24 آبان 1393, 14:6
كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، داريوش، فروهر، جبهه ملي، مصدق
نویسنده : معصومه جمشيدي
داریوش فروهر در هفتم دیماه 1307ش در شهر اصفهان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در اصفهان سپری کرد و سپس بدلیل انتقال پدرش به ارومیه وی نیز به آن شهر میرود. واقعه سوم شهریور و اشغال ایران توسط ارتش روسیه در همان زمان (شمال ایران) بوقوع میپیوندد.[1] پدرش سرهنگ صادق فروهر از افسران ناسیونالیست بود که بهنگام واقعه سوم شهریور 1320 در مأموریت ارومیه بسر میبرد و در 1321 که معاون لشکر اصفهان بود، به علت مخالفت و مبارزه با نیروهای اشغالگر بیگانه بازداشت و به اردوگاه اسیران جنگی در اراک فرستاده شد. داریوش در سال 1322 در سن پانزده سالگی که دانشآموز دبیرستان ایرانشهر در تهران بود، با اهداف و افکار دکتر مصدق در مجلس چهاردهم آشنا شد و در همان زمان وارد مبارزات سیاسی شد. فروهر در سال 1327 وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و سال بعد؛ یعنی در 1328 مصدق را در راه بنیانگذاری جبهه ملی ایران به همراه دیگر دانشجویان مبارز یاری میدهد. یعنی همراه با محسن پزشکپور و محمد مهرداد و چند تن از ناسیونالیستها حزبی بر پایه مکتب پانایرانیسم تأسیس کردند که شعار آن «فلات ایران به زیر یک پرچم» بود و افکار ناسیونالیستی داشت. در دوران نهضت ملی هنگامی که اختلاف میان مصدق و شاه آشکار شد و پزشکپور جانب شاه را گرفت، فروهر انشعاب کرد و حزب ملت ایران بر بنیاد پانایرانیسم را بنیان نهاد که از جمله احزاب تشکیل دهنده جبهه ملی بود و بعدها نام خود را به حزب ملت ایران تغییر داد.[2] فروهر دبیر کل این حزب شد و این حزب تا پایان به دولت مصدق وفادار ماند.[3] فروهر در سال 1329ش برای نخستین بار زندانی شد. در زمان حکومت رزمآرا نیز به خاطر مبارزات ملی شدن صنعت نفت در دانشگاه بار دیگر زندانی شد. در سال 1330 حزب «مکتب» به «حزب ملت ایران» تبدیل شد و فروهر در دیماه همان سال به دبیری این حزب انتخاب شد.[4] وی در 29 خرداد 1331 سالروز خلع ید استعمارگران برای سومین بار بازداشت شد. در این روز که هیئت اعزامی از سوی دکتر مصدق نخستوزیر توانست از شرکت نفت جنوب با مسالمت خلع ید کند، فروهر نیز با جمعی از دانشجویان دانشکده حقوق جایگاههای فروش بنزین در سطح شهر تهران را ملی کردند.[5] افراد حزب ملت ایران از دستاوردهای نهضت ملی پاسداری کردند. در واقعه 30 تیر و 19 اسفند 1331 همراه با دیگر احزاب و گروههای ملی و مذهبی، با تظاهرات وسیع خود و پشتیبانی از دولت در صحنه های مبارزه حضور داشتند. فروهر در این قضایا نقشی فعال داشت. آنان در 28 مرداد 1332 زد و خورد خونین با عوامل کودتا (و اعضای حزب توده) در میدان بهارستان داشتند که منجر به مجروح شدن جمعی از جمله زخمی و بیهوش شدن داریوش فروهر گردید. با استقرار رژیم کودتا، افراد حزب ملت ایران در کنار دیگر ملّیون و دانشگاهیان به مبارزه قهرآمیز علیه رژیم شاه ادامه دادند.[6] در اول شهریور 1332 نخستین اعلامیه ستاد پنهانی حزب ملت ایران بر ضد کودتاچیان به امضای داریوش فروهر منتشر شد. در این اعلامیه مردم به مبارزه و مقاومت در برابر حکومت کودتا دعوت شده بودند. فروهر در 10 دی ماه آن سال بازداشت و در مرداد 1333 به جزیره قشم تبعید شد. او پس از چندی از زندان آزاد شد و به تهران بازگشت؛ اما به علت برگزاری تظاهرات علیه قرارداد کنسرسیوم یکبار دیگر به زندان افتاد؛[7] ولی در نوروز 1335 او به دنبال مخالفت با عضویت ایران در پیمان «بغداد» و انتخابات فرمایشی دوره نوزدهم مجلس به همراه آیتالله سیدرضا زنجانی به مدت چند ماه روانه زندان میشود. در هشتم خرداد 1338 به دنبال فعالیتهای حزبی، وی به همراه تعدادی از دانشآموزان، دانشجویان و کارگران همفکرش بازداشت میشود. فروهر دو ماه پس از آزادی از زندان از سوی جبهه ملی نامزد نمایندگی مجلس بیستم میشود؛ اما بار دیگر از 17 دی ماه به زندان میافتد و تا 25 فروردین سال 1340 در زندان میماند. روز سوم اردیبهشت 1340 داریوش فروهر با یکی از همرزمان خود به نام «پروانه اسکندری» که او نیز در پیکارهای دانشجویی چندین بار به زندان افتاده بود، ازدواج کرد.[8] اسکندری متولد 1317 در تهران بود. در 16 آذر 1339 که اولین تظاهرات دانشجویی در دانشگاه تهران به مناسبت سالگرد شهدای 16 آذر 1332 برگزار شد، وی تنها سخنران این مراسم بود.[9] در شامگاه 29 تیر همان سال هنگامی که همراه با شخصیتهای سیاسی ملی برای فاتحهخوانی به مزار شهدای قیام 30 تیر رفته بود، بازداشت شد؛ اما در اثر فشار افکار عمومی آزاد گردید.[10] در 28 اردیبهشت 1340 پس از سخنرانی دکتر سنجابی و دکتر صدیقی در میتینگ جبهه ملی در میدان جلالیه، در پایان فروهر قطعنامه میتینگ را قرائت کرد که اهم آن تأمین آزادیها و تشکیل فوری مجلس از طریق انتخابات آزاد بود.[11]
گزارش مورخ 28/04/40 ساواک که راجع به جبهه ملی و داریوش فروهر میباشد از تغییرات بوجود آمده، در این جبهه سخن میگوید. از جمله این که داریوش فروهر در ضمن رهبری حزب پانایرانیست، مسئول تبلیغات جبهه ملی شده است و نیز بانو پروانه اسکندری همسر داریوش فروهر نیز مسئولیت سازمان زنان جبهه ملی را عهدهدار شده است. و نیز موضوع نگران کننده این گزارش برای ساواک اینکه داریوش فروهر با سیاوش کسرایی و ارسلان پوریا که از تودهایهای سابق هستند، تماس دارند.[12]
از آبان ماه 1340 جبهه ملی که در اوایل حکومت امینی تجدید حیات کرد و اجتماعاتی ترتیب داده بود، به مخالفت با دولت برخاست و نخستین نشانههای این مخالفت در دانشگاه تهران پدیدار شد. عدم موفقیت دولت در حل مشکلات اقتصادی کشور و تعلل در انجام انتخابات نیز در نارضایتیها افزود. روز اول بهمن ماه 1340 نیز تظاهرات شدیدی در محوطه دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف آن علیه دولت برپا گردید. در نتیجه درگیری بین نیروهای پلیس و دانشجویان، صدها نفر مجروح شدند. به تأسیسات دانشگاه و مراکز اتمی و آزمایشگاههای دانشگاه نیز خساراتی وارد آمد و دولت دستور تعطیلی دانشگاه را صادر کرد. به دنبال وقایع دانشگاه، دولت عدهای از رهبران جبهه ملی؛ از جمله شاپور بختیار، دکتر سنجابی، داریوش فروهر و... را به عنوان محرکین این واقعه دستگیر کرد.[13]
در اواسط اسفند 1341 داریوش فروهر به دلیل شرکت در تظاهرات بر ضد انقلاب سفید با عدهای از رهبران جبهه ملی روانه زندان شد و تا شهریور 1342 در زندان بود. فروهر پس از آزادی طرح تازهای به نام «ایستادگی و کوشش» ارائه داد و نیز با ارسال نامههایی برای دکتر مصدق به احمدآباد، برای سازماندهی و چگونگی مبارزات آینده رهنمود طلبید.[14] داریوش فروهر به عنوان وکیل دادگستری از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی بود.[15] در 30 شهریور 1343 و به دنبال ادامه فعالیتهای سیاسی و حزبی به همراه گروهی از یارانش روانه زندان میشود. در سال 1344 فروهر پس از محاکمه در دادگاه به 3 سال زندان محکوم میشود. در آبانماه سال بعد آزاد میشود و بدنبال درگذشت دکتر مصدق در اسفندماه حضوری فعال در مراسم بزرگداشت وی دارد. فروهر در اعلامیهای از مردم ایران میخواهد به مدت 40 روز عزاداری کنند.[16] از طرف فروهر و دیگر اعضای جبهه ملی برای مصدق در مدفنش در احمدآباد مراسم مختلف به مناسبت شب هفت و نیز چهلمین روز درگذشت برگزار میشود.[17] در سال 1349 که مسئله بحرین مطرح شد، فروهر طی اعلامیهای جدایی بحرین را بشدت محکوم کرد و آن را خیانت به میهن دانست. از این رو در 17 فروردین آن سال بازداشت شد. فروهر در فاصله سالهای 1353 تا 1355 ضمن تلاش در نوسازی سازمانهای مبارزاتی به وکالت دادگستری اشتغال داشت.[18] در تاریخ 22 خرداد 1356 نامه سرگشادهای از سوی دکتر کریم سنجابی، دکتر شاپور بختیار و داریوش فروهر به عنوان محمدرضاشاه انتشار یافت. آنها ضمن انتقاد از نابسامانی اوضاع و طرز مدیریت مملکت و آرایش نظام شاهنشاهی، خواسته بودند برای خلاصی از تنگناها و دشواریهایی که آینده ایران را تهدید میکند، حکومتی بر سر کار آید که با احترام به قانون اساسی و اعلامیه حقوق بشر خود را مسئول اداره مملکت بداند. در این نامه شاه مسئول اداره مملکت و به عبارت دیگر عامل نابسامانیها شناخته شده بود. همچنین آنها با اشاره به خرابی وضع مملکت، شکست برنامههای صنعتی و کشاورزی، حیف و میل درآمد نفت و رواج فساد، فحشا و تملق را نتیجه حکومت استبدادی دانسته بودند. در پایان نامه ضمن تعریف حقوق ملت و حقوق سلطنت مندرج در قانون اساسی و مبری بودن پادشاه از مسئولیت، برای خلاصی از بنبست تمکین مطلق به اصول مشروعیت و احترام به قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر تأکید شده بود.[19] البته این نکته نیز قابل توجه است که شخص فروهر و به طور کل جبهه ملی سعی داشتند تا اعمال خود را در چارچوب قانون اساسی انجام دهند. آنها حتی در زمانی که تظاهرات خیابانی مردم به اوج رسیده بود و اعلامیه های امام خمینی یکی پس از دیگری مردم را به قیام تا سرنگونی رژیم شاهنشاهی دعوت میکرد، فعالیت خود را به گونهای مصالحهآمیز و در چارچوب حفظ رژیم و قانون اساسی سازمان داده بودند.[20] حتی اسنادی موجود است که آنها از تکثیر اعلامیه امام خودداری میکردند و در پیامی محرمانه از سوی فروهر و توسط احسان نراقی به شاه منتقل شد، بر حمایت از شخص شاه و پسرش مشروط بر رعایت حقوق مردم تأکید شد.[21] طبق گزارش ساواک پس از بازگشت، سنجابی رهبر جبهه ملی (آبان 1357) از فرانسه (دیدار با امام خمینی) وی و داریوش فروهر توسط مأموران حکومت نظامی بازداشت شدند. این امر در راستای بزرگنمایی نقش و موقعیت آنها در برابر رهبری مذهبی انقلاب بود. در طول این مدت مذاکراتی میان آنها با ریاست ساواک صورت گرفت و شخص سنجابی با شاه نیز دیدار خصوصی داشت که در آن جلسه شاه به وی پیشنهاد نخستوزیری داد. سنجابی نپذیرفت و فردی دیگر از رهبران جبهه ملی؛ یعنی شاپور بختیار این پیشنهاد را قبول کرد.[22] بعدها در کتابی که بنام شاه چاپ شد (پاسخ به تاریخ) نوشته شده بود که سنجابی خود تقاضای ملاقات با شاه را داشته است؛ امّا سنجابی در خاطراتش این موضوع را تکذیب کرد.[23] در 6 آذر 57 امام خمینی به مناسبت حمله نیروهای ارتش به تظاهر کنندگان در صحن حرم امام رضا(ع) که منجر به کشته و مجروح شدن دهها تن گردید، عزای عمومی اعلام کرد و مردم را به ادامه مبارزه تا سرنگونی رژیم شاه دعوت نمود. با نزدیک شدن تاسوعا و عاشورا، درگیریهای شبانه کمتر شد و دولت نظامی، کاهش یافتن تظاهرات و برخوردها را به حساب خود گذاشت و از شدت فشار و خشونتها کاست و حتی برای ارائه حسن نیت خود، سنجابی و فروهر و 47 تن از زندانیان سیاسی را آزاد کرد.[24] در آذرماه 57 دکتر غلامحسین صدیقی[25] برای نخستوزیری به شاه پیشنهاد شد، فروهر نامهای از دکتر سنجابی برای دکتر صدیقی آورد که او را از قبول نخستوزیری برحذر داشت.[26] فروهر که عضو شورای هفت نفره جبهه ملی چهارم بود، در آستانه انقلاب به منظور دیدار با امام خمینی به فرانسه رفت.[27] در روز 22 بهمن 57 که هویدا متوجه شد، محافظین او فرار کردند، برای نجات خود به چارهجویی افتاد. از جمله این که به خاطرش آمد که چندی قبل داریوش فروهر (وزیر کار دولت موقت) را از زندان نجات داده و ممکن است در این شرایط برای نجات او قدمی بردارد؛ امّا همان روز هویدا دستگیر شد.[28] پس از انقلاب داریوش فروهر در دولت موقت مهندس بازرگان به سمت وزیر کار و امور اجتماعی منصوب شد. وی در این سمت مأموریتی نیز به کردستان داشت. فروهر در 28 خرداد 58 اعلام داشت که همکاری خود و حزب ملت ایران را با جبهه ملی قطع میکند. او از طرز رفتار دکتر سنجابی در جریان انقلاب ناراضی بود. فروهر در 6 مهر 58 از وزارت کار برکنار و وزیر مشاور شد و بار دیگر به کردستان اعزام شد. با استعفای بازرگان در 4 آبان، دولت موقت منحل شد و فروهر به فعالیتهای حزبی پرداخت. در نخستین انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد؛ امّا توفیقی نیافت. سرانجام فروهر به همراه همسرش در شب اول آذر 1377 در منزل خود به قتل رسید.[29]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان