كلمات كليدي : گلسرخي، ناصر، منابع طبيعي، وزارت، پهلوي
نویسنده : علي حسن خاني
در سال 1302 در تهران تولد یافت. تحصیلات عالی خود را در رشتۀ کشاورزی در آمریکا به اتمام رسانید. چندی در اصل 4 «چهار» که آمریکائیها در ایران تأسیس کرده بودند شاغل بود. بعد به وزارت کشاورزی داخل شد و خیلی زود ترقی کرد به مقام مدیر کلی و معاونت وزارت کشاورزی دست یافت.
در شهریور ماه سال 1346 هویدا کابینۀ خود را با پنج وزیر جدید و سه وزارتخانۀ تازه به مجلس شورای ملی معرفی کرد. وزیران تازه عبارت بودند از حسن زاهد وزیر کشاورزی، دکتر مجید رهنما وزیر علوم، دکتر عبدالعظیم ولیان وزیر اصلاحات ارضی، دکتر مجید مجیدی وزیر تولیدات کشاورزی، و مهندس ناصر گلسرخی وزیر منابع طبیعی .[1]
کابینهای که هویدا در ابتدای این دوران معرفی کرد، نشان از تغییراتی در سیستم اجرایی داشت که امور مربوط به جنگلها و مراتع به عنوان (( وزارت منابع طبیعی)) به ناصر گلسرخی رسید که میبایست با اجرای اصل ملی کردن جنگلها و مراتع، این دو منبع طبیعی را به صورت منبع درآمدی برای دولت در آورد[2]. در سال 1346 وزارتخانه جدیدی به نام وزارت منابع طبیعی تشکیل گردید و گلسرخی وزیر آن وزارتخانه شد. در این سِمت جنگلهای انبوه شمال را بین بلند پایگان تقسیم کرد و عده ای صاحب ثروت گردیدند.
در زمان وزارت گلسرخی در منابع طبیعی بهائیان بر دو نهاد اصلی سلطه پیدا کرده بودند. متولی اراضی ((اصلاحات ارضی و منابع طبیعی)) عامل مهمی در تجدید ساختار مالکیت به سود اعضای متنفذ فرقۀ بهائی بود.برای مثال ناصر گلسرخی، وزیر منابع طبیعی در دولت هویدا، در زمینه واگذاری و تملک اراضی چنان بی پروا بود که کارش به رسوایی کشید، و سپهبد پرویز خسروانی از طریق نهادهای تحت امر خود، سازمان تربیت بدنی و باشگاه تاج، به کمک گلسرخی، اراضی پهناوری را تملک کرد.
پس از انحلال وزارت منابع طبیعی گلسرخی بیکار شد. مدتی مجله ماهانه ای به نام شکار و طبیعت دایر کرد. این مجله از نوع خود بی نظیر بود. طرفداران زیادی داشت و اهل فنی اطلاعات و خاطرات خود را در آن منعکس میکردند، هیأت تحریریه مجله مزبور تماماً از تحصیلکردههای اروپا و آمریکا بودند. آن چه در این زمینه در مطبوعات دنیا انتشار مییافت ترجمه و در مجله انتشار میدادند.[3]
فردوست در خاطراتش اشاره میکند، پرویز خسروانی در دوران سر پرستی سازمان تربیت بدنی (دوران نخست وزیری هویدا) به اتفاق ناصر گلسرخی، وزیر منابع طبیعی و جلال آهنچیان، تاجر معروف، و منوچهر پرتو، وزیر دادگستری، دولت هویدا با تشکیل باند قمار و کلاهبرداری و سوءِ استفادههای کلان اشتغال داشت. کشف این سوءِ استفادهها در وزارتخانههای منابع طبیعی در دادگستری و سازمان تربیت بدنی توسط فردوست در سال1350 به بر کناری گلسرخی و پرتو انجامید.
ناصر گلسرخی پس از بر کناری با امکانات وسیعی که در وزارت منابع طبیعی اندوخته بود. به تشکیل شرکت دست زد و به غارت اراضی منابع ملی ادامه داد و ثروت خود را صد چندان کرد. [4]
گلسرخی پس از انقلاب به اتهام پرداخت 6 فقره چک بی محل در یکی از قمارخانههای فرانسه به مبلغ یک میلیون دلار، در دادگاه فرانسه به هشت ماه زندان محکوم شد.[5]
گلسرخی هنرمند، موسقی را بر مبنای علمی خیلی خوب میدانست. در نواختن آلات موسیقی استادی کم نظیر بود. او در جوانی با دختر سرلشکر احمد معینی ازدواج کرد و در سال 1368 در آمریکا در عسرت و تنگدستی درگذشت. [6]
نمونههایی از سوء استفادهای مالی که دیگران و ناصر گلسرخی در آن نقش داشتهاند:
1-سازمان امنیت و اطلاعات کشور تاریخ:20/11/45
در نامههای گذشته از اوضاع آشفته وزارت کشاورزی و دزدیهای تیمسار ریاحی و همدستانش شرح کامل داده شد در این نامه شاهکار دیگر تیمسار ریاحی را نشان میدهیم. تیمسار ریاحی عدهاای از یاران و همفکران خود را در راس کارها گذاشته تا بتواند به خوبی نقشههای خود را له همان پر کردن جیب باشد عملی کند.در راس یکی از دستگاههای مهم وزارت کشاورزی عده ای به نام مهندس گلسرخی-مهندس عتیق-مهندس داراب اسعد و مهندس فیروز عدل گذاشته این عده تا دلتان بخواهد مشغول دزدی هستند.[7]
2-به نقل از کتاب کابینه حسنعلی منصور، سپهبد ریاحی که از دزدهای به نام و معروف است و پرونده یک صد و پنجاه میلیون دزدی او در بازرسی شاهنشاهی مرکز دزدهای این مملکت که طرفداری از دزدهائی مثل ریاحی میکنند زیر دست رئیس دزدها مثل فرجادی و شکیبی و علوی مقدم و دزدهای دیگر از این میز میرود و اشخاصی شریف مانند جناب آقای ادیب فر را برای آن که واقعیت را بررسی میکرد از سازمان دزدها رفت و پرونده ریاحی دزد[را]به زودی آن طور که میخواهند به نفع ریاحی دزد تمام خواهند کرد.
ریاحی دزد در این سفر ویلای خود را در شمال به مبلغ چهارصد هزار تومان فروخت و ده هکتار از زمینهای شمال بدست گلسرخی که سابق معاون او در وزارت کشاورزی بود و در دزدیها با او شریک بود گرفت که شاید متری چهارصد ریال ارزش دارد رویهمرفته متجاوز از چند میلیون دیگر گیرش آمد.
علوی مقدم که از ریاحی دزدتر است به قول داده است که کار پرونده او را به نفع ریاحی تمام کند.
فرجادی و شکیبی که ریاحی سبیل آنها را چرب کرده با همکاری گلسرخی و ولیان دزد سعی دارند این پرونده به نفع ریاحی تمام شود که پای خودشانگیر نباشد چون رابط دزدیهای ریاحی در وزارت کشاورزی ولیان بوده و بعد که دید اوضاع خراب میشود هم در دزدی با ریاحی شریک بود و در ضمن برای تبرئه خودش دزدیهای ریاحی را به اطلاع مقامات عالی مملکت میرساند.
دزدها مانند رشته زنجیر یکدیگر را حفظ میکنند معلوم نیست وضع مردمان بدبخت این مملکت به کجا میکشد و تا کی دزدها مثل ریاح و ولیان و گلسرخی باید سر کارباشند.و دست اشخاص درست و با معلومات از کارهای حساس کوتاه.
تمام این نابسامانیها را مردم از چشم شخص اول مملکت میبینند چون با داشتن دستگاههای اطلاعاتی نمی توان تصور کرد که ایشان بی اطلاع از این دزدیها میباشند.[8]
نامه اسداله علم به گلسرخی:
شماره:6620/د تاریخ:5/8/1349
جناب آقای گلسرخی
وزیر محترم منابع طبیعی
در مورد پنج هکتار زمین مورد نظر والا حضرت شاهدخت شمس پهلوی که باید به 10هکتار قبلی که تقدیم معظم لها کرده اند اضافه شود خواهشمندم طبق نقشه و همان حدودی که تعیین شده است بر اساس مقررات جاری به نماینده معظم لها واگذار فرمایند این امر به شرف عرض مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر رسیده و اجازه مرحمت فرموده اند متشکرم.
وزیر دربار شاهنشاهی اسداله اعلم
رو نوشت برای اطلاع جناب آقای پیشکار والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی ایفاد میشود که به شرف عرض والا حضرت شاهدخت برسانند.
وزیر دربار شاهنشاهی اسداله علم.[9]