29 مرداد 1397, 14:8
علائق را باید کم بکنید، علاقهها باید کم بشود، طبیعتاً ماها از اینجا میرویم، علی ایّ حال چه علاقه قلبی به چیزی داشته باشیم یا نداشته باشیم فرقی به حال ما نمیکند. شما فرض کنید که علاقه داشته باشید به این کتابتان یا نداشته باشید، کتاب مال شما است، از آن استفاده می کنیدف علاقه داشته باشید به این خانه یا نداشته باشید، این خانه مال شماست استفاده هم میکنید، علاقه را کم کنیدف علاقه را تا میتوانید از بین ببرید. آنچه انسان را گرفتار میکند آن علاقهای است که انسان دارد و آن هم مبدأش همان حبّ نفس است. حبّ مسند، حبّ ریاست دردی است که انسان را به هلاکت میرساند ... ما خودمان را خیلی مهذب و صحیح[میدانیم] و برای آن حبّ نفسی که داریم خودمان را یک آدم کامل میدانیم و همه دیگران را معیوب میدانیم و به عیبشان ایراد میگیریم. در آن شعر هست که شعرش را نمیخواهم بخوانم، که یک آقایی به یک کذایی اشکال کرد. او گفت: من همه اینها که می گویی، هستم اما تو آنطور که مینمایی هستی؟![1]
منبع: روح عرفانی روحالله/ محمد رضا رمزی اوحدی، توسعه فرهنگ قرآنی،1378.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان