كلمات كليدي : تاريخ، پيامبر«ص»، كارگزاران، صلاحيت و شايستگي، شاخصه¬هاي صلاحيت
نویسنده : فاطمه عادلي
پیامبر«ص» پس از تشکیل حکومت در مدینه و گسترش قلمرو مرزهایاسلامی میبایست کارگزارانی را برای انجام ماموریتها در مناطق مختلف انتخاب میکردند. به همین منظور ایشان در انتخاب کارگزاران به صلاحیت و شایستگی آنها توجه داشتند. برای احراز این صلاحیت شاخصههایی وجود دارد که پیامبر«ص» براین اساس کارگزاران خود را انتخاب میکردند. لازم به ذکر است شاخصههای زیادی در این مورد وجود دارد که در اینجا به ذکر مهمترین آنها میپردازیم.
1- پرهیزکاری
یکی از مهمترین ویژگی کارگزار پرهیزکاری و تقواست، پیامبر همیشه پس از انتصابکارگزاران خود آنها را امر به تقوا و پرهیزکاری مینمود؛ هنگامی که رسولخدا«ص» معاذ بن جبل را به حکومت یمن منصوب کرد او را سفارش به تقوا و پرهیز کاری نمود.[1] وقتی عمرو بن حزم را ولایت نجران داد، اولین توصیهای که بهوی کرد، رعایت تقوا و پرهیزکاری بود.[2] ایشان همچنین پس از تعیین امیران سرایا، آنها را امر به تقوی نمود.[3]
2-امانتداری
پیامبر«ص» خود از همان دوران جوانی به امانتداری معروف بود و بعد از تشکیل حکومت نیز به این امر توجه ویژه داشتند از همین رو در انتخاب کارگزاران امین هم دقت کافی داشتند.
زمانی که پیامبر با پیروزی کامل وارد مکه شد، عثمان بن طلحه کلیددارخانه کعبه را احضار کرد و کلید را از او گرفت، عباس، عموی پیامبر نزد حضرت آمد و عرض کرد کلیدداری خانه کعبه به او سپرده شود، در این هنگام بر پیامبر آیه نازل شد: «ان الله یامرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها...»[4] و پیامبر در حالیکه آن را تلاوت میکرد کلید را به عثمان بن طلحه سپرد.[5]
نمونه دیگری از امانتداری، ابوعبیده جراح است؛ وفد یمن نزد پیامبر رفتند و گفتند: کسی را با ما بفرست که سنت و اسلام را به ما بیاموزد،
پیامبر هم دست ابوعبیده جراح را گرفت و فرمود: برای هر امتی امینی است و امین این امت ابوعبیده جراح است.[6]
پس امانتداری به عنوان یکی از مهمترین ویژگی کارگزاران مورد توجه پیامبر بود.
3-کاردانی و مهارت
پیامبر در انتصاب کارگزاران خود به توانایی علمی و عملی افراد، بیشتر اهمیت میدادند. پیامبر، علی«ع» را که نیرومندترین مرد در میان اصحاب بود، پرچمدار خیبر قرارداد؛ فرمود: «فردا پرچم را به دست کسی میدهم که هم خدا و هم رسولش دوست دارند».[7]
مهارت و تخصص، گاه در افراد جوان وجود داشت و پیامبر از انتصاب این جوانان در امور دولتی هیچ ابایی نداشت که گاه با اعتراض بزرگان و روسای اقوام روبه رو میشد. از جمله این جوانان عمرو بن حزم انصاری را در حالی که هفده ساله بود به فرمانداری نجران در یمن منصوب کرد.[8] نمونه دیگر از این انتصابها عتاب بن اسید بود، پس از فتح مکه پیامبر در میان همه یاران جوان بیست و یک سالهای به نام عتاب بن اسید را کارگزار خود در مکه قرار داد و او اولین کارگزار مکه است، پیامبر پس از صدور فرمان حکومت مکه برای عتاب به او فرمود: «ای عتاب میدانی تو را بر چه کسانی گماشتم؟ تو را برای مردمان خدای عزوجل گماشتم و اگر برای آنان بهتر از تو سراغ داشتم، او را برایشان میگماشتم...» در پی این انتصاب بسیاری از بزرگان مکه آزرده شده و اعتراض کردند پیامبر در نامهای که به مردم مکه نوشت؛ آورده است: کسی در نافرمانی از او به کمی سنش دلیل نیاورد، زیرا مسنتر شایستهتر نیست، بلکه شایستهتر بزرگتر است.»[9]
در مورد اسامه بن زید هم این گونه بود؛ در نبرد با روم پیامبر وی را به عنوان فرمانده لشکر برگزید، اسامه هم جوانی بیش نبود و گروهی از صحابه اعتراض کردند پیامبر در پاسخ به اعتراض آنها فرمود: «ای مردم! گفته برخی از شما در اعتراض به فرماندهی اسامه به من رسیده است. اگر شما بر انتخاب اسامه به فرماندهی اعتراض دارید در برگزیدن پدر او نیز چنین کردید. به خدا سوگند این دو، شایسته فرماندهی بودند و اسامه از دوست داشتنیترین خاندانها نزد من است، شما را نسبت به اسامه به نیکی دعوت میکنم.»[10]
عبدالله بن سعید بن عاص نیز به جهت مهارت در کتابت و نگارش و خوش خطی که داشت، پیامبر به او دستور داد در مدینه تعلیم خط نماید.[11]
گاه در برخی موارد هم برخی از اصحاب پیامبر با این که دارای مقام معنوی و فضیلتهای زیادی بودند اما به جهت عدم کاردانی و مهارت، پیامبر آنها را به مقامی منصوب نمیکرد؛ ابوذر غفاری که در میان صحابه از امتیازات خاصی برخوردار بود؛ اما در مورد پذیرش مسئولیت دولتی پیامبر وی را نهی کرد. وقتی ابوذر از حضرت خواست تا او را به فرمان روایی یکی از ولایات منصوب کند.پیامبر دستش را بر روی شانه وی گذاشت و فرمود: «ای ابوذر! من تو را برای تحمل بار فرمانداری ضعیف میبینم. فرمانداری امانت است و در روز قیامت باعث پشیمانی و ندامت میشود؛ مگر این که به حق امر کند و حقی را بر پا دارد. از رهبری و ریاست بپرهیز حتی اگر ریاست دسته و گروه کوچکی باشد...».[12]
4-عدالتخواهی
پیامبر در تبیین عدالت کارگزاران این گونه بیان میدارد: هر کس زمامدار مردم شود و ستمشان نکند و با آنها سخن گوید و دروغشان نگوید و وعدهشان دهد و تخلف نکند وی از جمله کسانی است که مروتش به کمال رسیده و عدالتش نمایان گشته است و...[13]
پیامبر خالد بن ولید را برای تبلیغ دین به سوی قبیله بنی جذیمه بن عامر فرستاد و به او دستور داد که خونی نریزد و از راه جنگ وارد نشود؛ اما او به دستور پیامبر عمل نکرد و عدهای ازآنها را به قتل رساند، وقتی خبر جنایت خالد به پیامبر رسید، ایشان سخت ناراحت شدند و به علی«ع» ماموریت داد که به میان قبیله برود و خسارت جنگ و خون بهای افراد را به طور دقیق بپردازد و علی«ع» دیگر نماینده پیامبر به این منطقه بود که در اجرای عدالت دقت کافی داشت و در اجرای دستور پیامبر کوچکترین کوتاهی نکرد به گونهای که حتی قیمت ظرف چوبی که سگان قبیله در آن آب میخوردند و در برخورد خالد با آنها شکسته شده بود، پرداخت کرد و هم چنین مبلغی به کسانی که از حملات خالد ترسیده بودند، پرداخت و کاملا از آنها دل جویی کرد.[14]
اگر کارگزاری هم در حق مردم بیعدالتی میکرد پیامبر او را از مسؤولیت خود خلع میکرد به عنوان نمونه علاء بن حضرمی والی و استاندار بحرین نمود و نامهای را به عنوان دستورالعمل همراه او فرستاد که در پایان آن چنین آمده است: «خدا را شاهد میگیرم بر هر کسی که به او برای امری از امور مسلمانان مسؤولیت دادم؛ کوچک یا بزرگ، اگر عدالت را میان مردم رعایت نکرد، حق اطاعت ندارد و از مسؤولیت خلع میگردد و من ذمه مسلمانان را از او بری میکنم، مردم هیچ تعهد و پیمانی با او ندارند، پس آنان راه خیر را با کمک خدا پیدا کنند و از میان خویش فردا فضل و اصلحی را برای اداره امور خویش برگزینند[15]
مردم بحرین پس از مشاهده بیعدالتی از وی به این عزل نامه عمومی عمل کردند که رسولخدا بعد از این ابان بن سعید را در جایگاه وی منصوب نمود.[16]
5-بینش و بصیرت
یک کارگزار نمونه باید نسبت به وظایف خویش بینش و بصیرت کافی داشته باشد. سفراء و نمایندگانی که از طرف پیامبر انتخاب شدند آشنایی با حوزه ماموریت خویش داشتند. سلیط بن عمرو سفیر پیامبر به حبشه بود که مدتها در حبشه زندگی میکرد.[17] بنابراین از این منطقه و آیین مسیحیت آگاهی داشت.
بصیرت و رفتار حکیمانه حاطب بن ابی بلتعه در نزد مقوقس، حاکم مصر، وی را شگفتزده کرد و گفت: آفرین بر تو، مرد حکیمی هستی و از نزد فرد حکیمی هم آمدهای.[18]
6-دارا بودن تناسب قومی و فرهنگی
پیامبر گاه برای واگذاری مسؤولیت به تناسب قومی و فرهنگی توجه داشتند. از جمله عتاب بن اسید مکی را امیرالحاج مکه منصوب کردند.[19] عدی بن حاتم را عامل جمعآوری زکات در بین قبیله خود کرد.[20] عثمان بن طلحه از بنی عبدالدار که از اقوام مکی است را بر منصب کلیدداری کعبه ابقا کرد.[21] صیفی بن عامر از بنی ثعلبه هم امیر قوم خود شد.[22]
7- تعهد به اصول دین و نظام اسلامی
یکی از ویژگیهای کارگزار تعهد و پایبندی به مسؤولیت خود است. رسول خدا«ص» شخصی به نام ابناللتیبه را به عنوان کارگزار خود در جمعآوری صدقات بین قبیله بنیسلیم فرستاد. وی چون از کار خود فارغ شد نزد حضرت آمد و عرض کرد: ای رسول خدا این از برای شماست و این یکی به من هدیه داده شده است. پیامبر به او فرمود: چرا در خانه پدر و مادرت ننشستی که ببینی آیا برای تو هدیه میآورند یا نه؟ آن گاه ایشان بر منبر رفت و پس از ستایش خداوند فرمود: «اما بعد کارگزار را چه میشود، او را به کارگزاری میگماریم، آنگاه به نزد ما میآید و میگوید، این از برای شماست و این یکی به من هدیه داده شده است، چرا در خانه پدر و مادرش ننشست تا ببیند آیا باز برای او هدیه میآورند یا نه؟ سوگند به ذاتی که جان محمد در دست قدرت اوست. کسی از شما به چیزی از آن خیانت نمیورزد؛ مگر آن که آن را به روز قیامت برگردن خویش حمل کند...».[23]