نويسنده: مجيد عباس پور
پرسش در آموزه هاي قرآني به عناوين مختلف و انگيزه ها و اهداف گوناگون مورد توجه قرار گرفته است؛ چرا که يکي از بهترين روش هاي انتقال مفاهيم بلند و مهمترين ابزار تبليغ و رسالت است.
در قرآن با دو دسته پرسش مواجه مي شويم؛ گاهي پرسش ها از سوي مردم مطرح میشود و قرآن در مقام پاسخگويي به آنها برآمده است؛ و گاه ديگر، اين قرآن و پيامبر(ص) است که پرسش مي کند و از مردم مي خواهد تا پاسخگو باشند.
نويسنده در اين مطلب به بخش دوم اين پرسش ها يعني پرسش هاي قرآن و پيامبر(ص) توجه داده و کوشيده تا اهداف و انگيزه هاي اين پرسش را بررسي و آثار آن را تبيين کند.
پرسش، دريچه ای به سوی دانايی
بي گمان انسان، تشنه دانستن است و اين تشنگي بي پايان و سيري ناپذير را در کودکي به خوبي نشان مي دهد. پرسش هاي پياپي و بي پايان از هر چيز، شايد بسياري از والدين را کلافه و خسته مي کند، ولي اين پرسش ها، دريچه اي به سوي دانايي است و کودک از طريق آن مي تواند خود و دنياي پيرامونش را بشناسد و با آن ارتباط درست و منطقي برقرار کند و شخصيت خود را در بستري مناسب بسازد.
هر پرسش به معناي کنار زدن پرده اي از جهالت و ناداني و دستيابي به موقعيتي بهتر و قدرت و توانايي بيشتر و شناسايي هدف و مقصد به شکل کامل تر و روشن تر است. بارها شايد اين جمله را شنيده باشيد که اطلاعات، قدرت است؛ ولي بايد دانست که دانش و اطلاعات نسبت به چيزها نه تنها قدرت است بلکه ضامن رستگاري و خوشبختي آدمي است؛ چرا که با شناخت هر چيز از خود و بيرون به شکل درست و راست مي توان توانايي ها و ناتواني هاي خود را شناخت و موقعيت ديگران را تحليل کرد و خود را در موقعيت واقعي شناسايي کرد و مسير و هدف حرکت را دانست و به درستي با بهره گيري درست از ابزارها و توانايي ها به اهداف ابتدايي تا مياني تا غايي رسيد.
بخش بزرگي از آموزه هاي وحياني قرآن در کنار دانش هاي عقلاني، مفاهيمي هستند که به آدمي شناخت درست و راست مي بخشند؛ چرا که انسان بي دانش و شناخت، هيچ است. از اين رو زماني انسان مسجود فرشتگان و همه هستي قرار گرفت و در تحت اطاعت و تسخير وي در آمد که به دانش اسمايي رسيد؛ چرا که دانش اسمايي، او را از ديگر آفريده ها متمايز ساخت و در آزموني که خداوند در آغاز آفرينش انسان انجام داد به ديگران ثابت کرد که آنچه انسان دارد دانش و شناخت کامل به چيزهايي است که ديگران از آن بهره مند نيستند. اين گونه است که دانش و شناخت آدمي به عنوان محور اطاعت، تسخير و سجده مطرح مي شود تا اين نکته دانسته شود که ملاک برتري در نزد خداوند و آفريده هاي هستي، علم و دانش و شناخت است و هر کسي از دانش بيشتري برخوردار باشد و اين دانش جزو ذات وي باشد، از قدرت و توانايي افزونتر برخوردار بوده و مسجود ديگران مي شود. (بقره، آيات 30 تا 34)
از نظر آموزه هاي قرآني، هر چند انسان داراي شناخت و دانش کامل از همه هستي است؛ چرا که همه اسماي الهي به معناي همه دانش و علم نسبت به آفريده ها و موجودات، در انسان به وديعت گذاشته شده است، ولي اين دانش به شکل قوه است و نيازمند فعليت يابي مي باشد. براي فعليت بخشي به اين توان و قوت سرشته شده مي بايست از روشي بهره برد که از آن به عبوديت طريقي و يا طريقت شريعت ياد مي شود. اما رسيدن به اين طريقت شريعت در حد تمام و کمال خود، نيازمند ابزارها و امکانات و اموري است که يکي از آنها، پرسشگري است.
پرسش دريچه اي است که آدمي از طريق آن با نور اسمايي ارتباط برقرار مي کند و زمينههاي شناخت و دانايي را در خود فراهم مي آورد و اجازه مي دهد تا دانش درون و بيرون يعني دانش ذاتي سرشته با دانش القايي الهي به هم پيوند بخورد و ذات کمالي فعليت يابد و اسماي الهي چنانکه هست در آدمي بروز و ظهور کند.
پرسش های پيامبری
پرسش هايي که انسان با آن مواجه مي شود، بخشي پرسش هاي عقلاني است که انسان در مواجهه با خود و جهان بيرون آن را مطرح مي سازد و بخشي ديگر پرسش هايي است که از سوي وحي بيرون مطرح مي شود تا اهداف خاص و مشخصي از طريق آن به دست آيد.
در آيات قرآن، با هر دو دسته از پرسش هاي عقلاني و وحياني مواجه هستيم. البته برخي از پرسش هاي دروني وجود دارد که نمي توان از آنها به پرسش هاي عقلاني ياد کرد؛ چرا که برخي از پرسش ها از روي عناد، تحقير، توهم و مانند آن انجام مي گيرد که انگيزه ها و اهداف غير عقلاني در پس آن وجود دارد. در حقيقت نمي توان اين پرسش ها را پرسش هاي حقيقي دانست، بلکه پرسش هاي باطل و يا شبه پرسش هستند که به حق آميخته اند.
به سخن ديگر، مي توان پرسش ها را به پرسش هاي حقيقي و باطل تقسيم کرد. آنچه در اينجا مورد توجه قرار گرفته است همان پرسش هاي حقيقي مي باشد.
با بررسي آيات قرآن مي توان پرسش هايي را شناسايي کرد که از سوي مردم مطرح شده و از خدا و پيامبرش خواسته شده تا بدان ها پاسخ دهند. اين پرسش ها درباره خدا (فرقان، آيه 59) صفات و خصوصياتش (بقره، آيه 186)، حقانيت ادعاي پيامبر(ص) درباره قرآن، نبوت، شريعت، بعث، حشر، عذاب و قيامت (يونس، آيه 53)، احياي انسان پس از مرگ (اسراء، ايات 49 و 51 و نيز يس، آيه 78)، سرنوشت کوه ها در آستانه قيامت (طه، ايه 105) زمان قيامت (اعراف، آيه 187)، حقيقت روح و روح انساني (اسراء، آيه 85)، نزول فرشتگان (حجر، آيات 6 و 7)، قياس معبوداني چون بت با حضرت عيسي (زخرف، آيات 57 و 58)، احکام شرعي مربوط به حليت خوردني ها (مائده، آيه 4)، حيض (بقره، آيه 222) صيد با سگ شکاري (مائده، آيه 4)، ارث، (نساء، آيات 127و 176)، انفاق (بقره، آيات 215 و 219)، حقوق زنان (نساء، آيه 127)، حکم شراب (بقره، آيه 219)، قمار (همان) حج تمتع در هر سال (مائده، آيه 101)، ازدواج يتيمان (نساء، آيه 127)، داستان هاي تاريخي چون داستان ذوالقرنين (اسراء، آيه 85) و مانند آن است.
قرآن به همه اين پرسش هاي مطرح شده پاسخ هاي کامل و دقيقي ارايه مي دهد؛ چرا که بخشي از وظايف پيامبري در راستاي هدايتگري به سوي خلافت انساني و ربوبيت تحت عبوديت، پاسخ گويي به اين پرسش هاست.
اما در قرآن، پرسش هايي نيز وجود دارد که از سوي خدا و پيامبر(ص) مطرح شده و از مخاطبان خود مي خواهد تا به اين پرسش ها پاسخ دهند. با بررسي و تحليل اين پرسش ها مي توان دريافت که پرسش در چه جايگاهي از اهميت و ارزش قرار دارد و نقش آن در زندگي بشر و رسيدن به کمالات چيست. از اين رو، در اينجا به بررسي و تحليل و تبيين اين دسته از پرسش ها پرداخته مي شود.
اهداف پرسشگری
اين پرسش ها با انگيزه و اهداف گوناگوني انجام مي گيرد که از آن جمله مي توان به پرسشهايي اشاره کرد که به هدف تبليغ معارف و تعاليم الهي صورت گرفته است. (بقره، آيات 80 و 91 و 139 و 140 و 211 و نيز آل عمران، آيات 15 و 20 و نيز مائده، آيات 60 و 75)
از جمله اين پرسش ها مي توان به پرسش هايي اشاره کرد که به انگيزه اصلاح اعتقاد و باورهاي غلط مخالفان انجام مي گيرد. به عنوان نمونه براي اصلاح اعتقاد و باورهاي غلط يهودي و مسيحي درباره ادعاي فرزندي و دوستي با خدا، اين پرسش مطرح مي شود که چگونه فرزند و دوست خداييد ولي همين خدا شما را در دنيا و آخرت عذاب مي کند؟ به اين معنا که اگر باورشان درست است، همين خدا نبايد جز با مهر و محبت با ايشان رفتار کند ولي چرا آنان را به عذاب و خشم مي گيرد؟ (مائده، آيه 18)
در حقيقت پيامبر(ص) در قالب پرسش، پاسخي به پندار باطل مخالفان مي دهد و آنان را به اين نکته رهنمون مي سازد که برخلاف آنچه باور غلط آنان، چرا گرفتار عذاب الهي هستند و همان خدا ايشان را گرفتار کرده است؟ بنابراين، آن باور نمي تواند درست باشد؛ زيرا نشانه ها همه برخلاف باورشان است.
به سخن ديگر، يکي از کارکردهاي مهم پرسش گري بيان تناقض گويي است که در کلام مخالفان است تا از اين طريق به اصلاح اعتقادات و باورهاي آنان اقدام کند. از آيه 91 سوره انعام بر مي آيد که پيامبر(ص) به اين قصد و هدف، پرسش هايي را مطرح مي ساخت تا مخالفان از جمله يهوديان به بطلان اعتقادات خود برسند. حضرت با توجه دادن يهود به تناقض گويي نسبت به اعتقاد نبوت حضرت موسي(ع) و ادعاي عدم نزول وحي بر بشر، بر آن شد تا اعتقادات آنان را در اين زمينه اصلاح کرده و آنان را به حقيقت وحي و امکان آن آگاه سازد. به اين معنا که اگر وحي هرگز بر بشر نازل نمي شود، پس چرا بر حضرت موسي(ع) نازل شده و آنان به پيامبري و نزول وحي به آن حضرت(ص) اعتقاد دارند. اين تناقض گويي از طريق طرح پرسش، روشي است که مي تواند مخاطب را به تفکر افکند و او را نسبت به درستي و نادرستي باورهايش آگاه سازد.
خداوند در آياتي از جمله 82 تا 85 سوره مؤمنون با روش پرسش گري مي کوشد تا به اصلاح اعتقادي منکران رستاخيز و معاد بپردازد و آنان را نسبت به بطلان عقايدشان متنبه کند.
اقرار گرفتن از مخاطب از ديگر اهداف، فلسفه ها و کارکردهاي پرسش گري است که از سوي خداوند و پيامبر(ص) به کار گرفته شده است. خداوند در آيه 101 سوره اسراء ، پيامبر(ص) را مأمور مي کند تا از يهوديان معاصر خود اين پرسش را مطرح کند که آيا فرعون در برابر معجزات روشن حضرت موسي(ع) فردي حق پذير بود؟ آنان با اقرار بر حق ناپذيري فرعون در برابر معجزات نه گانه حضرت موسي(ع) در حقيقت چهره واقعي خود را نشان مي دهند؛ زيرا يهوديان معاصر پيامبر(ص) هم مانند فرعون افرادي حق ناپذيرند؛ چرا که در برابر معجزات روشن قرار مي گيرند و آن را با اينکه حق مي دانند نمي پذيرند و معجزه پيامبر(ص) را همانند فرعون و فرعونيان سحر مي شمارند. بنابراين، با اقرار گيري از طريق پرسش مي توان حقيقتي را اثبات کرد و مخالف را نسبت به موضع گيري باطلش متنبه ساخت.
بي گمان مهمترين نقش پرسش را مي توان افزون بر شناخت حقيقت و رسيدن به حقايق و از ميان بردن جهل و ناداني، در ايجاد زمينه هاي تفکر و تدبر دانست. آموزگاران و مربيان میبايست به اين نکته توجه کنند که با طرح پرسش هاي مناسب و به جا مي توان ذهن مخاطب را درگير کرد و او را نسبت به خود و محيط برانگيخت و توجه داد.
پيامبر(ص) به عنوان بزرگ ترين معلم و مربي الهي که براي تعليم و تزکيه بشر مأموريت داشت که از اين روش به خوبي بهره گرفت. بر اساس آيات بسياري از قرآن از جمله آيات 8 و 9 سوره زمر، پيامبر(ص) با پرسش هاي گوناگون از مخالفان و کافران، بر آن بود تا فکر و انديشه آنها را بر انگيزد و آنان را به تحقيق و پژوهش و تدبر در خود و محيط تشويق کند تا اين گونه با به کارگيري خرد و خردورزي به حقيقت دست يافته و در مسير آن حرکت کنند.
آياتي از جمله آيات 26 سوره انعام و 71 و 72 سوره قصص نمونه هاي ديگري از بهره گيري پيامبر(ص) در برانگيختن فکر وانديشه و ايجاد زمينه هاي تفکر و پذيرش حقيقت را از طريق پرسش گري بيان مي کند. در اين آيات پيامبر(ص) با طرح پرسش هايي مي کوشد تا زمينه تفکر و پذيرش باورهاي درست نسبت به خداي يگانه را در مشرکان بر انگيزد.
تبيين ملاک هاي پرسش از ديگر کارکردهايي است که مي توان از آيه 34 سوره يونس آن را به دست آورد. در اين آيه با طرح پرسش و پاسخ آن به مخاطب مي فهماند که معياري که براي استحقاق معبوديت برگزيده شده نمي تواند درباره بتان صادق باشد؛ زيرا معيار معبود بودن آن است که آن معبود توانا بر آفرينش جهان و برپايي دوباره آن باشد، در حالي که بتان از چنين توانايي برخوردار نمي باشند. از اين رو، نمي توان بت را معبود دانست، پس مي توان ثابت کرد که معبود حقيقي تنها خداوندي است که توانا به آفرينش ابتدايي و اعاده آن است.
ايجاد شناخت و برطرف کردن جهل و موانع شناختي از ديگر اهداف و کارکردهاي پرسش است که از آيات 9 تا 14 سوره زخرف مي توان آن را به دست آورد. پيامبر(ص) با طرح پرسش درباره آفريدگار آسمان ها و زمين، زمينه مناسبي براي طرح مسائلي جهت شناخت هر چه بهتر خداوند در هنگام پاسخگويي فراهم مي آورد.
در حقيقت طرح پرسش براي اين است که شخص هنگامي که در پاسخ وا ماند، با بيان پاسخي درست او را به حقيقت مسئله آشنا کرد. اين روش بارها در کلاس ها از سوي استادان و مربيان و معلمان به کارگرفته مي شود.
همين روش از سوي خدا و پيامبرش درباره ايجاد اعتقاد و شناخت درست درباره خداوند نسبت به رزاقيت، حيات بخشی، تدبير مطلق جهان و پروردگاري خداوند در آيات 28 تا 32 سوره يونس به کار گرفته شده است؛ چرا که پس از طرح پرسش و ناتواني مخالفان در جواب، خود با پاسخي دقيق و کامل، شناخت درستي از خداوند به مخاطب مي دهد.
خداوند از همين روش در آيات 22 تا 24 سوره سباء، براي ايجاد شناخت از توحيد ربوبي و پروردگاري خداوند و در آيات 32 و 33 سوره اعراف براي توجه دادن مردم به شناخت واقعي منشاء حليت و حرمت چيزها يعني خداوند، بهره جسته است.
تهديد از طريق پرسشگري از ديگر کارکردهاي پرسش است که از آيه 211 سوره بقره میتوان آن را به دست آورد؛ زيرا خداوند با طرح پرسش مي کوشد تا يهوديان را نسبت به فرجام شوم رفتارشان هشدار دهد و آنان را با اشاره به عملکرد و فرجام بد پيشينيان آنان، تهديد کند.
مبارزه با هر گونه بدعت و توهمات و اوهام بشري از ديگر کارکردهاي پرسش است. خداوند در آيه 32 سوره اعراف از اين روش براي توجه دادن انسان به اصل کلي حليت در استفاده از مواهب دنيا و مبارزه با هر گونه بدعت ها و تحريم هاي ناشي از اوهام بشري بهره جسته با طرح پرسش و پاسخ مناسب، اين مسئله را به خوبي تبيين و روشن کرده است.
اعتراف گيري و اقرار گرفتن از طريق طرح پرسش (عنکبوت، آيات 61 تا 65)، بيدار کردن وجدان خفته (انعام، آيات 50 و 51)، تقرير (انعام، آيه 71)، احتجاج (يونس، آيات 28 تا 32) از ديگر کارکردهاي طرح پرسش و سؤال است که در آيات قرآن بيان شده است.
هر چند که همه کارکردها و فلسفه و اهداف پرسش را نمي توان در اينجا بيان کرد، ولي با بهره مندي از همين کارکردهايي که از قرآن استنباط شده مي توان به درستي با طرح پرسش و پاسخ به اهدافي مهم در حوزه تربيت و تعليم دست يافت.
روزنامه كيهان، شماره 21722 به تاريخ 23/6/96، صفحه 6 (معارف)