كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، مهديقلي خان، مخبر السلطنه، والي، قاجار، پهلوي، نخست وزير
نویسنده : معصومه جمشيدي
حاج مهدیقلی خان هدایت «مخبرالسلطنه» سومین پسر علیقلی خان مخبرالدوله و نوه رضاقلی خان هدایت، در هفتم شعبان 1280ه.ق. در تهران متولد شد. در سن 14 سالگی و پس از فرا گرفتن مقدمات، همراه برادر بزرگش مرتضی قلیخان صنیعالدوله به اروپا رفت و در سوئیس به تحصیل پرداخت[1] و در 1297ه.ق. به ایران مراجعت کرد و به تکمیل زبان فارسی و عربی پرداخت و در موسیقی سعی بلیغ کرد. در سال 1303ه.ق. به سمت معلم زبان آلمانی در دارالفنون مشغول کار شد.[2]
وی اهل قلم و سیاست بود. زمان شش پادشاه[3] را درک کرده و زبده خاطرات خود را تحت عنوان «خاطرات و خطرات» در زمان حیات خود انتشار داد و تألیفات دیگری نیز از خود باقی گذارده است.
هدایت قریب سی سال در صحنه سیاسی ایران، در غالب کابینهها عضویت داشت. سه بار والی آذربایجان و یک بار والی فارس شد. از همه مهمتر، متجاوز از شش سال در اوایل سلطنت رضاشاه، رئیس الوزرای ایران بود و در تمام بازیهای سیاسی آن زمان، نقش اول را بر عهده داشت. تمدید قرارداد 1933م نفت، در دوران نخست وزیری او انجام گرفت.[4] وی یکی از هفت تن از وزرای دوران قاجاریه بود که در سلطنت پهلوی به نخست وزیری رسیدند.
ورود به مناصب اجرایی در دوران قاجار
وی پس از مراجعت از آلمان در تلگرافخانه استخدام شد. او در سال 1311ه.ق. همراه برادر دیگرش محمدقلی خان مخبرالممالک به سمت پیشخدمتی مخصوص منصوب شد. چهار سال بعد وقتی مخبرالدوله(پدر) درگذشت، پسران او به حضور شاه[5] رفتند و هر یک لقبی یافتند. وی به مخبرالسلطنه شهرت یافت و پس از آن رئیس پستخانه و تلگرافخانه آذربایجان گشت. بعد از عزل امینالسلطان اتابک از صدارت، همراه وی در 1319ه.ق. سفری به اروپا، آمریکا، چین، ژاپن و هند رفت؛ ولی به تنهایی به تهران بازگشت. مدتی سرگرم تألیفات کتاب بود. در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه رئیس مدرسه نظامی تهران شد.[6] در 1285ه.ش (1324ه.ق) مشیرالدوله صدراعظم به دستور مظفرالدین شاه، یک هیئت پنج نفری را که دو پسر خود او میرزا حسنخان و میرزا حسینخان و آقایان صنیعالدوله و محتشمالسلطنه و نیز شخص مخبرالسلطنه عضو آن بودند، برای تدوین نظامنامه انتخابات اولین دوره مجلس تعیین کرد.[7]
مشروطیت
از سال 1324ه.ق. و همزمان با انقلاب مشروطیت در ایران، دوران فعالیت و شهرت مخبرالسلطنه آغاز شد. وی هم مورد اعتماد مجلس بود و هم مورد اعتماد دربار و در واقع واسطه میان شاه و آزادیخواهان به حساب میآمد.
پس از مرگ مظفرالدین شاه در 1324ه.ق، هدایت همچنان در سیاست بود و در زمان محمدعلی شاه نیز از سیاست جدا نشد. با تشکیل کابینه دوم کوتاه مدت سلطان علیخان وزیر افخم در 1325ه.ق، هدایت وزیر معارف شد. این کابینه از ششم صفر تا شانزدهم ربیعالاول زمام امور را در دست داشت و اولین کابینه بود که عنوان صدارت را از بین برد. در کابینه بعدی که اتابک در بیست ربیعالاول همان سال تشکیل داد مخبرالسلطنه وزیر علوم بود.[8] این کابینه تا رجب همان سال دوام داشت. در کابینه بعد که ریاست آن را ناصرالملک به عهده داشت و از 18 رمضان(4 آبان) تا 14 ذیالقعده 1325ه.ق. به مدت پنجاه و شش روز دوام داشت، هدایت به عنوان وزیر معارف بر مسند کار بود.[9] از این زمان تا 4 ربیعالثانی 1326ه.ق. که کابینه نظامالسلطنه تشکیل شد، دوران فترتی بود که طبق گفته خود هدایت در کتاب خاطرات و خطرات، در دوران فترت مشیرالسلطنه رئیس الوزراء میشد. در کابینه هفتم که نظامالسلطنه رئیس الوزراء بود و در 4 ربیع الثانی 1326ه.ق. تشکیل شد، وزیر عدلیه بود.[10]
در ربیع الاول 1326 فرمانفرما از ایالت آذربایجان استعفا کرد و مخبرالسلطنه از طرف شاه به فرمانفرمایی مملکت آذربایجان منصوب شد. طبق گفته خود هدایت، فرمان مأموریتش به دستخط خود محمدعلی شاه بود.[11] در همین ایام بود که بین مجلس و شاه و نیز در مجلس بین وکلا اختلافاتی بروز کرد. سرانجام در 9 جمادیالثانی 1326ه.ق. به دستور محمدعلی شاه مجلس به توپ بسته شد.[12] در این زمان هدایت در آذربایجان بود و چون خود از آزادیخواهان بود، نمیتوانست جلوی اعتراض مردم تبریز را بگیرد. مردم تبریز در تلگرافخانه جمع شدند و تلگرافهایی سخت حتی در مورد عزل شاه به تهران فرستادند. در این زمان مشیرالسلطنه به هدایت تلگرافی میزند. مبنی بر اینکه شما نوکر دولت هستید و باید امنیت را برقرار کنید. هدایت که نمیتوانست چنین کاری کند و به قول خودش دو رنگ شود، استعفا داد و به طرف فرنگ به راه افتاد و به اتریش رفت. از آنجا برای شاه و برای مشیرالسلطنه نامه نوشت و در واقع مشروطه را تأیید کرد.[13] در مدت حضور وی در اروپا، مکاتبات بسیاری به وی شد از وزارت داخله نیز با امضای سردار اسعد تلگرافی به او رسید، مبنی بر اینکه به تبریز باز گردد. در 25 تیر 1288ه.ش. محمدعلی شاه به سفارت روس پناهنده شد و پرچم دو دولت روس و انگلیس در بالای محل اقامت وی به اهتزاز درآمد. همین روز عدهای از نمایندگان به همراه جمعی از علماء، مجلس عالی فوقالعاده تشکیل دادند. مجلس بعد از خلع محمدعلی شاه هیئت دولت جدیدی تعیین کرد که در آن حاج مهدیقلی خان مخبرالسلطنه برای والیگری آذربایجان از اروپا فراخوانده شد.[14]
سرانجام وی در سوم شعبان 1327ه.ق. به تبریز برگشت.[15] به این ترتیب مخبرالسلطنه برای دومین بار مأمور انتظام امور آذربایجان شد. در شش صفر 1329ه.ق. صنیعالدوله (برادر مخبرالسلطنه که رئیس مجلس هم بود) کشته شد.[16] در پی آزرده خاطر شدن مخبرالسلطنه، وی در شعبان 1329 استعفا کرد[17] و راه فرنگ را پیش گرفت و به وینه رفت.[18]
پس از بازگشت از فرنگ در 1291ه.ش. به حکومت فارس رفت و سه سال در آنجا ماند. بعد از مراجعت به تهران به نمایندگی مجلس چهارم انتخاب شد و در سال 1296ه.ش. در دومین کابینه عینالدوله در عصر مشروطیت به وزارت عدلیه رسید و این سمت را در کابینه مستوفی الممالک هم حفظ نمود.[19] در اوایل تیرماه 1299ه.ش. شیخ محمد خیابانی بر تبریز مسلط شد و عینالدوله والی اعزامی مرکز را وادار به ترک شهر نمود. وثوقالدوله نیز که از هر طرف تحت فشار بود، از صدراعظمی کناره گرفت و مشیرالدوله به جای او انتخاب شد.[20] روز شنبه 16 شوال 1338ه.ق. برابر با 12 سرطان 1299ه.ش. میرزا حسنخان مشیرالدوله در قصر صاحبقرانیه به حضور شاه (احمدشاه) رسید و اعضای کابینه خود را معرفی کرد که در آنجا حاج مخبرالسلطنه به عنوان وزیر دارایی (مالیه) انتخاب شده بود؛[21] اما کمی بعد از معرفی کابینه بر اثر مشکلات قیام خیابانی در تبریز، وی به آذربایجان اعزام شد.
طبق گفته مرحوم بهار «مشیرالدوله این شخص را به ایالت (استانداری) آذربایجان که آن روزها آزادی ستان نام یافته بود، برگماشت و مشارالیه وارد آذربایجان شد. چون خود دموکرات بود، میدانست با دموکراتها چگونه معامله باید کرد. بنابراین موفق شد که جای خود را گرم کند و مثل عینالدوله از ساعت اول زیر پایش را جاروب نکنند و نمک در کفشش نریزند. پس از آن به معاونت دستهای قزاق بر حزب «قیامیون» تاخته و کار خیابانی را ساخت و نعش او را که در زیرزمین خانهای از طرف قزاقان تیرباران شده و یا به قول مخبرالسلطنه خودکشی کرده بود، بیرون کشیدند ...».[22] در واقع خیابانی در حکومت سوم مخبرالسلطنه در آذربایجان کشته شد.
مخبرالسلطنه بعد از کودتای 1299ه.ش. (1339 ه.ق) مدتی از کار برکنار بود تا اینکه در کابینه مستوفیالممالک[23] مدت کوتاهی وزارت فواید عامه و تجارت را به عهده گرفت و در مدت عضویت در این کابینه با رضاخان سردار سپه، وزیر جنگ از نزدیک آشنا شد.[24] سردار سپه در 6 آبان 1302ش. با سمتهای وزیر جنگ و وزیر داخله به عنوان رئیس الوزرا نیز تشکیل کابینه داد.[25]
در خدمت پهلوی
با تشکیل کابینه توسط رضاخان عملاً قدرت بدست پهلویها افتاد. بعد از استعفای مستوفیالممالک در خرداد 1306ه.ش مخبرالسلطنه به نخست وزیری رسید. طبق گفته خود او انتخابش با سعی تیمورتاش بود[26] (که شاید می خواسته هدایت دستش را باز بگذارد). بعد از استعفای مستوفیالممالک در خرداد 1306ش. مخبرالسلطنه به نخست وزیری رسید. از جمله وزرای کابینه محمود جم بود که به وزارت فواید عامه معرفی گردید.[27] پس از برخورد رضاشاه[28] با روحانیون بر سر قانون اجباری و مخالفت روحانیون در شهرهای مختلف و مهاجرت برخی علماء به قم، وی که از این حرکت نگران بود، حاج مخبرالسلطنه را به همراه چند نفر دیگر به قم فرستاد. آنها در قم با آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری ملاقات کردند و توافق شد که در این قانون تجدید نظر شود و پنج تن از علماء در مجلس به عنوان طراز اول شرکت نمایند.[29]
هدایت کابینه بعدی را در 4 بهمن 1309ش[30] و آخرین کابینه را در 30 فروردین 1312ش معرفی کرد.[31] وی از نخست وزیرانی بود که در دوره قاجار هم، سمت وزارت داشت و در دوران سلطنت رضاشاه کمتر از 16 سال به این سمت منصوب شد[32] و به قول بامداد، وی مدت 6 سال و اندی نخست وزیر و پیرغلام بود.[33] سرانجام در شهریور 1312ش. مخبرالسلطنه مجبور به استعفای اجباری شد. علت اصلی تغییر کابینه هم به قراری که مخبرالسلطنه در کتاب خاطرات و خطرات خود نوشته است، عدم رضایت رضاشاه از تقیزاده (وزیر مالیه) بود و چون نمیخواست مستقیماً به او تکلیف استعفا کند، مخبرالسلطنه را وادار به استعفا از مقام نخست وزیری و تغییر کابینه نمود.[34]
سرانجام
مخبرالسلطنه هدایت پس از کنارهگیری از مقام نخستوزیری دیگر مصدر کاری نشد و در شهریورماه سال 1334ش. در سن 94 سالگی در گذشت.[35] او از خود آثار زیادی به یادگار گذاشت که عبارتند از:
1- گزارش ایرانِ قاجاریه و مشروطیت که موضوع آن درباره مشروطه و در 436 صفحه به چاپ رسیده است.
2- طلوع مشروطیت که باز هم موضوع آن در باب مشروطه و توسط نشر جام در 292 صفحه منتشر شده است
3- سفرنامه تشرف به مکه معظمه از راه سیبری، چین، ژاپن، آمریکا و... که درباره سفرنامه است و چاپخانه مجلس آن را منتشر کرده است که این کتاب در سال 2007 در قاهره توسط رفعت عبدالله سلیمان با نام الرحله المکیه من خلال الکره الارضیه به عربی ترجمه شده است.
4- دوره اسلام از بعثت تا طلوع موغول که تاریخ ایران را در بر میگیرد.
5- افکار الامم که در باب فرهنگ و تمدن است و توسط چاپخانه مجلس به چاپ رسیده است.
6- گزارش ایران پیش از اسلام.
7- خاطرات و خطرات بازهم مشروطه را در بر دارد و در 563 صفحه است
8- خاطرات و خطرات توشهای از تاریخ شش پادشاه و گوشه از دوره زندگی من که دوره تاریخی پهلوی اول را شامل میشود و چاپ رنگین آن را منتشر کرده است.
9- خاطرات و خطرات، توشهای از تاریخ شش پادشاه که موضوع آن قاجار است و توسط نشر زوار به چاپ رسیده است.
10- تحفه الآفاق که به جغرافیای عمومی پرداخته است.