دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بت درونی به نام هوای نفس

No image
بت درونی به نام هوای نفس

نگاهی به چيستی هواهای نفسانی و ديدگاه قرآن درباره آن

برخي از مردم وقتي در برابر اين پرسش قرار مي گيرند که چرا اين کار را مي کني و يا چرا چنين کردي؟ مي گويند: دلم مي خواست و مي خواهد. اين دل بخواهي هاي بي منطق و بي برهان، همان هوي و هوسي است که انسان را از انسانيت دور مي کند و به سمت و سوي حيوانيت سوق مي دهد؛ زيرا تفاوت انسان با حيوان در همين انتخاب عالمانه و آگاهانه با منطق و برهان است. نويسنده در مطلب حاضر به تبيين چيستي هواي نفس و تاثير هوي و هوس پرستي در سقوط انسان و برخي پيامدهاي پيروي از خواسته هاي نفساني پرداخته است.

هوی و هوس، ميل به سقوط آزاد

واژه هوي در زبان عربي داراي معاني چندي است. هوي به معناي گرايش و ميل، عاشق و دوستدار، افتادن و سقوط، فرود، خيال، وهم، تصور، قوه مخيله، هوس، علاقه داشتن به چيز يا کسي، زنگ گوش و پيچيدن هوا در آن و مانند آنها آمده است. هوه نيز به زمين فرو رفته، دره سخت و پرتگاه، فضاي ميان آسمان و زمين گفته مي شود. هاويه به معناي دوزخ آمده است؛ زيرا گودالي است که در آن سقوط مي کنند (نگاه کنيد: لسان العرب، مفردات الفاظ قرآن کريم، و ديگر منابع لغوي)

علامه طباطبايي در ذيل آيه 37 سوره ابراهيم درباره واژه هوي مي نويسد: کلمه «هوي» به معناي سقوط است، و آيه «تهوي اليهم» به معناي اين است که دلهاي مردم متمايل به سوي ذريه او شود به طوري که وطن هاي خود را رها کرده بيايند و پيرامون آنها منزل گزينند و يا حداقل به زيارت خانه بيايند و قهراً با ايشان هم انس بگيرند.

حضرت علامه هر چند که هوي را به معناي سقوط گرفته ولي در ادامه بيان مي کند که «تهوي اليهم» به معناي گرايش و ميل دلهاست. وي همچنين در آيه 31 سوره حج، هوي را به معناي افکندن و پرتاب کردن معنا کرده است. يعني تندبادي، کس يا چيزي را برگيرد و به جاي دور پرتاب کند خداوند در اين جمله مشرک را در شرک ورزيدن و سقوطش از درجات انسانيت به هاويه ضلالت و شکار شيطان شدنش را به کسي تشبيه کرده که دارد از آسمان سقوط مي کند و عقاب و لاشخور او را به سرعت مي گيرد.

هواي نفس به معناي گرايش و ميل نفس انسان به چيزي يا کسي است. اين گرايش اگر به دور از عقل و شرع باشد و حتي آنها به کناري گذاشته شوند همواره با سقوط انسان همراه است. در چنين صورتي هواي نفس به گرايش هاي مثبت و متعالي اطلاق نمي شود و معمولاً مفهوم منفي از آن فهميده مي شود.

علامه طباطبايي در ذيل آيه 43 سوره فرقان مي نويسد: ارايت من اتخذ الهه هواه؛ کلمه «هوي» به معناي ميل نفس به سوي شهوت است، بدون اينکه آن شهوات را با عقل خود تعديل کرده باشد؛ و مراد از «معبود گرفتن هواي نفس» اطاعت و پيروي کردن آن است، بدون اينکه خدا را رعايت کند. خداي تعالي در کلام خود مکرر پيروي هوي نفس را مذمت کرده و اطاعت از هر چيزي را عبادت آن چيز خوانده و فرموده است: الم اعهد اليکم يا بني آدم ان لاتعبدوا الشيطان انه لکم عدو مبين و ان اعبدوني؛ اي بني آدم آيا با شما عهد نکردم که شيطان را نپرستيد؟ که او براي شما دشمني است آشکار و اينکه مرا بپرستيد؟ (يس، آيه 60 و 61)

گام های سقوط از انسانيت

براساس آموزه هاي قرآني، انسان در يک درجه اعتدالي آفريده مي شود. نفس انساني در حالت اعتدال و استوا خير و شر را به الهامات الهي و فطرت مي شناسد و به همان دلايل به خير و تقوا گرايش دارد و از شر و فجور گريزان است. (شمس، آيات 7 تا 10) اما پس از مدتي به اسباب دروني و بيروني مي تواند وضعيتش بهتر و يا بدتر شود به طوري که فطرت و چراغ عقل و قلب را خاموش کرده و آن را دفن کند. (همان)

اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: «طاعةً الهوي تفسد العقل، هوا پرستي عقل انسان را فاسد مي کند.» (شرح غرر الحکم، حديث 5983) چرا که غلبه هوا و هوس، سبب بسته شدن راه هاي سعادت بشري شده و او را در گمراهي نگاه مي دارد.

بسياري از مردم گرفتار هواهاي نفساني هستند و عقلشان در بند هواهاي نفس است. از اين رو رفتار بسياري از مردم غيرعقلاني و بر پايه دلبخواهي ها و هواس هاي نفساني است. اميرمؤمنان در جايي مي فرمايد: «و کم من عقل اسير تحت هوي امير، چه بسيار عقلها که شهوات بر آن حکومت مي کند.» (نهج البلاغه، کلمات قصار، حديث 211)

صعود و سقوط انساني معمولاً در يک فرآيند زماني و رفتاري شکل مي گيرد. قرآن بيان مي کند که انتخاب درست و نادرست انسان نقش اساسي دارد؛ زيرا در برابر انسان دو راه است که مي تواند هر يک را انتخاب کند. (بلد، آيه 10؛ انسان، آيه 3) اگر انتخابي نادرست داشته باشد، کم کم ابزارهاي ادراکي و شعوري خود را از دست مي دهد و حقايق براي او وارونه مي شود و در نهايت بر قلب و ابزارهاي ادراکي پرده کشيده مي شود و ديگر قدرت ادراکي نخواهد داشت (بقره، آيات 8 تا 12).

البته انسان تا زماني که در دنياست در خطر است؛ زيرا هواهاي نفساني از يک سو و وسوسه هاي شيطاني از سوي ديگر همواره در کار است تا او را به سقوط کشاند. خداوند در آيات قرآن داستان دو نفر از اهل بصيرت به نام هاي بلعم باعورا و سامري را بيان مي کند که در نهايت به دليل متقي و مخلص نبودن سقوط مي کنند.

خداوند در آيات 175 و 176 سوره اعراف مي فرمايد: و خبر آن کس را که آيات خود را به او داده بوديم، براي آنان بخوان که از آن عاري گشت، آنگاه شيطان، او را دنبال کرد و از گمراهان شد و اگر مي خواستيم، قدر او را به وسيله آن آيات بالا مي برديم، اما او به زمين و دنيا گراييد و از هواي نفس خود پيروي کرد.

از اين آيات به دست مي آيد که حتي انسان هاي داراي مقامات انساني و اهل بصيرت نيز در خطر هستند. علامه طباطبايي با توجه به سياق آيه مي فرمايد که بلعم باعورا داراي کرامات بود ولي به سبب پيروي از هواي نفس سقوط کرد. (الميزان، ذيل آيه)

از آيه 28 سوره کهف به دست مي آيد که پيروي از هواهاي نفساني، روش افراطي و خروج از اعتدال و استوايي است که خداوند نفس انساني را بر آن آفريده است؛ زيرا کسي که پيرو هواهاي نفساني خودش مي شود و طبق آنچه نفس فرمان مي دهد عمل مي کند، ديگر به عقل توجهي نداشته و آن را کنار مي گذارد و نفس گرايش و ميل به اموري پيدا می‌کند که لذت آفرين باشد هرچند که دوامي نداشته و موجبات تلخکامي او در دنيا و آخرت شود. اين پيروي زماني رخ مي دهد که انسان به زينت هاي زندگي دنيا دلبسته شود و از حدود فطرت و عقل تجاوز کند. (کهف، آيه 28) در اين زمان قلب از حقيقت و آخرت غافل می‌شود و ديگر ذکر خدا در دل او نيست تا متوجه کمالات و آخرت باشد؛ البته در آيه از اغفال قلب، سخن رفته است که اين اغفال الهي به سبب مجازات پديد مي آيد؛ زيرا شخصي که به دنيا و زينت هاي آن گرايش يافته نمي خواهد به خدا و آخرت توجهي داشته باشد، پس خداوند با مجازات او را گرفتار غفلت از خود مي کند و نتيجه اين غفلت از خدا پيروي از هواهاي نفساني و گرايش افراطي به آن است. (همان) کساني که پيروي هواهاي نفس می‌کنند ديگر به دنيا و زينت هاي آن گرايش مي يابند و هيچ ايمان و اعتقادي به معاد و قيامت نخواهند داشت. چنين افرادي خودشان ترديد دارند و ديگران را نيز منحرف مي کنند. (طه، آيه 15؛ الميزان، ذيل آيه)

هوی پرستی و پيامدهای دردناک آن

بر اساس آموزه هاي اسلام، گرايش به دل بخواهي هاي نفساني و دور از عقل، مهم ترين عامل دروني در سقوط انسان است. پيامبر اکرم(ص) مي فرمايند: ما تحت ظل السماء من اله يعبد من دون الله اعظم عندالله من هوي متبع، در زير آسمان معبودي جز خدا پرستيده نشده است که در پيشگاه خدا، بدتر از هوي و هوسي باشد که انسان را به دنبال خود می‌کشاند. (الدر المنثور، ج 6، ص 261 به نقل از ميزان الحکمه، ج 4، ص 3478، شماره 21400)

به اين ترتيب، روشن مي شود که هواي نفس از خطرناک ترين عوامل انحراف انسان به سوي بندگي غيرخدا و گرايش زشتي ها و پليدي هاست و هواي نفس در يک کلام يعني آنچه دلم مي خواهد انجام مي دهم و کاري ندارم که موافق خواست خدا و عقل هست يا نه. البته بايد توجه داشت که انسان نياز به چيزهايي دارد که به عنوان شهوت و امور نفساني شناخته مي شود؛ زيرا بقاي انسان به اين امور وابسته است. اينها همان چيزهايي است که به عنوان غرائز و اميال گوناگون مطرح است. اموري چون خشم، علاقه به خويشتن، علاقه به مال و زندگي مادي و امثال اينها از ضرورت هاي زندگي دنياست و بدون ترديد دستگاه آفرينش همه اينها را براي همان هدف تکاملي آفريده است.

اما مهم اين است که گاه اينها از حدود خود تجاوز کرده و پا را از گليمشان فراتر مي نهند و از صورت يک ابزار مطيع در دست عقل بيرون مي آيند و بناي طغيان و ياغيگري مي گذارند و نقش اول را در زندگي انسان بازي مي کنند. در صورت افراط در اين امور و غرايز است که سخن از هواهاي نفساني مي شود؛ زيرا هوي چنانکه گفته شد به معناي گرايش سقوط آميز و افتادن است. پس وقتي اين غرايز ميل شديد به خودنمايي مي کنند عقل را زنداني کرده و بر کل وجود انسان حاکم مي شوند و زمام اختيار او را در دست مي گيرند. اين همان چيزي است که از آن به هواپرستي تعبير مي کنند. اين نوع پيروي و اطاعت از غرايز نفساني از تمام انواع بت پرستي خطرناکتر بوده و حتي مي توان گفت که ريشه بت پرستي هاي ديگر است. بي جهت نيست که پيامبر گرامي اسلام(ص) بت هوي و هوس را برترين و بدترين بتها شمرده است.

آثاری که برای هواپرستی بيان شده عبارتند از:

1- بت پرستی: در تفسير نمونه آمده است که گرايش و ميل شديد به هواهاي نفساني و خواسته هاي باطني عامل سقوط انسان است. از همين رو مبغوض ترين بتي است که انسان مي پرستد. در حديث ديگري از بعضي پيشوايان اسلام مي خوانيم: ابغض اله عبد علي وجه الارض الهوي؛ مبغوضترين و منفورترين بتي که در زمين پرستش شده است بت هوي است! (تفسير نمونه، ج ۱۵، ص ۱۰۴)

2- کفر و بي ايماني، هواپرستي سرچشمه کفر و بي ايماني است، چنان که قرآن گويد: فلايصدنک عنها من لايومن بها و اتبع هواه؛ تو را از ايمان به قيامت باز ندارد کسي که ايمان به آن ندارد و پيرو هواي خويش است. (طه، آيه 16)

3- بدترين گمراهی: هواپرستي بدترين گمراهي است، قرآن مي گويد و من اضل ممن اتبع هواه بغير هدي من الله: چه کسي گمراه تر است از آن کس که از خواسته نفس خويش پيروي مي کند و هدايت الهي نيافته است. (قصص، آيه 50)

4- باطل گرايی و گمراه کردن ديگران: هواپرستي نقطه مقابل حق طلبي است و انسان را از راه خدا بيرون مي برد، چنانکه در قرآن مي خوانيم: فاحکم بين الناس بالحق و لاتتبع الهوي فيضلک عن سبيل الله: در ميان مردم به حق داوري کن و پيرو خواسته هاي دل مباش که تو را از راه خدا گمراه مي کند. (ص، آيه 26)

5- بی عدالتی و ظلم، هواپرستي مانع عدالت و دادگري است، چنانکه در قرآن می‌خوانيم: فلاتتبع الهوي ان تعدلو؛ پيروي هوي مانع اجراي عدالت شما نشود. (نساء، آيه 135)

6- فساد: اگر نظام آسمان و زمين بر محور هوي و هوس مردم بگردد فساد سرتاسر پهنه هستي را خواهد گرفت: ولو اتبع الحق اهوائهم لفسدت السماوات و الارض و من فيهن؛ اگر حق از هوي و هوس آنها پيروي کند آسمانها و زمين و تمام کساني که در آنها هستند فاسد مي شوند. (مؤمنون، آيه 71)

7- بستن راه حق: پيامبر(ص) و اميرمؤمنان(ع) مي فرمايند: خطرناکترين پرتگاهي که بر سر راه سعادت شما قرار گرفته هواپرستي و آرزوهاي دور و دراز است چرا که پيروي از هوي، شما را از حق باز مي دارد و آرزوهاي دراز آخرت را به دست فراموشي مي سپارد. (الدر المنثور، جلد 6، صفحه 261)

8- بی دينی: حضرت(ع) مي فرمايد: لادين مع هوي، با وجود هواپرستي ديني نيست. (غرر الحکم، 348) يعني هرگز دين با هواپرستي جمع نمي شود چنان که عقل و هواپرستي با هم جمع نمي شود.

9- دوری از بهشت: خداوند مي فرمايد: و اما من خاف مقام ربه و نهي النفس عن الهوي فان الجنه هي الماوي؛ اما کسي که از مقام پروردگار بترسد و نفس خويش را از هواپرستي نهي کند، بهشت جايگاه او است. (نازعات، آيه 40) پس کسي که با نفس خويش مبارزه نمي کند و پيروي هواي نفس مي کند از بهشت دور شده و به دوزخ مي رود. البته مبارزه با هواهاي نفساني شجاعت مي خواهد که از عهده هر کسي برنمي آيد.

10- ضد بينات: از نظر قرآن ميان هواپرستي و برهان هاي روشن و بينات تقابل است. خداوند مي فرمايد: افمن کان علي بينه من ربه کمن زين له سوء عمله و اتبعوا اهواءهم؛ آيا کسي که بر بينه اي از سوي پروردگارش است همانند کسي است که عمل بدش براي او تزيين داده شده و از هواهاي نفساني اش پيروي مي کند. (محمد، آيه 14)

با توجه به آنچه گفته شد، نتيجه گرفته مي شود که هواي نفس به تمام اميال و گرايش‌های دروني انسان گفته مي شود که اگر اين اميال خارج از چارچوب عقل و شرع و منطق و بالاتر از آن باشد خطرناک بوده و موجب سقوط انسان مي شود. اگر انسان در شرايطي قرار بگيرد که ميان تمايل قلبي و نفساني و دستورات عقل و خداوند تعارض وجود داشته باشد، چنانچه خواسته دل و نفس را ترجيح دهد، به نوعي پيروي از نفس کرده و آن را بت خويش قرار داده است.

روزنامه كيهان، شماره 21542 به تاريخ 3/11/95، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

در آموزه‌های اهل بیت(ع) به ویژه ائمه اطهار(ع) طلب یاری کردن توسط آن بزرگواران مطرح شده است.
پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

دوره پهلوی را می‌توان دوره رشد و گسترش بهائیت دانست. بسیاری از چهره‌های شاخص بهائیت در این دوره، با بهره‌مندی از حمایت‌های ویژه شاه، سمت‌های سیاسی و اقتصادی متعددی را به دست آوردند.
چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

درباره عوامل گرایش ایرانیان به علویان و مذهب تشیع، مورخان و پژوهشگران نظرات متفاوتی بیان کرده‌اند.
چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

انسان چگونه خودش را به اخلاق فاضله متخلق کند و از رذایل اخلاقی دوری نماید؟ چگونه این معنا را در مرحله عمل پیاده کند؟ علمای اخلاق می‌گویند: ابتدا انسان باید حالت موجود نفس را حفظ کند و سپس به تهذیب رذایل و جبران ضررهای گذشته بپردازد.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
رابطه علم و عمل

رابطه علم و عمل

علم و دانش بشری زمانی برای جامعه و مردم سودمند و مفید است که با عمل و اجرا همراه گردد یعنی عالم به علم و دانسته‌های خود عمل کرده و آن را با اشتیاق به دیگران نیز بیاموزد.
سخاوت و بخشش آرامشی برای خود، آسایشی برای دیگران

سخاوت و بخشش آرامشی برای خود، آسایشی برای دیگران

بخشش یکی از خصلت‌ها و فضایل خوب و زیبای انسانی است.
Powered by TayaCMS