در مطلب حاضر نویسنده ضمن تبيين غريزه خشم و آثار و پيامدهای آن، به شيوهها و راهكارهايی در رابطه با چگونگی كنترل و تعديل غريزه خشم و پرخاشگری اشاره کرده است.
***
مفهوم خشم و ضرورت وجود آن در انسان
خشم در اصل نيرويی است دفاعی كه برای دفاع از خود يا پاسداری از حق در نهاد انسان گذارده شده، اما اگر از محور اصلی خويش خارج شود، تبديل به يكی از رذايل بزرگ اخلاقی میشود و رذايل ديگری را به همراه میآورد. بنابراين اگر خشم در جهت پاسداری از حق و دفاع از چيزی باشد كه دفاع از آن عقلاً و شرعاً ضروری است، از جمله فضايل اخلاقی است امّا اگر بر مبنای خودخواهی به وجود آيد، مادر بسياری از رذايل میشود. بنابراين كسی كه هرگز خشم به سراغ او نمیآيد و در برابر تمامی صحنهها بیتفاوت و آرام است، او انسان كاملی نيست. خشم در مواجهه با ظلم و تعدی و در مقام دفاع از حقيقت، به شرطی كه شكل افراطی به خود نگيرد و انسان را از محور اعتدال خارج نكند، ناشی از بيداری دل و حساسيت در برابر حق و باطل است.
خشمی كه بر اساس خودخواهی به وجود میآيد، بارزترين شكل خشونت روحی است و در صورتی كه شخص قدرت بر انتقام داشته باشد، او را وادار به اعمال خشونت میكند و اگر شخص قدرت بر انتقام يا فرونشانيدن آتش غضب از روی اختيار نداشته باشد به درون او گريخته و به صورت عقدههای روحی در قالب «كينه» در میآيد.
اين كينه درونی كه حالت تغيير شكل يافته غضب است، به صورتهای مختلف، بر حسب شرايط بيرونی، ظاهر میشود كه مهمترين آنها حسد، غيبت و دروغ و تهمت، شماتت و تحقير و بدزبانی، شدت عمل و به طور كلی بدخلقی، ستم و آزار و تضييع حق و امثال آن است.
به هر حال، خشم و كينه از آن جهت كه تعادل روحی انسان را به هم میزند، او را از محور حق و عدل خارج میسازد و بر اين اساس، از فضايل و كمالاتی چون رفق و نرمی در رفتار، مدارا با ديگران، عفو و گذشت، حسن خلق و حسن معاشرت محروم و بینصيب میگردد و خوی پرخاشگری و درندگی به تناسب شدت و ضعف اين رذيله اخلاقی بر او حاكم میشود.[1]
آثار و پيامدهای ناگوار خشم
همان گونه كه گذشت، نيروی خشم، اگر از محدوده ضرورت فراتر و از كنترل اراده آدمی خارج شود، همچون آتشی سوزان يا سيلی بنيانكن، هر چه را بر سر راه خود بيابد، میسوزاند و تباه میكند و پيامدهای شومی را نخست برای صاحبش و سپس برای ديگران به ارمغان میآورد. علی(ع) در اين باره فرمود: «خشم آتشی سوزاننده است، هر كه آن را فرو خورد، خاموشش ساخته و هر كه آزادش گذارد، خود او، اوّل كسی است كه در شعلهاش میسوزد.[2]
در ادامه به برخی از پيامدهای ناگوار خشم از منظر روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ اشاره میكنيم:
1. تيرگی عقل: انسان تا زمام امورش در اختيار عقل است، جز در مسير مصلحت خويش گام بر نمیدارد، ليكن افراط در خشم، چراغ نورانی عقل را تيره و بیفروغ میسازد و انسان، بیچون و چرا در خط فرمان نيروی بیشعور خشم میگذارد و ديگر مصلحتی نمیبيند تا به سويش گام بردارد. امام علی(ع) فرمود: «خشم خردها را تباه میكند و آدمی را از مسير درست دور میسازد».[3]
2. ويرانگری و تبهكاری: اگر انسان خشمگينی را كه لجام عقل را گسيخته و سراپای وجودش را آتش غضب مشتعل ساخته، به ديوانهای زنجيری يا درندهای وحشی تشبيه كنيم، گزاف نگفتهايم. او نه گوش شنوايی دارد كه نصيحت و سخن حق در آن نفوذ كند و نه چشم بينا و واقعبينی دارد كه راه را از بيراهه تشخيص دهد و نه فكر روشنی دارد كه قدرت دستهبندی امور جزيی و استنتاج عقلی را از آنها داشته باشد.
او هر كه و هر چه را كه مانعی بر سر راه خواهشهای كور و دور از منطق خود بيايد، آسيب رساند و ويران میكند. حضرت علی(ع) فرمود: «خشم شديد، منطق را تغيير میدهد، ارتباط اجزای استدلال را قطع و موجب پراكندگی فهم و فكر میشود».[4]
3. پشيمانی: بهتدريج با فرو نشستن شعلههای خشم، ديدگان شخص به روشنی میگرايد، قدرت تفكر و انديشه او به كار میافتد و آنچه را كه در دوره كوتاه تسلط خشم، بر او گذشته به ارزيابی مینشيند. سخنان زشت، نسبتهای ناروا، پردهدریها، خارج شدن از چارچوب فضايل انسانی، ارتكاب جرم، جنايت جبرانناپذير و... تصوير زشتی برای هميشه در ذهنش به جا میگذارد، تصويری كه اگر محكمه قاضی و مجازاتی هم در كار نباشد، يادآوری آن پيوسته او را عذاب خواهد داد كه: «چرا چنين كردم؟!... ای كاش بر خود مسلط بودم و... او پشيمان است و افسوس میخورد، ولی ديگر پشيمانی سودی ندارد. از همين رو امام علی(ع) فرمود: «ايّاك و الغضَبَ فاوّلُهُ جنُونٌ و اخرهُ ندمٌ؛ از خشم دوری كن كه آغازش ديوانگی و پايانش پشيمانی است.»[5]
روشهای كنترل و درمان خشم
برای مهار خشم و درمان آن، بايد انگيزههايی را كه موجب پيدايش خشم میشود بشناسيم. علل و عواملی كه ممكن است زمينهساز خشم شوند يا آن را تشديد كنند، بسيارند. ولی میتوان آنها را به دو گروه كلی تقسيم كرد:
1. عوامل درونی كه ريشه آنها به خود شخص برمیگردد و از درون وجود او سرچشمه میگيرد، مانند كبر، عجب، حرص، حسد، شوخیهای ركيك و....
2. عوامل بيرونی كه از خارج موجب انگيزش خشم انسان میشود.
عوامل درونی را بايد با خودسازی و تزكيه نفس ريشهكن ساخت. ولی عوامل خارجی را چون هم گستردهاند و هم در اختيار ما نيستند، كمتر میتوان كنترل كرد. با وجود اين، انسان بايستی اراده خود را طوری تقويت كند و بر غريزه خشم خويش طوری مسلط شود كه اين غريزه در چنين مواقعی تابع عقل و اراده او شود، نه حاكم بر آن.[6]
آنچه ذكر شد، مربوط به ريشهكنسازی اسباب و عللی است كه خشم را بر میانگيزد و موجب بروز آن میشود، ليكن بايد ديد اگر با رعايت مسائل فوق، باز هم نيروی غضب تهييج شد و آتش خشم زبانه كشيد، چه بايد كرد؟
در اين خصوص دستورات جزيیتری از اوليای بزرگوار اسلام رسيده كه برخی را يادآور میشويم:
1. يادآوری فضيلت كظم غيظ، عفو و بردباری و نيز پاداش عظيمی كه خدای متعال برای دارندگان اين صفات تعيين كرده، از جمله اينكه پيامبر اكرم ـ صلّی الله عليه و آله ـ فرمود: من كفّ غضبهُ كفّ الله عنهُ عذابه؛ آن كه خشم خود را باز دارد، خداوند عذاب خود را از او باز خواهد داشت.[7]
2. يادآوری عظمت عذاب الهی، گستردگی قدرت و حاكميت او و اينكه توانايی انسان بر كسی كه مورد خشم او قرار گرفته، در برابر قدرت لايزال خداوند نسبی و ناچيز است و نياز او به عفو و اغماض الهی به مراتب بيشتر از نياز مردم به عفو اوست. در اين باره امام صادق (ع) چنين فرمود: «در تورات نوشته شده: ای فرزند آدم، مرا به هنگام خشم خويش به ياد آور تا تو را به هنگام خشم خود ياد آورم».[8]
3. پناه بردن به خدا از شر شيطان و وسوسههای او، به اينكه بگويد: «اَعوذُ بالله من الشّيطانِ الرّجيم»و اين دستوری است كه گاهی رسول خدا به افراد خشمگين میفرمود.[9]
4. وضو گرفتن يا غسل كردن با آب سرد نيز در فرو نشاندن آتش خشم مؤثر است. پيامبر اكرم (ص) فرمود: «اذا غضبَ احدُكُم فليتوَضّا بالماءِ الباردِ، فانّ الغضبَ منَ النّار؛ هر گاه يكی از شما را خشم فراگرفت، با آب سرد وضو بگيرد، زيرا خشم از آتش است.[10]
5.سكوت و آرامش نيز در پيشگيری از خشم مؤثر است. علی(ع) فرمود:«و داووا الغضب بالصّمت؛ خشم را با سكوت درمان كنيد».[11]
6. تغيير وضعيت از حالت ايستاده به نشسته يا به عكس نيز در برخی از روايات توصيه شده است. امام باقر (ع) فرمود: «ايّما رجلٍ غضبَ و هُو قائمٌ فليجلس، فانّهُ سيذهبُ عنهُ رجز الشيطانِ و ان كانَ جالساً فليقُم؛ هر كه در حال ايستاده خشمگين شد، زود بنشيند، با اين كار، وسوسه شيطان از بين میرود و نيز اگر نشسته است، زود برخيزد.[12]
بنابراين، غريزه خشم و غضب نيز مانند ديگر غرايز انسانی، نيرويی كور و بیشعور میباشد كه تنها ارضای خود را میطلبد واگر تحت رهبری عقل قرار گيرد و در جای خود، به اندازه صحيح اعمال شود، مايه خوشبختی و سعادت بوده و آدمی در شئون مختلف زندگی، از فوايد آن بهرهمند میشود و اگر خودسر و بیقيد و بند باشد و در راه غلط و خلاف مصلحت به كار افتد و لجامگسيخته عمل کند، باعث فساد و تباهی میشود و مصيبتهای سخت وجبرانناپذيری به بار میآورد. از اين رو،امام سجاد (ع) فرو خوردن خشم و قدرت خاموش كردن آتش آن را به عنوان زيور صالحان و زينت تقواپيشگان، از درگاه خداوند خواسته، عرض میكند:«و حلّني بحيلةً الصّالحين و البسني زينةً المتّقين في بسط العدل و كظم الغيظ و إطفاء النّائرةً؛ بارالها! مرا به زيور صالحان بيارای و زينت متّقين را به من بپوشان، تا عدل را گسترش دهم و خشم را فرو نشانم و شعلههای سوزان دشمنی را خاموش سازم».[13]
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
پینوشتها:
[1]. سادات، محمدعلی، اخلاق اسلامی، تهران، سمت، چاپ ششم 1368، ص 209 ـ 210.
[2]. محمدی ریشهری، محمد، ميزان الحكمه، ج 9، حديث 15005.
[3]. همان، حديث 15010.
[4]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 71، ص 428.
[5]. ميزان الحكمه، ج 9، حديث 15008.
[6]. آداب معاشرت اسلامی، قم، مركز تحقيقات اسلامی سپاه، چ سوّم، 1379، ص 179 ـ 180.
[7]. مجلسی، محمدباقر، ج 73، حديث 7، ص 263.
[8]. كلينی، كافی، ج 2، ص 304.
[9]. القمی، شيخ عباس، سفينة البحار، ج 2، ص 319.
[10]. ميزان الحكمه، ج 9، ص 4340، حديث 15061.
[11]. آمدی، غرر الحكم، حديث 5155.
[12]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 73، ص 264.
[13]. صحيفه سجاديه، دعای مكارمالاخلاق.