نویسنده: علیرضا شعاعی
بخشش یکی از خصلتها و فضایل خوب و زیبای انسانی است. کسی که اهل بخشش است نه تنها به دیگری کمک میکند تا از نظر اقتصادی و آسایشی، وضعیت بهتری پیدا کند، بلکه به خودش کمک میکند تا از نظر روانی در آرامش قرار گیرد که بازتاب آن سرور و شادابی است. بنابراین، بخشش و سخاوت پیش از آن که آثارش به دیگری برسد به خود فرد میرسد. البته این بدان معنا نیست که شخص بخشنده با این قصد و نیت این کار را انجام میدهد بلکه از آن روست که بخشندگی و سخاوت یک عمل انسانی و نشانه رنگ خدایی گرفتن انسان است.
نویسنده با این نگاه بر آن است تا در مقاله حاضر جایگاه فضیلت اخلاقی سخاوت و بخشندگی را براساس آموزههای قرآنی تبیین کند.
بخشندگی، یک فرهنگ
برخی از فضایل انسانی در جامعه تاثیرات شگرفی به جا میگذارد؛ زیرا ارتباط مستقیم با نوع زندگی اجتماعی و سبک آن دارد. جامعه انسانی هر چند که در چارچوب نیازهای روحی و روانی شکل میگیرد و محبت و مودت پایه زندگی اجتماعی انسان را تشکیل میدهد، ولی باید توجه داشت که انسانها در ارتباطات اجتماعی خود، افزون بر پاسخ گویی به این نیاز روانی و روحی خود، در اندیشه پاسخ گویی به مسایل و موضوعات دیگری نیز بر میآیند. به عنوان نمونه اجتماعات انسانی با توجه به مقتضیات زندگی دنیوی و مادی، برای پاسخ گویی به امنیت غذایی، امنیت جانی و تامین نیازهای مادی و آسایشی نیز شکل میگیرد؛ به این معنا که انسان افزون بر اینکه میخواهد به نیازهای عاطفی و احساسی خود از طریق اجتماع پاسخ دهد، همچنین بر آن است تا به نیازهای مادی و جسمی خود از این طریق پاسخ دهد.
از این رو در نحلیلهای علوم اجتماعی، وقتی از علت گرایش انسانی به جامعه سخن به میان میآید به این نکته توجه میدهند که انسانها از این طریق میخواهند تا به امنیت و آسایش برسند. این تعلیل براساس رویکردهای علوم اجتماعی است؛ چنان که در تعلیلهای علوم انسانی مانند روان شناسی، علت گرایش اجتماعی انسان را پاسخ به نیازهای عاطفی و احساسی بر شمردهاند.
در یک تعلیل جامع میتوان گفت که همه اینها به نوعی سببیت دارد ولی هرگز علت تامه آن نیست، بلکه علت تامه این گرایش در اسباب متعددی از جمله موارد پیش گفته نهفته است.
به هر حال، انسانها گرایشهای طبیعی و فطری به اجتماع و جامعه دارند و هرگز دوست ندارند در تنهایی زندگی کنند؛ زیرا تنهایی برای انسان امری بسیار شکنجه آور، دردناک و سخت و دشوار است، به گونهای که همواره از آن میگریزد؛ چرا که همه موجودات هستی از جمله انسان، زوج آفریده شدهاند. زوج گرایی انسان، به طور طبیعی به معنای گرایش به اجتماع و فرار از تنهایی است. (طه، آیه 53؛ نحل، آیه 72؛ روم، آیه 21؛ یس، آیه 36)
انسانها به سبب همین طبیعت اجتماع گرایانه خود، برخی از صفات و خصوصیات مرتبط و مربوط به آن را دارا هستند. این صفات اخلاقی اجتماعی در زندگی فردی و گروهی او نقش بسیار اساسی را بازی میکند و به همین سبب است که مورد توجه و ترغیب همه خردمندان و نیز پیامبران قرار گرفته است؛ زیرا هدف دین و پیامبران، سازه ای به نام انسان اخلاقی است که در اخلاق اجتماعی، بیشترین ظهور و بروز را دارد.
در آموزههای عقلانی و وحیانی، فضایل اخلاق اجتماعی از جایگاه بلندی برخوردار است و در جامعه پذیری کودکان و تربیت آنان تاکید میشود. از جمله این صفات اخلاق انسانی میتوان به صفت بخشندگی و سخاوت اشاره کرد. این صفت اخلاقی انسان موجب میشود تا ارتباط انسانی از استحکام و استواری بیشتر و بهتری برخوردار شود. در آموزههای قرآنی مسئله بخشندگی در اشکال گوناگونی چون احسان و ایثار و عفو و بخشش و گذشت و انفاق و اطعام و مانند آن مورد توجه است؛ چرا که انسان از منظر اسلام که رنگ رستگای را به خود میبیند انسان اخلاقی اجتماعی است؛ زیرا مقام انسان از منظر قرآن، مقام خلافت الهی است. این مقام باتخلق به صفات حسنای الهی و رنگ خدایی گرفتن انسان به دست میآید و با رحمت و مودت و بخشش و سخاوت به دیگران معنا مییابد.
سخاوت و بخشش، نیاز دوسویه
برخی از رفتارهای آدمی کارکردهای چندگانهای دارد. به این معنا که میتواند برای شخص و دیگران مفید و سازنده باشد. از جمله رفتارهایی که کارکردهای دوسویه ای برای انسان دارد، سخاوت است. انسان با سخاوت، هم به خود کمک میکند و هم به دیگری کمک رسانی میکند. سخاوت پاسخی به نیاز روانی شخص در مقام انسانیت و پاسخی به نیاز جسمی دیگری میباشد؛ البته این گونه نیست که انسان تنها با این کارش به نیاز جسمی دیگری کمک میکند، بلکه غیرمستقیم به نیازهای روانی نیز پاسخ میدهد؛ چرا که میان تن و روان آدمی ارتباط مستقیمی است.
انسان با کمک به دیگری گام بلندی در راه تخلق به اخلاق خدایی و پاسخ گویی به نیاز طبیعی و فطری خود بر میدارد؛ زیرا هر انسانی به طور طبیعی دوست دارد تا رحمت و محبت خویش را به دیگری نشان دهد تااین گونه خوی خدایی بودن خویش را نشان دهد؛ عدم پاسخ گویی به این روحیه میتواند انسان را در بحران قرار دهد و تعادل شخصیتی او را درهم ریزد. پس هر انسانی پیش از آنکه به نیاز دیگری پاسخ گفته باشد به نیاز طبیعی و فطری خود پاسخ میدهد.
سخاوت و بخشندگی، از جمله فضایل اخلاقی انسانی است که دوسویه به بخشنده و بخشیده شده کمک میکند و نیازهای روانی و عاطفی هر دو را این گونه پاسخ میدهد. البته احساسی که بخشنده در هنگام بخشش میکند بسیار بیشتر و قوی تر از احساسی است که بخشیده شده دارد. بخشنده، احساس میکند که جلوهای از مهر و محبت الهی است؛ چنان که احساس نوعی کمال در خود دارد؛ چرا که کمال به او اجازه داده است تا بخشندگی کند. در حالی که بخشیده شده احساس نوعی نقص در خود میکند. از این رو از بخشنده خواسته شده بی منت بخشش کند، زیرا احساس نقص و کمبودی که بخشیده شده در خود مییابد به اندازه کافی بر او فشار میآورد و منت گذاری میتواند او را تا سقوط پایین بکشد و زمینه را برای طغیان فراهم آورد؛ چرا که فشار مضاعف کمبود و منت میتواند او را به طغیان و پرخاش و دلخوری بکشاند و دیگر به خود اجازه ندهد تا بخشش دیگری را بپذیرد.
خداوند از مومنان میخواهد هنگامی که بخششی چون صدقه کردند، با منت و اذیت، این کار خویش را تباه نکنند. (بقره آیه 264) چرا که منت گذاری موجب میشود تا ارزش کاری که کرده اند از میان برود. این رفتار همانند ریاکاری است که اعمال عبادی را از میان میبرد و آن را بی ارزش و پوچ میکند.
به هرحال، سخاوت و بخشندگی یک نیاز دوسویه است. اگر بخشیده شده با سخاوت بخشنده به مال و یا آسایشی میرسد، بخشنده به کمال و آرامشی دست مییابد پس نباید بخشندگی را تنها نیاز بخشیده شده دانست بلکه به یک معنا، نیاز عاطفی و آرامشی بخشنده است.
بخشش نسبت به دشمنان
دامنه بخشش بسیار گسترده است. این گستردگی هم در مصادیق بخشش و هم در مورد آن است. به این معنا که بخشش در امور بسیاری میتواند رخ دهد چنان که میتواند افزون بر دوستان حتی دشمنان بلکه غیر انسانها و دیگر موجودات را نیز شامل شود.
از آنجایی که بخشش و بخشندگی از مقام خدایی و خلافت انسانی است، میتواند همه موجودات را دربرگیرد. انسان سخی و بخشنده میکوشد تا از آن کمالی که در اختیار دارد دیگران بهرهمند گردند و اینگونه خود را مجرای فیض الهی و خلیفه خداوندی قرار دهد.
انسانها هرچه به کمال نزدیکتر باشند، دامنه مصادیق و موارد بخشندگی آنان نیز بیشتر میشود. انسان مسلمان نسبت به گیاهان و جانوران بخشندگی دارد؛ چنانکه نسبت به مسلمانان سخاوت میورزد. این سخاوت نسبت به دشمنان نیز با کارکردهای چندگانه ای انجام میگیرد که از آن جمله تالیف قلوب است. (توبه، آیه 60)
با سخاوت و بخشندگی به دشمنان این دشمنی کاهش مییابد؛ زیرا دشمنان مسلمانان، کسانی هستند که برای دنیای خویش به مخالفت میپردازند. وقتی این اشخاص از اموال مسلمانان بهره ای میبرند خود را در موقعیت نامناسبی مییابند و نمیتوانند رفتار خصمانه خود را توجیه کنند.
مومنان حتی نسبت به دشمنان حربی که به جنگ مسلمانان آمدهاند سخاوت میورزند. (انسان، آیه 5تا9) از این رو از غذای خویش که بدان نیاز شدید دارند میگذرند و آن را به دشمن میبخشند، زیرا این عمل را وجه الهی میبینند و آن را جلوه ای از جلوههای خداوند میدانند. (همان)
انسانهایی که رنگ خدایی گرفتهاند، با رغبت تمام و طیب خاطر به بخشندگی اقدام میکنند. (همان و نیز بقره آیه 177) چرا که آن را نه تنها وظیفه خود بلکه یک رفتار در چارچوب خلافت الهی میدانند؛ زیرا خداوند نه تنها در دنیا به دوستان خویش بخشندگی میکند، بلکه حتی برای دشمنان خویش نیز از مقام رحمانیت بخشش میکند. انسان متاله و رنگ خدایی گرفته نیز اینگونه است.
بخشندگان، در مقام صادقین
انسانهایی که بخشندگی را به تمام معنا دارا هستند؛ از مصادیق صادقین هستند؛ چرا که صداقت به معنای مطابقت دو چیز مانند خبر و فعل است. کسی که بخشندگی میکند مانند کسی است که حقیقت خلافت را تحقق بخشیده و این گونه صداقت را معنا کرده است.
صداقت واقعی را کسانی دارند که صفات الهی را در خود تحقق بخشیدهاند. کسی که اهل بخشش و سخاوت خالصانه است و تنها برای خدا و وجه الله کارها و اعمال خویش را انجام میدهد، چنین شخصی از صادقان است؛ چرا که حقیقت الهی را اینگونه نشان میدهد. خداوند کسانی را که اموال مورد علاقه خود را در راه خدا میبخشند، اهل صداقت برمی شمارد. (بقره، آیه 177)
اهل صداقت و صدیقین با دستیابی به این مقام، مسیر کمالی خویش را به درستی طی میکنند و نه تنها در امنیت از دوزخ هستند بلکه در اوج تعالی بهشت رضوان جا میگیرند. (انسان، آیات 8 تا11)
به هرحال، سخاوت و بخشندگی از فضایل اخلاقی انسان است که در دنیا و آخرت موجب شادی و سرور آدمی میشود. انسان همان گونه که دیگران را با کمک خویش به آسایش میرساند، با این کار سرور و شادی را برای خود به ارمغان میآورد و آرامش روحی و روانی را برای خود و آسایش را برای دیگران تحقق میبخشد.