كلمات كليدي : نظريه مبادله، پيتر بلاو، پاداشهاي اجتماعي
نویسنده : سمانه خالدی
«پیتر بلاو (2002-1918) یکی از نظریهپردازان مکتب مبادله است که تلاش داشت نظریهای را بپروراند که تلفیقی از رفتارگرایی اجتماعی و واقعیتگرایی اجتماعی باشد.»[1] هدف بلاو، فهم ساختار اجتماعی بر پایه تحلیل فراگردهای اجتماعی حاکم بر روابط میان افراد و گروهها است. بهزعم وی مسأله اصلی این است که چگونه زندگی اجتماعی در قالب ساختارهای بیش از پیش پیچیده همگروهی میان انسانها سازمان میگیرد. تأکید بلاو بر فراگرد تبادل است که بهنظر او، بیشتر رفتار بشری را جهت میدهد و بر روابط میان انسانها و نیز روابط گروهها تسلط دارد.
بلاو، مبادله را یک جریان اجتماعی میداند؛ که ریشه در جریانهای اولیه روانشناختی دارد؛ که بسیاری از پدیدههای پیچیده از قبیل ساخت و سازمان اجتماعی از آن ایجاد شده است. تمایل اصلی بلاو در تبیین همه امور اجتماعی از دریچه مبادله است و همه رفتارها مانند مبادله تبیین میشود.[2]
مراحل چهارگانه تبادل
بلاو در این فراگرد چهار مرحله را تشخیص میدهد که از تبادل فیمابینی آغاز شده و به ساختار اجتماعی و سپس دگرگونی اجتماعی میانجامد. هرکدام از گاهمهای زیر به گام بعدی منجر میشود:
گام اول: معاملات تبادلی شخصی میان مردم؛
گام دوم: تمایز در منزلت و قدرت؛
گام سوم: مشروعیت و سازمانیافتگی؛
گام چهارم: مخالفت و دگرگونی.»[3]
مبادله و قدرت
بلاو، این نظر هومنز را که مبادله، راه ارتباط افراد با یکدیگر است، میپذیرد؛ اما تأکید میکند که این رابطه، بهمعنی این است که برخیها در مقام فرودست و برخی دیگر در مقام فرادست، قرار میگیرند.
بلاو به مسأله قدرت در مبادله اجتماعی توجه دارد. مبادلات و همچنین روابط قدرتی که از آنها ناشی میشود، نیروهایی را تشکیل میدهد که (علاوهبر زمینههای هنجارمند یا ارزشی محدودساز یا نیروبخش)، باید فینفسه مورد مطالعه قرار بگیرند. هنگامی که شخصی قدرتی بر دیگری اعمال میکند، هر مقدار که خود او متمتع میشود، دیگری باید هزینه آنرا بپردازد. این امر، ضرورتاً بدین معنا نیست که روابط اجتماعی بهمنزله بازیای است که نتیجه آن صفر است؛ بلکه بدین معناست که افراد ذینفع، گرچه از تعاون خود سود میبرند، اما نفع برابر بهدست نمیآورند؛ بلکه در این نوع مبادله بعضی بیشتر منتفع میشوند و در مقابل، برخی هزینههای بیشتری را متقبّل میشوند.[4]
بهعنوان مثال در بازی فوتبال، شادی اعضای تیم پیروز، معادل ناکامی تیم بازنده است. «بهطور خلاصه، پاداشی که افراد از یک همنشینی اجتماعی بهدست میآورند، مستلزم بهایی است که دیگران به این موضوع میدهند. منظور این نیست که هر معاشرت اجتماعی مستلزم بازیهای برد و باخت است؛ که بهنفع یک عده و ضرر عدّهای دیگر باشد. درست برعکس، افراد با یکدیگر همنشینی میکنند و همه از آن بهرهمند شوند؛ اما همه به یک اندازه نفع نمیبرند و با بهایی که برای آن میپردازند، به یک اندازه سهیم نیستند. حتی اگر شرکتکنندگان بهطور مستقیم بهایی نپردازند، اغلب آنهایی که از این همنشینی محروم میشوند، متحمّل بهای غیرمستقیمی میشوند. همینکه نخستین پیوندها بین افراد برقرار شد، پاداشهای متقابلی که این پیوندها برای اعضا به ارمغان میآورند، باعث تقویت روابط شده و برعکس اگر پاداشهای ناکافی وجود داشته باشد رشته همگرویی سست میشود. پاداشهایی که بین افراد رد و بدل میشود میتواند درونذاتی باشد؛ مثل عشق، محبّت و احترام یا برون ذاتی باشد مثل پول و ... افراد همیشه نمیتوانند پاداش برابر به یکدیگر بدهند.»[5]
«هرگاه طرفی به چیزی از آن دیگری است، نیاز داشته باشد و وی برای جبران آن نتواند چیز قابل ملاحظهای ارائه دهد، چهار صورت مطرح میشود:
اول؛ انسانها میتوانند دیگران را بهزور وادار به کمک کنند؛
دوم؛ برای رفع نیازشان میتوانند به منبع دیگری رجوع کنند؛
سوم؛ بدون آنکه چیزی که باید از دیگران بهدست بیاورند، گلیمشان را از آب بیرون بکشند.
چهارم و مهمتر از همه آنکه، خودشان را تابع دیگران سازند و از این طریق "اعتبار تعمیمیافته" در روابطشان را به دیگران واگذار کنند، دیگران نیز هرگاه خواسته باشند، آنها برایشان کاری انجام دهند، میتوانند روی این اعتبار حساب باز کنند.»[6]
مبادله و نفع شخصی
«بلاو ترجیح میدهد، مضمون مبادله اجتماعی را به تعامل ارادی محدود سازد و اعمالی را که ناشی از زور و یا ندای وجدان است، از این قلمرو بیرون براند. از نظر وی پول دادن به تهیدستان، تنها زمانی مبادله اجتماعی بهحساب میآید که از سر احساس تقصیر نباشد؛ بلکه ناشی از شنیدن ثناگویی و دعای خیر فرد تهیدست باشد. واژه مبادله اجتماعی در اندیشه بلاو، به اعمال ارادهی فرد اطلاق میشود که انگیزهاش دریافت پاداشی است که وی انتظار برآورده شدنش را دارد. بلاو تأکید میکند، که نفع فردی "شرط ضروری مبادله" است؛ نه مسائل هنجاری و اخلاقی. افراد تعّهدات خود را در برابر خدمات گذشته بدین سبب انجام میدهند که در آینده نیز از آنها منتفع گردند. بنابراین سودی که فرد انتظار دارد از روابط مبادله بهدست آورد، آغازگر مبادله است»[7]
بلاو معتقد است، منفعت رساندن به دیگران که موجب تحقق پاداشهای اجتماعی میشود، یکی از دلایل عمدهای است که افراد بهدنبال دردسر میروند تا به همنشینان خود کمک کند و از آن لذّت ببرند، «بهزعم وی، یقیناً افرادی هستند که با از خودگذشتگی و بدون انتظار هیچگونه پاداش و حتی سپاسگذاری برای دیگران کار میکنند؛ ولی اینها قدیس هستند و قدّیسان نادرند. بهطور آشکار، در زندگی اجتماعی و دیگرگرایی متداول است که مردم میخواهند که برای هم مفید باشند و به آن پاسخ متقابل بدهند؛ اما در پس این از خودگذشتگی ظاهری، میتوان متوجه "خودگرایی" نهفتهای شد. چون بیشتر اوقات گرایش کمک به دیگران، متأثر از این انتظار است که انجام آن، پاداشهای اجتماعی را در پی خواهد داشت.»[8]
اصول مبادله بلاو
بلاو در طرح نظریه مبادله خود از 7 اصل یاد میکند که عبارتند از: [9]
اصل اول؛ هرچه که یک شخص، نفع بیشتری از دیگری در انجام فعالیت ویژهای انتظار داشته باشد، احتمال اینکه آن شخص آن فعالیّت را بروز دهد، بیشتر است.
اصل دوم؛ هرچه یک شخص، پاداشهای بیشتری را با دیگری مبادله کند، احتمال اینکه وظایف دو طرفهای بین آنها بهوجود آید و مبادلات متعاقب را هدایت کند، بیشتر است؛
اصل سوم؛ هرچه وظایف داد و ستد یک رابطه مبادله بیشتر نقض گردد، طرفین محروم، برای فتوادهی منفی علیه آنهایی که هنجار داد و ستد را نقض کردهاند مستعدتر میشود؛
اصل چهارم؛ هرچه پاداشهای انتظاررفته بیشتری از نشر یک فعالیت ویژه بیروه آید، فعالیت کمتر، با ارزشتر میشود.
اصل پنجم؛ هرچه روابط مبادلهای بیشتر برقرار شوند، تمایل بیشتری برای اداره مناسب، توسط هنجارهای مبادله وجود دارد؛
اصل ششم؛ هرچه هنجارهای مشروع در یک مبادله، کمتر تحقق یافته باشند، طرفین محروم، برای فتوادهی منفی علیه آنهایی که هنجارها را نقض کردهاند، مستعدتر میشوند؛
اصل هفتم؛ هرچه روابط مبادلهای بین واحدهای اجتماعی باثبات و متعادلتر باشند، احتمال اینکه سایر روابط مبادلهای نامتعادل و بیثباتتر شوند، بیشتر میشود.
نقد نظریه مبادله بلاو
«کار بلاو با وجود آنکه سزاور تحسین است، نظریه تبادل را در سطح اجتماعی چنان تغییر شکل میدهد، که دیگر بهعنوان یک جهتگیری رفتارگرایانه تشخیصپذیر نیست.»[10]