24 آبان 1393, 14:5
كلمات كليدي : تاريخ، محمددرگاهي، رضاخان، شهرباني
نویسنده : سعيده سلطاني مقدم
اولین رییس شهربانی رضاشاه، "محمد درگاهی" در سال 1269ش متولد شد. او پس از انجام تحصیلات متعارف زمان به مدرسه صاحب منصبی ژاندارمری وارد شد و دوره مدرسه را پایان برد و به درجه افسری رسید. چندی در واحدهای مختلف خدمت کرد، سرانجام به ریاست ژاندارمری قم منصوب شد. در کودتای 1299 وی در همین قسمت بود که علاوه بر آن حاکم نظامی قم نیز شد و با شدت عمل نسبت به اجرای دستورات دولت کوشید. در اواخر 1300 که رضاشاه از ادغام قزاقخانه و ژاندارمری، ارتش جدیدی بنیاد نهاد و برای اینکه افسران ژاندارمری را نسبت به خود جلب کند و از طرفدران او شوند به هر یک دو یا سه درجه ترفیع مقام داد، درگاهی از درجه سرگردی به سرهنگی منصوب شد. وی در این سمت فوقالعاده خود را به سردار سپه وزیر جنگ نزدیک کرد، به طوریکه جز محارم وی قرار گرفت.[1] در سال 1302 سردار سپه پس از احراز مقام رییسالوزرایی به خدمت "ژنرال وستداهل" سوئیسی رییس نظمیه و سایر همکاران او خاتمه داد. موقتا "امیر اقتدار انصاری" حاکم نظامی تهران را سرپرست شهربانی کرد و عملا شهربانی زیر نظر وزارت جنگ قرار گرفت. چند روزی امیر اقتدار در راس شهربانی بود تا اینکه "سرهنگ محمد درگاهی" از طرف سردار سپه ابتدا به ریاست شهربانی تهران و سپس به ریاست کل شهربانی کشور گماشته شد. درگاهی با این سمت با اعتباراتی که در اختیار داشت نسبت به توسعه کادر اقدام نمود. مدرسه افسری و درجهداری تشکیل داد و مقداری اسلحه و مهمات تدارک دید از همه مهمتر واحدی به نام "امور سیاسی" پیریزی نمود که آن واحد همواره حرکات و رفتار هیئت حاکمه و مقامات را زیر نظر داشت.[2]
شرارت درگاهی از همان ابتدای کودکی باعث درگیری و دردسر میشد. او در کودکی به دلیل نزاع و درگیری و استفاده از چاقو به "ممد چاقو" معروف شده بود. مستوفی در تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجار درباره درگاهی مینویسد: ریاست نظمیه بعد از "وستداهل" (افسر سوئدی) نصیب "سرآمار سرهنگ محمدخان" آن روز و "تیمسار سرلشگر محمددرگاهی" شده بود. این آقای سرلشگر همان است که در کودکی هنگامی که در مدرسه علمیه درس میخواند، در سر هر کار پوچی برای رفقای خویش چاقو میکشید و به همین جهت از مدرسه به "محمدچاقو" معروف شده بود و بعدها هم ماجراجویی او با "سرلشگر ضرغامی" موجب خانهنشینی او گشته است و در زمان ریاست نظمیه خود دست گل زیاد به آب داده است و جای کلاه، از این قبیل سرها برای صاحب کار خیلی برده است. انتصاب این شخص ماجراجوی بیپروا که در کارهای او ابدا وجدان و انصاف راهی نداشته است به عقیده من یکی از گناهان نبخشیدنی سردار سپه است.[3]
درگاهی در راس شهربانی قدرت عجیبی پیدا کرده بود و در خوشرقصی و اجرای اوامر ارباب خود بیداد مینمود. او خدمت شایان توجهی به سردار سپه کرد و باعث به قدرت رسیدن این افسر قزاق شد. درگاهی در تظاهرات مخالفین جمهوری به شدت به سرکوبی مخالفین پرداخت و مخالفین سیاسی سردار سپه را یکی پس از دیگری بازداشت و یا از میان برداشت. یکی از مخالفین سرسخت رضاشاه مرحوم مدرس بود. درگاهی عرصه را آن چنان بر مخالفین تنگ کرده بود که مرحوم مدرس گفته بود: "هر چه ما میبافیم، این جوانمرگ شده پنبه میکند!"وقتی دوره ششم مجلس پایان یافت و سید حسن مدرس به وکالت انتخاب نشد. خانه او تحت کنترل ماموران شهربانی و شخص درگاهی قرار گرفت و همه روزه گزارشهایی از ملاقاتهای مدرس با اشخاص یا مذاکراتی که انجام داده بود، برخلاف واقع به شاه میداد و ذهن او را نسبت به مدرس مشوب مینمود، تا بالاخره دستور دستگیری و تبعید او را دریافت کرد. شبانه با چند مامور به خانه مدرس ریختند و او را مورد اهانت قرار دادند، وی نیز اهانت رییس شهربانی را تحمل نکرد و به صورت او سیلی نواخت.[4] درگاهی در همان سال مامور دستگیری یکی از رجال قدرتمند شد آن شخص "نصرالدوله فیروز میرزا" وزیر مالیه بود. او همان شخصی بود که قرار بود، انگلیسیها به جای رضاخان او را به سلطنت برسانند. در مراسم روضهخوانی "تکیهدولت" وقتی مراسم پایان یافت. درگاهی نزد نصرتالدوله رفت و بازوی او را محکم چسبیده و با کمک سایر ماموران او را بازداشت کرد. درگاهی همچنین در اواخر 1303 دستور ترور "میرزادهعشقی" شاعر میهنپرست و مدیر روزنامه "قرنبیستم" را که از مخالفین رضاشاه بود را صادر کرد.[5]
با تلاشهای بیوقفه درگاهی با همدستی "حاج رحیم" تاجر قزوینی عدهای را در مدرسه نظام جمع کرد و کمیسیونی به نام "کمیسیون مختلط نهضت ملی آذربایجان" تشکیل دادند که خواست این جمعیت پادشاهی سردار سپه بود. سرانجام این اعمال فشارها توسط درگاهی و امرای ارتش نتیجه داد و در آبان 1304 مجلس رای به انقراض سلسله قاجار داد.[6] درگاهی در تغییر سلطنت و وفاداری به رضاشاه در صف اول موافقین بود و صادقانه جانفشانی میکرد. او یکی از چند نفری بود که کاخهای سلطنتی را گرفته و "محمدحسن میرزا قاجار" را با خواری از ایران بیرون راند. درگاهی در اثر حسن خدمت در 1307 درجه سرتیپی گرفت و صاحب قدرت زیادی شد. همه روزه شاه جدید را ملاقات میکرد و او را در جریان تمام امور کشور اعم از دولت، مجلس و مردم قرار میداد. تدریجا نفوذ او در رضاشاه به حد بسیار بالایی رسید و با قدرت "تیمور تاش" وزیر دربار که عملا تمام امور کشور زیر سلطه او بود، برابری مینمود، تدریجا به حریم او نیز دخالت میکرد و در نتیجه اختلافات آنها از صورت نهان به آشکار کشید و هر کدام سعی مینمودند، دیگری را عقب بزنند. درگاهی نه تنها به تیمورتاش وزیر دربار مبارزه میکرد، بلکه با سایر رجال قدرتمند و نزدیک دربار هم سرشاخ میشد، گاهی "نصرتالدوله فیروز"، زمانی "سردار اسعد بختیاری" و حتی "علیاکبر داور" هم از توطئه و تحریکات وی مصون نبودند.[7]
نظامنامه کل تشکیلات نظمیه مملکتی در دوره درگاهی به تصویب رسید و سازماندهی شهربانی در سراسر ایران توسط او انجام گرفت. برابر ماده اول آییننامه نظامنامه کل تشکیلات نظمیه مملکتی، رییس شهربانی تهران، رییس کل تشکیلات نظمیه مملکتی نیز بود و به موجب پیشنهاد وزارت کشور و فرمان شاه به این سمت نیز گمارده میشد. نظمیه کل مملکتی در روزگار درگاهی گذشته از ادارات نظمیه تهران در مراکز استانها و شهرستانها نیز دارای 66 شعبه نظمیه بود. اداره گذرنامه در زمان او از وزارت خارجه به نظمیه منتقل شد و در زمان او جایگاه اعدام محکومین از سبزه میدان به میدان توپخانه منتقل شد. در 6 خرداد 1306 بنا بر پیشنهاد وزارت داخله و تصویب هیئت وزرا درگاهی ده نفر را برای فراگیری پلیس فنی به خارج فرستاد و تشکیل موزه جنایی که آلات و ادوات کشف را نگهداری میکردند، نیز از ابتکارات اوست. تاسیس "مجله نظمیه" نیز از اقدامات وی میباشد. این مجله، اداری، عملی، فنی، ادبی و اخلاقی بود و ماهی یک بار منتشر میشد. آخرین خدمت او به تشکیلات نظمیه احداث زندان قصر بود که منجر به عزل و بازداشت وی گردید.[8]
درگاهی در دوران ریاست شهربانی، زندان تقریبا مدرنی به نام "زندان قصر" در شمال شرقی تهران در کاخ ییلاقی آقامحمدخان قاجار که معروف به قصر قجر بود، بنیاد نهاد. در سال 1308 ساختمانهای زندان پایان یافت. شاه و نخستوزیر و سایر امنای دولت را برای بازدید دعوت کرد. درگاهی در این مراسم با چند تن نیز مزاح میکرد و میگفت جای خوب و مناسبی را تهیه دیدم و یا اینجا خوابگاه ابدی شماست. "تیمور تاش" و "داور" از این شوخی و یا به زعم آنها تهدید، به شاه شکایت کردند و پس از چند روز درگاهی از شغل خود معزول شد. البته علت مغضوب شدن درگاهی را سه عامل دانستهاند: اول اینکه پس از بازدید رضاشاه از زندان قصر تیمورتاش وزیر دربار و دشمن سرسخت درگاهی توجه شاه را به این نکته جلب کرد که در هیچ کجای دنیا شاه زندان را افتتاح نمیکند و این علامت خوبی برای پادشاه نیست. دوم این که فرار دوست "محمدخانبلوچ" یکی از خوانین و متنفذین باعث عزل و توقیف درگاهی شده است. دوست محمدخان که در بهمن 1307 دستگیر و به تهران فرستاده شد. در 17 فروردین 1308 حضور شاه رفت و مورد عفو قرار گرفت. به شرط آنکه در تهران تحت نظر اداره نظمیه باشد؛ اما وی "محمدولیخان وکیلباشی" را که مامور مراقبت او بود، کشته و فرار کرد. این واقعه البته در عزل درگاهی بیتاثیر نبوده است و اما نظریه سوم، نظریه "سلیمان بهبودی" رییس دفتر شاهنشاهی است. او در خاطراتش راجع به این واقعه مینویسد: مدتی بود، دستور فرموده بودند، در زمینهای جنوب قصر قجر برای زندانیان محلی مناسب بسازند. چون زندان قبلی از نظر بهداشت وضع بدی داشت، پس از مدتی که از هر جهت آماده شد، روزی معین کردند. در موقع بازدید، اعلیحضرت همایونی ایراداتی از طرز ساخت و تهیه لوازمات گرفته بودند که سرتیپ درگاهی در چنین موقعیتی انتظار نداشتند که مورد بازخواست، واقع شود. این موضوع را اعلیحضرت همایونی استنباط کردند و روز بعد به بنده گفتند، تحقیق کن درگاهی در نظمیه آمده یا نه؟ معلوم شد، آن روز ایشان نه در منزل بود و نه در اداره نظمیه، گویا چون موضوع بازخواست ناراضی بوده، تمارض کرده است. به هر حال "سرلشگر کوپال" مامور تحویل شهربانی شد و خود درگاهی نزدیک بود، اولین زندانی زندان خویش باشد و مدتها در منزل بیکار ماند تا آنکه اداره آمار و ثبت احوال را تحویل گرفت.[9]
درگاهی با پروندهسازی و جعل اخبار رقبای سیاسی رضاخان را نیز از سر راه برمیداشت. یکی از معروفترین پروندههایی که توسط او ساخته شد، جعل داستانی مبنی بر توطئهچینی "قوامالسلطنه" برای از میان برداشتن سردار سپه بود. سرهنگ درگاهی در ظاهر گزارشی به وزیر جنگ داده بود که قوام در زمان تصدی مقام نخست وزیری قصد گرفتاری و یا عزل آقای سردار سپه را داشته است. به این جهت قبلا آقای "مظفر اعلم" و چند تن ارمنی و مسلمان را شهربانی توقیف کرد و بازجوییهایی توسط "سهیلی" نامی به عمل آمد و بلافاصله قوامالسلطنه دستگیر و حبس شد؛ ولی بر همه مکشوف بود که علت حقیقی این امر غیر از این است و دشمنان قوام خودسرانه و یا به اشاره مردی که میخواست راه پیشرفت خود را در سیاست هموار کند، این پرونده را به دست پروندهسازان آن دوره شهربانی، درگاهی، سهیلی و مشکاه ساخت.[10]
درگاهی بعد از اینکه مورد عفو رضاخان قرار گرفت به ریاست ادره ثبت احوال گمارده شد. این اداره که ظاهرا جز وزارت کشور بود؛ ولی عملا تحت نظارت شاه قرار داشت و روسای آن از بین افسران مورد اعتماد انتخاب میشدند. درگاهی چندی در آن سمت به سر برد، بعد به ریاست اداره نظام وظیفه منصوب شد و چند سالی هم در آن سمت قرار داشت؛ ولی در اثر نزاع و برخورد شدید با "سرلشگر ضرغامی" رییس ستاد ارتش از کار برکنار شد. بعد از شهریور 1320 با املاکی که قبلا برای خویش در ورامین تدارک دیده بود، به کشاورزی اشتغال ورزید. وی در دوره هفدهم مجلس به اعتبار کشاورزان خودش کاندیدای نمایندگی مجلس شد؛ ولی توفیقی نیافت و در سال 1333 درگذشت.[11]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان