كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، تركيه، رضاخان، اتاتورك، محمدرضاشاه، اكراد
نویسنده : طلعت ده پهلواني
امپراتوری عثمانی، از اهمیت و جایگاه ویژهای در روابط خارجی ایران برخوردار بود. توسعهطلبیهای امپراتوری سنّی عثمانی، در کنار قدرتگرفتن صفویان شیعی در ایران، به تدریج این دو قدرت بزرگ آن زمان را رویاروی یکدیگر قرار داد. درگیریها و جنگهای متعددی میان دو کشور بهوقوع پیوست و در نتیجه این جنگها، معاهدات و قراردادهای مهمی منعقد گردیدند که در تاریخ روابط دو کشور نقش اساسی ایفا میکنند. مهمترین نقطه عطف، شکلگرفتن سلطنت پهلوی در ایران و حکومت کمال آتاتورک در کشور جدید ترکیه بود که این دو کشور را در فرآیند نظم جهانی دوشادوش یکدیگر قرار داد و این همگرایی علیرغم پابرجاماندن بسیاری از اختلافات، تا پایان سلطنت پهلوی ادامه داشت.[1]
نخستین نمود رابطهی دوستانهی ایران و ترکیه
رضاخان در سال 1313ق در دورهی سلطنت، از کشور ترکیه با دعوت رئیس جمهوری آن کشور بازدید کرد. مسافرت رضاخان به ترکیه، حرکت کارسازی در تحکیم روابط بود که روز به روز، موجب صفا و صمیمیت میان سران دو کشور میشد، تا آنجا که در یکی از مواضع انتخاب اعضای غیر دائمی برای سازمان ملل متحد که ایران هم داوطلب آن بود؛ رضاخان تا شنید ترکیه هم داوطلب است، دستور داد تا نمایندگان ایران از نامزد شدن خود صرف نظر نموده و نامزدی ترکیه را تائید نماید تا در بین دو کشور مبارزه نشود.[2]
در واقع اندکی پس از مسافرت رضاخان به ترکیه آتاتورک بزرگترین منبع الهام از وی شد.[3] در واقع در زمینههای این سفر را فروغی فراهم ساخت که غرض و نیت وی از این سفر این بود که رضاخان از نزدیک با مظاهر تمدن اروپا، که به وضع شایانی در ترکیه رواج یافته بود، آشنا شود و بعد به عنوان سوغات، بخشی از آن تمدن را به ایران آورد.[4] این مسافرت که از خرداد تا 14 تیرماه به طول انجامید که انعکاس فراوانی در سراسر جهان داشت؛ به طوری که تمام جراید ستونی از روزنامههای خود را به درج این مطلب اختصاص دادند که البته در چندماه آینده در همان سال قرار بود، رئیس جمهور ترکیه به ایران مسافرت کند و اخبار آن نیز در جراید مختلف منتشر شد؛ اما مسافرت آتاتورک به ایران به علت بیماری وی به تعویق افتاد[5] و بلاخره نیز جامه عمل نپوشید.[6]
سوغات رضاخان از ترکیه
رضاخان پس از بازگشت از ترکیه تحولات بسیاری در ذهن داشت و میخواست تا حد ممکن ایران را شبیه ترکیه سازد؛ از جمله در ابعاد اقتصادی، در ملاقات رضاخان و آتاتورک تمام اختلافات سرحدی بین دو کشور حل شد و زمینههایی برای عقد قراردادهای مودت و اقتصادی فراهم شد، همچنین در این ارتباط میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- عهدنامهی امنیت منطقه سرحدی و تسویه و اختلافاتی که در منطقهی مزبور، به ظهور رسید. مورخهی 1315/12/23
2- عهدنامهی تجاری و دریانوردی مورخهی 1315/12/23
3- عهدنامهی تعاون قضایی در مسائل مدنی و تجاری 22/12/1315
4- موافقت نامهی تنظیم طرز عمل دفاتر گمرکات سرحدی ایران و ترکیه ... .[7]
روابط فرهنگی ایران و ترکیه
رضاخان پس از سفر به اروپا گفته بود، من هرگز تصور نمیکردم ترکها تا این اندازه ترقی کرده و در گرفتن تمدن اروپایی جلو رفته باشد، و حالا میبینیم که ما خیلی عقب هستیم و باید با تمام قوا به پیشرفت مملکت بخصوص آزادی زنان اقدام کنیم، همراهان گفته بودند در سایه اعلی حضرت ترقیات عظیمی نصیب ملت ایران شده است؛ اما رضاخان گفته بود معهذا ما عقب هستیم و باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم بخصوص زنان بپردازیم.[8] وی وقتی به ایران بازگشت تصمیم گرفت ایران را از لحاظ ظاهری به پای ترکیه برساند؛ تغییر کلاه، کشف حجاب، تاسیس دانشگاه، تاسیس دانشگاه عالی نظامی، خبرگذاری پارس، تاسیس فرهنگستان ایران، تمام اینها متاثر از کشور ترکیه بود.[9] چنانکه مخبرالسلطنه مینویسد: فکر تشبه به اروپایی از ترکیه به سر پهلوی آوردند.[10]
مساله کردها و اختلافات مرزی بین دولتین ایران و ترکیه
از جمله مسائل مهمی که دولتین ایران و ترکیه در زمینهی آن اختلاف داشتند، فعالیتهای اکراد بود که باعث زد و خوردهایی در منطقهی مرزی دو کشور گردید.[11] کردهای ترکیه پس از آنکه متوجه شدند تمامی وعدههای مصطفی کمال مبنی بر رعایت خواستههای آنها بیاساس بودهاند، از سال ۱۳۰۴ حرکتهای شورشی و استقلالطلبانه خود را شروع کردند. در فاصله سالهای ۱۳۰۶ تا ۱۳۰۹ بخشی از عشایر کرد ترکیه که در خلال رویارویی پیشین کردها و دولت نوپای مصطفی کمالپاشا در سال ۱۳۰۴ سرکوب نشده بودند و در منتهیالیه قسمت شرقی قلمرو ترکیه؛ یعنی در حول و حوش ارتفاعات دور از دسترس آرارات مستقر بودند، سر به شورش برداشتند. شورش مذکور تاثیرات قابل توجهی را در روابط ایران و ترکیه در آن مقطع برجای گذاشت. این تاثیرات بهحدی بود که در مقاطعی روابط دو کشور کاملا در وضعیت بحرانی قرار گرفت. شورش کردهای آرارات با دورهای از مناسبات ایران و ترکیه توام شد که هریک از دولتهای نوپای پهلوی و کمالی سعی داشتند مبنای جدیدی را در روابط خود و براساسی متفاوت با سبک و سیاق گذشته پیریزی نمایند.
تشدید شورشهای کردی در ترکیه، خصوصا در مناطق مرزی، باعث شد در اواخر تابستان ۱۳۰۴ دامنه عملیات سرکوب کردها به حدود غربی ایران کشیده شود و دشواریهایی را در مناطق مرزی بهدنبال داشته باشد. یکی از آثار و تبعات این شورشها و درگیریها، تلاش برخی طوایف کرد برای اخذ پناهندگی و استقرار در قلمرو ایران بود. بروز این شورشها و ناآرامیها در مناطق کردنشین در شرایط درگیر بودن دولت جدید ترکیه با مسائل داخلی و خارجی، از جمله کنفرانس لوزان، و نیز اعلام سیاست جدید از سوی رضاشاه ــ که تازه به سلطنت رسیده بود ــ مبنی بر بهبود روابط با همسایگان، زمینه را برای انعقاد اولین قرارداد میان دو کشور در سال ۱۳۰۵ تحت عنوان «عهدنامه ودادیه و تامینیه» فراهم کرد. محور اصلی مفاد این عهدنامه احترام به تمامیت ارضی دو کشور، عدم همراهی با هرگونه قدرت ثالث علیه کشور مقابل و جلوگیری از نفوذ ایلات و طوایف مخالف دو کشور به قلمرو یکدیگر بود، جوهر این معاهده هنوز خشک نشده بود که نشانههایی از عدم پایبندی ترکها به مفاد عهدنامه بروز و ظهور نمود. اولین نشانه حمایت ترکیه از یک متمرد ایرانی بهنام سیمکو یا سمیتقو بود که در پاییز سال ۱۳۰۵ به ترکیه متواری شد. وی از رهبران عشایر منطقه غرب ایران بود که فعالیتهای وی علیه دولت ایران، از مدتها پیش در روابط ایران و عثمانی به مسالهای حائز اهمیت تبدیل شده بود. سیمکو در منطقه سومای برادوست، مستقر شده بود. در سال ۱۳۰۵ طرف ایرانی پیشنهاد نمود، ایران یک تیپ سواره به آن سوی مرز اعزام دارد تا در کنار نیروهای ترک بر سیمکو هجوم آورند و در مقابل ترکها نیز یک تیپ پیاده اعزام کنند تا همراه با نیروهای ایران، بخش شرقی آرارات را محاصره کنند. این پیشنهاد از سوی ترکها مورد قبول واقع نشد و پس از آنکه در اواخر مهرماه سه هواپیمای نظامی به همراه گروهی از واحدهای چریکی کرد و شاهسون بر قوای سیمکو هجوم آوردند، ترکها راه ورود به قلمرو ترکیه را برای سیمکو و اتباع او باز کردند. علاوه بر حمایت ترکها از سیمیتقو که نشاندهنده عدم پایبندی آنها به پیمان ودادیه و تامینیه بود.[12] مشخص گردید که ترکها حاضر به پذیرفتن رای کمیسیون مختلط مرزی سال ۱۹۱۳ که خطوط سرحدی را مشخص کرده بود، نیستند؛ چنانکه در اوایل سال ۱۳۰۶ نیروهای نظامی ترکیه در چند مرحله برای سرکوب کردها به قلمرو مرزی ایران تجاوز کردند و حتی برخی پستهای نظامی سرحدی را از میان برداشتند. در پی اقدامات غیردوستانه طرف ترک میرزامحمدصادق طباطبائی، سفیر وقت ایران، به کشور احضار گردید و ترکیه نیز سفیر خود را از تهران فراخواند. با فراخواندهشدن سفرا، روابط رو به سردی گذاشت. این روند همچنان ادامه یافت تا اینکه در شهریور ۱۳۰۶، کاردار ترکیه در پی عملیات نظامی ترکها علیه اکراد در مناطق مرزی، طی نامهای اطلاع داد که کشورش قصد دارد به سرکوب کردها اقدام کند. وی در این نامه سعی کرد کمک ایران را در حل مشکل مذکور جلب نماید. دولت ایران در چهارم مهرماه ۱۳۰۶ پاسخ داد، نظر به تحکیم دوستی و روابط دوستانه با ترکیه، به کردهای تابعه در داخل خاک کشور دستور اکید داده شده که تحتتاثیر تبلیغات نژادی و قبیلهای قرار نگیرند. همچنین در نامه تصریح گردید، دولت ایران برای اطمینان بیشتر، کردها را از سرحدات مرزی به نقاط داخلی کوچ داده است. سپس در ادامه نامه تاکید گردید تا زمانیکه اختلافات مرزی میان دو کشور حل و فصل نگردد و تجاوزات ماموران سرحدی ترکیه مرتفع نشود، عملا همکاری جدی ناممکن خواهد بود و در ادامه به برخی از تجاوزات دولت ترکیه به حریم هوایی و از جمله انداختن بمب در خاک ایران، اشاره گردید.[13]
بهدنبال این مکاتبه، در سال ۱۹۲۷.م (۱۳۰۶.ش) نیروهای نظامی ترکیه با هدف سرکوب و دستگیری شورشیان کرد وارد خاک ایران شدند و در عینحال مدعی گردیدند ایران کردهای مخالف ترکیه را به تهران انتقال داده است. در پی تعاطی مکاتبات، محمدعلی فروغی در شهریور ۱۳۰۶، یعنی هنگامیکه برای حضور در اجلاس جامعه ملل به پاریس رفته بود، سفر خود به اروپا را نیمه تمام رها کرد و به منظور رفع سوء تفاهمات ایجادشده، به ترکیه عزیمت نمود. وی در مدت چند روز اقامت در ترکیه، که بعدا به سفارت وی تا سال ۱۳۰۸ منجر شد، موفق شد جو منفی ایجاد شده را تاحدودی برطرف سازد. وی به هنگام مراجعت، توفیقپاشا، وزیرخارجه وقت ترکیه، را نیز به همراه خود به ایران آورد و ضمن ادامه مذاکرات در تهران، به گرمی از وی پذیرایی نمود.[14]
فروغی بعد از انجام مذاکرات متعدد با ترکها که صرفا به مساله کردها و اختلافات مرزی اختصاص داشت.[15] در ارائه ارزیابی و گزارش خود از وضعیت، با ابراز عدم اعتماد کامل به اهداف و نیات واقعی ترکها و تاکید بر اینکه اطمینان نمیدهم هیچ وقت آنها نسبت به خاک ایران لااقل آذربایجان طمع نداشته باشند، به دولت ایران پیشنهاد کرد از آنجاکه در آن مقطع خاص، ترکیه بیشتر گرفتار دشواریهای داخلی و مسائل خود با کشورهای حوزه دریای سیاه و مدیترانه و دیگر قدرتهای اروپایی است، طبعا خواهان رویارویی اساسی با ایران نخواهد بود و لذا ایران هر چه زودتر باید با استفاده از این وضعیت، مساله خط سرحدی و تامین حدود را خاتمه دهد؛ چرا که طول کشیدن آن ممکن است مفسده بهدنبال داشته با استدلالهای فروغی مورد تایید مقامات ایران قرار گرفت و بهرغم دشواریهای موجود در مذاکرات، بهویژه درخصوص فصلهای چهارم و پنجم عهدنامه و دادیه و تامینیه، پیشرفتهایی حاصل شد و به شکل یک پروتکل به معاهده مذکور منضم گردید.[16]
بحران حل مسائل مرزی میان دولتین ایران و ترکیه
اختلافات ایران و ترکیه در دوران حاکمیت رضاخان و آتاتورک، به ویژه در دههی اول آن، بسیار چشمگیر بود. بیشتر این اختلافات به خاطر مسائل مرزی بود شورش کردها و مسئلهی فعالیتهای گسترده و مستمر آنها و نیز تبلیغات گستردهی پان ترکیسم به ویژه در سالهای آغازین جمهوری ترکیه بود.[17] تجاوزهای مرزی ترکیه به بخشهایی از خاک ایران و تشکیل کمیسیونهای مرزی برای رفع اختلافات ارضی طرفین از موارد اختلاف برانگیز بین دو کشور بود نیرو های ترکیه مناطقی از ایران را همچون سیرو و ساردیک را که جزء قلمرو ایران بود را اشغال کرده بودند که این امر بر اختلافات دو کشور افزوده بود.[18] اختلافات ارضی بین دو کشور مذکور باعث شد که سرانجام با توافق طرفین کمیسیون سرحدی برای حل اختلافات ایجاد کند.[19] با تشکیل جمهوری ترکیه و تاکید بر ملیگرایی ترک منجر به سرکوب شدید کردها از سوی ترکها باعث رنجش مناطق کردنشین شد و باعث شورشهای گسترده کردها در ترکیه بر ضد دولت مرکزی شد.[20] این شورش گسترده را یکی از شیوخ نقشبندیه رهبری میکرد سرانجام کلیه اعضای این قیام اعدام شدند و قیام شکست خورد.[21]
دولت ایران برای همکاری با ترکیه در سرکوب طرفداران شیخ سعید درصدد برآمد مانع ورود فراریان به خاک ایران شود و با ورود یاغیان به خاک ایران، دولت ایران به آنها حمله کرد و یاغیان پس از تلفات زیاد به خاک ترکیه بازگشتند و این اقدام نیروهای ایران موجب شد مقامات ترکیه از دولت ایران تشکر نمایند.[22]
عهدنامههای مهم بین ایران و ترکیه
پیمان سعدآباد:
این پیمان در اواخر خرداد 1316ه.ش توسط نمایندگان کشورهای ترکیه به نام دکتر توفیق رشدی اراس وزیرخارجهی ترکیه، دکتر نامی الاصیل وزیر خارجهی عراق و سردار فیض محمدخان وزیر خارجهی افغانستان در تهران در کاخ سعدآباد با حضور رضاخان تشکیل شد؛ و در 1316 با فعالیتهای پشت پردهی بریتانیا، پیمانی را امضاء کردند که به پیمان سعدآباد مشهور شد.[23] نظر به اهمیت این پیمان در سالهای قبل از جنگ جهانی دوم پیدا کرده بود، در اینجا به طور اختصار متن آن را میآوریم:
1- دول متعهد میشوند که سیاست عدم مداخلهی مطلق در امور داخلی یکدیگر را کاملا تعیین نمایند. 2- اعلان جنگ. 3- کمک به همراهی مستقیم و یا غیرمستقیم به متجاوز... .[24]
عهدنامهی مرزی دیگر بین ایران با ترکیه به نامهای ودادیه و تامینه در اول اردیبهشت ماه - 1305(22اوریل 1926) به نمایندگی محمدعلی فروغی رئیسالوزرای ایران و ارز طرف دولت ترکیه جناب آقای میرزا محمدعلی خان مفتاح به بین دولتین ایران و ترکیه در یازده فصل به امضاء رسید که مواردی از فصول آن به شرح ذیل است: «1- این معاهده یک پیمان همکاری و صمیمیت بین دولتین ایجاد کرد، 2- هر یک از طرفین تعهد نمایند که از حمله نسبت به متعاهد دیگر خودداری نمایند. 3- هیچ یک از دولتین نباید برضد متعاهد خود با دولت ثالث مشارکت نماید. 4- در صورت وقوع عملیات نظامی از طرف یک یاچند دولت ثالث نسبت به یکی از دولتین طرف قرارداد، طرف متعاهد دیگر متعهد است که بیطرفی خود را نسبت به متعاهد خود حفظ نماید ... .[25]
همچنین قرارداد سرحدی در دوم بهمن 1310 بین دو کشور ایران و ترکیه منعقد گردید. در مقدمه قرارداد سرحدی چنین آمده است: (اعلی حضرت شاهنشاه ایران و رئیس جمهوری ترکیه نظر به میل قطعی خط سرحدی بین ایران و ترکیه دارند و مایلند حسن موافقت و روابط برادرانه و دوستانه را بین ملتین را تحکیم نمایند تصمیم به انعقاد قراردادی نمودند و ....)[26] به موجب این قرارداد خط سرحدی بین دو کشور تعیین شد یک کمیسیون تجدید نظر مامور خط سرحدی توافق شده را در محل ترسیم نمایند که چند سال بعد در دوم بهمن 1310 عهدنامهی حکمیت و اصلاح قضایی بین دو کشور به امضاء رسید.[27]
نظر به اینکه به تحکیم روابط دوستی و برادری بین دو کشور؛ دولتین دو کشور تصمیم گرفتند که مقررات ودادیه و تامینیه را، راجع به روابط عمومی مملکتین در عهدنامهی ودادیه در 14 آبان ماه عهدنامهی مودت نیز براساس مواد عهدنامهی ودادیهی و تامینهی جدید تنظیم نمایند، این قرارداد در مورخ 22 اوریل 1926م. بین نمایندگان از ایران محمدعلی فروغی و از ترکیه دکتر رشدی، در روابط عمومی ایران و ترکیه در عهدنامهی ودادیهی جدیدی در چهار مادهی به ثبت و تنظیم شد.[28] مادهی 1- صلح خلل ناپذیر و دوستی صمیمی دائمی بین مملکت شاهنشاهی ایران و جمهوری ترکیه و همچنین بین اتباع آنها برقرار خواهد شد. ماده 2- این عهدنامه پس از تصویب در تهران در اسرع وقت به اجرا گذاشته میشود. ماده 3- طرفین معاهده شرایط کنسولی و تجاری و گمرکی و کشتیرانی را بین مملکتین و همچنین شرایط اسکان و اقامت اتباع خود را در خاک یکدیگر بر طبق اصول معمول حقوق عمومی بینالمللی و بر اساس معاملهی متقابهی کامله تنظیم نمایند. ماده 4- طرفین معاهده موافقت نمایند که با نمایندگان سیاسی و کنسولی هر یک از طرفین به شرط معاملهی متقابله در خاک طرف متعاهد دیگر از رفتاری که موافق طبق اصول معمول حقوق عمومی بینالمللی مقرر است کماکان بهرمند گردند.[29]
روابط ایران و ترکیه در دورهی پهلوی دوم
در دورهی محمدرضا(1320تا 1357) اگرچه روابط دو کشور ایران و ترکیه برپایه یک سیاست مشترک یعنی برمبنای همپیمانی با غرب و امریکا بنا نهاده شده بود؛ اما فراز و فرودهایی هم در این روابط به چشم میخورد به عنوان نمونه در مورد عبور کامیونهای ایرانی از قلمرو ترکیه نارضایتیهایی وجود داشت و ترکیه در زمینهی ترانزیت کامیونهای ایرانی و یا به هنگام ورود آنان به ترکیه مشکلات و موانعی را ایجاد میکرد.[30] همچنین در بعد سیاسی، محمدرضا نظر به وجود تمایلات و گرایش پان ترکیسم در ترکیه، در قبال مناطق آذرینشین ایران نسبت به ترکیه احساس بیاعتمادی میکرد محمدرضاشاه به این خاطر از سیاستها و تبلیغات پان ترکیسم ترکیه عصبانی میشد وی معتقد بود که ترکیه کشوری نیست که بتوان در بحرانها به آن اعتماد کرد.[31] اما علارغم وجود همچنین نگرشی از سوی زمامداران آن عصر نسبت به ترکیه کارشکنیهای ترکیه در امر تجارت با ایران، دو کشور در مقطع 37 سالهی حکومت محمدرضا شاه گام اساسی را در جهت توسعهی پیوندهای سیاسی و نظامی و اقتصادی را برداشتند: 1- انعقاد پیمان بغداد در سال 1334ه.ش 2- انعقاد پیمان سنتو در سال 1338ه.ش 3- تشکیل سازمان توسعه و عمران منطقهای موسوم به ار سی دی در سال 1343ه.ش[32]
در مجموع در طول این دوران حدود 30 توافق نامه و قرارداد پروتکل و صورت جلسه میان دو کشور به امضاء رسید که در موضوعات اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی را پوشش میدهد که به تبع کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و ترکیه در سال 1354ه.ش به منظور تقویت همکاریهای نزدیک در زمینههای فنی و اقتصادی بود، در واقع میتوان گفت روابط ایران با ترکیه در این دوره بیشتر تحت شعاع پیمانهای منطقهای فوق بود و امریکا به عنوان ابرقدرت جهانی بیشترین نقش را در شکل دهی این روابط و مناسبات دو کشور ایفا کرد.[33]