دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فعالیت های سیاسی آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی

No image
فعالیت های سیاسی آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی

بافت کرمان

آیت الله قاضى به خاطر مبارزات بى امانش، سالهائى از عمر پربرکت خود را در زندانها و تبعیدگاهها سپرى کرد که یکى از محلّهاى تبعید وى بافت کرمان بود.

.روز سى ام آذرماه 1347 ش. مصادف بود با یوم الله عید سعید فطر در شهر تبریز نماز پرصلابت عید فطر در جوّ معنوى به امامت عالم ربّانى حضرت آیت الله سید محمد على قاضى طباطبائى برگزار شد. ایشان که هیچ فرصتى را از دست نمى داد، از این اجتماع باشکوه نهایت استفاده را کرد و بر علیه سردمداران رژیم سخنرانى کردند و ضمن گفتار آتشین نقاب از چهره کریه رژیم پهلوى برگرفت و روابط خفّت بار دولت با رژیم غاصب و نامشروع صهیونیستى را محکوم کرد، غروب همان روز براى اداء نماز مغرب و عشاء به مسجد شعبان تشریف آوردند و بعد از نماز و پاسخ به ابراز احساسات مردم از مسجد خارج شد.

هنوز چند قدمى از در مسجد دور نشده بود که مزدوران وطن فروش وى را احاطه کردند و با اجبار سوار ماشین کردند. و سپس او را به بافت کرمان تبعید نمودند.([8])

بعد از اسکان در بافت کرمان، هر روز یک مأمور ساواک جهت حضور و غیاب تبعیدى به محل سکونت او سر مى کشید. اتاقى که آیت الله قاضى در آن، روزهاى تنهایى مى گذراند، یک اتاق کوچک و محقّرى بود که از سطح حیاط دو پله پایین تر بود. مأمور ساواک طبق تعلیماتى که از طرف سازمان به او داده شده بود، با گستاخى و تبختر رفتار مى کرد و براى اینکه زور و حاکمیت دستگاه را به رخ تبعیدى کشیده باشد، بجاى وارد شدن از در اتاق، با کفش از پنجره مى پرید وسط اتاق، و با حالت غرور و خودخواهى و صداى خشن و ناهنجار دستور مى داد: زود باش امضاء کن...

.چند روز بدین منوال گذشت و آیت الله قاضى چند بار به ایشان تذکر داد که ادب را رعایت کند ولى آن بى ادب گوشش بدهکار نبود و دست از کار بى شرمانه خود بر نمى داشت.

روزى هنگامى که مزدور خود فروخته با همان رفتار پست همیشگى به وسط اتاق پرید، سید دلاور بلافاصله کتاب سنگین و ضخیم «المنجد» را برداشت و محکم بر پس گردن مأمور کوبید و فریاد زد:

بى ادب! مگر نگفتم مؤدب باش...

مأمور مغرور و خودباخته، با زبونى و ترس از اتاق بیرون رفت و آیت الله قاضى با این عمل شجاعانه خود بار دیگر ثابت کرد که سرنیزه در مقابل نیروى پرتوان ایمان و استقامت محکوم به شکست است.

بعد از بافت کرمان ایشان را به زنجان تبعید کردند و بعد از اتمام آن در تاریخ 6/9/1348 به تبریز مراجعت کرد.([9])

قیام خونین

در پى مبارزات ستم شاهى مردم و رهبرى پیامبر گونه امام خمینى (ره)، سراسر ایران به انبار باروت مبدّل شده بود که هر لحظه انتظار جرقه اى که انتظارش مى رفت در سال 1356 شمسى از نوک قلم مزدورى جهیدن گرفت و آتش افروخت و بغض و نفرت درونى مسلمانان غیرتمند را شعله ور ساخت.

مقاله توهین آمیزى که در روزنامه رسمى و کثیر الانتشار اطلاعات به چاپ رسید و در آن نسبت به ساحت زعیم بزرگ و پیشواى عالیقدر جهان اسلام حضرت امام خمینى(ره) هتاکى شده بود، چهره شهر مقدس قم را دگرگون ساخت...

مردم دیندار و متدیّن قم، دست به تظاهرات زدند و سیل خشم و نفرت بر علیه حکومت به راه انداختند...

حرکت انقلابى و ضد سلطنتى مردم قم با گلوله هاى سرخ و آتشین مزدوران رژیم به خاک و خون کشیده شد و به دنبال آن سیاستگزاران جنایت پیشه دست به تدابیر شدید امنیتى زدند و به تمام نیروى خود را در سراسر ایران به حالت آماده باش در آوردند، روزها به سختى مى گذشت و با حرکت سنگین خود، روح مردم را مى آزرد دوباره دستگیرى ها شروع شد، عده اى از مجاهدان به زندان و گروهى دیگر روانه تبعید شدند و...

با نزدیک شدن چهلم شهداى قم، روحانیت آگاه و در رأس آنـها مراجـع بزرگوار و امـام امت بـا وجود سانسور شدید مطبوعات، از طـریق اعلامیه ها و سخنرانى هاى پرخاشگرانه، جنایات بى شمار دستگاه حـاکمه را بر شـمردند و مردم را به برگـزارى هرچـه باشـکوه تر مـراسـم یادبود به خون خفتگان 19 دى فرا خواندند.

در استان آذربایجان، حضرت آیت الله قاضى با همکارى و همفکرى علماى بزرگ از جمله مجاهد نستوه آیت الله سید حسن انگجى(ره) با انتشار بیانیه اى مردم همیشه در صحنه آذربایجان را به شرکت در مراسم یادبود شهداى قم دعوت کردند.

سه شنبه 29 بهمن 1356 شهر تبریز حال و هواى دیگرى داشت، مجلس با شکوهى در مسجد حاج میرزا یوسف برپا بود و مردم دسته دسته براى عزادارى مى آمدند. مزدورى به ساحت مقدس مسجد اهانت کرد و... زمان انفجار فرا رسیده بود. جوانى از غیرتمندان تبریز که از پاره کردن اعلامیه و سخنان توهین آمیز آن دژخیم به هیجان آمده بود با وى گلاویز شد، و او با استفاده از کلت جوان مجاهد را هـدف تـیر قرار داد و به شـهادت رساند. در این لحظه مردم خشمگین جنازه خون آلود جوان قهرمان را برداشته همچون سیل خروشان به طرف خیابانها راه افتادند و سینماها و مشروب فروشیها و مراکز فرقه ضالّه بهایى و طاغوتیان و ساختمان حزب منفور رستاخیز و تعدادى از بانکها و ساختمانهاى دولتى را به آتش کشیدند.

دلاور مردان تبریز با این حماسه سرنوشت ساز خود چنان ضربه اى بر پیکر دشمنان اسلام و قرآن آوردند که تا به امروز نظیرش را ندیده بودند. بدین ترتیب بذر نهفته در پانزده خرداد 42، در 19 دى ماه 56 جوانه زد و در 29 بهمن ماه شکوفا گردید و 22 بهمن 57 به بار نشست.

در راه اتحاد

آیت الله قاضى یکى از عالمان روشن بین و ژرف نگرى بود که همیشه بر وحدت اسلامى تأکید داشت و در فرصت هاى مناسب با رفتار مدبرانه در جهت تحقق بخشیدن هرچه بیشتر وحدت بین مسلمانان جهان مى کوشید.

او مى گوید: «یاد دارم در زمانى که از سوریه برگشته وارد عراق شدم و غروب نزدیک بود، توقف کردیم که نماز مغرب ادا کنیم و حرکت نماییم، وضو گرفته در صحن خانه وسیعى حصیر انداخته خواستم مشغول نماز باشم دیدم عده اى از جوانان اهل تسنن آمدند و در چند قدمى ایستادند، فهمیدم که مى خواهند بدانند که چطور سجده خواهم کرد! من هم در موقع سجده پیشانى را بر بالاى حصیر گذاشتم و سایر رفقا نیز اغلب از من تبعیّت کردند، بعد از فراغت از نماز چند نفر از آنها جلو آمده از حقیقت سجده بر تربت کربلا که بعضى از همراهان نماز گذاشته بودند، سئوال کردند، واقع امر را به آنها بیان کردم، بسیار قانع شده و امتنان بجا آوردند و اظهار نمودند که به ما جور دیگر تلقین کرده اند.»([10])

زمزمه هاى تنهایى

شعر، سیل خروشانى است که از دریاى پرمایه ذوق سرچشمه مى گیرد و موجى از احساسات و دریافت ها و باورهاى درونى را بر ساحل نشینان هنر دوست به ارمغان مى آورد.

آیت الله سید محمد على قاضى طباطبائى سخنورى چیره دست و شاعرى سخن شناس بود. او با طبع لطیفش چشمه ساران زیبایى جارى مى ساخت و تشنگان معرفت را سیراب مى کرد.

گاهى سرود خشم مى سرود و حماسه مى آفرید و گاهى شجاعتى مى ستود و مدح و ثنا مى گستراند و زمانى دیگر نغمه دلنشین توحید و عرفان را به گوش روزگار زمزمه مى کرد. از اشعار نغز اوست:

چهل سال بیش با خرد و هوش زیستم *** آخر نیافتم به حقیقت که چیستم

عاقل ز هست گوید و عارف ز نیستى *** من در میان آب و گل هست و نیستم

من صدر بزم اُنس و مجلس نشین قدس *** لیکن تو چون به بزم نشینى بایستم

زان خنده آمدم به کمالات دیگران *** کاندر کمال خویش چو دیدم گریستم([11])

در سنگر جمعه و جماعت

یکى از دستاوردهاى مهم انقلاب اسلامى احیاى سنت آیین عبادى، سیاسى نماز جمعه و اقامه آن مى باشد بعد از پیروزى انقلاب به دستور حضرت امام(ره) در تهران و چند شهر بزرگ مراسم پربار نماز جمعه برپا گردید در مرداد ماه 58 طى حکمى از سوى رهبر کبیر انقلاب، حضرت آیت الله قاضى به عنوان نماینده تام الاختیار و امام جمعه تبریز منصوب گردید و همه هفته با حضور در مراسم با شکوه نماز جمعه به ایراد خطبه و ارشاد و راهنمائى مردم پرداخت.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS