كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، تدين، رضاشاه، جمهوريت، مصدق، سهيلي
نویسنده : سعيده سلطاني مقدم
سید محمد تدین پسر سید محمدتقی روضهخوان بیرجند بود در بیرجند و مشهد درس خواند و به تهران آمد. او جزو طلاب مدرسه میرزا جعفر مشهد بود وقتی در تهران مدرسه تدین را دایر کرد، معروف شد. سید محمد تدین در هر حالی از ترقی و توسعه مدرسه خود دست برنداشت و کلاسهای جدیدی دایر میکرد. وقتی هم در کابینه مستوفیالممالک وزیر معارف شد، در جهت توسعه و تکمیل مدارس اقداماتی کرد، لایحه تعلیمات عمومی و ورزش اجباری و اعزام محصل به خارج در زمان وزارت او تصویب شد، به همین جهت از سال 1307 سالی یکصد نفر دانشجوی ایرانی پس از کنکور به خرج دولت ایران به خارج اعزام میشدند.[1] در مبارزات مشروطیت جزو دموکراتها بود و از طرف آنها در دوره چهارم از تهران نامزد نمایندگی مجلش شد و هنگام انعقاد قرداد 1919 در کابینه وثوقالدوله از قرارداد پشتیبانی کرد. تدین در مسجد جامع تهران به منبر میرفت و از راه دیگری در تحسین مردم ایران را ناراضی و وثوقالدوله را راضی میکرد.[2] مدتی وزیر کابینه شد، چون مبلغ 600 هزار تومان از طرف رضاشاه برای انجام کاری اختصاص داده شده بود و به مصرف صحیحی نرسید، مغضوب شد و از اواخر سال 1306 تا 1320 کاری نداشت و به امور مدرسه خود سرکشی میکرد.[3] هنگامی که بین میرزا کوچکخان و قوای انگلیس در گیلان جنگ و درگیری بود، وثوقالدوله تدین را به گیلان فرستاد و پیام صلحی را برای میرزا کوچکخان داد.[4] در ضمن تدین که سابقه آشنایی با امیر عشایر خلخالی داشت با او وارد مذاکره شده تا او را از اتحاد و همکاری با میراز کوچکخان منصرف کند، تدین در این زمینه موفقیتی به دست نیاورد.[5]
ریاست مجلس
هنگام تشکیل مجلس پنجم شورای ملی(1302-1304) از طرف مردم بیرجند به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در مجلس پنجم به صورت یکی از مهرههای مهم سردار سپه شد که به جمهوریت رای دادند.
پس از افتتاح مجلس پنجم که موتمناللملک از ریاست مجلس استعفا داد و مستوفیالممالک به ریاست انتخاب شد و حاضر به قبول ریاست نشد سرانجام سید محمد تدین که نائب رییس بود به ریاست مجلس رسید و تغییر سلطنت در زمان ریاست او انجام شد.
و ماده واحدهای تصویب شد که متن نامه او در این بار چنین است مورخه 9 آبان 1304 نمره 23030 قانون اعلام انقراض سلطنت قاجاریه و تفویض حکومت موقتی به شخص آقای رضاخان پهلوی:
ماده واحده: مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت ایران انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضاخان پهلوی واگذار میکند تعیین تکلیف حکومت قطعی موکلو به نظر مجلش موسسان است که برای تغییر مواد 36-37-38-40 قانون اساسی تشکیل میشود این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه 9 آبان یک هزار و سیصد و چهار شمسی به بصویب مجلس شواری ملی رسید نایب ریس مجلس شورای ملی سید محمد تدین" بعد از ظهر روز نهم آبان 1304 اعضای هیئت رییسه مجلس به منزل سردار سپه رفتند تا به طور رسمی تصمیم مجلس را به اطلاع او برساند که سبد محمد تدین چنین گفت: "قانون مصوبه انقراض سلطنت قاجار و اعطای حکومت موقتی مملکت ایران است که تقدیم حضور والا حضرت می گردد و کلیه نمایندگان با یک قلب امیدوار انتظار دارند که سعادت ایران و ایرانیان در ظل عطوفت والاحضرت تامین و این قدم بزرگی که در راه حیات جدید مملکت برداشته شد برای عامه میمون و مبارک باشد.[6]
تدین خود در سالنامه دنیا میگوید: غروب جمعه 8 آبان 1304 در شمیران بودم که تلفن کردند حضرت اشرف رضاخان می فرمایند به شهر بیایید تا شما را ملاقات کنم وقتی خدمت رسیدم فرمودند در زیر زمین داور مشغول کاری است به او کمک کنید رفتم دیدم داور پشت میز نشسته و وکلا ورقهای امضا می کنند و داور میگوید به بقیه وکلا هم تلفن کنید که بیایند وقتی وکلا آمدند داور متن ماده واحده را نشان داد و گفت وکلا امضا کردهاند و شما هم اگر موافقید امضا کنید من هم امضا کردم[7]
استعفای تدین از ریاست مجلس
تدین پس از انجام ماموریت تغییر رژیم روز 25 دی ماه 1305 به علت نامشخصی به مجلس اینگونه نوشت" مقام منیع مجلس شورای ملی از ادامه ادای وظیفه معذور و از شغل ریاست استعفا میدهم" روز بعد عدهای از دوستانش او را متقاعد کردند که استعفای خود را پس بگیرد پس از چند روز در کابینه مخبرالسلطنه به سمت وزیر معارف و اوقاف منصوب شود و دوستانش اصرار کردند که در کابینه شرکت نکند و از مجلس بیرون نیاید ولی پرستیژ وزارت موجب شد او قبول کند.[8] وقتی که رضاشاه برسر کار بود وزیر شد وی وزیر فرهنگ بود که قانون کلاه پهلوی از مجلس تصویب شد کسی که زودتر از همه عمامه را کنار کذاشت تدین بود و نواری سبز در نیم دایره جلو کلاه خود گذاشت و این بدعت را در کلاه پهلوی سادات صحیح النسب را او گذشت[9] اما او نیز خیلی زود مغضوب رضا شاه شد مانند خیلی کسان دیگر چون نصرت الدوله، تیمورتاش، سردار اسعد دادگر و دبیر اعظم که در صعود رضاخان به سلطنت نقش مهمی داشتند. بساط وزارت تدین خیلی زود برچیده شد و او گوشه عزلت اختیار نمود به این ترتیب رئیس سابق مجلس به سختی تحت کنترل قرار گرفت زندگی برای تدین که آن همه برای رضاشاه فداکاری کرده بود بسیار سخت و ناگوار شد.
تقی زاده درباره تدین مینویسد: رضاشاه تدین را وزیر معارف کرده بود یک روز در هیئت وزیران گفته بود تدین را راه ندهید گفت من این آدمها را میشناسم، قصدم این است هر که از خودش دم میزند چند روزی سرکار میآورم تا ببینم چه از دستش برمیآید ضرری که نمیتوانند برسانند گفته بود میدانم این تدین و رهنما با انگلیسیها ارتباط دارند تدین آدم خیلی تندی بود و خیلی افاده و تکبر داشت وقتی هم که سنا منعقد گردید با من مدعی شد ...[10]
تدین در کابینه علی سهیلی:
پس از استعفای رضاشاه از سلطنت که به فشار دولتهای انگلیسی و روسیه ایران را اشغال کردند دوباره وارد سیاست شد در کابینه اول فروغی در 5 شهریور 1320 وزیر فرهنگ شد و آن در کابینه دوم علی سهیلی وزیر مشاور و در اسفند ماه همان سال 1320 وزیر خواربار و وزیر کشور شد[11] و در همین دوران وزارتش بود که متهم به اختلاس شد همچنین به این خاطر که انتخابات دوره چهاردهم زیر نظرش انجام شد متهم به اعمال نفوذ غیر قانونی در انتخابات دو حوزه ( بندرعباس و بلوچستان شد)[12] در سال 1323(ه.ش) در مجلس توسط مرحوم دکتر مصدق و دیگران علیه تدین اعلام جرم شد. دکتر مصدق در جلسه اول مجلس 14 نشان داد که میخواهد با فساد و دزدی و کسانی که به نام هیئت حاکمه و وزیر و نخست وزیر حقوق حقه مردم را از بین ببرند مبارزه کند ولی عده زیادی از نمایندگان نمیخواستند که تلاش دکتر مصدق به نتیجه برسد اما او با اعلام جرم دولت این کار را انجام داد[13] اعلام جرم دیگری هم نسبت به خرید سه هزار تن گندم که به دستور او در زمان تصدی وزارت خوار بار انجام شده بود در مجلس مطرح شد و بر حسب تصویب اکثریت مجلس رسیدگی به جرائم منتسب به تدین به موجب ماده 75 قانون اساسی در صلاحیت دیوان کشور تشخیص داده شد[14] و پرونده به دیوان کشور فرستاده شد و دادستان دیوان کشور در اوخر سال 1325 علیه او کیفر خواست صادر کرد و تقاضای رسیدگی و مجازات او را از دیوان کشور کرد در آن هنگام دیوان کشور دارای هشت شعبه بود و بیشتر دادرسان شعب هشتگانه در دادرسی تدین شرکت داشتند اویسی و نهاوند وکلای مدافع تدین و خودش ادعا نامه دادستان را رد کرده و در برابر دادگاه دفاع کردند این محاکمه بسیار جنجالی بود و شرح آن این گونه میباشد.
بازداشت و محاکمه تدین
روز 8 تیرماه 1325 قرار بازداشت سید محمد تدین وزیر خواربار سابق که از طرف دادستان کل صادر شده بود مورد تایید هئیت عمومی دیوانعالی کشور قرار گرفت و به زندان رفت[15]
سید محمد تدین با سابقه ریاست مجلس و سالها وزارت به دفاع از خود در برابر اتهاماتش پرداخت و چنین گفت: این محاکمه تاریخی از آن نظر مورد استقبال واقع شد که بعد از شهریور 20 تنها وزیر است که به محاکمه دعوت شده است پروندهای که برای من درست کردهاند مغرضانه بود و من مفتخرم که چنین فرصتی به من داده شد که به نام یک نفر متهم در بزرگترین دادگاه کشور حاضر شده حقایقی را به اطلاع ملت ایران برسانم. من متاثرم که در محیطی قرار دارم که پر است از اغراض شخصی و حسادت، به طوری که خدمات شایستهای که به کشور کردهام آن را نادیده میگیرند غافل از اینکه بالاخره حقیقت روشن خواهد شد خوشحال هستم که در مقابل بزرگترین دادگاه کشور حقایقی را بگویم تا به کسانی که اتهامات ناروا به من زدهاند پاسخ گفته باشم. من از ابتدای مشروطیت فعالیت سیاسی را شروع کردهام قبل از آن زندگی تحصیل و طلبگی داشته ام خدمات بنده قسمتی فرهنگی و قسمتی ملی و اجتماعی است. خدمات فرهنگی من با تاسیس مدرسه شروع میشود که یک سال پس از مشروطیت به تاسیس مدرسه تدین پرداختم این مدرسه را با یک شاگرد باز کردم و بعد تعداد آن به 700 نفر رسید در مدت 37 سالی که مدرسه را داشتم بیش از سه هزار نفر از آنجا فارغ التحصیل شدهاند که اکنون در کشور مقامی دارند ودر تمام مدت رفتارم با شاگردان مثل پدر و فرزند بوده است ولی بعد از 37 سال مجبور شدم آن را منحل کنم چون وزارت فرهنگ مدارس را طور دیگری میخواست من بیش از 24 جلد کتاب تالیف کرده ام که قسمتی از آن در مدارس تدریس میشود ... کتابی به نام اصول فن خط دارم که در فارسی بیسابقه است رموز خطابه از دموستن یونانی تا سید جمال افغانی در آن تشریح شده است.[16]
خدمات من با جنگیدن با محمد علی شاه در بمباران مجلس شروع شد من اسلحه به دست گرفته تعلیمات نظامی دیده در مسجد سپهسلار با قوای دولتی جنگیدم دفاع یک قسمت از شهر تحت نظر من بود ما مردانه جنگیدیم و عکس خودرا که جزو سربازان ملی و هیئت سادات فاطمیه بود به دادگاه تقدیم میکنم.
تدین همچنین بعد از گفتن سوابق کاری خود به شکایت از بازداشت خود و نقشی که در پیروزی رضاخان داشته پرداخت و این چنین گفت:
آقایان هیچ کس فکر نمیکرد که مشروطیت به این صورت در خواهد آمد روزی من در پشت میز اتهام باشم و بخواهم از خود دفاع کنم بعد از این وقایع عضو حزب دموکرات شدم و به عنوان نماینده تهران به مجلس رفتم من نه رئیس ایل بودم و نه سرمایهای داشتم مردم برای این که به آنها خدمت میکنم مرا انتخاب کردند من در قسمتی از ادوار مجلس بر مجلس ریاست کردم در آن موقع بزرگان کشور در مجلس بودند و همه میدیدند که یک سید پشت میز ریاست نشسته و این سید مجلس را به خوبی اداره میکند اینها همه از لطف خداوند بود نه از لیاقت من از جمله کارهای مهمی که در آن ایام صورت گرفت تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی بود من از طرفداران سردار سپه بودم ولی قانون اساسی را به سردار سپه ترجیح دادم من متن ماده واحده را طبق قانون اساسی اصلاح کردم و گفتم اگر اصلاح مرا قبول نکیند پشت میز ریاست (نیابت ریاست) نمیشینم ودر مجلس با آن مخالفت میکنم من خالق سردار سپه نبودهام اوضاع او را آورد فقر و فاقه و جهل و تشتت مولود آمدن سردار سپه شد معلول تقاضای محیط بود این که سردار سپه موفق شد برای این بود که تمام ایران مستعد بود خدا نکند این مملکت دیگر دیکتاتور داشته باشد خواه نظامی و خواه غیر نظامی.
از سال 5 و 6 سلطنت عدهای اطراف رضاشاه حلقه زده و تملق میگفتند و هیچ مصلحی نیست که فسادی در کارهایش نباشد گفتند در جمهوریت من از اعلیحضرت فقید پول گرفتم اگر گرفته بودم پیش پهلوی حیثیتی نداشتم سرلشگر ابوذر جمهری می خواست پولی بدهد ولی قبول نکردم او زنده است میتوانید از او بپرسید هرکس از شاه سابق پول میگرفت معنی آن جان دادن بود حتی کسانی که از خارجی ها پول گرفتند او پس گرفت
درباره صدور جواز تدین گفت: عجب مردمان احمقی هستند که چنین نستبی به من میدهند من که در روز نهم آبان 1304 به عنوان رییس مجلس قانون انتقال سلطنت را امضا کردم اگر می خواستم سو استفاده کنم آن روز خیلی بیشتر از این روزها ممکن بود چرا به جواز چند خروار جو آلوده شوم همینطور تدین در مورد زندان و اوضاع آن روز اطلاعاتی به دادستان میدهد.
آقای دادستان چرا بنده را آوردید پشت این میز، چرا مسببین حادثه شهریور 20 را تعقیب نکردید؟
با من که یک روز وزیر بودم این طور رفتار میکنند وای به روز مردم مرا بردند بین جانیان و آدمکشان...جایی که برای سیصد نفر جا داشت هفتصد نفر آنجا زندانی بودند شب ها صدتا صدتا و پنجاه نفر هم اضافه میشد؛ مثل گوسنفند بر روی هم میلولیدند مانند حیوانات با پست ترین وضع زندگی میکردند من هفده روز در آن جا بودم اگر وزیر هم نبودم سید محمد تدین که هستم من متهم بودم ولی چرا مرا بردند بین جانیان...خوب بود آقای دادستان میرفتند و آنجا را میدیدند و آن وقت تند تند مردم را به زندان نمیفرستاند در مجلس 126 نفر وکیل داریم و هزاران کاندیا و عدهای که وکیل نمیشوند شاکی میگردند بنده و آقای سهیلی هیچ نقشی و دخالتی نداشتیم، زیرا اگر من این حق را داشتم و قاون اجازه میداد میدانستم چه اشخاصی را وکیل کنم و به مجلس بفرستم باید از کسانی که به وسیله پول وکیل میشدند جلوگیری کرد عدهای وکالت را میخواهند تا تجارت کنند و ده برابر و صد برابر میخواهند دربیاورند[17]...
سرانجام تدین
سرانجام رای دادگاه به برائت تدین اعلام شد، تماشاچیان برای تدین کف زدند و او را روی دست بلند کردند، به محوطه دادگستری بردند تدین با صدای (زنده باد عدالت) چنین گفت: من به شما نصیحت میکنم که همواره پیرامون حقیقت و درستی را بگیرید، کسانی که مرا متهم کردند با این رای رسوا شدند این نتیجه یک عمر خدمت و صداقت است و این احساس هم برای من یک اجر معنوی است از مطبوعات و قضات کشور تشکر میکنم خود هم روزنامه نگار بودم و میدانم که مطبوعات میتوانند چه خدمتی به مملکت انجام دهند آرزو دارم که ملت ایران همیشه سربلند و سر افراز باشد. سید محمد تدین پس از برائت از اتهامات در نخستین دور انتخابات مجلس سنا از خراسان نامزد سناتوری شد و پس از پایان انتخابات در سال 1328 در مجلس سنا عضویت یافت؛ ولی عمر او وفا نکرد که دوره را آخر برساند و در سال 1330 در اثر ابتلا به سرطان در سن هفتاد سالگی درگذشت.[18]