دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عبیدالله بن زیاد پس از مرگ یزید بن معاویه(سال 64ه.ق)

No image
عبیدالله بن زیاد پس از مرگ یزید بن معاویه(سال 64ه.ق)

كلمات كليدي : تاريخ، اموي، عبيدالله بن زياد، يزيد، سليمان بن صرد، مختار، ابراهيم بن اشتر

نویسنده : هادي اكبري

پس از مرگ یزید بن معاویه در سال 64(ه.ق)،[1] عبیدالله بن زیاد در بصره منبر رفت و خطاب به مردم گفت: ای مردم، کسی که ما با اطاعت او می‌جنگیدیم مرده است، اگر شما مرا به عنوان حاکم و امیر خود انتخاب کنید خراج شما را می‌گیرم و با دشمنان شما نبرد می‌کنم.[2] مردم بصره نیز با او بیعت کردند[3] و عبیدالله به همین منظور و برای بیعت گرفتن از مردم کوفه، مقاتل ابن مسمع و سعید بن قرحا را به کوفه فرستاد؛ اما نمایندگان وی توسط کوفیان سنگباران شدند.[4] عکس‌العمل منفی مردم کوفه در مقابل نمایندگان عبیدالله موجب خشم مردم بصره شد و آنان نیز علیه عبیدالله سر به شورش برداشتند.[5] با شورش بصریان و ناآرامی شهر، عبیدالله بن زیاد از ترس کشته شدن به مسعود بن عمرو أزدی پناهنده شد و چهل روز پس از مرگ یزید بن معاویه نزد او باقی ماند. پس از آن، مسعود بن عمرو را به عنوان جانشین خویش در بصره نمود و رهسپار شام شد.[6]

هنگام ورود عبیدالله بن زیاد به شام، ضحاک بن قیس که حاکم دمشق بود، مردم را برای بیعت با عبدالله بن زبیر دعوت می‌کرد.[7] پس از ورود عبیدالله بن زیاد به شام، وی به نزد مروان بن حکم رفت و او را برای جنگ با ضحاک تشجیع نمود. مروان علی رغم آن‌که مردم شام با او بیعت کرده بودند، تصمیم گرفته بود به نزد ابن زبیر رود و با او بیعت کند.[8] اما عبیدالله به مروان گفت که او رئیس و بزرگ قریش است و ضحاک بن قیس در حال به قدرت رسیدن است. عبیدالله با این سخنان مروان را از بیعت با عبدالله بن زبیر منصرف کرد و او را برای جنگ با ضحاک تشجیع نمود. سخنان عبیدالله بن زیاد موجب تحریک مروان شد و با فرمان مروان بن حکم سپاه امویان با سپاه ضحاک بن قیس در مرج راهط درگیر شدند. این جنگ تلفات بسیاری از دو طرف بر جای گذاشت و منجر به شکست سپاه ضحاک گردید.[9] عبیدالله بن زیاد در این جنگ در سمت چپ سپاه مروان می‌جنگید.[10]

عبیدالله در راه عراق

پس از آن‌که شام به تصرف مروان بن حکم درآمد و بر این منطقه مستولی شد، دو سپاه را به سوی حجاز و عراق روانه کرد. فرماندۀ سپاه مروان به سوی عراق عبیدالله بن زیاد بود. مروان، عبیدالله را فرماندۀ سپاه خود کرد و به او دستور داد در صورتی که به کوفه دست یافت، به مدت سه روز این شهر را غارت کند.[11] عبیدالله با سپاه خود حرکت کرد و در راه به منطقه‌ای به نام جزیره رسید. او به علت مخالفت مردم جزیره با مروان و پسرش عبدالملک، به مدت یک سال مشغول رسیدگی به اوضاع این منطقه و مطیع کردن مردم آن بود. علت مخالفت مردم جزیره با مروان و فرزندش آن بود که مردم جزیره از طرفداران و بیعت کنندگان با عبدالله بن زبیر بودند و مروان برخی از مردم جزیره را در جنگ با ضحاک بن قیس کشته بود.[12]

عبیدالله بن زیاد پس از رسیدگی به اوضاع جزیره و فراقت از امور آن به سمت موصل رفت. با ورود عبیدالله به موصل، عبدالرحمن بن سعید که از طرف مختار عامل موصل بود، به مختار نامه نوشت و ورود عبیدالله بن زیاد و سپاه او را به موصل به اطلاع مختار رساند. مختار پس از اطلاع از ورود عبیدالله بن زیاد به موصل، یزید بن أنس را به همراه سپاهی سه هزار نفری به سوی وی اعزام کرد.[13] سپاه عبیدالله و یزید بن أنس در سال 66(ه‌.ق) در موصل با یکدیگر برخورد کردند.[14] جنگ سختی میان دو سپاه درگرفت و سپاه یزید شکست سنگینی به سپاه عبیدالله تحمیل نمود؛ ولی در نهایت، سپاه یزید بن انس به علت مرگ یزید و نداشتن قدرت کافی برای مقابله با سپاه ابن زیاد عقب نشینی کرد و به کوفه بازگشت.[15]

قیام توابین

با شروع قیام توابین در سال 65(ه.‌ق) عبیدالله بن زیاد به فرماندهی سپاهی که از طرف مروان مأموریت یافته بود به سمت عراق حرکت کرد. این امر مصادف بود با قیام توابین به رهبری سلیمان‌ بن‌ صُرَد خزاعى‌ که به خونخواهی امام حسین بن علی(ع) قیام کرده بود و اینک با سپاه خود در منطقۀ عین‌الورده حضور داشت.[16] سلیمان قبل از حرکت خود، مسیّب‌ بن‌ نَجبة فزاری‌ را به فرماندهی سپاهی به سوی سپاه عبیدالله فرستاد و مسیّب موفق شد سپاه عبیدالله بن زیاد به فرماندهی شرحبیل‌ بن‌ ذی‌‌الکلاع‌ را که قبل از ورود عبیدالله به صحنۀ جنگ وارد شده بود، شکست دهد.[17] با شکست شرحبیل، عبیدالله بار دیگر سپاهی را به فرماندهی حصین‌ بن‌ نمیر به سوی میدان جنگ فرستاد. حصین‌ بن‌ نمیر با سپاه سلیمان‌ بن‌ صُرَد درگیر شد و با آشکار شدن نشانه‌های شکست حصین بن نمیر، عبیدالله بن زیاد خود وارد جنگ شد و علی‌رغم رشادت سلیمان‌ بن‌ صُرَد و یارانش، سپاه عبیدالله بن زیاد پیروز شد و سلیمان و یارانش به شهادت رسیدند و قیام توابین در این مرحله با شکست مواجه شد.[18]

به هلاکت رسیدن عبیدالله بن زیاد

با شکست یزید بن أنس از عبیدالله بن زیاد، مختار، ابراهیم بن اشتر را به همراه سپاهی متشکل از بهترین فرماندهان و سربازانش روانۀ جنگ با عبیدالله نمود. نیروهای دو طرف در ذی‌الحجۀ سال 66(ه.‌ق) در منطقۀ خازر که در فاصلۀ پنج فرسخی موصل بود با یکدیگر برخورد نمودند.[19] نیروهای دو طرف آن روز را به استراحت پرداختند و فردای آن روز جنگ آغاز شد و دو طرف به شدت به نبرد پرداختند که در نهایت سپاه ابراهیم توانست با رشادت و از جان گذشتگی، سپاه ابن زیاد را شکست دهد.[20] پس از پایان جنگ، عبیدالله بن زیاد را در کنارۀ رود خازر و در حالی که بر اثر ضربۀ شمشیر ابراهیم بن اشتر دو نیم شده بود و دستانش به سویی و پاهایش نیز به سویی افتاده بود یافتند.[21]

به دستور ابراهیم بن اشتر سر عبیدالله بن زیاد را از تنش جدا کردند و جسدش را به آتش کشیدند.[22] پس از آن ابراهیم سرِ عبیدالله را به نزد مختار فرستاد و مختار نیز آن را به سوی امام سجاد(ع) و محمد بن حنفیه و سایر بنی هاشم ارسال کرد.[23] هنگامی که سر عبیدالله بن زیاد و یارانش را نزد مختار آوردند، مشاهده کردند که ماری از میان سرها گذشت تا این‌که وارد دهان عبیدالله شد و از بینی او خارج شد. مار بار دیگر وارد بینی عبیدالله ‌شده و از آن خارج می‌شد.[24]

[1]. طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، 1387(ه.ق) چاپ دوم، ج‌5، ص499.

[2]. دینوری، ابن قتیبه؛ الإمامة و السیاسة، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، 1410(ه.‌ق)، چاپ اول، ج2، ص26 و تاریخ‌ طبری، پیشین، ‌ج5، ص524.

[3]. بلاذرى، أحمد بن یحیى؛انساب الأشراف، تحقیق احسان عباس، بیروت، جمعیة المستشرقین الألمانیة، 1400(ه.ق)، ج5، ص396.

[4]. انساب الأشراف، پیشین، ج5، ص396 و تاریخ طبری، پیشین، ج5، ص524.

[5]. انساب الأشراف، پیشین، ج5، ص396 و تاریخ طبری، پیشین، ج5، ص525.

[6]. انساب الأشراف، پیشین، ج5، ص397 و طبری مدت توقف ابن زیاد در بصره را نود روز می داند رک: تاریخ طبری، پیشین، ج‌5، ص525.

[7]. هاشمی البصری، محمد بن سعد؛ الطبقات الکبرى، تحقیق محمد عبدالقادرعطا، بیروت، دارالکتب العلمیة 1410(ه.ق)، چاپ اول، ج7، ص288 و تاریخ طبری، پیشین، ج5، ص530.

[8]. تاریخ طبری، پیشین، ج5، ص540.

[9]. تاریخ طبری، پیشین، ج5، ص534.

[10]. بلاذرى، أحمد بن یحیى؛انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دار الفکر، 1417(ه.ق)، چاپ اوّل، ج6، ص269 و تاریخ طبری، پیشین، ج5، ص537.

[11]. تاریخ طبری، پیشین، ج6، ص38.

[12]. تاریخ طبری، پیشین، ج6، ص38و39.

[13]. تاریخ طبری، پیشین، ج6، ص39.

[14]. تاریخ طبری، پیشین، ج6، ص40.

[15]. تاریخ طبری، پیشین، ج6، ص43.

[16]. الطبقات الکبری، پیشین، ج4، ص219.

[17]. انساب الأشراف، پیشین؛ ج6ص370.

[18]. انساب الأشراف، پیشین، ج6، ص370و371 و تاریخ طبری، پیشین، ج5، ص598و599.

[19]. انساب الأشراف، پیشین، ج6، ص424 و تاریخ طبری، پیشین، ج6، ص86.

[20]. انساب الأشراف، پیشین، ج6، ص425 و تاریخ طبری، پیشین، ج6، ص90.

[21]. انساب الأشراف، پیشین، ج6، ص426 و تاریخ طبری، پیشین، ج6، ص90.

[22]. انساب الأشراف، پیشین، ج6، ص426.

[23]. الطبقات الکبری، پیشین، ج5، ص74.

[24]. ابن عساکر، ابوالقاسم على بن حسن؛ تاریخ مدینة دمشق‌، بیروت، دارالفکر 1415(ه.ق)، ج37، ص461.

مقاله

نویسنده هادي اكبري

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

فتح مغرب و اندلس

No image

جریر بن عطیه

No image

مصعب بن زبیر

Powered by TayaCMS