حسد مولد گناهان
جلیل الماسی
حسد گناه کبیرهایست که از موانع بندگی و از رذائل اخلاقی بهشمار میرود. نوشتار حاضر به تبیین چیستی و ماهیت، پیامدها و راههای درمان این صفت ناپسند میپردازد.
***
از شر حسد و حسود بر خدای خویش درپناهم. حسد، منفور اخلاق است، مطرود ادیان است، مذموم قرآن است، عنصر حسد شروع تاریخ بشری را با قتل و خونریزی رقم زده است، قابیل را به قتل هابیل به تشویق آمده است، برادرکشی را برای جوامع بشری به ارمغان آورده است، یوسف صدّیق را در چاه کرده است، یعقوب را به درد فراق مبتلا نموده است. حسد آدمی را به تنگ نظری در راستای زوال داشتههای دیگران دعوت میکند، رقابت منفی را و (دیگرسوزی) را و فردگرائی را، در القاگری است، آری حسد، هر لحظه، رذائل را در جلوهگری است.
معنای لغوی
لغت شناسان را نظر بر این است که اصل حسد، حِـسدِل میباشد، البتّه لام آن را زائد میدانند، حِسدِل، حشره ریزی است بنام کَنه که بر بدن میچسبد و کارش خراشیدن پوست است و مکیدن خون (تاج العروس، ج4،ص420)، وجه تسمیه حسد این است که حسد همچون کنه بر کیان جامعه و بر هستی حاسد میچسبد، روح و روان آدمی را به خراش میآید، جوهره خدایی آدمی را در مکیدن میشود و سرزمین وجودی جامعه را از سرسبزی و طراوت، به کویری لمیزرع، که آسمانش بر زمین، در بارش قطرهای باران، بخل میورزد، تبدیل میکند.
معنای اصطلاحی و ماهیت
حسد، عدم خشنودی از داشتههای دیگران است، آرزوی نابودی و زوال نعمت مردمان است، حسود با ابزار حسد عدم پیشرفت دیگران را خواهان است، او دیگران را نمیتواند ببیند، تنها خود را میبیند و خود را لایق همه نعمتها میداند، همه چیز را برای خود میخواهد، نعمتهای مادی دیگران را بر نمیتابد، موقعیتهای اجتماعی همگان را با تیر حسد نشانه میگیرد، شاخصههای علمی و اخلاق متعالی دیگران را به انکار میآید، فردحسود، در حسادت لحظه به لحظه بر عطاهایی است که از خدای منّان به افراد شایسته و بایسته رسیده است: «أَم یَحسُدوُنَ النّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ» «یا اینکه نسبت به مردم [پیامبر و خاندانش]، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد میورزند؟» (نساء ـ 54) حسود، همچون چاهکنی است که هر لحظه برای دیگران در چاهکنی است، او در اندیشه و در عمل، بودن خود را، در نابودی دیگران میبیند، حسد آدمی را، خود محور و خودبین میکند، حسد بیماری جانکاه فردی و اجتماعی است. حسد، از رذائل اخلاقی و در تباهی حاسد و محسود است، به همین دلیل، علمای علم اخلاق، حسد را در بخشی خاص، با عنوان«مُهـلِکات» به ارائه، به واکاوی و به عرضه درمان آمدهاند. (کیمیای سعادت، ج2، ص128)
حسد زائیده کِبر است و از صفات شیطانی است. آن هنگام که حضرت باری آدم را از کَتم عدم(نیستی) به دار هستی شرافت وجود میبخشد، اسماء و صفات خود را به او تعلیم میدهد و «عَلَّمَ آدَمَ الأَسماءَ کُلَّها» «سپس علم اسماء [علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات] را همگی به آدم آموخت » (بقره ـ 31)، فرشتگان معترض بر خلقت آدم را جوابی شافی میآید، آنگاه «و َنَفَختُ فیهِ مِن روُحی فَقَعوُا لَهُ ساجِدین» «و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگی برای او سجده کنید!» (حِجر ـ 29) شرف صدور مییابد و خدای سبحان از روح خودش در آدم به دمیدن میآید و فرشتگان دِیر سرمدی را به سجده در برابر آدم فرامیخواند، فرشتگان، امر سبحانی را به اطاعت میآیند، در سجده برآدم بر یکدیگر به سبقت میگرایند، امّا ابلیس پرتلبیس، در دام کبر و غرور میلولد، خود را بالاتر از آدم میبیند، بارش الطاف خداوندی بر آدم را برنمیتابد، موقعیت آدم، در جهان هستی، بر او سنگین مینماید، در نتیجه حسادت را به انتخاب میآید، از امر ربّانی در سجده برآدم به تمرّد میگراید «أَبی وَاستَکبَر َوَ کانَ مِنَ الکافِرین» «تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد.» (بقره ـ 34)، حسادت ابلیس بر آدم، اخراج او از درگاه ربوبی را به دنبال میآورد که « قالَ فَاخرُج مِنها فَاِنَّکَ رَجیم» «فرمود: «از صف آنها [فرشتگان] بیرون رو، که رانده شدهای (از درگاه ما!» (حجر ـ 34)، ابلیس هم به تلافی اخراج از دایره انس خداوندی، در حسادت بیشتر میشود و در سوگند به عزت احدی، کمرهمت به نابودی آدم و آدمی میبندد که « قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغوِیَنَّهُم اَجمَعین» «گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد» (ص ـ 82)، در نتیجه ابلیس اولین حاسد است وآدم اولین محسود.
قرآن و حسد
یکی از صفات سلبیّه خداوندی حسد است. حسد را بر سراپرده حضرتش راهی نیست. خدای سبحان هر لحظه در افاضه جود است، به هر آنی در بارش سود است، در هر لمحهای همگان را در نعمت است، عَلَی الدّوام، از ماهی تا ماه را در رحمت است، او هر لحظه در خلقتی جدید است، موجودات را همی اندر نوید است. آن فیّاض لَم یَزَل، بیوقفه، با ربوبیت تکوینی، قابلیتهای موجودات را از قوه به فعلیت در پرورش است، همه را از بودن، به سوی شدن در جوشش است، به امر ربانی فطرت هستی بر حسد سوزی است. حال که حضرت سبحانی چنین است، پس آدمی هم که خلیفه خدا بر روی زمین است، باید خداگونه باشد، بر گرد حسد نگردد، آثار شوم حسد را از خود بزداید تا جانشین شایسته خدا بر روی زمین باشد. قرآن در یک فرایند کلی در تأکید مؤکّد بر حسد زدائی از دایره وجودی آدمی است از دید قرآن، حسد مانع رشد و تکامل است، مانع عشق و تعامل است، عامل سکون و توقّف است. قرآن بر مسیر زدودن نواقص آدمی و صعود او بر بلندای قله کمال و عرضه محصولی به نام انسان کامل است و حسد مانع این صعود، به خودنمائی میآید به همین دلیل در سورههای بقره (109)، نساء(54) و فتح (15)و در سورههای دیگر در قالب (بغی) در تقبیح حسد سخن رفته است امّا شدیدترین تقبیح در سوره فلق آمده است که حسد و فرد حسود را به عنوان دو عامل مخرّب، در کنار شرارت، هم ردیف شب ظلمانی و همسو با زنان ساحره، به تعریف آمده است.
غبطه و منافسه
در غبطه و منافسه(رقابت)، ناخوشایندی از داشتههای مادی، معنوی و اجتماعی دیگران و آرزوی زوال نعمتها و موقعیتهای مردم مطرح نیست بلکه فردی که بر غبطه و منافسه است، ضمن سرور و تأیید داشتههای مثبت دیگران، در راستای امر قرآنی «فَلیَتَنافَسِ المُتَنافِسوُن» «در این نعمتهای بهشتی راغبان باید بر یکدیگر پیشی گیرند!» (مطفّفین ـ 26) بااشتیاقی وافر در تلاش و کوشش است تا همان داشتهها را برای خود تثبیت کرده و به آنها دست یابد که این خود رقابتی سازنده بر مسیر خوبیها و برگرفته از نص قرآنی است که «فَاستَبِقوُا الخیرات» «در نیکیها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید!» (بقره ـ 148) بر اساس معارف قرآنی که الگوبرداری از انسانهای والا را به تذکرآمده است، آرزوی داشتههای مثبت دیگران و تلاش در رسیدن به آنها نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح درگاه خداوندی و بر مسیر امر ربّانی است که «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسوُلِ اللهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ» «قطعاً برای شما در رفتار رسول خدا مایه اقتدار و سرمشق زندگی است» (احزاب ـ 21) فرد مؤمن در سایهسار ایمان، به ساحل امن ربوبی قدم گذاشته و در آرامشی ملکوتی، قضا و قدر الهی را گردن نهاده و با دیدی عرفانی، به دور از حسد، از داشتههای دیگران به وجد و شادی میگراید و در چارچوب غبطه، در رفع نواقص خویش شتاب میگیرد، او حتی از کمبود مادی و معنوی مردمان به اندوه و غصه میآید و بر رهگذر دعا سعادت روزافزون دیگران را از خدای خویش به تمنا میآید اما منافق را آرامش ایمانی نخواهد بود، او حکم خداوند حکیم را به قبول نیامده است در نتیجه در سایه سار شرارههای حسد، به خود سوزی و به دیگر سوزی آمده است.
امام صادق(علیهالسلام) حسد و غبطه را دو معیاراساسی، در بازشناسی مؤمن و منافق میداند، که «إِنَّ المُؤمِنَ یَغبِطُ وَلایَحسُدُ وَالمُنافِقَ یَحسُدُ وَلا یَغبِطُ» «مؤمن غبطه میخورد، ولی حسد نمیورزد، اما منافق حسد میورزد و غبطه نمیخورد» (کافی، ج3، ص418)
پیامدهای شوم حسد
حسد اوّلین گناهی است که به وقوع میپیوندد آن هم از سوی ابلیس نسبت آدم. حسد نخستین تجربه تلخی است که آدمی از شیطان به ارث میبرد و پیامدهای هولناکی را برای بشریت به همراه میآورد:
الف- حسد گناهی است که گناهان دیگر را در تکثیر و در تولید است، فرد حسود در تحقق حسادت خویش، گناهان دیگر همچون دروغ، تهمت، افترا، غیبت، قساوت و حتی قتل و آدمکشی را به ارتکاب میآید.
ب- حسد در پی انهدام زیربنای ایمان است، عَلی الدّوام، در نابودی اخلاق و ایقان(یقین، اطمینان) است. همانگونه که آتش هیزم را میسوزاند، حسد هم، با شرارههای سرکش خود، ایمان را میسوزاند و خاکسترش را هم بر باد میدهد. (نهجالبلاغه، خطبه 86)، آری جمع حسد و ایمان از محالات است.
پ- فرد حسود، در تحقق حسادت خود، نابسامانیهای فردی و اجتماعی را دامن میزند، او تمام توان خود را در راستای حسد ورزی به کار میگیرد، از داشتههای دیگران به خود میپیچد، سلامت روحی، روانی و حتی سلامت جسمانیاش را بر مسیر حسد هزینه میکند و به مخزنی از انرژی منفی تبدیل میشود در نتیجه خود و دیگران را از حرکت تکاملی بازمیدارد.
ت- از نظر شرعی، حسد از مقوله گناه است، ارتکاب گناه هم عدالت را زائل میکند در نتیجه حسد، عدالت را به زوال میآید، آثار مترتب بر این زوال: عدم پذیرش شهادت حسود است، عدم شایستگی او برای قضاوت و امامت جماعت و... است.
درمان حسد
حسد را به طرق مختلف میتوان به درمان آمد:
الف- تفکر عمیق در زیانهای قطعی حسد و اینکه دوری از زیانهای محتمل، عقلاً واجب است، پس دوری از زیانهای قطعی، به طریق اولی واجبتر خواهد بود.
ب - توجه وجدانی به نواهی(جمع ناهیه به معنای بازدارنده) صادره قرآنی، روایی، اخلاقی و عقلی در ترک حسد.
پ - پالایش لحظه به لحظه درونی از رذایل اخلاقی، با راهکارهای شرعی و سلوکی.
ت - انتخاب روشهایی که ضد حسد باشد، به عنوان نمونه: به جای تکبر، تواضع، به جای غیبت، تعریف.
ختم کلام، از امام سجاد(علیهالسلام): «بار خدایا، سینه مرا آنچنان از حسد خالی کن که بر هیچ یک از بندگانت، که بر آنان احسان کردهای رشک نبرم و چون بنگرم که به یکی از بندگانت، نعمتی دادهای، من نیز برای خود، از تو آرزوی بهتر از آن را کنم» (صحیفه سجّادیّه، دعای بیست و دوّم)
روزنامه کیهان
تاریخ انتشار: شنبه 2 دی ماه 1396