دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سید ضیاءالدین طباطبایی

No image
سید ضیاءالدین طباطبایی

كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، سيد ضياء الدين طباطبايي، مشروطه، انگلستان، كابينه سيد ضياء، كابينه سياه، كودتاي 1299

نویسنده : منيره شريعت جو

سید ضیاءالدین طباطبای یکی از شخصیت‌های معروف سیاسی ایران در عصر مشروطه، پهلوی اول و دوم است که نقش بسزایی در کودتای اسفند 1299ش و تأسیس سلسله پهلوی ایفا نمود. وی در تابستان 1268ش در شیراز متولد شد.[1] پدرش سید علی‌آقا یزدی از خطبای مشهور عهد مظفری است که در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه به حوزه علمیه نجف رفت. وی در پی درخواست مظفرالدین میرزای ولیعهد از میرزای شیرازی به منظور اعزام یکی از روحانیون حوزه به منظور زعامت دینی هموطنان به ایران بازگشت. سید علی‌آقا در زمان مشروطه تنها در چارچوب اقدامات مظفری با مشروطه‌خواهان موافق بود؛ اما بعدها در صف مخالفان مشروطه‌طلبان و همرزم شیخ فضل‌الله نوری قرار گرفت[2] و حتی در دوران استبداد صغیر به ساری نیز تبعید شد.[3] مادرش نیز دختری شیرازی بود که پدرش در سفری به شیراز با وی ازدواج کرد و سید ضیاء نیز نخستین فرزند وی بود.[4]

درباره ماهیت‌ سیاسی سید ضیاء دو نظر متضاد وجود دارد. عده‌ای او را مظهر بیگانه‌پرستی در راستای منافع انگلستان می‌دانند که در مواقع لزوم از او به عنوان یک مهره بیشترین استفاده را می‌برد. به عنوان نمونه در زمان عقد قرارداد 1919م در کابینه وثوق‌الدوله که انگلستان را شریک مسائل مالی و نظامی ایران کرد و استقلال مملکت را دچار خدشه نمود، وی یکی از حامیان این قرارداد بود و آن را رستاخیز نو ایران خواند و این دقیقاً برخلاف موضع‌گیری‌اش دوران وزارتش بود که آن را هماهنگ با سیاست انگلستان می‌دانند.برخی دیگر او را به عنوان فردی انقلابی و آزادیخواه که هر چند ممکن است، دارای اشتباهاتی باشد، می‌ستایند.[5]

تحصیلات

سید ضیاء که در حدود یک سالگی همراه با والدین خود به تبریز برده شد. تحصیلات مقدماتی خود را توسط معلمین خصوصی در منزل فراگرفت. سپس با ورود به مدرسه ثریای تبریز علاوه بر دروس جدید زبان روسی را نیز فراگرفت. پس از آن به شیراز رفته، علاوه بر تحصیلات مذهبی به فراگیری زبان‌های فرانسه و انگلیسی نیز پرداخت.[6]

از نوجوانی تا کودتای اسفند 1299ش

سید ضیاء از دوران بلوغ تعارضاتی در رفتار وی دیده می‌شد. او گاه هیأت و شکل ظاهری خویش را تغییر می‌داد، لباس روحانی را از تن بدر می‌کرد و با کت و شلوار و پاپیون و کلاه در ملأ عام حاضر می‌شد و به تفریحاتی چون موسیقی، شکار و ... می‌پرداخت.[7]

در پانزده سالگی همزمان با مشروطه‌خواهی مردم، به شیراز رفت و فعالیت سیاسی خود را با حمایت از مشروطه با روزنامه‌نگاری آغاز نمود که البته هر چند یکبار به علت توقیف، به تأسیس روزنامه‌ای دیگر اقدام ‌نمود.[8] وی در سن 17 سالگی با همکاری دایی خود در اسفند 1285ش نشریات "اسلام" و کمی بعد "ندای اسلام" را در شیراز منتشر کرد و به حمایت از مشروطه پرداخت. با توقیف نشریه، سید ضیاء که جان خود را در خطر می‌دید، با تغییر لباس به همراه هیأت تحریریه خود به تهران آمد. وی که در مشروطه کمتر به جنبه‌های "مشروعه" آن توجه داشت، در هجرت بزرگ علما و تجار به شهر قم در مرداد 1285ش خود را در صف آنان قرار داد.

دیگر اقدام وی بمب‌گذاری توسط یکی از عواملش در مغازه حاج محمد اسماعیل نماینده دوره اول مجلس و هوادار محمدعلی شاه بود که انفجار بمب کشته شدن بمب‌گذار را در پی داشت و منجر به فرار وی شد. او با پناهندگی به سفارت بلژیک راهی خارج گردید.[9] همچنین بار دیگر که به علت بمب‌گذاری در منزل "شعاع السلطنه" برادر محمدعلی شاه تحت تعقیب قرار گرفته بود، به سفارت انگلیس و سپس عثمانی پناهنده شد که مورد قبول واقع نشد. سرانجام پس از شش ماه پناهندگی در سفارت اتریش با صدور فرمان عفو عمومی محمدعلی شاه از سفارت خارج شد و به همکاری با مشروطه‌خواهان تهران در تیرماه 1288ش پرداخت.[10]

وی از مهر 1288ش به انتشار نشریه "ندای اسلام" دست زد. نشریه "شرق" هم که هزینه آن توسط زرتشتیان و ارامنه تأمین می‌شد، به دلیل اهانت به مجلس دوم توقیف شد.[11] روزنامه برق نیز که پس از آن انتشار یافت با دلایلی مشابه توقیف شد و سید ضیاء که به زندان محکوم شده بود، با تلاش عده‌ای از مشروطه‌خواهان آزاد شد و به خارج از کشور رفت. او دو سال در فرانسه و انگلیس مانده، به تحصیل زبان انگلیسی و فرانسه ادامه داد. این در حالی است که هزینه تحصیلات وی توسط «اتحادیه دوستی ایران و فرانسه‌» تأمین می‌شد.[12]

در همین دوران که وی در خارج به سر می‌برد، با شرکت در جشن تاجگذاری ژرژ پنجم، به عنوان نماینده مطبوعات ایران از سوی دیپلمات‌های انگلیسی به عنوان مشاور، رایزن فرهنگی و سیاسی مورد توجه واقع شد.[13] سرانجام سید ضیاء در آستانه اولتیماتوم روس و انگلیس وارد ایران شد و پس از مدتی روزنامه "رعد" را با کمک مالی سفارت انگلیس منتشر کرد که ابتدا حامی روس‌ها و سپس مدافع انگلستان شد. یکی از عوامل این تغییر موضع را در کمک‌های مالی سفارت انگلیس به این روزنامه می‌توان یافت.[14]

سید ضیاء در سال 1296ش جهت ارسال مشاهدات خود از آثار انقلاب بلشویکی روسیه به وزارت خارجه ایران، به این کشور سفر نمود؛ اما پس از هرج و مرج‌های ناشی از انقلاب اکتبر 1917م به ایران بازگشت.[15] وی که از حامیان وثوق‌الدوله و پیمان 1919م که مخالفان بسیاری داشت، بود.[16] سید ضیاء در اواخر سال 1298ش به منظور برقراری روابط با دولت‌های تازه استقلال یافته آذربایجان، گرجستان و ارمنستان در رأس یک هیأت عازم منطقه قفقاز شد.[17]

دولت کودتا

ارتباط سید ضیاء با وثوق‌الدوله و خصوصیات وی که توجه انگلیسی‌ها را به وی جلب کرده بود، باعث شد او به "کمیته آهن" که به کوشش سازمان جاسوسی انگلیس جهت حفظ منافع انگلیس در ایران و انجام کودتا تشکیل شده بود، راه یابد. وی در رأس این سازمان سری که متشکل از رجال مختلف ایرانی و انگلیسی بود، قرار گرفت و رابط جلسات آن با وزیر مختار انگلیس و دیگر عوامل اطلاعاتی انگلیس در تهران بود.[18] با فراهم شدن شرایط، انگلستان با انتخاب سید ضیاء به عنوان چهره سیاسی و رضاخان به عنوان چهره نظامی، کودتای خود در ایران را عملی ساخت.[19] بدین صورت که با عزل فرمانده روسی قزاق‌ها توسط احمد شاه، مشیرالدوله استعفا کرد و ریاست قزاق‌ها را انگلیسی‌ها بر عهده گرفته و فرماندهی آن را بر عهده رضاخان گذاردند. طبق برنامه‌ قبلی با همکاری رضاخان و سید ضیاء، نیروهای قزاق از قزوین به تهران آمده و کودتای سوم اسفند 1299ش شکل می‌گیرد. در ستاد مشترک «ضیاء ـ رضا» حکم دستگیری 60 نفر از افراد با گرایش‌های مختلف؛ از جمله سید حسن مدرس تا صارم‌الدوله صادر می‌شود. روز چهارم کودتا، رضاخان با لقب سردار سپه، ریاست قزاق و سید ضیاء نیز حکم نخست وزیری خود را از احمدشاه قاجار دریافت می‌کنند.[20]

سید ضیاء پس از تشکیل کابینه خود در اسفند 1299ش با اقداماتی، همچون لغو قرارداد 1919م که خود از طرفداران آن بود، سعی نمود مقبولیتی در بین مردم برای خود کسب نماید؛ هر چند که اقدامات و اسناد موجود بیانگر ارتباط مستقیم وی با انگلیس در جهت تأمین غیر علنی و غیر مستقیم منافع آنان بوده است. وی که رضاخان را وزیر جنگ دولت خود کرده بود، سرانجام پس از حدود نود روز فعالیت در 4 خرداد 1300ش سقوط کرد.[21] کابینه او به عنوان یک دولت انقلابی، اصلاحات اقتصادی، فرهنگی، لغو قرارداد 1919م. و تشکیل ارتشی نیرومند را در رأس برنامه‌های خود قرار داد. اما به علت دستگیری بسیاری از مخالفان، کابینه وی، به کابینه سیاه شهرت یافت. درباره علل سقوط دولت وی دلایلی قطعی نمی‌توان ارائه داد؛ اما جنگ قدرت بین رضاخان و سید ضیاء و ترجیح رضاخان توسط انگلستان به دلیل نوع عملکرد آنها از جمله دلایلی است که توسط عده‌ای از صاحب‌نظران بیان گردیده است.[22] برخی دیگر، دلایل سقوط کابینه وی را نداشتن حزب و جمعیت، نداشتن سابقه ملی، سوء انتخاب اشخاص و حبس نمودن و زنده گذاشتن افراد مشهور و رنجانیدن رضاخان و نیز نارضایتی انگلستان از برخی اقدامات وی، همچون برقراری ارتباط با روسیه ذکر نموده‌اند.[23]

سید ضیاءالدین طباطبایی در عصر پهلوی

سید ضیاء‌الدین طباطبائی، از شخصیت‌های سیاسی مشهور ایران است که فعالیت‌های خود را از سنین نوجوانی همزمان با مشروطه و در دفاع از آن، با انتشار روزنامه‌های مختلف؛ همچون "اسلام"، "ندای اسلام"، "شرق"، "برق" و "رعد" آغاز نموده بود.[24] انگلستان از آنجایی که با شخصیت انگلوفیلی سید ضیاء از زمان حضور وی در خارج از کشور و نیز حمایت او از قرارداد 1919م. که منافع دولت انگلستان را در پی داشت و نیز دیگر اقدامات وی آشنایی داشت،[25] وی را به عنوان شخصیت سیاسی کودتای 1299ش، در کنار شخصیت نظامی رضاخان در نظر گرفت. هر چند کابینه مشهور به سیاه وی پس از کودتا، بیش از حدود نود روز دوام نیافت[26] و عملاً با انتخاب رضاخان از سوی انگلستان که تدارک‌دهنده کودتا به شمار می‌رفت، سلسله قاجار منقرض و سلسله پهلوی تأسیس گردید. [27]

سید ضیاء عصر پهلوی اول

سید ضیاء پس از کنار گذاشته شدن از صحنه سیاست با دریافت مبلغی پول، در حالی که به خارج از ایران تبعید شده بود، ساکن ژنو شد[28] و در حالی که روزگار را به سختی می‌گذراند، در سال 1310ش به دعوت حاج الأمین الحسینی مفتی اعظم فلسطین که جهت برگزاری کنگره‌ای به منظور مقابله با افزایش مهاجرت یهودیان به فلسطین دعوتنامه‌هایی برای بسیاری ار رجال دولتی و غیردولتی جهان و از جمله سید ضیاء ارسال کرده بود، بدین سرزمین رفت. سید ضیاء توانست ریاست کنگره را عهده‌دار شود، لذا پس از دو هفته اقامت جهت ساماندهی امور خود به سوئیس بازگشت و در بهار 1311ش مجدداً به فلسطین بازگشت. در 8 ماه اقامت خود اقداماتی، همچون تأسیس کمیته‌های ملی کنگره و ایجاد شعب در برخی از کشورهای عربی انجام داد و بار دیگر به اروپا بازگشت. وی مجدداً در سال 1314ش به فلسطین بازگشت و تا سال 1322ش در فلسطین اقامت گزید. وی متهم است که در زمان سکونت در فلسطین به عنوان یک فرد مسلمان در خرید زمین‌های فلسطینیان و فروش آن به یهودیان صهیونیست‌ نقش داشته است[29].

سید ضیاء در عصر پهلوی دوم

پس از وقایع شهریور 1320ش، در پی اشغال ایران و سپس سقوط سلطنت رضاشاه پهلوی، انگلستان که به دلیل سیاست انگلوفیلی سید ضیاء همچنان تمایل داشت، در موقع لزوم از وی استفاده نماید. در هفتم مهر 1322ش با هدایت سازمان‌های انگلیسی به ایران وارد نمود. گفته می‌شود یکی از اهداف انگلستان از به کارگیری مجدد وی در صحنه سیاسی ایران استفاده از نفوذ وی در میان ایلات و شوراندن آنها علیه آلمان‌ها در صورت اشغال ایران طی جنگ جهانی دوم بود.[30] بدین ترتیب دور جدید فعالیت‌های انگلوفیلی سید ضیاء با حضور وی به عنوان نماینده مردم یزد در مجلس چهاردهم که با وجود مخالفت‌ها رأی اعتماد را کسب می‌نماید، آغاز گردید.[31] وی در مقطع نمایندگی مجلس اقدام به چاپ نشریه "کاروان" و سپس روزنامه "رعد" نمود که سیاست آن شدیداً بر ضد اتحاد جماهیر شوروی و حزب توده بود. تأسیس "حزب وطن" و سپس حزب "اراده ملی" در بهمن 1323ش از دیگر اقدامات او بود. ارگان حزب اراده ملی نیز روزنامه "رعد امروز" بود که در سال 1324ش جای خود را به نشریه روستا داد. روزنامه "اراده فارس" در شیراز نیز زیر نظر حزب اراده ملی منتشر می‌شد. تشکیل "اتحاد جراید ملی" واپسین اقدام سید ضیاء بود که شامل روزنامه‌هایی چون وظیفه، کاروان، کانون، حور، کشور و اقدام، بودند. [32]

بازداشت سید ضیاء پس از پایان دوره چهاردهم مجلس در اسفند 1324ش به بهانه‌های «اقدام علیه امنیت عمومی کشور" و «حیف و میل اعانات مربوط به زلزله‌زدگان گرگان» توسط قوام‌السلطنه که به تازگی از روسیه بازگشته بود،[33] موقتاً او را از صحنه سیاسی کشور خارج ساخت. اما واقعیت امر مخالفت‌های وی با دولت روس و حزب توده بود، چرا که احمد قوام پس از نخست‌وزیری به دنبال بحران آذربایجان عده‌ای از عوامل مشهور انگلیسی را دستگیر و زندانی ساخت.[34] هرچند پس از مدتی در 27 اسفند 1325 به دلیل کسالت از زندان آزاد شد.[35] همچنین گزارش‌هایی نیز از سازش بین این دو نفر به منظور جلب نظر انگلیس در سال 1327ش ارائه شده است.[36]

سید ضیاء به دنبال ترور رزم‌آرا توسط خلیل طهماسبی در 16 اسفند 1329ش، با جلب نظر شاه و انگلستان زمینه را برای نخست‌وزیری خود فراهم می‌دید؛ اما به دلیل مخالفت نمایندگان مجلس و نیز افکار عمومی نسبت به وی به دلیل سیاست‌های انگلوفیلی او فراهم نشد. سید ضیاء که همچنان صحنه را برای حضور خود فراهم می‌دید، تلاش مجدد خود را برای کسب مقام نخست‌وزیری آغاز نمود. پس از تصویب نهایی طرح ملی شدن صنعت نفت در مجلس ملی و مجلس سنا در 29 اسفند 1329ش[37] که علاء، نخست‌وزیر وقت در مقابل اوضاع متشنج دوام نیاورده بود، دربار پهلوی دوم و انگلستان در صدد بودند برای پیشبرد اهداف خود و به شکست کشاندن طرح ملی شدن صنعت نفت، سید ضیاءالدین طباطبایی را بر مسند نخست‌وزیری بنشانند، اما از سوی دیگر دکتر مصدق که مجلس او را به عنوان نخست‌وزیر پیشنهاد داده بود، برخلاف دفعات پیشین، بدون هیچ گونه شرطی، نخست‌وزیری را پذیرفت و طرح دربار و انگلستان که هرگز گمان نمی‌کردند مصدق پست نخست‌وزیری را در این شرایط حساس بپذیرد، با شکست مواجه شد.[38] وی در سال 1340ش نیز تلاش‌های فراوانی برای ساقط کردن دکتر علی امینی به عمل آورد که به موفقیتی دست نیافت.[39]

سیاست پنهانی سید ضیاء

سید ضیاء که پس از آزادی از زندان در ائتلاف با دیگر احزاب و دستجات سیاسی از جمله حزب توده که خود از مخالفین آنها به شمار می‌رفت، به علت مخالفت نمایندگان مجلس و افکار عمومی نتوانست به طور رسمی منصبی به دست آورد. موضع سیاسی خود را از مداخله مستقیم به سیاست پنهانی تغییر داد. او تا پایان عمر ارتباط خویش را با دربار و سیاست حفظ نمود. سید ضیاء پس از تغییر روش سیاسی خود در مزرعه بزرگ خود در بوئین زهرای قزوین و سعادت آباد تهران به کشاورزی و دامداری مشغول گردید، اما همواره منزل وی محل تجمع مقامات کشوری و وابستگان سیاسی و مطبوعاتی خارجی بود. هر هفته نیز به حضور شاه رفته، به وی مشاوره می‌داد. [40]

سید ضیاء که گفته می‌شود در سال‌های پایانی عمر خود در روستای خود، الله‌آباد قزوین با یکی از زنان محلی ازدواج کرده و از وی صاحب دو فرزند پسر و یک دختر شده بود،[41] سرانجام در اسفند ماه 1348ش در سن حدود 80 سالگی فوت نموده و در شاه عبدالعظیم حسنی شهر ری دفن گردید.[42]

مقاله

نویسنده منيره شريعت جو
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS