دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سیر و سلوک

No image
سیر و سلوک  ,سیر و سلوک: نوشتن و بیان شخصیت افرادى چون مرحوم سید على آقا قاضى، که بى شک از اولیاى خاص الهى مى باشد، بسیار دشوار، و قلم از بیان وجوه مختلف زندگى او، ناتوان است به همین جهت فقط به گوشه هایى از شخصیت عرفانى و الهى استاد اشاره مى شود. علامه طباطبایى در این مورد مى گوید:

«معمولاً ایشان در حال عادى یک ده بیست روزى در دسترس بودند، و رفقا مى آمدند و مى رفتند و مذاکراتى داشتند، و صحبتهایى مى شد و آن وقت یکباره ایشان ناپدید مى شدند و چند روزى اصلاً خبرى نبود نه در خانه، نه در مدرسه، نه مسجد، نه کوفه، و نه در سهله از ایشان خبرى نبود.

رفقا در این روزها به هر جا که احتمال مى دادند، سر مى زدند ولى پیدا نمى کردند. چند روز بعد، دوباره پیدا مى شد، و درس و جلسه هاى خصوصى را در منزل و مدرسه دائر مى کردند و همین جور حالات غریب و عجیب داشتند.»([7])

در این روزها استاد به تهذیب نفس و خودسازى مى پرداختند و به جایى رسیده بودند که واقعاً مى شود گفت خلیفة الله شده بودند و کارهاى خلیفة اللهى انجام مى دادند علامه طهرانى در این رابطه مى گوید:

«چندین نفر از رفقا و دوستان نجفى ما، از یکى از بزرگان و مدرسین نجف اشرف نقل مى کردند که مى گفت: من درباره استاد میرزا على آقا طباطبایى و مطالبى که از ایشان شنیده بودم و احوالاتى که به گوشم رسیده بود، در شک بودم.

با خود مى گفتم: آیا این مطالب که نقل شده، درست است یا نه؟ تا این که روزى براى نماز به مسجد کوفه مى رفتم ـ و مرحوم قاضى زیاد به مسجد کوفه و سهله علاقه مند بودند ـ در بیرون مسجد با ایشان برخورد کردم با هم مقدارى صحبت کردیم و در طرف قبله مسجد براى رفع خستگى نشستیم. گرم صحبت بودیم که در این زمان مار بزرگى از سوراخ بیرون آمد و در جلوى ما خزیده، به موزات دیوار مسجد حرکت کرد. در آن نواحى مار بسیار است و غالباً به مردم آسیبى نمى رساند. همین که مار به مقابل ما رسید و من وحشتى کردم، استاد اشاره اى به مار کرد و فرمود: «مُتْ بِاِذْنِ الله به اذن خدا بمیر.» مار فوراً در جاى خود خشک شد.

قاضى بدون این که اعتنایى کند، شروع به دنباله صحبت کرد، سپس به مسجد رفتیم و من در مسجد وسوسه شدم که آیا این کار واقعى بود و مار مُرد یا این که چشم بندى بود؟ اعمال را تمام کرده و بیرون آمدم و دیدم مار خشک شده و به روى زمین افتاده است پا زدم، دیدم حرکتى ندارد.

شرمنده به مسجد بازگشته و چند رکعتى دیگر نماز خواندم، موقع بیرون آمدن از مسجد براى نجف، باز هم با یکدیگر برخورد کردیم، آن مرحوم لبخندى زده و فرمود: خوب آقا جان! امتحان هم کردى، امتحان هم کردى.»([8])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

تکریم مخاطب

در این بخش موضوع "تکریم مخاطب" در سیره تبلیغی معصومین بیان شده است.
No image

پرهیز از نقل ظنّیات

در این بخش به موضوع "پرهیز از نقل ظنّیات" در سیره تبلیغی معصومین پرداخته شده است.
No image

بکارگیری وسایل مشروع

در این بخش به موضوع "بکارگیری وسایل مشروع" ، جهت بیان سیره تبلیغی معصومین اشاره شده است.
No image

استفاده از تمثیل و تشبیه

در این بخش با استفاده از تمثیل و تشبیه به بیان سیره تبلیغی معصومین پرداخته شده است.
No image

هدایت‌پذیر دانستن انسان‌ها

در این بخش هدایت‌پذیر دانستن انسان‌ها در موضوع سیره تبلیغی معصومین بررسی شده است.

پر بازدیدترین ها

No image

هدایت‌پذیر دانستن انسان‌ها

در این بخش هدایت‌پذیر دانستن انسان‌ها در موضوع سیره تبلیغی معصومین بررسی شده است.
No image

عبادت و عبودیت

در این بخش به موضوع عبادت و عبودیت در سیره تبلیغی معصومین پرداخته شده است.
No image

معاشرت با مردم

در این بخش به موضوع معاشرت با مردم در سیره تبلیغی معصومین پرداخته شده است.
No image

امام علی (علیه السلام) و خانواده

در این بخش به موضوع "امام علی (علیه السلام) و خانواده" در جهت بیان سیره تبلیغی معصومین پرداخته شده است.
No image

پرهیز از نقل ظنّیات

در این بخش به موضوع "پرهیز از نقل ظنّیات" در سیره تبلیغی معصومین پرداخته شده است.
Powered by TayaCMS