دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جایگاه اقتصادى زکات و نقش سازنده آن در جامعه

No image
جایگاه اقتصادى زکات و نقش سازنده آن در جامعه
خبرگزاری فارس: قرآن در آیات زندگى سازش مردم توحیدگرا و پروا پیشه و مدیریت و نظام اجتماعى را به پرداخت زکات و حقوق مالى و انجام این عبادت شایسته بر مى‌انگیزد و از عدم پرداخت فروتنانه زکات و خوردن و بردن و هزینه نکردن درست و خالصانه آن هشدار مى‌دهد. واژه «زکات» در فرهنگ واژه شناسان واژه «زکات» از ماده «زَکا یَزْکو زکاةً» در فرهنگ واژه شناسان به معناى رشد کردن، فزونى یافتن، بالیدن، پاک و پاکیزه گردیدن، پالایش شدن و نیکو گشتن و حاصلخیز و نیک شدن زمین آمده است، در قرآن و روایات و فرهنگ فقه به پرداخت بخشى مشخص و مقرر از برخى از ثروت و دارایى گفته مى‌شود که انسان باورمند و پروا پیشه به انگیزه نزدیکى جستن به خدا و انجام کارى شایسته، از اصل مال جدا مى‌سازد و آن را در جهت پاکسازى ثروت، در یکى از راه‌هاى مصرف که در منابع دینى مقرر شده است هزینه مى‌نماید؛ تا بدین وسیله، جان را از بلاى بخل و آز، و روان را از بیمارى خوددوستى و خود پرستى و دیگر خصلت‌هاى نکوهیده بپالاید و بذر خداجویى و مردم خواهى و دگردوستى را در دنیاى وجود خود و مزرعه زندگى و جامعه بیفشاند و بپرورد. جایگاه زکات و پرداخت حقوق مالى در آینه قرآن قرآن در آیات زندگى سازش مردم توحیدگرا و پروا پیشه و مدیریت و نظام اجتماعى را به پرداخت زکات و حقوق مالى و انجام این عبادت شایسته بر مى‌انگیزد و از عدم پرداخت فروتنانه زکات و خوردن و بردن و هزینه نکردن درست و خالصانه آن هشدار مى‌دهد. از جمع بندى آیات فراوان در این مورد روشن مى‌گردد به همان سان که خواندن نماز عارفانه و خالصانه، رمز رابطه دوستانه انسان توحیدگرا و بامعنویت با خداست، پرداخت زکات و حقوق مالى و محرومیت زدایى از درماندگان جامعه نیز رمز رابطه دوستانه او با مردم و نشان رعایت حقوق بندگان اوست. اینک نمونه‌اى از آیات در مورد جایگاه زکات در قرآن: 1 ـ بنیاد کارهاى نیک قرآن پس از ایمان به خدا، به موضوع انفاق و بخشش و صدقه توجه مى‌دهد که زکات از مهم‌ترین آنهاست و پرداخت آن را از اصول نیکى‌ها و اساس کارهاى شایسته اعلام مى‌دارد و مى‌فرماید: «خوب فرمانبردارى کردن از خدا، آن نیست که روى خود را به جانب خاور و باختر بگردانید؛ بلکه فرمانبردار خوب [خدا] کسى است که به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب‌ها و پیام آوران [او] ایمان بیاورد، و دارایى [خود] را با وجود دوست داشتن آن، به نزدیکان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و گدایان و در راه [آزادى] بردگان هزینه کند و نماز به پا دارد و زکات بپردازد. [و نیز [آنانند که چون پیمان بستند به پیمانشان وفادارند؛ و در رنج و زیان و به گاه پیکار [در راه عدالت] شکیبایند؛ [آرى] آنان کسانى هستند که [در ایمان] راست گفته‌اند و آنان همان پرواپیشگانند.» 2 ـ نشان رابطه شکوفاى انسان با خدا و مردم قرآن هنگام وصف مردمى که خدا و روز رستاخیز را باور دارند، به ویژگى رابطه دوستانه آنان با خدا و رمز این رابطه که نماز و نیایش است و به رابطه شکوفاى آنان با مردم که پرداخت زکات و رعایت حقوق و کرامت آسیب‌پذیرترین قشر جامعه است توجه مى‌دهد و مى‌فرماید: «و مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند، که به کارهاى پسندیده فرمان مى‌دهند و از کارهاى ناپسند باز مى‌دارند و نماز به پا مى‌دارند و زکات مى‌پردازند و از خدا و فرستاده‌اش فرمان مى‌برند. آنانند که خدا به زودى مورد مهرشان قرار خواهد داد؛ چرا که خدا شکست‌ناپذیر و فرزانه است. خدا به مردان و زنان با ایمان بوستان‌هایى [از بهشت زیبا] را نوید داده است، که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نیز [سراهایى خوش در بهشت‌هاى جاودانه و خشنودى خدا [از هر نعمتى] بزرگ‌تر است. این است آن کامیابى بزرگ.» 3 ـ اساسى‌ترین وصف باورمندان رستاخیز قرآن هنگام وصف مردم نیک منش و شایسته کردار و رستگار این جهان و آن جهان، مراحل سه گانه‌اى را براى رشد و شکوفایى معنوى و پیشرفت اخلاقى و انسانى آنان ترسیم مى‌نماید که عبارتند از: پذیرش حقیقت، باور حقیقت و عمل به حقیقت. آن گاه نشان مى‌دهد که پرداخت کنندگان زکات یا کسانى که در رعایت حقوق اقتصادى دیگران دقیق‌اند مردمى هستند که به این مراحل سه گانه رشد و تکامل، یکى پس از دیگرى دست یافته، و مردمى نیک منش و شایسته کردارند، و به این سه وصف آراسته‌اند و به راستى رستگارند: «تلکَ آیاتُ الکتابِ الحکیم هدًى و رحمةً للمحْسنینَ الذینَ یقیمونَ الصّلاة و یؤتونَ الزّکاةَ و همْ بالاخرَةِ هم یوقنونَ اولئکَ على هدًى منْ ربّهمْ و اولئک هم المفْلحونَ» «این است آیات [روشنگر] کتاب حکمت‌آموز، که رهنمون و مهرى است براى نیکوکاران؛ [براى] کسانى که نماز [و راه و رسم عادلانه آن را] برپا مى‌دارند و زکات مى‌دهند، و آنانند که به زندگى بازپسین یقین مى‌آورند. آنانند که بر رهنمودى از پروردگار خود هستند، و آنان همان رستگارانند.» 4- از بنیادى‌ترین ویژگى مردم با ایمان خدا در کتاب بى همتاى خود، سوره‌اى به نام «مؤمنون» فرو فرستاده و در آغازین آیه‌هاى آن، پس از نوید نیک بختى و رستگارى به مردم با ایمان، شمارى از ویژگى‌هاى اساسى و برجسته آنان را نام مى‌برد که پرداخت زکات و رعایت حقوق اقتصادى مردم به ویژه حقوق محرومان جامعه، سومین وصف آنان است: «قدْ افلحَ المؤمنونَ الذینَ همْ فى صلاتهمْ خاشعونَ و الذینَ هم عن اللّغو معرضونَ و الذین هم للزّکاة فاعلونَ» «به راستى که ایمان آوردگان رستگار شدند، همانان که در نماز خود فروتنند، و آنان که از بیهوده [و بیهوده کارى] رویگردانند، و آنان که زکات مى‌پردازند.» 5 ـ از سفارش‌هاى اساسى خدا به پیامبران قرآن، هم سفارش‌هاى زندگى‌ساز خدا به مردم را بیان داشته و هم سفارش‌هاى جانبخش خدا به پیامبران را؛ که سفارش به اداى زکات و پرداخت حقوق اقتصادى مردم، از مهم‌ترین آن سفارش‌هاست: «...قالَ انّى عبْداللّه آتانىَ الکتابَ و جعلنى نبیّاً و جعلنى مبارکاً ایْن ما کنتُ و اوْصانى بالصّلوة و الزّکوة مادمتُ حیّاً» «من بنده خدایم. به من کتاب داده و پیامبرم ساخته است، و هر جا که باشم خجسته‌ام داشته، و تا زنده‌ام مرا به نماز و زکات سفارش فرموده است.» 6 ـ از ویژگى‌هاى نظام رعایتگر حقوق خدا و مردم قرآن در ترسیم ویژگى‌هاى نظام و مدیریت مؤمن و رعایتگر حقوق مردم، چهار ویژگى بسیار سازنده براى آن ترسیم مى‌کند که عبارتند از: برپا داشتن نماز، اداى زکات و تأمین حقوق مالى و اقتصادى قشر آسیب‌پذیر جامعه، دعوت به ارزش‌هاى معنوى و رعایت مقررات و هشدار از قانون گریزى و هنجارشکنى. این چهار ویژگى مهم، اساس اصلاح منش و اخلاق قضایى و دیگر ابعاد زندگى فردى و اجتماعى است؛ به گونه‌اى که اگر جامعه و مردمى این چهار اصل اساسى را به راستى داشته باشند همه عوامل رشد و رستگارى را خواهند داشت. قرآن در این مورد مى‌فرماید: «الذین اِنْ مکّناهم فى الارض اقاموا الصلوةَ و آتوا الزّکوة و اَمروا بالمعروفِ و نهوا عن المنکرِ و للّه عاقبة الامورِ» «همانان که اگر در زمین موقعیت و توانایى به آنان ارزانى داریم، نماز را برپا مى‌دارند و زکات و حقوق مالى خویش را مى‌پردازند و به کار نیک و پسندیده فرمان مى‌دهند و از کار زشت و ناپسند باز مى‌دارند، و فرجام همه کارها از آن خداست.» دستاوردهاى آیه فوق عبارتند از: 1 ـ نقش سازنده نماز و زکات در اصلاح امور معنوى؛ 2 ـ نقش سازنده نماز و زکات در اصلاح اندیشه‌ها و باورها و رشد فکر و فرهنگ مردم؛ 3 ـ نقش سازنده نماز و زکات در اصلاح منش و اخلاق فرد و جامعه و مدیریت آن؛ 4 ـ نقش سازنده نماز و زکات در اصلاح امور اقتصادى جامعه؛ 5 ـ نقش سازنده نماز و زکات در زدایش خودخواهى و احیاى حس نوع دوستى و مردم خواهى؛ 6 ـ رابطه تنگاتنگ نماز و زکات با دو اصل نظارت عمومى در زندگى جامعه و مدیریت به صورت حقوقى و متقابل. 7 ـ نقش پالاینده و بالنده پرداخت زکات قرآن بیانگر این نکته ظریف است که پرداخت خالصانه و سخاوتمندانه زکات و اداى شایسته و آگاهانه حقوق مالى و اقتصادى به محرومان، دنیاى وجود انسان را از بداندیشى و بد رفتارى مى‌پالاید، او را مصفا و خوش منش مى‌سازد، به او نوعى آرامش روان و خشنودى وجدان مى‌دهد و به سوى بالندگى انسانى‌اش اوج مى‌بخشد. قرآن در ترسیم این ارمغان وصف‌ناپذیر زکات، خطاب به پیامبر مى‌فرماید: «خذْ منْ اموالهم صدَقةً تطهّرهمْ بها وصلّ علیهمْ انّ صلوتک سکنٌ لهمْ و اللّه سمیعٌ علیمٌ المْ یعلموا انّ اللّه یقبلُ التّوبة عن عبادهِ و یأخذُ الصّدقاتِ و انّ اللّه هوَ التّوابُ الرّحیم» «[تو اى پیامبر!] از دارایى‌هاى آنان زکات و صدقه‌اى دریافت دار، که بدین وسیله آنان را پاکیزه و پالایش مى‌سازى. و [به هنگام دریافت آن] بر آنان دعا کن، که دعاى تو براى آنان [مایه] آرامشى است؛ و خدا شنوا و داناست. آیا ندانسته‌اند که تنها خداست که توبه را از بندگانش مى‌پذیرد و دهش‌ها و صدقه‌ها را مى‌ستاند، و این که خداست که همان توبه‌پذیر و مهربان است؟» 8 ـ سازندگى تربیتى پرداخت زکات نماز و زکات انسان را در برابر آسیب‌پذیرى اخلاقى و ناهنجارى‌هاى رفتارى و حق کشى و قانون گریزى بیمه مى‌کند و او را به انسانى مقاوم و شکست‌ناپذیر در برابر نفس سرکش و شیطان وسوسه‌گر تبدیل مى‌سازد. قرآن در این مورد مى‌فرماید: «به راستى که انسان سخت آزمند آفریده شده است؛هنگامى که بدى به او رسد، سخت بى تابى مى‌کند؛ و هنگامى که خیرى به او رسد سخت بازدارنده است؛ جز نمازگزاران [راستین]؛ همان کسانى که بر نماز خود پایدارى مى‌ورزند؛ و همانان که در ثروتشان بهره‌اى است معلوم؛ براى درخواست کننده و محروم.» 9 ـ هشدار از نپرداختن زکات قرآن از نپرداختن زکات و حقوق مالى و خوددارى از انفاق و بخشش واجب و مستحب هشدارها مى‌دهد و در توجه دادن به نقش و اهمیت آن، خوددارى از زکات را نوعى ناباورى به رستاخیز مى‌نگرد و مى‌فرماید: «[اى پیامبر!] بگو: جز این نیست که من بشرى بسان شمایم. به من وحى مى‌رسد که خداى شما خدایى است یکتا. پس راست [و بى انحراف] به سوى او روى آورید، و از او آمرزش بخواهید و واى بر شرک گرایان، همان کسانى که زکات نمى‌دهند، و خود به سراى بازپسین ناباورند.» «آیا دیدى آن کسى را که روز پاداش را دروغ مى‌انگارد؟ این همان کسى است که یتیم را با خشونت مى‌راند، و [مردم را] بر خوراندن بینوا بر نمى‌انگیزد.پس واى بر آن نماز گزاران، که از نمازشان غفلت مى‌ورزند. همانان که ریا مى‌کنند، و [مردم را] از آنچه مورد نیاز [آنان] است باز مى‌دارند و زکات نعمت‌هاى خدا را نمى‌دهند.» در این آیات، چند خصلت نکوهیده و زیانبار محاسبه ناپذیران نشان داده شده است: 1 ـ آنان یتیمان و ناتوانان را با تندى و خشونت مى‌رانند و حقوق آنان را پایمال مى‌سازند؛ 2 ـ در برابر خیل گرسنگان و بیکاران و محرومان جامعه، احساس مسئولیت نمى‌کنند؛ 3 ـ در عبادت و پرستش خدا و نماز و نیایش و ارزش‌هاى معنوى ریاکار و سوداگرند و از آن‌ها براى فریب مردم ابزار مى‌سازند، اما به فرهنگ سازنده و مقررات عادلانه آن‌ها وفادار نیستند؛ 4 ـ در برابر ستمى که بر مردم مى‌رود یا حقوقى که پایمال مى‌شود یا وظیفه و مسئولیتى که به آنان وانهاده شده است، خود را به غفلت مى‌زنند، تا به هدف‌هاى جاه طلبانه خود برسند؛ 5 ـ از کمک به مردم و پرداخت زکات و حقوق محرومان خوددارى مى‌ورزند. واژه «ماعون» از ریشه «معن» برگرفته شده و از دیدگاه واژه شناسان به مفهوم چیزى اندک از چیزهاى مورد نیاز مردم بسان نمک، کبریت، ظروف غذا و ابزار گره گشا در شرایط دشوار آمده است، که خوددارى از دادن آن، گاه مشکلات بزرگى در زندگى مردم پدید مى‌آورد. اما به باور گروهى از مفسران، منظور از آن در این آیه، عدم پرداخت زکات است که بسیارى از مشکلات اقتصادى و تنگناهاى مالى جامعه را دامن زده و از پى خود تباهى‌هاى بسیارى به بار مى‌آورد؛ همچنان که پرداخت درست آن مى‌تواند مشکلات اقتصادى و تنگناهاى مالى و اخلاقى و روانى جامعه را برطرف سازد و سامان دهد. جایگاه زکات و پرداخت حقوق اقتصادى در آینه روایات روایات فراوانى در مورد زکات وجود دارد که به دسته‌هایى چند تقسیم مى‌شوند: 1 ـ در دسته‌اى از روایات، از پرداخت زکات به عنوان یک وظیفه بایسته و لازم تعبیر شده است. پیامبر اسلام فرمود:«انّ اللّه تبارکَ و تعالى قدْ فرَضَ علیْکمُ الزّکاة... .»«بى گمان خدا پرداخت زکات و حقوق مالى را بر شما واجب گردانید... .» حضرت على علیه‌السلام فرمود:بى گمان برترین چیزى که انسان مى‌تواند به وسیله آن به خدا تقرب جوید، ایمان راستین به خدا و پیامبر و تلاش و مبارزه در راه خداست که تلاش در راه خدا باعث اوج کلمه اسلام است؛ و به وسیله یکتاگرایى است که خود نداى فطرت انسانى است؛و به وسیله بر پاداشتن نماز است که ستون دین و آیین است؛ و به وسیله پرداختن زکات و حقوق مالى است که فرمانى است مقرر و بایسته؛ و به وسیله روزه‌دارى ماه خدا است که نگاهدارنده از کیفر است؛ و به وسیله انجام شایسته حج و عمره است که نابود کننده محرومیت و نیاز است و شستشو دهنده گناهان؛ و به وسیله پیوند با نزدیکان و صله رحم است که مایه فزونى یافتن مال است و واپس اندازنده أجل؛ و به وسیله صدقه‌ها و دهش‌هاى نهانى است که گناه را مى‌زداید و اثرى بر جاى نمى‌نهد؛و به وسیله نیک منشى و شایسته کردارى است که نیکوکردار را از افتادن به ذلت و خوارى نگاه مى‌دارد. 2 ـ در دسته‌اى دیگر از روایات رسیده، زکات و پرداخت حقوق مالى بسان نماز، واجب مى‌گردد و باعث پالایش جان و آراستگى و شایستگى تقرب انسان به خدا عنوان مى‌شود. پیامبر اسلام پس از فرود آیه «خذْ منْ اموالهمْ صدقَةً...» به سخنگوى خویش فرمان داد تا در میان مردم ندا دهد: «اى مردم! بى گمان خدا پرداخت زکات و حقوق مالى را بر شما واجب گردانید، به همان سان که نماز را بر شما واجب فرمود... .» حضرت على علیه‌السلام در مورد نقش سازنده و آثار زکات مى‌فرماید: «بى گمان، پرداخت زکات و نماز، عامل نزدیک شدن مردم مسلمان به خداست. هر کسى زکات را با خشنودى خاطر بپردازد، کفاره گناهان او مى‌گردد و وى را از فرو افتادن در آتش دوزخ نگاه مى‌دارد. بنابراین نباید به آنچه از حقوق مالى پرداخته است با نظر حسرت بنگرد و براى پرداخت آن افسوس بخورد؛ چون آن کسى که زکات را از روى شوق و رغبت نپردازد و به بهتر از آنچه داده است امید نبندد، به روش پیامبر نادان است و پاداشش دستخوش زیان و عملکردش تباه و هماره از کارش پشیمان خواهد شد.» 3 ـ در برخى از روایات، افزون بر نقش پالاینده و سازنده زکات، از آن به پل نجات و رستگارى و باعث فروکش نمودن خشم خدا تعبیر شده است. پیامبر اسلام فرمود:«الزّکاة قنطَرَةُ الاسلام، فمن أدّاها جاز القنطرة، و من منعها احْتبَسَ دونها و هى تُطْفى‌ءُ غضَبَ الرّب.» «زکات، پل اسلام است. پس کسى که زکات و حقوق مالى را بپردازد از آن پل به آسانى مى‌گذرد و کسى که از پرداخت آن سرباز زند در آن زندانى مى‌گردد؛ و پرداخت زکات خشم خدا را فرو مى‌نشاند.» 4 ـ در برخى از روایات به راز و فلسفه وجوب زکات توجه داده شده و یادآور گردیده است که اگر صاحبان ثروت و قدرت و امکانات، زکات و حقوق مالى خود را بپردازند گرسنه و نیازمندى نخواهد ماند. حضرت على علیه‌السلام در این مورد مى‌فرماید:«انّ اللّه سبحانهُ فرضَ فى اموالِ الأغنیاءِ أقواتَ الفقراء فما جاع فقیرٌ الّا بما متّع به غنىٌّ و اللّه تعالى سائلُهمْ عنْ ذلکَ.» «بى گمان خدا رزق و روزى تهیدستان را در دارایى ثروتمندان مقرر فرمود. از این رو، هیچ نیازمندى گرسنه نماند جز به خاطر آنکه ثروتمندى از حقوق او بهره برد، و خداى والا از توانگران در مورد این حق کشى بازخواست خواهد نمود.» امام رضا علیه‌السلام در پاسخ پرسش یکى از یارانش درباره فلسفه لزوم پرداخت زکات چنین نوشت: «انّ علّة الزّکاة مِن أجْل قوت الفقراء و تحصینِ أموالِ الأغنیاء... .» «به یقین علت مقرر شدن زکات تأمین نیاز نیازمندان و تأمین امنیت دارایى صاحبان ثروت است.» 5 ـ در بسیارى از روایات، خوددارى آگاهانه از پرداخت زکات و پایمال ساختن حقوق محرومان جامعه و انکار آن، به ستم و گناهى بزرگ بسان دورى گزیدن از اسلام و بیگانگى از ایمان و همگرایى و همدلى با پیروان کتابهاى تحریف شده و گاه به کفر و شرک و چیزى همانند آن تعبیر شده است؛ چون شرک و کفر، خوددارى از پرداخت زکات، ستم و تجاوز به حقوق مقرر بندگان محروم اوست. امام صادق علیه‌السلام در این مورد فرمود: «مَنْ منع قیراطاً من الزّکاة انْ‌شاءَ یهودیّاً أوْ نصرانیّا.» «کسى که از پرداخت قیراطى از زکات و حقوق مالى خویش خوددارى ورزد یا باید یهودى بمیرد یا مسیحى.» نیز فرمود: «انّ اللّه فرض للفقراء فى أموالِ الاغنیاءِ فریْضَةً لایُحْمدونَ الّا بأدائها و هى الزّکاة؛ بها حقنوا دمائُهم و بها سُمّوا مسلمین.» «خداى دادگر براى تهیدستان و محرومان جامعه، در دارایى ثروتمندان حقوق بایسته‌اى قرار داده است که آنان جز با پرداخت و اداى آن، درخور ستایش نیستند، و آن حقوق بایسته زکات است. به وسیله پرداخت آن است که خون و جان اینان حفظ مى‌گردد و مسلمان خوانده مى‌شوند.» حضرت محمد صلى‌الله‌علیه‌و‌آله به على علیه‌السلام فرمود: «على جان! ده گروه از این جامعه به خدا کفر ورزیده‌اند... آن گاه یک گروه از آنان را کسانى بر شمرد که زکات و حقوق مالى خود را از روى آگاهى و عمد نمى‌پردازند. سپس فرمود: على جان! هر کسى از پرداخت قیراطى از زکات و حقوق مالى خویش خوددارى ورزد، نه با ایمان است و نه مسلمان و نه در بارگاه خدا آبرو و ارزشى خواهد داشت. على جان! کسى که زکات و حقوق مالى خود را نمى‌پردازد، هنگام مرگ براى جبران گناه سهمگین خود تقاضاى بازگشت به این جهان مى‌کند، اما تقاضایش پذیرفته نمى‌شود، و این سخن خداست که در اشاره به آن مى‌فرماید: «حتّى اذا جاءَ أحدهمُ الموتُ قالَ ربّ ارْجعونِ لعلّی اعملُ صالحاً فیما ترکْتُ کلاَّ انّما کلمةٌ هو قائلها و مِن ورائهمْ برزَخٌ الى یومِ یبعثُون.» این حق ناپذیران بر حق ستیزى خود پاى مى‌فشارند تا آن گاه که مرگ یکى از آنان فرا رسد مى‌گوید: پروردگارا! مرا بازگردانید، شاید من در آنچه وانهاده‌ام، کارى شایسته انجام دهم؛ اما نه، این گونه نیست و بازگشت داده نخواهد شد؛ این سخنى است که او گوینده آن است و در پیش روى آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته مى‌شوند.» جایگاه اقتصادى زکات و نقش سازنده آن در جامعه جایگاه منابع مالى براى رشد و پیشرفت اقتصادى، اجتماعى و سیاسى، جایگاهى است بسیار مهم و سرنوشت ساز؛ درست همان گونه که براى شکوفایى علمى، فرهنگى، و توسعه و آبادانى جایگاهى است بنیادى و اساسى. در این میان، نقش زکات و دهش‌هاى گوناگون که نوعى مالیات و یکى از منابع مهم درآمد مالى در جامعه اسلامى است جایگاهى است بسیار حساس و تعیین کننده. این نقش حساس و جایگاه سرنوشت ساز براى زکات و دهش‌هاى گوناگون واجب و مستحب به دلایل ذیل است: 1 ـ راه برتر زندگى و یک برنامه سعادت ساز اسلام از آغاز درخشش و طلوع خود، به صورت یک اندیشه اخلاقى یا بینش فلسفى یا باور مذهبى پدیدار نشد، بلکه به عنوان یک راه برتر زندگى و برنامه سعادت ساز و آیین جامع و کامل ـ که پاسخگوى انگیزه‌ها و نیازهاى گوناگون مادى و معنوى انسان باشد ـ گام به عرصه ظهور نهاد و از همان آغازین روزهاى دعوت، انسان بحران زده و به جان آمده و سرگشته را به زندگى برتر و حیات شایسته‌تر و شرایط و فضا و جهانى روشن و عادلانه و انسانى فراخواند: «یا ایّها الذین امنُوا استَجیبوا للّهِ و للرّسولِ اذا دعاکم لما یحْییکمْ...» «اى کسانى که ایمان آورده‌اید! هنگامى که خدا و پیامبر شما را به چیزى فراخواندند که به شما زندگى [زیبا و سعادت ساز] مى‌بخشد، [فراخوان آنان را[ بپذیرید... .» ساختن چنین زندگى برتر، همان سان که در گرو اندیشه مترقى و فرهنگ و منش زیبا و سازنده و منابع غنى علمى و معنوى و هنرى است، در گرو منابع مالى سرشار و درآمد بسیار نیز هست و اینجاست که جایگاه منابع مالى و از آن میان نقش زکات و صدقات و انفاق و دهش‌هاى گوناگون که یکى از منابع مهم درآمد مالى است روشن مى‌گردد. 2 ـ مدیریت و مهندسى اجتماعى مترقى افزون بر این، اسلام از همان آغازین سال‌هاى طلوع خود به تدریج با تأسیس نوعى مدیریت مترقى و مردمى همراه شد و بنیاد این نظام اجتماعى و روش جهاندارى نیز منابع اقتصادى و درآمد سرشار مالى را مى‌طلبید که یکى از اقلام آن، زکات و صدقات و انفاق و بخشش‌هاى گوناگون واجب و مستحب بود. 3 ـ توجه ویژه به محرومیت‌زدایى و مبارزه با فقر مادى و معنوى آیات قرآن و سخنان حکیمانه پیامبر و امامان راستین، نشانگر توجه ویژه اسلام به محرومیت‌زدایى و مبارزه با فقر مادى و معنوى و تلاش و تدبیر براى زدودن فاصله‌هاى هولناک طبقاتى و نژادى است و هرگز نمى‌پذیرد که در سویى قله‌هاى سر به آسمان ساییده ثروت و قدرت و امکانات در دست گروهى اندک دست به دست گردد و در سویى دیگر، فقر و محرومیت و نداشتن فرصت و عقب ماندگى و بدبختى... . چنین جامعه‌اى را هرگز نمى‌توان جامعه انسانى نامید، تا چه رسد جامعه اسلامى. قرآن در توجه ویژه‌اش به محرومیت‌زدایى و مبارزه با فقر مادى و معنوى و تلاش براى زدودن فاصله‌هاى طبقاتى و ایجاد توازن و تعادل مى‌فرماید: «آنچه را خدا [به عنوان غنیمت] از مردم این آبادیها به فرستاده‌اش بازگردانید، از آن خدا و از آن پیامبر و از آن نزدیکان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است، تا میان ثروتمندان شما [انحصار نیابد و] دست به دست نگردد؛ و آنچه پیامبر به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت باز ایستید و پرواى خدا دارید که خدا سخت کیفر است. [و نیز این غنیمت‌ها] از آن نیازمندان هجرت کننده‌اى است که از خانه‌ها و دارایى‌هایشان رانده شده‌اند و فزون بخشى و خشنودى خدا را مى‌جویند و خدا و فرستاده‌اش را یارى مى‌کنند. [آرى] اینان همان راستگویانند. [و نیز از آن کسانى است] که پیش از آنان در [مدینه] خانه [هجرت] جاى داشته و ایمان آورده‌اند. هر [پناهجویى را] که به سویشان هجرت نموده است دوست مى‌دارند و از آنچه [از غنیمت‌ها] به آنان داده شده، در سینه‌هاى خود نیازى نمى‌یابند و آنان را [در اندک امکانات خود] بر خویشتن برترى مى‌دهند، هر چند خود نیازى [سخت به آن [داشته باشند؛ و هر کس از آز خود نگاه داشته شود، چنین کسانى همان رستگارانند.» 4 ـ تأمین اقتصادى گروه‌هاى ناتوان از سوى جامعه و مدیریت آن اسلام با تدابیرى ظریف و تلاشى گسترده مى‌کوشد تا در جامعه یک تهیدست و نیازمند نماند و رفاه و آسایش براى همگان ایجاد شود. خداوند بهتر مى‌داند که در هر جامعه‌اى انبوهى بیمار، معلول، بى سرپرست، بدون خانه و خانواده، از کار افتاده آبرومند، سالمند، در راه مانده، حادثه دیده و کسانى که به هر دلیل قدرت تولید ثروت ندارند وجود خواهند داشت، که باید از سوى جامعه و نظام و مدیریت آن مورد حمایت همه جانبه قرار گیرند و با رعایت کرامت و شئون انسانى‌شان اداره شوند تا توازن و تعادل اجتماعى بر هم نخورد. این کار در گرو وجود منابع مالى و امکانات رفاهى زندگى است. حضرت على علیه‌السلام در برنامه سیاسى و ادارى خویش در این مورد مى‌نویسد: «سپس خداى را، خداى را، در مورد قشرهاى فرودین جامعه و مردم؛ از آنان که راه چاره ندانند و تدبیر امور ندارند، و از کار افتادگان و نیازمندان و دچار شدگان به زیان و سختى و بیماران زمین‌گیر و دردمند؛ همانا در این گروه‌ها کسانى هستند که روى بیان نیاز دارند و کسانى که سخت در تنگنا هستند و نیازمند، اما به رو نمى‌آورند! پس براى خدا آن حقوقى را که در مورد آنان از تو خواسته است پاس دار؛ و بخشى از بیت‌المال را که در خزانه قلمرو مدیریت توست و نیز سهمى از دانه‌هاى زمین‌هاى اسلامى را در هر شهرى براى اداره زندگى آنان قرار ده؛ چرا که براى دورترین آنان همان بهره‌اى است که براى نزدیک‌ترین آنان است و به هر حال رعایت حقوق و شئون و کرامت آنان را از تو خواسته‌اند. پس مبادا فرو رفتن در ناز و نعمت، تو را سرگرم سازد و تو را از اداره آنان باز دارد که تباه ساختن کار و حقى کوچک از آنان به بهانه انجام کارى بزرگ و مهم برایت عذرى نخواهد آورد.» 5 ـ حفظ موجودیت نظام و اداره شایسته جامعه نظام و مدیریت جامعه براى برپایى و حفظ موجودیت و تضمین کارآیى خود و دفع یورش‌ها و شرارت‌ها و کنار زدن موانع توسعه دادگرى و اصلاح امور نیاز به سرباز و مرزبان و ارتش و پلیس و نگهبان داخلى و کارگزار خارجى دارد؛ همچنان که براى ساماندهى کارها در ابعاد گوناگون نیاز به مؤسسات و مراکز ارتباطى و تبلیغى و کارگزاران و کارمندان بسیارى دارد که برپا داشتن و کارآمد ساختن آنها بدون پشتوانه مالى و درآمد سرشار و نظام یافته امکان‌پذیر نیست. با عنایت به این اصول پنجگانه است که جایگاه منابع مالى براى رشد و شکوفایى همه جانبه جامعه و آسایش و رفاه آن، جایگاهى سرنوشت ساز و بسیار مهم خواهد بود و در این میان نقش زکات و صدقات و انفاق و بخشش‌هاى گوناگون مالى نقشى بسیار حساس و تعیین کننده است. به همین دلایل اسلام براى تأمین منابع مالى، پرداخت زکات و انواع انفاق و صدقات را که در حقیقت زنجیره‌اى از مالیات بر درآمد و تولید است وضع کرده و در ده‌ها آیه و حدیث به نقش حساس و جایگاه حیاتى آن در برپایى جامعه‌اى متعادل و شرایطى متوازن و فضایى سالم توجه داده و پرداخت زکات را در ردیف مهم‌ترین عبادتها دانسته و در بسیارى از آیات و روایات، سرباز زدن عمدى از پرداخت آن را باعث دورى از اسلام و ایمان عنوان مى‌کند. 6 ـ تقویت روحیه همبستگى و تعاون دانش جامعه‌شناسى نشانگر این حقیقت است که جامعه‌اى مى‌تواند با همگرایى و تعاون و مهر و مدارا راه دشوار و پر فراز و نشیب پیشرفت و بالندگى را گام سپارد و در مسابقه شتابان زندگى به پیروزى و سرفرازى نایل آید که روح همدلى و همبستگى و همکارى در کران تا کران آن، بسان روح در تک تک سلول‌هاى جسم حضور داشته باشد، و این هم در گرو تعاون اجتماعى و اقتصادى است. پرداخت همراه با اخلاص و احساس مسئولیت زکات و حقوق مالى، افزون بر پاکسازى دل و اندیشه و منش و رفتار فرد و اثرگزارى در سامان‌دهى فرهنگى و اخلاقى خانه و خانواده، در نهایت به پالایش و اصلاح جامعه از تباهى‌ها و عوامل انحطاط مى‌انجامد و در بهسازى آن نقشى انکارناپذیر مى‌نهد. به بیان دیگر، مى‌توان گفت که رعایت کرامت و تأمین حقوق و امنیت اقتصادى گروه‌هاى آسیب‌پذیر جامعه که پرداخت زکات و حقوق مالى یکى از آن تدابیر و راهکارهاست، هم زداینده بسیارى از انگیزه‌ها و وسوسه‌هاى هنجارشکنى و تباهى و جرم و جنایت است و هم پرورنده بذرهاى فضیلت و کمال و هم باعث دمیده شدن روح همدلى و همبستگى و همکارى اجتماعى است. در این جهت، خدا به پیامبرش فرمان مى‌دهد: «خذ من اموالِهم صدقةً تطَهّرهم و تزَکّیهِم بها» «[تو اى پیامبر!] از دارایى‌هاى آنان صدقه بگیر که بدین وسیله آنان را پاکیزه و پالایش مى‌سازى.»
خبرگزاری فارس

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

نگرشى بر احکام‌خمس از نگاه تسنّن و تشیّع‌

خمس در اسلام، جایگاه بلندى دارد و از فرایض مالى مسلمانان محسوب مى‌گردد. فقهاى اهل سنّت، خمس را فقط در غنایم جنگى و گنج و معادن، واجب مى‌دانند، لیکن از نظر فقهاى شیعه، خمس بر هفت چیز واجب است...
Powered by TayaCMS