وجه بارز انسان از منظر فویرباخ کدام است؟
روزنامه ابتکار
چهارشنبه 22 شهریور ماه 1396
تکیه دین بر تفاوت ذاتی میان انسان و حیوان است. حیوانات دین ندارند. جانور شناسان غیر نقاد قدیم هرچند در کنار سایر صفات پسندیده برای فیل فضیلت دینداری را نیز قائل بودند ولی دین فیلها چیزی است که به قلمرو افسانه ها تعلق دارد.
اما تفاوت ذاتی میان انسان و حیوانات در چیست؟
ساده ترین، کلیترین و رایجترین پاسخ این سؤال این است که این تفاوت در آگاهی است، البته در اینجا معنای دقیق آگاهی مورد نظر است، زیرا آگاهی به معنای خوداحساسی، قوه تشخیص حسی، ادراک حسی و حتی داوری درباره اشیاء خارجی با تکیه بر خصوصیات حسی، چیزی است که نمی توان وجود آن را در مورد حیوانات انکار کرد. آگاهی به دقیقترین معنای کلمه تنها در جایی است که نوع یا ماهیت یک موجود بتواند متعلق شناخت او قرار بگیرد. حیوان به عنوان فرد (اما نه به عنوان نوع) متعلق شناخت خودش قرار می گیرد و به همین دلیل خوداحساسی دارد. به همین سبب حیوان فاقد آگاهی است، واژه ای که [در زبان آلمانی] نامش از دانستن اشتقاق یافته است. هرجا آگاهی باشد قوه دانستن هست. علم یا دانستن، آگاهی به انواع است.
نسبت آگاهی با امر نامتناهی
ماهیت انسان برخلاف ماهیت حیوان، نه تنها اساس بلکه موضوع دین نیز هست. از طرفی دین، آگاهی نسبت به امر نامتناهی است. بنابراین، آگاهی انسان درباره خود اوست، آن هم نه آگاهی نسبت به ماهیتی متناهی و محدود، بلکه نسبت به ماهیتی نامتناهی، و جز این هم نمی تواند باشد. موجودی که حقیقتاً متناهی باشد نمی تواند کمترین گمانی نسبت به موجود نامتناهی داشته باشد، چه رسد به آگاهی بر او. زیرا حد این موجود، حد آگاهی نیز هست. آگاهی یک کرم که زندگی و وجودش تنها متوجه نوع خاصی از گیاه است، از این دایره محدود هم فراتر نمی رود. کرم هرچند این گیاه را از سایر گیاهان تشخیص می دهد، اما بیش از این چیزی نمی داند. به همین دلیل ما این آگاهی هرچند محدود، اما (به دلیل همین محدودیتش) خطاناپذیر را نه آگاهی، بلکه غریزه می نامیم. آگاهی در معنای دقیق یا حقیقیاش از آگاهی نسبت به موجود نامتناهی جدایی ناپذیر است. آگاهی محدود، آگاهی نیست. آگاهی ماهیتی فراگیر و نامتناهی دارد. آگاهی نسبت به نامتناهی چیزی نیست جز آگاهی بر نامتناهی بودن آگاهی، یا به عبارت دیگر، متعلق آگاهی فرد در حین آگاهی اش نسبت به وجود نامتناهی چیزی نیست جز نامتناهی بودن وجود خود او.