دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم...

یادداشت | 

یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم...
یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم...

عبارت قرآنی «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم» (الفتح: ۱۰) از جمله عباراتی است که وارد محاورات عرفی ما شده است و زیاد استفاده می‌شود، این فراز در سوره مبارکه فتح که این روزها زیاد می‌خوانیم، آمده است و سنتی بسیار زیبا و مهمی از این عالم را بیان می‌کند؛ اما متأسفانه فهمی که از آن جاافتاده است اشتباه است و ربطی به معنای آیه ندارد.

در عبارت «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم» ضمیر جمع مذکر «هم» را به‌اشتباه به ظالمان برمی‌گردانیم؛ درحالی‌که این ضمیر به ولیّ خدا و کسانی که با او بیعت کرده‌اند، برمی‌گردد. معمولاً مردم وقتی می‌خواهند بگویند: دست خدا بالاتر از دست ظالمان است؛ یعنی بر قدرت آنها غالب است و ظالم‌ها نمی‌توانند مقابل خداوند کاری کنند، از این عبارت استفاده می‌کنند؛ اصل این حرف، درست است؛ اما منظور آیه این نیست.

ماجرای این آیه چیست؟! در سال هفتم هجری وقتی پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) و اصحابشان، بدون تدارک جنگی و صرفاً با شمشیرهای درون غلاف، برای زیارت به سمت مکه می‌رفتند؛ مشرکان تصمیم گرفتند مانع ورود آنها به مکه شوند و به جنگ آنها بروند؛ پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) همراهان خود که قریب به ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ نفر ذکر شده‌اند را فراخواند و شرایط پیش‌آمده و توطئه احتمالی کفار را به آنها گفتند و از آنها خواستند، مجدداً با ایشان بیعت کنند.

مؤمنین با ایشان بیعت کردند و دستشان را در دست پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) گذاشتند، این بیعت به بیعت شجره و بیعت رضوان نام گرفت؛ وقتی مؤمنین برای بیعت دستانشان را در دستان پیامبر اکرم گذاشتند؛ آنگاه آیه نازل شد «إِنَّ الَّذینَ یُباییعُونَکَ إِنَّما یُباییعُونَ اللَّهَ، یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم»؛ وقتی خبر بیعت مجدد مؤمنین به مشرکین رسید، رعب و وحشتی در دل آنها افتاد و شرایط تغییر کرد و کفار عوض جنگ با ایشان، پیمان صلح حدیبیه را با حضرت امضا کردند.

وقتی اصحاب دست بیعت و یاری‌شان را در دست پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) گذاشتند، خداوند گفت: دست خدا روی دست همه آنها قرار گرفت. پس «أَیْدیهِم» یعنی دست ولیِّ خدا و اصحابی که ایشان را یاری می‌دهند. خب حالا معنای دست خدا چیست؟ منظور، دستی شبیه همین دست مؤمنین نیست؛ چون «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْء» (الشوری: ۱۱) و «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصار» (الانعام: ۱۰۳)؛ منظور آن دستی است که «بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ» (یس: ۸۳) دست، اشاره به قدرتی دارد که همه عالم فرمان‌بردار آن است.

آیه شریفه به این سنت الهی اشاره دارد که وقتی عده‌ای با ولیِّ خدا بیعت کنند و بیایند پای‌کار ولیِّ خدا بایستند، آن وقت نصرت و حمایت خداوند تبارک و تعای با این جماعت است و دیگر شکستی در کار آنها نیست. حمایت و نصرت خداوند؛ نه با ولیِّ خدای تنها است؛ نه با مردم تنها؛ بلکه وقتی مردم بیایند پای‌کار ولی خدا، آنگاه نصرت و حمایت خداوند هم می‌آید. اگر ولی خدا تنها بماند مغلوب ظالمان واقع می‌شود و اگر مردم هم دستشان در دست ولیِّ خدا نباشد؛ شکست می‌خورند. 

می‌شود حکایت بهار عربی که چند سال در کشورهای عربی راه افتاد و دیدید چطور سرکوب شد؟! می‌شود حکایت مردمی که تا قبل از انقلاب اسلامی در هر جنگی یک‌تکه از کشورشان جدا می‌شد و انگلستان در ۱۲۹۸ش با ایجاد یک قحطی یک‌سوم مردم را می‌کشد؛ اما همین مردم بعد از انقلاب اسلامی به رهبری امام، در جنگ با عراقی که از ۲۳ کشور مستقیماً نیرو آورده بود و همه‌گونه حمایت تسلیحاتی می‌شد، یک وجب از این خاک را از دست نمی‌دهند.

 

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

آدابی از عبودیت

آدابی از عبودیت

از آداب عبودیت این است که جز قدرت حق، قدرتی را نپذیرند و جز ثنای حق و آنکه از اولیاء حق است، ثنای کسی را نگویند.
فهم و دریافت زبان قرآن

فهم و دریافت زبان قرآن

من امیدوارم که ما این حجاب جحود را از قلب‌هایمان برداریم و از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که ما را آشنا کند به لسان قزآن.
علت بعثت انبیاء

علت بعثت انبیاء

اگر برای هر علمی موضوعی است... علم همه انبیاء هم موضوعش انسان است ...
ترک علاقه به دنیا

ترک علاقه به دنیا

علائق را باید کم بکنید، علاقه‌ها باید کم بشود، طبیعتاً ماها از اینجا می‌رویم، علی ایّ حال چه علاقه قلبی به چیزی داشته باشیم یا نداشته باشیم فرقی به حال ما نمی‌کند.
دعا روح عبودیت

دعا روح عبودیت

اینهایی که از کتب ادعیه انتقاد می‌کنند برای این است که نمی‌دانند، جاهل‌انند، بیچاره‌اند که این کتب ادعیه چطور انسان را می‌سازد، این دعاهایی که از ائمه ما وارد شده است مثل کمیل، مناجات شعبانیه، دعای حضرت سیدالشهداء(ع) و دعای«سمات» اینها چه جور انسان را درست می‌کنند...

پر بازدیدترین ها

افراط و تفریط قوه شهوت

افراط و تفریط قوه شهوت

افراط در قوه شهوت عبارت از آن است که عقل انسان مقهور شهوت شده و همّت مرد مصروف تمتّع از زنان و کنیزان گردد و از پیمودن راه آخرت محروم شود.
No image

اسیر شهوت

آنهایی که بنده دنیا و شهوت خویش اند، و طوق بندگی هوای نفس را در گردن نهادند، بندگی از هر کسی که دنیا را پیش او سراغ دارند یا احتمال می دهند، می کنند و خاضع او می شوند و اگر در ظاهر زبان منیت و عفت نفس گشایند، تدلیس محض است و اعمال آنها و اقوال آنها، این کلام را تکذیب کنند.
ترک علاقه به دنیا

ترک علاقه به دنیا

علائق را باید کم بکنید، علاقه‌ها باید کم بشود، طبیعتاً ماها از اینجا می‌رویم، علی ایّ حال چه علاقه قلبی به چیزی داشته باشیم یا نداشته باشیم فرقی به حال ما نمی‌کند.
هوای نفس

هوای نفس

از هوای نفس بپرهیزید همان گونه که از دشمنانتان می پرهیزید چیزی دشمن تر برای افراد با شخصیت از پیروی هوای نفس و درو شده های زبان نیست.
اعضاء بدن امانت است

اعضاء بدن امانت است

شما اگر خدای نخواسته خود را اصلاح نکردید و با قلبهای سیاه ، چشمها، گوشها، و زبانهای آلوده ، به گناه از دنیا رفتید، خدا را چگونه ملاقات خواهید کرد؟
Powered by TayaCMS