دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (اجتهاد و شئون فقیه)

اجتهاد از نظر لغت‌به معناى رنج‌بردن و کوشیدن تا سر حد توانایى است و در اصطلاح فقه اسلامى به کار بردن همت و کوشش درراه پى بردن به احکام و قوانین شرعى از منابع و ادله استنباط و در مقابل آن، تقلید عبارت است از پیروى از راى دیگرى بدون تحقیق شخصى.
مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (اجتهاد و شئون فقیه)
مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (اجتهاد و شئون فقیه)

نویسنده : محمود اکبری

اجتهاد

اجتهاد از نظر لغت‌به معناى رنج‌بردن و کوشیدن تا سر حد توانایى است و در اصطلاح فقه اسلامى به کار بردن همت و کوشش درراه پى بردن به احکام و قوانین شرعى از منابع و ادله استنباط و در مقابل آن، تقلید عبارت است از پیروى از راى دیگرى بدون تحقیق شخصى.

شئون فقیه :

بنابه آنچه امام خمینى در کتاب الرسائل بیان داشته‌اند، شئون فقیه عبارت است از:

1. استنباط: مستنبط کسى است که توانایى استنباط و به دست آوردن احکام را از ادله داشته باشد.

2. اجتهاد: مجتهد کسى است که مى‌تواند طبق راى و نظر خود عمل نماید به طورى که در صورت مطابقت‌با واقع پاداش مى‌گیرد و در صورت مطابقت نداشتن با واقع معذور است و آن عبارت است از به دست آوردن حکم شرعى از راههایى که نزد متخصصان فقه متعارف است و با تحصیل مقدمات اجتهاد به دست مى‌آید. به دست آوردن قوه اجتهاد، نیاز به کسب مقدماتی چند دارد که عبارتند از؛

ا. فرا گرفتن ادبیات عربى به مقدار نیاز؛

ب. آشنایى به محاورات عرفى و زبان مردم مورد خطاب قرآن وسنت و پرهیز از مخلوط کردن مفاهیم عرفى با دقایق علمى‌و عقلى؛

ج. آشنایى به علم منطق؛

د. دانستن مسائل مهم اصول فقه که در فهم احکام شرعى مؤثر است؛

ه. آشنایى به علم رجال به مقدار احتیاج در تشخیص صحت و سقم روایات؛

و. انس و آشنایى به قرآن و سنت، که بیش از هر چیز در استنباط حائز اهمیت است؛

ز. داشتن تمرین استنباط به‌طورى‌که برایش قوه (و ملکه) استنباط حاصل شده باشد؛

ح. جستجوى کامل از آرا و نظریات پیشینیان تا فقیه در جهت‌خلاف شهرت و اجماع قرار نگیرد؛

ط. بررسى فتاوا و اخبار اهل سنت، مخصوصا در مورد تعارض اخبار چه بسا که در فهم احکام به مجتهد یارى دهد؛

ی. به کار بردن جهد و کوشش کامل و به کارگرفتن همه توان در استنباط احکام؛

وقتى مجتهد باشرایط فوق، احکام شرعى را استنباط نمود، مى‌تواند، به آنچه به دست آورده عمل کند و چنانچه فرضا استنباط او بر خلاف واقع در آید، معذور خواهد بود.

3. افتا: مجتهدى که با شرایط یاد شده به اجتهاد مى‌پردازد و حکم واقعى یاظاهرى را استنباط مى‌کند، همان‌طور که مى‌تواند به آن عمل کند، مى‌تواند به آن فتوا دهد. (14)

4. مرجع فتوا :کسى که مرجع فتواست، و بر دیگرى جایز یا واجب است که به‌وى مراجعه و در احکام شرعى از وى پیروى نماید، باید داراى شرایط زیر باشد:

ا. عالم باشد (و بنا بر احوط، در صورت امکان، باید اعلم بوده و احاطه‌اش بر مسائل فقهى از مجتهدان دیگر بیشتر باشد).

ب. مجتهد باشد.

ج. عادل باشد (عدالت‌خصلتى است پایدار که همواره شخص را به تقوا و ترک محرمات و انجام واجبات وا مى‌دارد).

د. با ورع و با تقوا باشد.

ه. و بنابر احتیاط، حریص به دنیا و ریاست طلب نباشد .

در حدیثى، به نقل از امام حسن عسکرى(ع) آمده است:

«من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه»

«فقیهى که خویشتن‌دار، نگهبان دین و مخالف هوا و هوس بوده و تنها مطیع رهبر الهى خود باشد، بر عامه مردم است که از او پیروى کنند.»

5. قضاوت: یکى از شؤون فقیه، قضاوت است، او مى‌تواند به خصومتها و نزاعها پایان دهد.

6. زعامت و ولایت فقیه: زعیم و ولى فقیه کسى است که عالم به سیاستهاى دینى و برقرار کننده عدالت اجتماعى در میان مردم است و طبق روایات، ولى فقیه، وارث پیامبران و بهترین خلق خدا بعد ازائمه است و مجارى امور و احکام و دستورات، به دست اوست. ولایت فقه و مرجع تقلید تفاوت هایی دارد که عبارتند از:

1. زعیم و ولى فقیه گذشته از علم به قوانین الهى و احاطه به سیاستهاى دینى، باید داراى عدالت و شجاعت و مدیریت کافى براى رهبرى بوده و به مسائل اجتماعى و سیاسى روز، آگاه باشد.

2. وقتى زعیم و ولى فقیه بنا به مصالح مردم حکمى صادر مى‌کند، برهمه حتى بر کسانى که از دیگران تقلید مى‌کنند، آن حکم واجب مى‌شود، چنان که وقتى مرحوم میرزاى شیرازى -رضوان الله تعالى علیه زعیم دینى و سیاسى، حکم تحریم تنباکو را صادر فرمود و یا مرحوم میرزا محمد تقى شیرازى حکم جهاد دادند، چون حکم حکومتى بود، همه حتى علما تبعیت کردند.

3. مقام مرجعیت فتوا مى‌تواند در یک زمان متعدد باشد و هر کس هرمجتهدى را که پارسا و داناتر تشخیص دهد، مى‌تواند از او پیروى نماید، ولى مقام زعامت و ولایت فقیه نمى‌تواند متعدد باشد; چه این مقام باید در رابطه با ابعاد سیاسى، فرهنگى،اقتصادى، اجتماعى و دفاعى کشور، داراى یک قدرت مرکزى باشد وگرنه موجب تشتت و چنددستگى امت‌خواهد گشت و وحدت کلمه از بین خواهد رفت، همان‌طور که امام رضا(ع) در ضمن حدیثى به علل متعدد نبودن امام اشاره فرموده‌اند. [1]

4. کار مرجعیت فتوا رامى‌توان جانشین کار نبوت، یعنى ابلاغ قوانین الهى به مردم، و کار ولایت فقیه را جانشین کار امامت، یعنى مسؤولیت اجرا و پیاده کردن قوانین دانست.

5. از شرایط مرجعیت فتوا اعلمیت است; ولى در زعامت و ولایت فقیه اعلمیت‌شرط نیست.

    پی نوشت:
  • علل الشرایع، ص‌254، ج‌1. [1]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (امتیازات فقه شیعه)

مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (امتیازات فقه شیعه)

جامعیت: فقه شیعه تمام مسائل کلى تا جزئى مورد نیاز را بیان نموده و به عبارتى، غنى ترین فقه در مذاهب اسلامى است، چنانچه استاد عبدالفتاح عبدالمقصود، عالم بزرگ اهل سنت مى‌نویسد: سزاوار است که مذهب شیعه در راس مذاهب اهل سنت قرار گیرد، زیرا منبع اصلى مذهب شیعه على(ع) است که داناترین مردم به دین اسلام بعد از پیامبر(ص) است.
مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (تاریخچه فقه و اجتهاد)

مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (تاریخچه فقه و اجتهاد)

همان طور که در جاى خود ثابت‌شده، هدف از آفرینش انسان، تکامل فردى و اجتماعى در امور مادى، معنوى و اخلاقى است و او براى رسیدن به کمال، احتیاج مبرم به قوانینى دارد که تمام جنبه‌هاى فوق را دارا باشد; از این رو خداوند براى هر امتى شریعت و قوانینى مقرر فرموده:
مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (شرایط احکام)

مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (شرایط احکام)

احکام شرایطى دارد که خود به سه قسمت تقسیم مى‌شود:
مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (دانستنیهایی از بحثهای فقهی)

مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (دانستنیهایی از بحثهای فقهی)

احکام فقهى به دو بخش کلى تقسیم مى‌شود:1. احکام ثابت 2. احکام متغیر
مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (فلسفه احکام)

مجموعه درسهایی از احکام اسلامی (فلسفه احکام)

گروهى، سؤالهایى درباره فلسفه احکام مى‌کنند؛ به عنوان مثال، مى‌پرسند: چرا باید نماز بخوانیم؟ چرا باید براى نماز وضو بگیریم؟ فلسفه این که در نماز پیشانى خود را بر روى خاک مى‌گذاریم چیست؟ چرا در اسلام استعمال ظروف طلا و نقره حرام است؟ چرا دفن میت لازم است؟ چرا خوردن گوشت مردار جایز نیست؟ و چرا....

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS