دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حماسه Epic

No image
حماسه Epic

كلمات كليدي : حماسه، فردوسي، گشتاسپ، شاهنامه، ايلياد، هومر، اوستا، سروده هاي يشت، يادگار زريران، شهريار نامه، سام نامه

نویسنده : حميده سلطاني مقدم

حماسه در لغت به معنی دلیری و شجاعت، اثری داستانی ـ روایتی است با زمینه‌ای قهرمانی و رنگ قومی و ملی و سبکی فاخر که در آن حوادثی خارق‌العاده در گذشته‌ای دور اتفاق میافتد. از این رو حماسه را تاریخ خیالی ملت‌ها نامیده‌اند. قهرمان حماسه از خصوصیت‌های فوق طبیعی برخوردار است. نیروی جسمانی و نیز نیروهای درونی و معنوی فوق بشری دارد و در طی حوادث مختلف با نیروهای شیطانی یا قهرمان‌هایی که آنها نیز دارای خصوصیات فوق بشری هستند درگیر می‌شود. حوادث حماسه در فضایی که از نظر زمانی بسیار دور است می‌گذرد و عرصه‌ی آن بسیار وسیع است و با آن‌که اغلب حماسه‌ها جنبه‌ی ملی و قومی دارند، گاه صحنه‌ی حوادث آنها کل جهان حتی جهان زیر زمینی و فرازمینی را نیز دربر میگیرد.[1]

آنچه حماسه‌‌ها روایت می‌کنند، هر چند ممکن است تاریخ واقعی گذشته‌های بسیار دور ملت‌ها انگاشته شوند؛ اما روایات، تاریخ واقعی نیستند، با این همه بعضی از حوادث دوران‌های دور گاه در حماسه‌ها خود را نشان می‌دهند و به صورتی مبالغه‌آمیز و آمیخته با افسانه‌های تایخی به‌وجود می‌آیند. "ایلیاد" اثر "هومر" در میان حماسه‌های یونانی و داستان "گشتاسپ" در شاهنامه از این نوعند.[2]

حماسه‌های منظوم

در ادب کهن ما بیشتر حماسه‌ها منظوم هستند. در شعر حماسی دسته‌ای از اعمال پهلوانی خواه از یک ملت باشد، خواه از یک فرد، به صورت داستان و یا داستان‌هایی درمی‌آید که ترتیب و نظم از همه جای آن آشکار است. در یک منظومه‌ی حماسی شاعر هیچ‌گاه عواطف شخصی خویش را در اصل داستان وارد نمی‌کند و آن‌را به پیروی از امیال خویش تغییر نمی‌دهد و به شکلی تازه چنان‌که خود بپسندد و یا معاصران او بخواهند درنمی‌آورد و به نام خود و آرزوی خویش، در باب او داوری نمی‌کند، چنان‌که در شاهنامه و دیگر منظومه‌های حماسی می‌بینیم .[3]

حماسه‌های ایرانی

آغاز شعر فارسی هم‌گام با شروع حرکت‌های استقلال‌طلبانه و جنگ‌های ملی و قومی در ایران آغاز شد و این امر آشکارا و به روشنی در دوره‌ی دولت سامانی (261ـ389 هجری) به چشم می‌خورد که نسبت خود را به نژاد ایرانی باستان می‌رساندند. البته شعر حماسی فارسی منحصر به ادب فارسی بعد از اسلام نیست، زیرا ایرانیان در دوران باستان نیز شعر حماسی داشته‌اند، قدیمی‌ترین نمونه‌ی شعر حماسی را در "اوستا" می‌بینیم به ویژه در "سروده‌های یشت" و همچنین کتاب "یادگار زریران" که عبارت است از منظومه‌ای مذهبی که جنگ بین ایرانیان و تورانیان را در دفاع از مذهب زرتشت بهتر به تصویر می‌کشد.[4]

شاهنامه‌ی فردوسی از با ارزش‌ترین اشعار حماسی و ملی جاویدان ایرانیان به شمار می‌آید و در ردیف حماسه‌های جهانی و حتی برتر از آن قرار دارد. شاهنامه، تاریخ ایران را از دوران باستان تا شکست ساسانیان و انقراض پادشاهی آنان به دست اعراب شامل می‌شود. از حماسه‌های قرن پنجم تا هفتم می‌توان به "شهریار‌نامه" و "سام‌نامه" متعلق به "خواجوی‌ کرمانی" و نیز "اسکندرنامه‌ی" "نظامی گنجوی" که به پیروی از شاهنامه‌ی فردوسی به نظم کشیده شده، اشاره کرد. [5]

انواع منظومه‌های حماسی

1. منظومه‌های حماسی طبیعی و ملی: که عبارت است از نتایج افکار و قرایح و علایق و عواطف یک ملت که در طی قرون و اعصار، تنها برای بیان وجوه عظمت و نبوغ آن قوم، به وجود آمده و بیان‌کننده‌ی جنگ‌ها، پهلوانی‌ها، جانفشانی‌ها و فداکاری‌ها و در عین حال مملو است از آثار تمدن و مظاهر روح و فکر مردم یک کشور در قرون متمادی، یعنی از ادوار حیاتی ایشان که معمولا از آنها به دوره‌های پهلوانی تعبیر می‌کنیم که می‌توان از منظومه‌های حماسی "ایلیاد وادیسه‌ی" "هومر" و "شاهنامه‌ی" "حکیم ابولقاسم فردوسی" و "گرشاسپ‌نامه‌ی اسدی ‌طوسی"، نام برد. در این دسته از منظومه‌های حماسی شاعر به ابداع و خلق توجهی ندارد، بلکه داستان‌های مدون کتبی یا شفاهی را که علی‌الظاهر از بعضی وقایع خارجی نشأت گرفته و به تدریج بر اثر نقل و تخیل ناقلان تغییراتی در آن رخ داده و با اتفاقات دیگری آمیخته است، را به نظم می‌کشد.

2. منظومه‌های حماسی مصنوع: در این منظومه‌ها سر و کار شاعر با داستان‌های پهلوانی مدون و معینی نیست بلکه خود به ابداع و آفرینش داستانی حماسه می‌پردازد. در این‌گونه داستان‌ها شاعران آزاد و مختارند، با رعایت قواعد و قوانینی که برای شعر حماسی در میان است هر طور که بخواهند موضوع داستان خویش را ابداع کنند و از تخیل خود استفاده نمایند.

3. حماسه‌های اساطیری و پهلوانی: که متعلق به ایام پیش از تاریخ و یا موضوعات مهم فلسفی و مذهبی است مانند منظومه‌ی حماسی "رامایانا و مهابهارات" متعلق به هندوان.

4. منظومه‌های حماسی تاریخی: حماسه‌های تاریخی مانند گاهنامه‌ها و یا منظومه‌هایی که در عین این‌که مبتنی بر تصور و خیالست قسمت‌های تاریخی نیز در آنها دیده می‌شود مانند "کمدی الهی" دانته و "انه‌اید" ویرژیل.[6]

خصایص مضامین منظومه‌های حماسی

در اینجا خصایص منظومه‌های حماسی را با تکیه بر ویژگی‌های شاهنامه‌ی "فردوسی" بررسی می‌کنیم. این خصوصیات در بیشتر حماسه‌های ملی اقوام دیگر کم و بیش مشترک است، اگرچه این خصوصیات هر یک به طرز بسیار زیبا و دقیق در شاهنامه بیان شده است.

1. تکرار و تقلید: نخستین موضوعی که در شاهنامه به چشم می‌خورد تکرار بسیاری از اجراء داستان‌ها به صورت گوناگون است که در اغلب حماسه‌های ملل جهان به دیده می‌شود از جمله این مکررات داستان "هفت ‌خوان" است. "هفت ‌خوان" رستم و اسفندیار وجوه شباهتی با یکدیگر دارند و ظاهرا یکی از این دو داستان مأخوذ از دیگری است. داستان‌های پهلوانان بزرگ خاصه جنگ‌های آنان معمولا از یکدیگر تقلید و اخذ شده است و در اغلب آن‌ها جنگ با دیو و جادو و شیر واژدها شبیه به یکدیگر دیده می‌شود. مثلا اژدهای "هفت خوان" اسفندیار تقریبا با مشخصات اژدهای حماسه‌های "اسلاو" و اقوام دیگر یکی است.[7]

2. وصف: موضوع دیگری که در شاهنامه اهمیت بسیار دارد موضوع "وصف" است. فردوسی تا آن حد خوب از عهده‌ی وصف میدان‌های جنگ اوصاف پهلوانان توصیف جنگ‌های تن به تن، نعت مناظر مختلف طبیعت و امثال این‌ها برآمده که در زبان فارسی شاعری را از این حیث برابر او نمی‌توان یافت. فردوسی آنچه را که وصف می‌کند تجسم می‌دهد و این نماینده کمال قدرت شاعر در بیان مطالب است و بهترین وصف آن است که موصوف در برابر خواننده مجسم و مشخص شود:[8]

ز نیروش دو نیمه شد دست راست

بپیچید و آن گاه بر پای خواست

نگه کرد گودرز و بگریست زار

بترسید از آن گردش روزگار

3. پهلوانان: پهلوانان شاهنامه همه از ایرانیان‌اند همه صفات خوب ملی یعنی ایران‌دوستی اطاعت و خداپرستی و مردانگی شجاعت عظمت روح و فکر در پهلوانان ایرانی یافت می‌شود. در عین حال پهلوانان مردمی خوش‌گذران، متکبر، شجاع، خودستا و آگاهند. آنها همه خداپرست هستند و به کاری دست نمی‌زنند مگر از خدا استعانت جویند. فرار برای سپاهیان ایران ننگی عظیم است و شکست در برابر دشمن از مرگ دشوارتر.

چنین گفت رستم به ایرانیان

که اکنون بباید گشودن میان

به پیــــــش خداوند پیروزگـر

نه کوپال باید و نه گنج و کمر

همه سر به خاک سیه بر نهید

از آن پس همه تاج بر سر نهید[9]

4. خرق عادت: خوارق عادت در میان پهلوانان بسیار است. پهلوانان یک تنه با یک سپاه می‌جنگد و همه را از میان می‌برد. "رستم" بسیار عظیم‌الجثه است که هنگام نشستن یک سر از کسانی که نزد او ایستاده‌اند بلندتر است.

از آنکس که بر پای پیشش بر است

نشسته به یک سر از او برتر است

5. زمان و مکان: در شاهنامه مانند سایر حماسه‌های طبیعی و ملی، زمان و مکان را ارج و بهایی نیست. "تور" در شمال شرق ایران (ترکستان) و سلم (روم) سلطنت می‌کنند و میان آنان کشور ایران فاصله است اما این دو آزادانه با یکدیگر ارتباط دارند و از ملاقات هم برخوردارند.

6. جادو و جادوان: ساحری و ساحران نیز در منظومه‌های حماسی عالم، مقام و مرتبتی دارند. وقتی سر و کار دشمنان با پهلوانان بزرگ باشد که با ایشان به نیروی شمشیر و بازو برابر نمی‌توان گشت ناچار آنان را به سحر و ساحری متوسل می‌سازد. در شاهنامه بزرگ‌ترین جادوان از دیوانند. این موجودات چندان در جادوی چیره‌اند که قوای طبیعت نیز رام آنان است اما ساحری تنها کار دیوان نیست، آدمیان نیز گاه بدین کار زشت دست می‌زنند و یکی از وظایف شاهان و پهلوانان ایران جنگ با ساحران و ساحری است.[10]

حماسه‌های منثور

قدیمی‌ترین موضوعی که در نثر فارسی به کار رفته است داستان‌های ملی ـ پهلوانی است که در راس آثار منثوری است که در قرن چهارم به زبان پارسی دری پدیدار شد. علت این امر آن است که ایرانیان به دنبال نهضت‌های ملی خود در قرن دوم و سوم هجری و کسب استقلال به فکر تدوین تاریخ قدیم و ذکر سرگذشت نیاکان خود افتادند و تالیف این کتاب‌ها نخست به تقلید از "خدای‌نامه" (کتاب پهلوی که در اواخر دوره‌ی ساسانیان درباره ایران تالیف شده بود) صورت گرفت و سپس به صورت گردآمدن داستان‌های پراکنده‌ی قدیم یا ترجمه‌ی آنها از پهلوی به فارسی دری درآمد

"شاهنامه‌ی ابوالموید بلخی" که از آثار قرن چهارم هجری شامل بسیاری از روایات ایرانیان و پهلوانان و شاهان است. "شاهنامه‌ی ابو منصور"، "اخبار رستم و داستان گشتاسب" از این نوعند.[11]

نگارش داستان پهلوانی منثور در قرن چهارم و پنجم رواج داشت. با افتادن حکومت ایران به دست ترکان و ضعف اندیشه‌ی ملی و نفوذ روزافزون اسلام در ایران حماسه‌های دینی و تاریخی به تدریج جای حماسه‌های ملی را در نثر پر می‌کند، مثلا "داراب‌نامه" طرسوسی" در قرن ششم و داستان "دارا" پادشاه ایران که در ایران و یونان در جزایر موهوم، پهلوانی‌های بسیاری از خود نشان داد و حماسه‌ی دینی منثور که "رموز حمزه" یکی از قدیمی‌ترین و قابل توجه‌ترین حماسه‌های مذهبی است.[12]

در قرن هفتم و هشتم داستان‌های ملی و پهلوانی وجود نداشت و مسلما یکی از علل این امر پریشان حالی مردم ایران و درهم ریختن مراکز مهم اجتماع و ثروت در نواحی شرقی و از میان رفتن خاندان‌های ثروتمند قدیم است. تنها در آغاز این دوره یعنی اندکی پیش از شروع ایلغار چنگیز، می‌توان از کتاب "راحة‌الارواح (بختیارنامه)" "دقایقی مروزی" و در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم داستان قهرمانی "فیروزنامه (فیروزشاه بن دارا)" از مولانا که محمد بیغمی آن‌را تالیف کرده است نام برد.[13]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

مناظره Dialogue

No image

ترجیع بند

No image

لغز (چیستان)

No image

حماسه Epic

No image

مدح

پر بازدیدترین ها

No image

شعر غنایی

No image

مدح

No image

برجسته‌سازی

No image

لغز (چیستان)

Powered by TayaCMS