دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

طارق بن زیاد

No image
طارق بن زیاد

كلمات كليدي : تاريخ، اموي، طارق بن زياد، اندلس، موسي بن نصير، وليد بن عبدالملك

نویسنده : فاطمه پهلوان پور

طارق بن زیاد از فرماندهان معروف سپاه موسی بن نصیر بود که در زمان خلیفه اموی ولید بن عبدالملک با دلاوری‌های خود موفق به فتح بسیاری از مناطق اندلس (اسپانیا) گردید.

اصالت طارق بن زیاد

طارق فرزند زیاد بن عبدالله و رفهو بن ورفجوم بن نیرغاسن بن ولهاص بن یطوفت بن نفزاو[1] اصالتاً از اسرای بربر منسوب به قبیله لیث بود و به همین دلیل وی را لیثی می‌خواندند.[2] وی در کوه‌ها نشو و رشد پیدا کرد و مانند خویشان خود بت پرست بود. بسیار شجاع و قدرتمند بوده و بر اسب سواری و شمشیر زنی کاملاً مسلط بود.[3]

چگونگی ترقی طارق بن زیاد

هنگامی که موسی بن نصیر کارگزار خلیفه اموی به شمال آفریقا آمد، طارق بن زیاد که مدتی بود به اسلام گرویده بود، بواسطه شجاعت و دلاوری و صداقت و امانت وی مورد توجه موسی قرار گرفت و همین امر موجب ترقی وی شده و فرمانده نیروهای منطقه طنجه شد.[4]

اوضاع اجتماعی اسپانیا در آستانه فتح

مردم اسپانیا - به استثنای یهودیان- بر اثر فشار مردان دین که انتشار هر مذهب دیگری را حرام کرده بودند، مسیحی کاتولیک بودند و بر اثر سیطره معنوی آنان مردم نباید در کلیسای کاتولیک جمع‌آوری اناجیل، تفاسیر، پدران روحانی، مراسم کلیسا، قربانی و وضعیت مذهب کاتولیکی مسیحیت هیچ گونه شکی می‌کردند. اسقف‌ها و مردان بزرگ دین، در مجالس ملی که بر کارهای کلی حکومت نظارت داشت، حاضر می‌شدند و انتخاب پادشاه را تصویب می‌کردند. این گروه به خود اجازه می‌دادند در صورتی که پادشاه به تصمیم‌های آنان اعتنا نکند، او را برکنار نمایند. بدین گونه می‌بینیم که اسپانیا وحدت سیاسی خود را از دست داد و زندگی اجتماعی آن فاسد شد و در آن هنگام که در طرف دیگر تنگه، نیروی اسلامی منسجم و پر تحرکی ظهور کرده منتظر فرصت مناسب برای ورود بود، اسپانیا در گوشه‌ای به سخت گیری درباره آداب و مراسم دینی مشغول بود.[5]

چگونگی ورود مسلمانان به اسپانیا

شهر سبته به لحاظ عقیده به روم وابسته بود، اما دوری پایتخت روم از سبته سبب شد تا روم، تأثیر عملی خود را بر این بخش از شمال آفریقا از دست بدهد. این مسئله یولیان، حاکم آن‌جا روا داشت که در نوار ساحلی میان طنجه و سبته اعلان استقلال نماید و به هنگام سختی در حمایت اسپانیا قرار گیرد.[6]

هنگامی که مسلمانان با سرزمین یولیان، همسایه شدند، وی نیروی آنان را کمک خوبی برای رسیدن به هدفش تلقی کرد. هم چنین بعد از تسلط مسلمانان بر منطقه می‌خواست که به آنان خدمت چشم‌گیری نماید از این رو تصمیم گرفت نقش واسطه‌ای را در تشویق آنان برای عبور و رفتن به اسپانیا ایفا کند و حلقه ارتباط میان آنان و گروه مخالف پادشاه لذریق شود. بدین منظور به طارق بن زیاد در طنجه پیوست و درباره حمله به اسپانیا با او سخن گفت و رفتن به آن‌جا را پیشنهاد کرد.[7]

موسی بن نصیر در این باره به ولید بن عبدالملک خلیفه اموی نامه‌ای نوشت و با تشریح اوضاع اندلس، از او برای حمله به اسپانیا اجازه خواست و او موافقت کرد[8] و همین امر موجب شد که موسی، طارق بن زیاد را در سال 93(ه.ق) با هفت هزار سپاهی به اسپانیا بفرستد. طارق نزدیک صخره‌ای بزرگ که به جبل الطارق موسوم گشت از کشتی‌هایی که امیر سبته (ژولین یا یولیان) در اختیارش نهاده بود، در ساحل پیاده شد و سپاه خود را با ایراد نطقی پرشور و هیجان انگیز به جهاد و فداکاری دعوت کرد و به آنان چنین گفت: «ای مردم آیا این راه فرار است؟ دریا پشت سر است و دشمن در برابر شما. به خدا که برای شما راهی جز پیش گرفتن راستی و صبر نیست. او گران بار می آید و شما سبک جز تیغ ندارید، اگر کوتاهی کنید آبرویی برود، در مشقت اندک راحتی بسیار است و شما می‌دانید در این جزیره حواری حسان دختران یونانیان با ردایی مرجان و یاقوت با جامه‌های دیبا و نرم برای شما داشته‌اند.»[9]

دو سپاه در صحرای بکة یا لکة با هم رو در رو شدند و طارق با کمترین مقاومت و کوششی موفق به تسخیر بعضی از شهرها شد[10] و نیروهای تحت طرف مالقه و دسته سوم را به سوی شهر غرناطه مأمور کرد و خود با چهارمین دسته به طرف طلیطله پایتخت گوت‌ها روان شد. طارق در طلیطله هنگامی که در مقابل لذریق حاکم آن‌جا قرار گرفته بود، اظهار داشت که «من در این جانبازی از شما پیش قدم ترم، نخست من به سردار این سپاه حمله می‌کنم اگر او را کشتم خار بزرگی را از سر راه شما برداشته‌ام و اگر در این راه کشته شوم شما هدف مرا تعقیب کنید و ذره‌ای هراس و سستی به خود راه ندهید.»[11] هیجان عجیب در میان سربازان اسلام بعد از این خطا به وجود آمد که راهی برای نجات خود جز عبور از اجساد دشمن ندارند. بعد از صدور فرمان حمله، اردوی مسلمانان بی باکانه به سوی دشمن هجوم ببرند و دشمن را سخت در تنگنا قرار دادند.[12] سپاهیان او در همه جا پیروز شدند و شهرهای مذکور را تسخیر کردند.[13]

اختلاف طارق و موسی بن نصیر:

موسی بن نصیر حکمران هشتاد ساله آفریقا که از پیروزی‌های سریع و ناگهانی طارق بن زیاد به رشک آمده بود، برای اینکه مبادا فتح اسپانیا به نام سردارش طارق تمام شود، با سپاه فراوانی در سال 93(ه.ق) به سوی اسپانیا حرکت کرد و هدف مهمش این بود که شهرها و نقاطی را که طارق به علت مقاومت اهالی آن‌ها از تصرفشان صرفنظر کرده بود، تسخیر کند[14] و بدین ترتیب شهر ابن السلیم و قرمونیه و اشبیلیه و مارده را فتح کرد.[15]

موسی با طارق در شهر طلیطله روبرو شد و وی را تازیانه زد و به زنجیر کشید که چرا فرمان او را اجرا نکرده و در مرحله اول فتح توقف ننموده است.[16] به روایت دیگر موسی بر طارق خشمگین شده و پسر خود عبدالله را در آفریقا به جای خود گذاشت و پس از رسیدن به طارق، عذر او را پذیرفت و از او درگذشت و وی را سوی طلیطله فرستاد.[17]

متوقف شدن فتوحات:

به هر حال موسی و طارق نیروهای خود را یکی کرده و به سوی شمال اسپانیا رهسپار شدند و شهرهای سرقسطه و بارسلون و سایر نواحی اسپانیا را تا حدود کوه‌های پیرنه تصرف کردند.[18] در نهایت موسی، طارق را در جلیقیه گذاشته و به سوی کوههای پیرنه حرکت کرده در این موقع از طرف ولید، خلیفه اموی به دمشق احضار شد و از ادامه متصرفات بازماند و از طرف خلیفه به دلایلی مورد بی‌مهری و بی‌اعتنایی قرار گرفت.[19]

سرانجام طارق بن زیاد:

پس از دریافت نامه خلیفه، طارق بن زیاد به همراه موسی بن نصیر عازم دمشق گردید. آن‌ها به همراه خودشان قریب به سی هزار اسیر و برده و مقادیر زیادی از اموال و جواهر و طلا و زیورآلات داشتند که قابل شمارش نبود.[20] هنگامی که آن‌ها به منطقه طبریه در فلسطین رسیدند، ولیعهد خلیفه به آن‌ها دستور داد که مدتی تأخیر کنند تا خلیفه که شدیدا بیمار بود، از دنیا برود و او به خلافت برسد (شاید این دستور بدین علت بود که می‌خواست افتخار فتوحات را به اسم خود ثبت کرده و غنائم را بدست آورد). اما آن‌ها به راه خود ادامه داده و با غنایمی که به همراه داشته وارد دمشق شدند و آن را به خلیفه تقدیم کردند. پس از اندک زمانی خلیفه دار فانی را وداع گفته و ولیعهد به خلافت رسید.[21] خلیفه جدید که از سرپیچی دو فرمانده از دستوراتش ناراحت بود آن‌ها را از فرماندهی عزل کرد.[22] بعد از آن هیچ پست و مقامی به طارق واگذار نشده و هیچ نامی از او در تاریخ ذکر نشده که چه شد و چه زمانی و در کجا فوت کرد.[23]

مقاله

نویسنده فاطمه پهلوان پور

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

فتح مغرب و اندلس

No image

جریر بن عطیه

No image

مصعب بن زبیر

Powered by TayaCMS