دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقد مقاله استدلال های ضعیف در قرآن (6)

No image
نقد مقاله استدلال های ضعیف در قرآن (6)
مقدمه :  «استدلالهای ضعیف قرآن » نام مقاله ای است که در یکی از پایگاههای ضد دین درج شده است . ما در شماره های قبل به نقد بخش هایی از این مقاله با عنوان "قرآن کتابی از طرف خداوند" و "برهان بر توحید الهی " و "معاد و زنده شدن مردگان " و "ارزش های اخلاقی در قرآن " و "مناظره حضرت ابراهیم و نمرود "پرداختیم و اینک به بخش دیگری از این مقاله خواهیم پرداخت .
 
 
خلاصه اشکال:
قرآن در آیه 282 سوره بقره می گوید: در معامله، دو مرد را به عنوان شاهد بگیرید و اگر دو مرد نبود یک مرد و دو زن را گواه بگیرید تا اگر یکی از آن دو زن فراموش کرد ( یا به اشتباه افتاد ) دیگری به او یادآوری کند ...
بر این بیان چند اشکال وارد است:
1-     معادل گرفتن شهادت دو زن به جای یک مرد حکمی تبعیض آمیز و بلکه تحقیر آمیز است .
2-     مگر فراموشی و اشتباه مخصوص زنان است و مرد ها از آن مصون  هستند.
3-  اگر از همان ابتدا به جای تعیین جنسیت می گفت دو انسان عادل و مطمئن و آشنا به موضوع مورد معامله عادلانه تر و حکیم تر بود .
4-  در معاملات ساده نیازی به تخصص نیست و نمی توان هیچ تفاوتی میان زن و مرد در اینجا یافت . در معاملات پیچیده هم ملاک برای شاهد گرفتن واردیت و تخصص شاهد است نه زن یا مرد بودن .
 
پاسخ به اشکال:
مقدمه:
طرح ها و برنامه هایی که برای زندگی بشر نگاشته می شود، آنگاه کامل و بی نقص است که خصوصیات فطری و طبیعی انسان در آن به صورت کامل مورد توجه قرار گرفته باشد. تنها در این صورت است که می تواند طرحی بی عیب و ماندگار باشد. آیین اسلام که دین پیامبر خاتم(ص) است، این مساله را به خوبی مورد توجه قرار داده و در دستور العمل ها و  برنامه های خویش علاوه بر خصوصیات ذاتی و فطری انسان، تفاوت های میان افراد در اقشار مختلف انسان اعم از زن و مرد و کودک و جوان را مد نظر گرفته و متناسب با ویژگی های آنها طرح خویش را پی ریزی کرده است. بر اساس همین ویژگی است که در آیین اسلام حتی یک برنامه بر خلاف سرشت انسانی یافت نمی شود و یکی از رازهای تازه ماندن و فراعصری و فرامکانی بودن این آیین، وجود همین خصوصیت مهم در آن است .
از جمله این مسائل، توجه اسلام به خصوصیات طبیعی زنان و مردان می باشد. مکتب اسلام از بعد انسانی که مشترک میان زن و مرد است، تفاوتی میان این دو قشر قائل نشده و احکام و برنامه های مشترکی را برای آنان منظور داشته است.   هر کدام از آنها می توانند به مراتب بالای انسانی و سعادت و رستگاری نائل شوند و گوی سبقت را از دیگری بربایند. قرآن کریم می فرماید:
" وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقیراً "[1]
و هر کس از زن و مرد کارهاى شایسته کند، به شرطى که ایمان داشته باشد، به بهشت داخل مى‌شود و حتى به قدر پوسته هسته خرما ستم نمى‌بیند.
و در آیات دیگری همچون: آل عمران، آیه 195- النحل، آیه 97- غافر، آیه 40- حجرات، آیه 13 به این حقیقت اشاره داشته است .
اما از طرفی به خاطر وجود تفاوتهای جسمی و روحی میان مردان و زنان ، برای هر گروه احکام مخصوصی نیز وضع نموده است. خواننده محترم به این مطلب توجه دارند که اگر غیر از این بود، یعنی با وجود این تفاوت ها که امری مسلم است اسلام ، احکامی مساوی وضع می نمود نه تنها به عدالت رفتار نگرده بود که در حق آنان ظلم نیز نموده بود. [2]
«محمد قطب» مى‌نویسد: «مزیت بزرگ اسلام این است که یک نظام اخلاقى و حقوقى واقعى است، همیشه مراعات فطرت بشرى را مى‌نماید. اسلام مردم را به تهذیب طبایع خود از رذائل نفسانى، دعوت مى‌کند، اما هرگز آن‌ها را به تغییر طبیعت‌هاى آن‌ها دعوت نمى‌کند. این درست است که اسلام زن و مرد را در شخصیت انسانى مساوى مى‌داند ولى این امر نیز بدیهى است که یکایک اعضاء جامعه انسانى نمى‌توانند در تمام امور با هم کاملًا متساوى و متشابه باشند، بلکه مقتضاى عدالت اجتماعى این است که همه این افراد عضو یک اجتماع، در حقوق عمومى انسانى مشترک باشند و لکن ویژگیهاى نفسانى افراد و گروهها نیز نادیده گرفته نشود و ضرورت وجودى این تفاوتها نیز به مقتضاى هدف خلقت است. اگر زنان بخواهند مادر باشند باید احساساتى باشند، عاطفى باشند. اگر مادر بخواهد با جنبه عقلانى خشک باشد، هرگز نیمه‌هاى شب از بستر نمى‌خیزد اگر صد پدر هم جمع شوند، هرگز نیاز عاطفى کودک به مادر را اقناع نمى‌سازند. بر عکس، غلبه جهت عاطفى و احساساتى در مردان که نوعاً در کارهاى اقتصادى و اجتماعى و سیاسى و مدیریتى جامعه تلاش مى‌کنند، موجب مى‌شود که آن‌ها نا موفق باشند زیرا اداره این امور نیاز به تعقل و تدبیر دارد. اگر یک قاضى بخواهد با روحیه احساساتى حکم کند، هرگز نه حکم عادلانه خواهد داد و نه آنچه مصالح جامعه را تضمین کند».[3]
 
تفاوت های مرد و زن
تفاوت جسمی و فیزیولوژیکی مردان و زنان یک حقیقت غیر قابل انکار است. اینکه بعضى‌ها اصرار دارند این دو جنس را مساوى در همه چیز قلمداد کنند، اصرارى دور از واقعیت است و مطالعات مختلف علمى آن را انکار مى‌کند.[4] آیا با وجود این تفاوت آشکار مى‌توان گفت زن و مرد باید در تمام شئون همراه یکدیگر گام برداشته و در تمام کارها مثل هم باشند؟ حتى در جوامعى که شعار آنها مساوات و برابرى بین زن و مرد در تمام جهات است، در عمل غیر آن دیده مى‌شود. مثلًا مدیریت سیاسى و نظامى بیشتر آنها در دست مردان است.[5]
در روایت آمده است : ام سلمه یکى از همسران پیامبر روزى به پیامبر اکرم (ص) عرض کرد: چرا مردان به جهاد مى‌روند و زنان جهاد نمى‌کنند و چرا براى ما نصف میراث آنها مقرر شده. اى کاش ما هم مرد بودیم و همانند آنها به جهاد مى‌رفتیم و موقعیت اجتماعى آنها را داشتیم و همانند این پرسش‌ها را دیگر زنان نیز از پیامبر (ص) کرده بودند که این آیه نازل ( آیه 32 سوره نساء ) شد: «برترى‌هایى که خداوند نسبت به بعضى از شما بر بعضى دیگر قرار داده آرزو نکنید (این تفاوت‌هاى طبیعى و حقوقى براى حفظ نظام اجتماع شما و طبق اصل عدالت است ولى با این حال:) مردان و زنان هر کدام بهره‌اى از کوشش‌ها و تلاش‌ها و موقعیت خود دارند (و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد) و از فضل (و رحمت و برکت) خدا درخواست کنید و خداوند به هر چیز داناست.»[6]
 
نظرات دانشمندان درباره تفاوت های میان زنان و مردان
مستشکل، بیان مساله متفاوت بودن زن و مرد در قرآن را حکمی تبعیض آمیز و تحقیر آمیز دانسته است. در حالی که او به این مساله توجه نداشته که واقعیات عینى در تفاوت هاى زن و مرد آن قدر روشن است که انکار آن همچون انکار بدیهیات است. این تفاوت ها فقط در تفاوت هاى جسمى و بدنى، مانند اختلاف اندامى یا قدرت بدنى خلاصه نمى شود، بلکه از جهت روحى و عاطفى، مانند: تعقل، احساسات، دوراندیشى و هیجانات، مهرورزى، محاسبه گرى، دل ربایى، دل دادگى، حمایت خواهى و حمایت گرى نیز تفاوت هاى جدى دارند.
در این جا به نظریه ى چند تن از دانشمندان روانشناس غربى که این تفاوت ها را بیان داشته اند، اشاره مى کنیم:
1. پروفسور «ریک» روانشناس مشهور آمریکایى که سالیان طولانى به جست و جو در احوال زن و مرد پرداخته و نتایجى را به دست آورده است مى گوید:
«دنیاى مرد با دنیاى زن به کلى فرق مى کند، اگر زن نمى تواند مانند مرد فکر کند یا عمل کند از این رو است که زن و مرد جسم هاى متفاوت دارند. علاوه بر این، احساس این دو موجود، هیچ وقت مثل هم نخواهد بود و هیچ گاه عکس العمل یک جور در مقابل حوادث و اتفاقات نشان نمى دهند. زن و مرد بنا به مقتضیات جنسى رسمى خود، به طور متفاوت عمل مى کنند و درست مثل دو ستاره روى دو مدار مختلف حرکت مى کنند. آن ها مى توانند همدیگر را بفهمند و مکمل یکدیگر باشند، ولى هیچ گاه یکى نمى شوند و به همین دلیل است که زن ومرد مى توانند با هم زندگى کنند، عاشق یکدیگر شوند و از صفات و اخلاق یکدیگر خسته و ناراحت نشوند»[7]
2. خانم «کلیو دالسون» مى گوید:
«به عنوان یک زن روانشناس، بزرگ ترین علاقه ام مطالعه ى روحیه ى مردها است. چندى پیش به من مأموریت داده شد که تحقیقاتى درباره ى عوامل روانى زن و مرد به عمل آورم. به این نتیجه رسیده ام خانم ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند. بسیار دیده شده است که خانم ها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابرى مى کنند، بلکه گاهى در این زمینه از آن ها برتر هستند. نقطه ضعف خانم ها فقط احساسات شدید آن ها است. مردان همیشه عملى تر فکر مى کنند، بهتر قضاوت مى کنند، سازمان دهنده ى بهترى هستند، بهتر هدایت مى کنند، پس برترى روحى مردان بر زنان چیزى است که طراح آن طبیعت است. هر قدر هم خانم ها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند، بى فایده خواهد بود. خانم ها به علت این که حساس تر از آقایان هستند، باید این حقیقت را قبول کنند که به نظارت آقایان در زندگى شان احتیاج دارند، کارهایى که به تفکر مداوم احتیاج دارد، زن را کسل و خسته مى کند»[8]
البته در سخن خانم «کلیو دالسون» دو نکته قابل تأمل است:
الف) احساساتى بودن زنان نقطه ضعف آنان نیست، بلکه هدف خلقت، این تفاوت ها را ضرورى ساخته است. بنابراین نه برترى تعقل مرد امتیازى براى او نه احساساتى و عاطفى بودن زن نقصى براى آنان محسوب مى شود، بلکه لازمه ى تقسیم کار در جهان آفرینش، تفاوت طبایع و استعدادها است.
ب) «برترى روحى مردان» فقط در ناحیه ى تعقل بیشتر و آن هم به این معنا است که دریافت هاى عقلانى او، تحت تأثیر عواطف و احساسات قرار نمى گیرد و زنان از جهت عواطف واحساسات برترند و هیچ یک از این دو، یک امتیاز ارزشى نیست. بلکه بر اساس نص صریح قرآن، ملاک ارزش گذارى، ایمان و عمل صالح است که جامع آن ها تقوى است و زن و مرد در این جهت، کوچک ترین تفاوتى ندارند.
3.  الکسیس کارل ، فیزیولوژیست و جراح و زیست شناس معروف فرانسوی می گوید :
« زن در حقیقت از جهات زیادی با مرد متفاوت است . یکایک سلول های بدنی ، همچنین دستگاههای عضوی ، مخصوصا سلسله عصبی نشانه جنس او را بر روی خود دارد . قوانین فیزیولوژی نیز مانند قوانین جهان ستارگان ، سخت و غیر قابل تغییر است ؛ ممکن نیست تمایلات انسانی در آنها راه یابد . ما مجبوریم آنها را طوری که هستند بپذیریم . زنان باید به بسط مواهب طبیعی خود در جهت و مسیر سرشت خاص خویش بدون تقلید کور کورانه از مردان بکوشند . وظیفه ایشان در راه تکامل بشریت خیلی بزرگتر از مردهاست و نبایستی آن را سرسری گیرند و رها کنند »[9]
با تامل در سخن این اندیشمندان بدست می آید: اینکه اسلام احکام و دستورالعمل های متفاوتی را برای زنان و مردان وضع نموده است به جهت شناخت عمیقی است که از خصوصیات و تفاوتهای این دو قشر داشته است . قرآن کریم در آیه 34 سوره نساء با صراحت تمام مى فرماید: جنس هر کدام از زن و مرد، دارای خصلت هاى روحى و جسمى است که متناسب با هدف آفرینش است و نباید طرف دیگر توقع و درخواست و آرزوى داشته هاى طرف مقابل را داشته باشد.
و در آیات متعدد دیگر احکامى را بازگو مى کند که بین زن و مرد تفاوت هایى وجود دارد که ناشى از همین تفاوت هاى ساختارى بین زن و مرد است.
 
شهادت و حفظ حقوق افراد
با توجه با آنچه گفته شد بدست آمد که :  
اولا ) اختلاف در جنسیت نقشی در انسانیت و ارزش گذاری انسان نخواهد داشت.  
ثانیا ) تفاوت گذاشتن غیر از تبعیض است. تفاوت گذاشتن نه تنها خلاف عدل نیست که عدم آن مخالف با عدالت می باشد.
ثالثا ) زن و مرد خصوصیات جسمی و روحی متفاوتی دارند که برنامه ریز حقیقی باید متناسب با آن دستورالعمل ها و برنامه های متفاوتی را وضع نماید .
اما در مورد تفاوت در شهادت که در آیه مورد بحث آمده است باید دانست که :
1 ) در بحث شهادت و گواهی دادن در اسلام در بعضی از موارد فقط گواهی زن پذیرفته می شود و در بعضی موارد گواهی زن پذیرفته شده نیست و در بعضی موارد گواهی زن برابر مرد است و در بعضی از موارد گواهان زن باید دو برابر مرد باشند که در جاهای مختلف فقه این بحث مطرح شده است.[10]
2 ) اصولا شهادت ابزارى است براى اثبات یک واقعه یا مدعا(نه ملاک ارزش‌گزاری افراد) و از این جهت هیچ‌یک از کلام و یا متکلم به تنهایى کافى نیست، بلکه مجموعه‌اى از این دو می‌تواند براى اثبات مطلوب به کار گرفته شود.
3 ) با توجه به این که اصولا حکمت آفرینش چنان بوده است که بعد احساسى و عاطفى را در زن شدیدتر از مرد قرار داده و در نتیجه او را تاثیر‌پذیر ساخته است، لازم مى‌آید که از جهت احتیاط در حفظ حقوق مردم، شهادت دو زن، مساوى شهادت یک مرد قرار گیرد؛ زیرا از یک سو، چه بسا زن در تحمل شهادت، تحت فشار عاطفى و احساسى دچار خطا در حس و ادراک شده و واقعه را آن گونه که هست احساس و ادراک نکند (و شاید اینکه خداوند فرموده: «ان تضل احداهما فتذکر احد اهما الاخرى» اشاره به همین نکته باشد که در صورت خطاى یکى از آنها، دیگرى او را متوجه سازد) و از سوى دیگر، در اداى شهادت نیز ممکن است تحت تاثیر فشار عاطفی مثبت و یا منفى و یا ارعاب خارجى قرار گرفته، آنگونه که باید، شهادت ندهد و یا شهادت بر خلاف دهد.( این نه مربوط به ضعف عقل است و نه مربوط به ضعف ایمان و نه ضعف عدالت، بلکه مربوط به حالت احساساتی‌بودن است). [11]
4 ) در شاهد علاوه بر عدالت، ویژگی حافظه و ضبط نیز لازم شمرده شده است؛ یعنی شاهد باید به گونه‌ای باشد که مطالب را به خوبی به ذهن بسپارد. در بحث کنونی نیز از آنجا که مسائل حقوقی و معاملات کمتر مورد توجه زنان است و از حدود کارهای آنان نوعا خارج است و به آنها علاقه کمتری دارند، موجب از یاد بردن و فراموش کردن آنها می‌شود؛ زیرا انسان به هر موضوعی که زیاد توجه دارد، حفظ و ضبط آن خوب است؛ ولی در موضوعاتی که مورد علاقه او نیست، کمتر به یادش می‌ماند. این مساله نیز نه مربوط به ضعف عقل است و نه ضعف ایمان و نه ضعف عدالت، بلکه امری طبیعی در بشر است.[12]
  اسلام به عنوان یک مکتب حقوقى رئالیست و واقع‌بین، به این حقیقت توجه کرده و از آن جهت که این احتمال- احتمال خطاى در تحمل شهادت- و خطاى در اداى شهادت نسبت به زنان بیش ازمردان است، شهادت دو زن را برابر با شهادت یک مرد دانسته است.
  بنابراین، سخن مستشکل که در مساله شهادت تفاوت‌ها را نادیده گرفته و تنها به مساله عادل‌بودن شاهد‌ها و یا تخصص آنها پرداخته، نه تنها عادلانه نبوده، بلکه مطلبی خلاف حکمت و عدالت است؛ زیرا آنگاه این امر مسیر صحیح خود را طی می‌کند که همانند قرآن، علاوه بر عدالتِ شاهدین، تفاوت آنها نیز در خصوصیات روحی و جسمی مد نظر گرفته شود و بر اساس آن حکم صادر گردد. [13]
 
حاصل سخن:
مستشکل چنین تصور نموده که تفاوت حکم اسلام درباره شهادت زنان و مردان حکمی تبعیض آمیز است و اگر به جای جنسیت تخصص در نظر گرفته می شد عادلاله تر بود . اما ایشان به این مساله توجه نداشته اند که طرح هایی که برای زندگی بشر و حیات او ریخته می شود، آنگاه کامل و صحیح است که خصوصیات فطری و اصلی انسان شناخته شده و بر اساس آنها برنامه ریزی شود . و آیین اسلام به عنوان دین خاتم، این مساله را کاملا مد نظر گرفته است . اسلام از بعد انسانی که مشترک میان این دو قشر است تفاوتی میان آنان قائل نشده و هرکدام را توانمند برای رسیدن به درجات بالای کمال و سعادت دانسته است . آیات قرآن شاهد بر این مطلب می باشد . و از طرفی تفاوتهای واقعی میان این دو قشر را نادیده نگرفته و بر اساس آن تفاوت های طرح های متناسبی را وضع نموده است  و اگر جز این بود یعنی با وجود تفاوت احکام مساوی وضع می نمود، هر آینه  خلاف عدالت و حکمت عمل نموده بود .
این تفاوت ها از چشمان محققان و دانشمندان نیز مخفی نمانده و آنان نیز به وجود حالات مختلف روحی و روانی اعتراف نموده اند و برای آنها راهکارهای متفاوتی مطرح نموده اند. 
درباره تفاوت زن و مرد در شهادت نیز باید گفت که اساسا شهادت ابزاری است برای اثبات یک واقعه و در آن تنها کلام و یا گوینده آن به تنهایی کارساز نیست. با توجه به این نکته و نیز با توجه به حکمت آفرینش که بعد احساسی و عاطفی را در زن شدید تر از مرد قرار داده است لازم می آید به جهت حفظ حقوق مردم ، شهادت دو زن مساوی با شهادت یک مرد قرار گیرد.  
 
مطالب مرتبط :
 
 
 
کتابنامه:
 
1) قرآن کریم
2) محمد قطب، شبهات حول الاسلام ، دار النعمان فى النجف، الطبعة السادسة، 1963 م
3) مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، بخش هفتم،
4) آیت الله مکارم شیرازی ،ناصر ،  تفسیر نمونه ، دارالکتب الاسلامیه ،قم، 1374ش
5) طبرسی فضل بن حسن ، مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، انتشارات ناصر خسرو ، تهران ، سوم ، 1372 ش
6) مطهری مرتضی ، مجموعه آثار ج 19  انتشارات صدرا ، 1385ش
7) فلسفه حقوق، موسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى(ره).
8) امام خمینی (ره) ، تحریر الوسیله
9) محمد وحیدی ، فلسفه و اسرار احکام ، انتشارات عصمت ، قم ، 1381


[1] سوره نساء / 124
[2] برای مطالعه بیشتر به کتاب "عدل الهی" از استاد مطهری  و کتاب "زن در آییه جمال و جلال" استاد جوادی  مراجعه نمایید
[3] محمد قطب، شبهات حول الاسلام دار النعمان فى النجف، الطبعة السادسة، 1963، صص 115- 112
[4] مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، بخش هفتم، صص 190 167
[5] مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، جلد 2، ص 164 ذیل آیه 228 سوره بقره
[6] طبرسى، فضل‌بن حسن، تفسیر مجمع البیان، جلد 3، ص 73 نگاه کنید: تفسیر نمونه، جلد 3، ص 362، ذیل آیه 32، سوره نساء.
[7] مطهری مرتضی ، مجموعه آثار ج 19 ،ص 181 ، انتشارات صدرا ، 1385ش
[8]  همان ،  ص 185
[9]  همان ، ص 168 ،  به نقل از کتاب انسان موجود ناشناخته چاپ سوم ص 100
[10] امام خمینی (ره) ، تحریر الوسیله ، ج 2 ، فی اقسام الحقوق
[11] فلسفه حقوق، ص 173- 171، موسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى(ره).
[12] محمد وحیدی ، فلسفه و اسرار احکام ، ص 351 ، انتشارات عصمت ، قم ، 1381 ( با اقتباس )
[13]  در پاسخ به این شبهه از نرم افزار "پرسمان2" محصول  نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها استفاده شده است .  

 

Powered by TayaCMS

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» ʂ) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» (2) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نوشته‌ی حاضر بخش دوم از نقد بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» است .
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʂ) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (2) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʁ) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (1) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» ʁ) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» (1) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نوشتار پیش‌ رو ناظر به مقاله‌ای است تحت عنوان «دفاع از مقاله‌ نگاهی به سوره‌ی زنان».

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʂ) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (2) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʄ) علی(ع) و رابطه او با خلفا

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (4) علی(ع) و رابطه او با خلفا

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʈ) اهداف اعراب از حمله به ایران ʂ)

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (8) اهداف اعراب از حمله به ایران (2)

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʃ) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (3) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS