دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سبقت و شتاب در فعاليت های خير اجتماعی از ديدگاه قرآن

No image
سبقت و شتاب در فعاليت های خير اجتماعی از ديدگاه قرآن

نويسنده: محمود پسنديده

جامعه قرآني فراتر از عدالت عقلاني بر مبناي احسان و اکرام اخلاقي شکل مي گيرد، لذا هر يک از افراد جامعه نه تنها بر محور عدالت با يکديگر تعامل سازنده دارند، بلکه در مرتبه احسان و اکرام به بخشش و ايثار از حقوق طبيعي خود اقدام مي کنند و با پرهيز از استئثار (خودبرگزيدگي)، ديگران را مقدم مي دارند و در کارهاي خير پيشگام شده و از يکديگر در اين امور سبقت مي گيرند و بر آن هستند تا با شتاب گيري نفس گير بتوانند گوي سبقت را از رقيبان بستانند و پيشتاز در امر خيررساني باشند. در مطلب حاضر اهميت و ضرورت سبقت‌گيري از هم در کارهاي نيک اجتماعي براساس آيات قرآن تشريح شده است.

***

سرعت و سبقت در کارهای نيک اجتماعی

برخي از کارها و فعاليت ها، عمومي و عادي است و هر کسي به سادگي از انجام و عهده آن بر مي آيد؛ چرا که رفتاري ساده و بي هزينه يا بسيار کم هزينه است؛ از جمله اين کارهاي اجتماعي که کم هزينه يا بسيار کم هزينه است، سبقت در سلام است؛ زيرا سلام کردن هزينه‌اي ندارد مگر تواضع و فروتني. با آنکه دستاوردهاي بسيار دنيوي و اخروي براي آن بيان شده است که افزايش انسجام اجتماعي و تعاون از جمله آنهاست؛ اما جالب اين است که کساني را مي توان يافت که نه تنها از سلام کردن و سبقت در سلام ابا دارند، بلکه به سختي حاضر به پاسخ واجب به سلام مستحب ديگران هستند؛ چرا که اگر سلام کردن مستحب است؛ ولي جواب سلام ديگران را دادن واجب شرعي است. خداوند مي فرمايد: وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّهًٍْ فَحَيُّوا بِاَحْسَنَ مِنْهَا اَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اًلله كَانَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا؛ و چون به شما درود و زنده باد گفته شد، شما به صورتي بهتر از آن درود گوييد يا دست کم همان را در پاسخ برگردانيد كه خدا همواره به هر چيزي حسابرس است. (نساء، آيه ۸۶) ريشه اين نوع رفتار ناهنجار اجتماعي از سوي برخي از افراد جامعه را بايد در فقدان تواضع و فروتني و نوعي حالت تکبر باطني و رويه استکباري در اين افراد جست.

اسلام براي اينکه رفتارهاي اجتماعي را در مسير کمالي ساماندهي کند، قوانين و مقرراتي را در قالب احکام و آداب اجتماعي وضع کرده است. از جمله سبقت جويي در سلام کردن به ديگران را مستحب کرده و سپس نه تنها جواب سلام را در همان شکل سلام داده شده، واجب کرده، بلکه دستور داده تا به عنوان آداب اجتماعي، جواب بهتر و نيکوتري در پاسخ سلام داده شود. همچنين در اسلام براي ساماندهي اين هنجار اجتماعي، فرمان داده شده است تا وارد به وارد شده، ايستاده به نشسته، سواره به پياده، جمع اندک به جمع انبوه، کوچک تر به بزرگ تر و خطيب به مردم، پيش از خطبه سلام کرده و بر ديگران پيش دستي کنند.( العروة الوثقي، يزدي، ج۳، ص۲۶).

از نظر آموزه هاي قرآن، شتاب کردن در کارهاي خير و نيک به ويژه اجتماعي به نيت تقرب الي الله امري بسيار پسنديده و نيک است؛ زيرا اين کارها موجب آمرزش انسان مي شود.(آل عمران، آيه 133) اين شتاب ورزي بايد به گونه اي باشد که افراد براي انجام کارهاي نيک و خير با يکديگر سبقت جسته و پيشگام باشند: فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ(بقره، آيه 148؛ مائده، آيه 48) بلکه بايد در راستاي شتاب گيري و پيشگامي همانند اسب هاي مسابقه بتازند به گونه اي که نفس‌هايشان به شمار افتد: وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ؛ در راستاي به دست آوردن آن، مسابقه کنندگان در مسابقه نفس گير بايد به نفس نفس بيفتند. (مطففين، آيه 26)

از نظر قرآن، انسان ها بايد در کارهاي خير به ابداع و نوآوري و ابتکار عمل دست بزنند و در اين امور سنت آفرين باشند تا نه تنها به عنوان اولين ها در کاري خير بلکه در سنتي خير مطرح باشند تا ثواب اعمال کساني به او برسد که به تبع او به اين سنت نيک و خير عمل مي کنند؛ چرا که اينها باقيات صالحات و آثار اعمال آنان است.(يس، آيه 12؛ مريم، آيه 76؛ کهف، آيه 46)

البته سرعت يا سبقت غير از عجله است؛ زيرا عجله به معناي انجام عملي پيش از زمان آن است؛ مانند کندن ميوه کال غير قابل استفاده پيش از آنکه برسد و قابل استفاده شود. اينکه گفته شده در نماز عجله کنيد؛ يعني پيش از آنکه وقت نماز برسد برويد مقدمات آن را انجام دهيد تا هنگامه نماز جماعت در صف باشيد و از فيض نماز اول وقت محروم نشويد.

به هر حال، عجله، سرعت و سبقت در کارهاي خير و نيک خوب است و انسان بايد براي انجام کارهاي خير تلاش کند و جزو نه تنها اولين ها بلکه پيشگامان در حوزه کارهاي خير و نيک باشد و به عنوان سابقون مطرح شود(توبه، آيه 100)؛ زيرا سابقون در کارهاي خير، از نظر منزلت و مکانت و مقام به خداوند نزديک هستند: وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ؛ اُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ؛ و سبقت گيرندگان پيشتاز و پيشگام، آنان همان مقربان هستند.(واقعه، آيات 10 و ۱۱)

البته در هر گروه اجتماعي به ويژه در دوران هاي نزديک به قيامت مانند دوران آخر زماني که ما در آن زندگي مي کنيم، چنين افرادي بسيار اندک هستند.(واقعه، آيه 14) شايد دليل آن اين باشد که سنت هاي نيک به وسيله پيشينيان سامان يافته و ديگر سنت سازي کارهاي خير از نظر کميت اندک است؛ يا آنکه مردم کمتر به سنت سازي کارهاي خير و پيشگامي در آن اقدام مي کنند و بيشترين توجه به انجام فعاليت هاي عادي و يا شتاب گيري در امور است نه سبقت جويي و ابتکار و ابداع و مانند آنها.

همچنين برخي از مردم به جاي آنکه در کارهاي خير و نيک سرعت بگيرند، در کارهاي کفرآميز، شرور و بدي ها، تجاوزات و گناهان پيشگام هستند : يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ(مائده، آيات 41 و 52 و 62؛ آل عمران، آيه 176) و نيز مي فرمايد: وَتَرَي كَثِيرًا مِنْهُمْ يُسَارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ و بسياري از آنان را مي بيني كه در گناه و تعدي و حرامخواري خود شتاب ميكنند، واقعاً چه اعمال بدي انجام مي دادند. (مائده، آيه ۶۲) اين افراد حتي بر آن هستند تا در کفر و زشتکاري خويش پيشگام باشند و بر همگان حتي بر خدا سبقت بگيرند.(انفال، آيه 59؛ عنکبوت، آيه 39)

اين آيات بيانگر آن است که نفس سرعت و سبقت، خير و خوب و امري ارزشي نيست؛ بلکه بسته به متعلق آن است که امري ارزشي يا ضدارزشي مي شود؛ پس سرعت و سبقت در کارهاي نيک، پسنديده و امري ارزشي است؛ در حالي که سرعت و سبقت در کفر و کارهاي زشت ضدارزشي است.

انسان به اختيار خودش مي تواند در هر کار خوب و بدي شتاب گيرد و پيش تازد.(مدثر، آيات 36 و 37) ولي توصيه خدا اين است که در کارهاي خيري(بقره، آيه 148؛ مائده، آيه 48) چون اسلام(انعام، آيات 14 و 162 و 163)، ايمان(اعراف، آيه 143؛ شعراء، آيه 51؛ زخرف، آيه 81)، جهاد در راه خدا(انفال، آيات 74 و 75)، کمک به ديگران، توبه و استغفار(واقعه، آيات 10 و 11)، احسان و اکرام(حديد، آيه 10؛ انسان، آيات 5 تا 8) و مانند آن جزو اولين ها و پيشگامان باشيم؛ نه در کفر(بقره، آيات 40 و 41) و فسق و فجور و ظلم و ستم و گناه (مائده، آيه 62) و تجاوزگري(همان)، لواط و هم جنس گرايي (اعراف، آيه 80) و دوستي با دشمنان از اهل کتاب.(مائده، آيه 52)

سنت و سيره انسان هاي برگزيده، صالح و مومن اين است که آنان همواره در کارهاي خير شتابگير و پيشگام هستند.(مومنون، آيه 58 و 61؛ فاطر، آيه 32)

امام حسين(ع) در تشويق مردم به رقابت در مکارم اخلاقي و پيشتازي و شتاب ورزي در غنيمت گرفتن با کارهاي خير مي فرمايد: ايُّهَا النّاسُ! نافِسو فِي المَکارِمِ وَ سارِعوا فِي المَغانِمِ؛ اي مردم! در انجام کارهاي نيک بر يکديگر سبقت بگيريد و در سود بردن از پاداش هاي اخروي شتاب به خرج دهيد.(کشف الغمّه، ج2، ص29)

چنانکه گفته شد، عجله انجام عملي پيش از زمان انجام آن است که در برخي از کارها عجله کار شيطان نيست، بلکه عمل ايماني است؛ اما در برخي از کارهاي عجله کار شيطان است؛ مانند درخواست چيزي پيش از زمان آن، مناسب براي شخص نيست. به هر حال، در کارهاي خير بايد عجله ورزيد به شرطي که به اصل کار ضرري نرساند؛ از همين رو پيامبر(ص) نيز عجله در قرائت آيات مي کرد که اين عمل از روي علاقه شديد ايشان به مردم و حل مشکلات آنان بوده است. خداوند مي فرمايد: وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ اَنْ يُقْضَي إِلَيْكَ وَحْيُهُ؛ در قرائت قرآن بر مردم پيش از آنکه وحي آن نيامده و حکم به قرائت نداده عجله مکن!(طه، آيه 114) رسول خدا (ص) درباره عجله در کارهاي نيک و خير مي فرمايند: «ان الله يحب من الخير ما يعجل، خداوند کار نيکي را دوست دارد که با سرعت انجام شود.» (اصول کافي، ج 2، ص 142)

خداوند همچنين مي فرمايد: وَاذْكُرُوا اللَه فِي اَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَاَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَي؛ و خدا را در روزهايي معين ياد كنيد. پس هر كس عجله كند و اعمال را در دو روز انجام دهد، گناهي بر او نيست و هر كه تاخير كند و اعمال را در سه روز انجام دهد، گناهي بر او نيست. اين اختيار براي كسي است كه تقواي الهي پيشه کرده و نخواهد خلاف شريعت عمل کند.(بقره، آيه 230)

امام صادق(ع) مي فرمايد: من همّ بخير فليعجله و لا يوخره، کسي که تصميم به کار نيکي مي گيرد، بايد در آن شتاب کند و تاخير نيندازد.» (اصول کافي، ج 2، ص 142).

امير مومنان علي(ع) پيشتازي در کارهاي خير را يک شيوه نيک دانسته و مي فرمايد: «بادروا بعمل الخير قبل ان تشغلوا عنه بغيره، در انجام کارهاي نيک سرعت کنيد، پيش از آنکه چيزي شما را به خود مشغول سازد و از آن باز دارد» (ميزان الحکمة، ج 1، حديث 5381.)

امام صادق(ع) در تعليل شتاب ورزي در کارهاي خير به شيطنت شيطان اشاره کرده و می‌فرمايد: «اذا هم احدکم بخير او صلةً فان عن يمينه و شماله شيطانين فليبادر لا يکفاه عن ذلک، هنگامي که کسي از شما تصميم بر انجام کار خير يا بخشيدن چيزي به کسي گرفت، بايد مواظب باشد که در طرف راست و چپ او دو شيطان هستند؛ بنابراين بايد به سرعت اقدام کند، مبادا آن دو شيطان با وسوسه هاي خود او را از اين کار بازدارند». (کافي/ ج 2، ص 1042)

سبقت در معاشرت و زيارت اجتماعی

از جمله مهم ترين فعاليت هاي اجتماعي نيک که بايد در آن پيشتاز و پيشگام بود، زيارت ديگران و معاشرت با دوستان و خويشان است؛ زيرا در اين رفت و آمدها انسان نه تنها از جهت رواني به ايشان کمک و مساعدت مي کند و روحيه آنان را تقويت و تثبيت مي نمايد، بلکه فرصتي براي تبادل مسائل و حل و فصل معضلات مادي و معنوي و بويژه اقتصادي آنان است.

در آموزه هاي قرآني توجه ويژه به مسئله ديد و بازديد و معاشرت هاي اجتماعي شده است. کسي که زائر است گويي از همه کس و همه چيز دل کنده و به سبب گرايش و ميل باطني قصد ديدار زيارت شونده را مي کند. در باطن اين واژه از باب تضمن مي توان عناصري چون دل کندن از اغيار، گرايش شديد به زيارت شونده، قصد آگاهانه و عالمانه، انس و اکرام با او نهفته است.(معجم مقاييس اللّغه، ج 3، ص 36، «زور»؛ المصباح، ج 1 - 2، ص 260، «زور»).

اگر انسان به زيارت مردگان در قبرستان مي رود، به اين نکته توجه دارد که نوعي علاقه شديد در اوست که او را به همنشيني با او کشانده است. درک اين معنا که او مي بيند و مي شنود و پاسخ مي دهد و حضور، او در عالم برزخ هيچ مانعي در سر راه اين ارتباط نيست، او را به قبرستان مي کشاند. هر چند که به ظاهر هيچ ارتباط ظاهري رخ نمي دهد، ولي فراتر از ارتباط ظاهري يک ارتباط قوي ميان زيارت کننده و زيارت شونده پديد مي آيد. هر دو مي توانند از آثار اين ارتباط بهره مند شوند.

در اسلام معاشرت و ارتباط با مومنان بويژه عالمان صالح مورد تأکيد و توجه است؛ زيرا چنين مجالست ها و معاشرت ها موجب تقويت روحيه ايمان افراد و کارهاي خير مي شود. کساني که با اين دسته از افراد ارتباط اجتماعي دارند، ازکارهاي خير آگاه و براي انجام آن پيشتاز و پيشگام مي شوند. (کهف، آيات 60 تا 66؛ حجرات، آيات 3 تا 5)

در زيارت قبور اين افراد نيز انسان به سبب ارتباطي که با عالم برزخ مي گيرد مي تواند از امدادهاي غيبي آنان برخوردار شود و گام هاي بلند در کارهاي خير و نيک بردارد؛ زيرا اين حضور، قلب را از دنيا به آخرت سوق مي دهد و انسان را به انجام اعمال خير و نيک به عنوان باقيات صالحات ترغيب مي کند.

اصولاً معاشرت ها و زيارت ها در اجتماع به شکل معروف و پسنديده نه تنها انسجام اجتماعي را افزايش مي دهد بلکه موجب مي شود تا مشکلات اجتماعي کاهش يابد و افراد با همکاري در کارهاي خير و تقوا(مائده، آيه 2) بتوانند به هنجارسازي جامعه و حذف نابهنجاري ها از جامعه بپردازند.(همان)

غبطه خوردن بر پيشگامان خير

انسان نبايد در کارهاي خير بگذارد ديگران بر او سرعت و سبقت گيرند؛ ولي در عين حال نبايد بر پيشي گيرندگان حسادت ورزد و کينه آنان را به دل گيرد، بلکه بايد به جاي حسادت، غبطه بخورد و از خدا بخواهد بدون آنکه از ثواب اعمال آنان بکاهد به او توفيق دهد تا خود نيز در اين کارها پيشتاز و پيشگام باشد. امام علي(ع) مي فرمايد: اَغبَطُ النّاسِ المُسارِعُ إِلَي الخَيراتِ؛ شايسته ترين مردم كه مورد غبطه قرار گيرد كسي است كه براي انجام كار خير سبقت می‌گيرد.(تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص 105، ح 1873)

آن حضرت همچنين مي فرمايد: إِنَّ المَغبونَ مَن غُبِنَ عُمرَهُ وَ إِنَّ المَغبوطَ مَن اَنفَذَ عُمرَهُ في طاعَةِ رَبِّهِ؛ زيانكار كسي است كه عمرش را بيهوده تلف كند، و كسي كه عمر خود را در اطاعت خدا بگذراند شايسته است مورد غبطه قرار گيرد.(تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص 160، ح 3061)

پيامبر(ص) مي فرمايد: رَاَي مُوسَي رَجُلًا عِنْدَ الْعَرْشِ فَغَبَطَهُ بِمَكَانِهِ فَسَاَلَ عَنْهُ فَقِيلَ كَانَ لَا يَحْسُدُ النَّاسَ عَلي ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ حضرت موسي(ع) مردي را نزد عرش ديد و به جايگاه او غبطه خورد و در مورد او سؤال كرد. به او گفته شد كه او به آنچه خداوند از فضل خود به مردم داده است حسد نمي برد.(مشکاة الانوار، ص 310؛ همچنين روضة الواعظين، چاپ قديم، ج 2، ص424)

امام صادق(ع) مي فرمايد: مَن كانَ آخِرُ يَومَيهِ خَيرُهُما فَهُوَ مَغبوطٌ؛ كسي كه امروزش بهتر از ديروزش باشد، شايسته است كه مورد غبطه قرار گيرد.(معاني الاخبار، ص 342)

روزنامه كيهان، شماره 21707 به تاريخ 5/6/96، صفحه 6 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS