید. ماژور مسعودخان کیهان و سرلشگر فولادوند دامادهای وثوق بودند.[32] وی همچنین یکی از امضاکنندگان استیضاح از کابینه مستوفی بود که در 29/10/1306 توسط آقای فاطمی تقدیم مجلس شد.[33]
علی وثوق
علی وثوق فرزند حسن وثوقالدوله و برادرزن علی امینی بود. وی پیش از جنگ جهانی دوم دوره اقتصاد را در آلمان گذرانده و در وزارت دارایی به کار اشتغال داشت. در هنگام نخستوزیری دکتر علی امینی وی چندی معاون نخستوزیر بود.[34] قابل ذکر است که نورالدین الموتی پس از خروج از حزب توده از طرف علی امینی مدتی به عنوان قیم فرزندان وثوقالدوله انتخاب شد و به خاطر درصد معینی که از اموال میگرفت ثروت قابل توجهی به دست آورد.[35]
در بررسی تاریخ خاندان پهلوی به شخص دیگری بر میخوریم که با نام وثوق میباشد ولی در منابع ذکر نشده که وی با این خاندان (وثوق) ارتباط دارد ولی از آنجا که وی از اهالی آشتیان است خلاصهای از زندگی او را در زیر آوردیم. یکی از علل ابهام این است که به نام اجداد این شخص اشاره نشده است.
احمد وثوق
فرزند مرتضی آشتیانی معروف به وثوقلشکر، در 1278ش در آشتیان تولد یافت. پس از تحصیلات مقدماتی و اخذ دیپلم برای ادامه تحصیل عازم فرانسه گردیده و دانشکده افسری سنسیر را به اتمام رسانید و در 1304ش خدمت خود را با درجه ستوان دومی در ارتش ایران آغاز کرد. مراحل ترقی را پس از طی دوره دانشگاه جنگ طی نمود و در 1321ش به درجه سرهنگی رسید. مشاغل مهم وی از این به بعد معاونت لشکر دوم و فرماندهی آمادگاه تعلیماتی مرکز و بالاخره فرماندهی لشکر شرق (خراسان) است. در 1326ش با احراز درجه سرتیپی به ریاست رکن سوم ستاد ارتش و معاونت دانشگاه جنگ رسید و در 1330ش درجه سرلشکری گرفت و به معاونت وزارت جنگ منصوب شد و مدتی نیز در غیاب سپهبد نقدی وزیر جنگ وقت کفالت آن وزارتخانه را عهدهدار بود. سپس به فرماندهی ژاندارمری کل کشور منصوب شد و پس از چند ماه مجدداً به معاونت وزارت دفاع ملی گمارده شد.[36] در مرداد 1331 و در کابینه دکتر محمد مصدق به کفالت وزارت دفاع ملی رسید که انتخاب او مورد اعتراض برخی از نزدیکان مصدق نیز واقع شد.[37] مدتی نیز ریاست دانشگاه جنگ را بر عهده گرفت و در کابینه سپهبد زاهدی به معاونت وزارت جنگ برگزیده شد. سپس به آمریکا با سمت ریاست میسیون نظامی رفت. در کابینههای حسین علاء، دکتر اقبال و مهندس شریفامامی عهدهدار وزارت جنگ گردید و در 1337ش به درجه سپهبدی نائل آمد. در اسفند 1339ش در ترمیم کابینه شریفامامی کنار رفت. سپهبد وثوق در 1354 د ر76 سالگی درگذشت. وی در اواخر عمر داستانی از زندگی خود را تحت عنوان «خاطراتی از پنجاه سال تاریخ معاصر» انتشار داد. هنگام محاکمه ارتشبد عبدالله هدایت پای وثوق نیز به دادگاه کشیده شد و او هم محاکمه و چند ماهی زندانی شد.[38] وی داماد سرلشکر عبدالرضا افخم ابراهیمی بوده است.[39]