كلمات كليدي : تاريخ، امويان، خوارج، شوذب
نویسنده : علي محمد تاج الدين
تحرکات خوارج که در دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز به دلیل سیاست وی مبنی بر آشتی با همهی احزاب و گروههای مخالف، متوقف شده بود، با مرگ وی و به خلافت رسیدن یزید بن عبدالملک، با قیام شوذب از سر گرفته شد.
1) خوارج در کوفه
1-1 قیام بسطام بن مری یشکری ملقب به «شوذب»
چون عمر بن عبدالعزیز از دنیا رفت، عبدالحمید عامل کوفه، به محمد بن جریر فرماندهی سپاه کوفه نوشت که پیش از آن که خبر مرگ عمر به شوذب برسد، باید نبرد را آغاز کنیم. خوارج که از ماجرا مطلع شده بودند، پیش دستی کرده و آماده نبرد شدند. در این نبرد، محمد بن جریر متواری شد و خوارج نیز او را تا کوفه دنبال کرده و بازگشتند.
یزید بن عبدالملک جانشین عمر، تمیم بن حباب را با دو هزار جنگجو برای نبرد با خوارج گسیل داد. خوارج نیز، او و یارانش را تار و مار نمودند. یزید بار دیگر، سجاح بن وداع را با دو هزار جنگجوى دیگر فرستاد. اما این بار هم خوارج او را کشته و سپاهش را منهزم نمودند. از خوارج نیز چند تن از جمله «هدبه» پسر عم شوذب نیز کشته شدند. خوارج هم چنان در مقر خود بودند، تا آنگاه که مسلمة بن عبدالملک به کوفه آمد و سعید بن عمرو الحرشى را با ده هزار جنگجو به سوی خوارج فرستاد. خوارج که آمادهتر از گذشته بودند، چندین مرتبه سپاه دشمن را درهم ریختند؛ ولى سپاه کوفه به یک باره حملهور گردید و خوارج را تار و مار نمودند. شوذب و یارانش کشته شدند و حتى یک تن هم از آنان باقى نماند.[1]
2-1 خروج مصعب بن محمد والبى
مصعب یکى از سالاران خوارج بود. همزمان با قیام وی، تنی چند از خوارج نیز خروج کرده و در منطقه خورنق در نزدیکی کوفه، مصعب را به ریاست خود برگزیدند. از سوی دیگر، سپاه شام به فرماندهی عمر بن هبیره آنها را دنبال کرد. این افراد در زمان خلافت هشام بن عبدالملک، از خورنق خارج شده و به محلهی «حزه» در حوالی موصل کوچ نمودند.
گفته شده که قتل آنها در اواخر روزگار یزید بن عبدالملک رخ داد.[2]
2) خوارج در منطقهی شام
خروج عقفان
در سال آخر خلافت یزید بن عبدالملک؛ یعنی 105 هجری، مردى از خوارج به نام عقفان با تعداد صد نفر در منطقهی شام قیام کرد. در ابتدا یزید تصمیم داشت تا براى سرکوبى او لشکر بفرستد؛ ولی به او گفته شد که اگر عقفان در این سرزمین کشته شود، خوارج او را مقدس دانسته و آن جا را مرکز مهاجرت و اقامت خود قرار خواهند داد. بهتر این است که براى هر فردى از اتباع او، یک مرد از هر قبیله را نزد او روانه کنى تا با مرد خارجى قبیلهی خود گفتگو و او را از نظرش منصرف و متقاعد سازد. یزید نیز به این نصیحت عمل کرد. اقوام و قبایل هر فرد خارجى به خوارج گفتند: ما از این مىترسیم که به سبب قیام شما نابود شویم.
این حربه مؤثر واقع شد و برای هر یک ازخوارج هم امان گرفته شد و عقفان تنها ماند. یزید نیز، برادرش را نزد او فرستاد و از او دلجویی کرد و او را برگردانید و تا زمان مرگ یزید هیچ اقدامی انجام نداد.[3]
3) خوارج در بحرین
خروج و قیام مسعود عبدى
یکی دیگر از جنبشهای خوارج که در دوران خلافت یزید بن عبدالملک شکل گرفت، جنبش مسعود بن ابى زینب عبدى در بحرین است که بر اشعث بن عبدالله بن جارود شورید. اشعث که قادر به مقابله با مسعود نبود، ناگزیر بحرین را ترک نمود. مسعود هم که شرایط را مهیا دید، بحرین را به قصد یمامه ترک نمود.
حاکم یمامه که در آن زمان سفیان بن عمرو عقیلى بود، به مقابله با او پرداخت. در این نبرد سخت که در محلهی «خضرمه» رخ داد، مسعود کشته شد و بعد از آن، هلال بن مدلج فرماندهى خوارج را بر عهده گرفت. وی نبرد را ادامه داد تا این که بسیارى از خوارج کشته و زینب خواهر مسعود هم کشته شد. با فرا رسیدن شب، تمام اتباع هلال پراکنده شده و برگشتند و تنها هلال با عدهی قلیلی از یارانش داخل یک قصر شده و در آنجا تحصن نمودند. سپاه سفیان، از طریق نردبان وارد کاخ شده و بر او پیروز شدند و اتباع وى طلب امان کردند.[4]
4) سمیدع کندی
یکی از قیامهایی که در سال 101 هجری بر ضد امویان شکل گرفت، شورش یکی از اشراف به نام یزید بن مهلب بود که در بصره و نواحی جنوبی عراق علیه خلیفهی جدید عصیان کرده و با تشکیل یک اتحادیهی نظامی از اشراف عراق و خوارج و مرجئه، مردم را به جهاد علیه بنی امیه ترغیب مینمود.
همراهی خوارج با این گروه از اشراف، خود نشان دهندهی نوعی نرمش در سیاستهای خوارج است. رهبری این گروه از خوارج بر عهدهی شخصی به نام سمیدع کندی بود. وی از ساکنان عمان بود و عدهای از قاریان را به همراه داشت. در حالی که سپاه شام و یزید در بصره مشغول نبرد بودند، وی تنها نظارهگر بود. سپس از سوی هر دو سپاه به داوری و قضاوت برگزیده شد گرچه این امر در نظر بعضی از مردم بصره ناخوشایند بود.
همکاری سمیدع با یزید براساس اطاعت محض نبود، بلکه در یک مورد به این دلیل که شبیخون زدن به دشمن خیانت است، خودداری نمود. گرچه بعدا از این کردهی خویش پشیمان شد؛ ولی دیگر دیر شده بود و سمیدع به همراه یزید در نبرد شدیدی که میان سپاه شام و یزید رخ داد، کشته شد.[5]