دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سازمان چریکهای فدائی خلق ایران

No image
سازمان چریکهای فدائی خلق ایران

كلمات كليدي : تاريخ، چريكهاي فدائي خلق ايران، سياهكل، بيژن جزني، جنگلهاي شمال، مشي مسلحانه

نویسنده : فاطمه پهلوان پور

سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران از گروهی جوان و ماجراجو تشکیل یافته بود که در صدد ایجاد یک حکومت کمونیستی در ایران بودند. ایشان بعد از قتل عام مردم در 15 خردادماه 1342، به این نتیجه رسیدند که تنها راه رسیدن به رهائی خلق ستم کشیده از زیر یوق امپریالیسم و حامیان داخلی‌اش نبرد مسلحانه است.[1]

چگونگی شکل‌گیری سازمان چریک‌های فدائی خلق ایران

بعد از وقایع سقوط رضاشاه در 1320ش. و کودتای 28 مرداد 1332 و پس از اشغال ایران توسط متفقین و مسئله تأسیس یک حزب سیاسی که حامی اهداف و منافع شوروی در فضای سیاسی ایران باشد، را در دستور کار قرار دادند که می‌بایست حزب جدید دارای پوشش ملی باشد تا بتواند پایگاه اجتماعی بدست آورد؛ لذا بعد از اینکه تعداد زیادی از افراد حزب توده در جریان کودتای 28 مرداد دستگیر شدند، تعدادی نیز کشته و عده‌ای به خارج فرار کرده و تعدادی هم با رژیم شاهنشاهی هم آوا شدند.[2] جوانان پرشور و انقلابی که در حزب توده فعالیت می‌کردند؛ پس از این رویدادها و بسته شدن راه‌های مسالمت‌آمیز سیاسی افرادی نظیر عباس سورکی ـ عبدالحسین مدرسی ـ ناصر آقایان ـ بیژن جزنی، حسین نعمتی ـ مهدی شیری و ... گروهی تحت عنوان گروه رزم آوران حزب توده را تشکیل و در جلسات خود عملکرد گذشته حزب توده و شوروی را نقادی می‌کردند.[3]

در ابتداء با ذهنیت و سوابقی که بعضی از آنها در جبهه ملی و فعالیت‌های دانشگاهی داشتند، در جلسات جبهه ملی، حزب ملیت و گروه ارانی شرکت وسیعی در تشکیل گروه ضد استعماری داشتند که به دلیل داشتن نظرات تند و مشی مسلحانه از هم آن گروه‌ها و افراد رانده شدند و از سال 1344 در بین خود اقدام به تهیه اسلحه و آموزش نظامی کردند. این گروه که می‌توان آنان را پایه‌گذار و کادر اصلی سازمان چریکهای فدایی خلق نامید، در سال 1347 دستگیر و در زندان هم نوعی کار تشکیلاتی می‌کردند.[4] این سازمان تا اسفند 1349 اسمی نداشت و در اواخر فروردین 1350 ادغام دو گروه که سابقه فعالیت آنها از اواسط دهه 1340 شروع شده بود، تشکیل گردید که مارکسیسم- لنینیسم، ایدئولوژی رسمی آنان بوده است.[5]

واقعه سیاهکل

در سال 1349ش جستجو برای یافتن محل مناسب برای عملیات چریکی بود و بحث جنگ چریکی روستایی و جنگ چریکی شهری به میان آمد. دستجات مختلف در پوشش گردش و سفر علمی به دهات و جنگلها و شهرستانها به دنبال این موضوع بودند تا اینکه گروهی از کمونیستها که بعداً به نام چریکهای فدئی خلق مشهور شدند، اولین گروه خود را به جنگلهای شمال فرستادند که ضمن تحقیقات بیشتر و ساختن استحکامات تمرین کند، تا بتوانند آغازگر جنگ چریکی روستایی باشند؛ اما این گروه خیلی زود به دام افتاد؛[6] زیرا زمان بسیار بد انتخاب شده بود. زمستان سال 1349 برف و باران و خلوتی محیط و غیر بومی بودن زود جلب نظر کرد و از طرفی ارتباط گروه با ده شهر جهت تأمین وسائل و مایحتاج به سختی انجام می‌گرفت و نیز پوشش تبلیغی در محیط نداشت؛ لذا عده‌ای احتمال می‌دادند که اینان سارق باشند و بالاخره مسئله کمونیست بودن با در نظر گرفتن روحیه مذهبی مردم و خاطرات تلخ خیانتها و اعمال کمونیستها در نهضت جنگل، این گروه را با شکست مواجه ساخت.[7]

دستگیری و اعدام اعضای گروه

با لو رفتن و دستگیر شدن روابط بین گروه توده، چریکها برای نجات او به پاسگاه سیاهکل حمله بردند؛ ولی مأمورین رابط را قبلاً به شهر فرستاده بودند، آنگاه پاسگاه را خلع سلاح کردند و بالاجبار به داخل جنگل گریختند، در حالی که این عمل نیز اشتباه بود؛ زیرا در آن هوای زمستان و محیط و موقعیت و عدم پشتیبانی کافی بایستی به شهر می‌آمدند.[8] در هر حال رژیم با شدت عمل هر چه تمامتر جنگل را محاصره کرد و با بمب‌های آتش‌زا، نقاط مشکوک را از درختان خلوت کرد و از راه زمین و هوا نیروهای ورزیده خود را اعزام داشت که ضمن چند برخورد مختصر، کلیه افراد گروه دستگیر و اعدام و یا محکوم به زندان‌های مختلف گشتند و در باز جوئی‌ها شبکه شهری نیز شناسائی شد و مخصوصاً رهبران و افراد موثر گروه از قبیل حمید اشرف ـ زیبرم ـ مفتاحی ـ پویان ـ صفائی فراهانی و ... لو رفتند و رژیم ضمن چاپ عکس‌های آنها برای دستگیر کننده، هریک صد هزار تومان جایزه تعیین کرد.[9]

ایدئولوژی سازمان چریکهای فدایی خلق

در خصوص مشی و ایدئولوژی این گروه باید گفت: «مارکسیسم - لیننیسم ایدئولوژی رسمی گروه بود. کسانی به عضویت پذیرفته می‌شدند که قبلاً با ایدئولوژی طبقه کارگر آشنا شده و آن را پذیرفته باشند. مشی قهرآمیز در جهت بر پا ساختن انقلاب دمکراتیک نوین استراتژی گروه بود، آغاز مبارزه چریکی در جنگل و کوه تلقی گروه از مبارزه مسلحانه در آن شرایط بود. گروه دلایل بسیاری داشت که از رهبری جهانی شوروی استقبال نکند. سیاست شوروی در ایران طی بیست و چند سال و رابطه غلط حزب توده با شوروی برای گروه شناخته شده بود.»[10]

در آثاری که انتشار داده‌اند، مدعی شده‌اند از رهبری جهانی شوروی استقبال نداشته‌اند و سیاست شوروی بعد از استالین را مردود شناخته و بعضاً تمایلات چینی پیدا نموده‌اند؛ ولی مدعی شدند اصل سازمان‌، مستقل از قطب‌های جهانی کمونیزم عمل کرده است.[11]

این ضربه و تجربه باعث شد که طرح جنگ چریکی روستائی کنار گذاشته شود؛[12] زیرا ثابت گردید که با توجه به توافق همه همسایگان ایران و ابر قدرتها با رژیم شاه و در نتیجه عدم حمایت چریکی از کشورهای هم جوار و موقعیت جغرافیایی و عدم همکاری ده‌نشینان و قدرت تسلط و حمایت کامل ارتش هر گونه حرکت چریکی متمرکز به هر قیمت به شدت سرکوب خواهد شد و بنابراین نظرها متوجه جنگ چریکی شهری شد که اعلام آن و تکمیلش از طرف سازمان مجاهدین بود. شکست سیاهکل، سازمان چریک‌های فدائی خلق را معرفی کرد و کادر رهبری که به ناچار زندگی مخفی را اغاز کرده بود، به طور جدی به سازماندهی و عضوگیری پرداخت و پخش عکس افراد مؤثر و جایزه‌گذاری رژیم برای آنها ایجاد جاذبه‌ای کرد که افراد علاقه‌مند به مبارزه و ماجراجو را به سوی آنها می‌کشاند.[13]

اقدامات کلی چریکهای فدائی خلق بر علیه رژیم

سازمان چریک‌های فدایی خلق در طول 7 سال رویارویی مسلحانه با رژیم سلطنتی عملیاتهای متعددی انجام داد. قتل سرلشکر فرسیو دادستان کل ارتش، کشتن فاتح سرمایه‌دار معروف که به مقابله با کارگران متهم شده بود، قتل چند افسر بازجو و شکنجه‌گر ساواک، کشتن رئیس گارد حفاظت دانشگاه، بمب‌گذاری و انفجار در ستاد مرکزی ژاندارمری، پاسگاه‌های ژاندارمری، کلانتری‌ها و مراکز پلیس، شهرداری‌ها، حزب رستاخیز، انجمن ایران و آمریکا، سفارت خانه‌های آمریکا، انگلستان و عمان و دفاتر شرکت‌های آمریکایی در ایران از آن جمله بود. فدائیان خلق در این مدت جمعاً 172 تن از اعضای خود را در مبارزه با رژیم از دست دادند.[14] در سال‌های بین 52- 1354 به علت تسلط و نفوذ ساواک در گروه‌های مختلف از جمله این گروه بسیاری از خانه‌های تیمی کشف و افراد آن کشته یا دستگیر شدند.[15]

در اواخر 1354 معلوم بود که مبارزه بین رژیم و فدائیان به بن‌بست رسیده، رژیم توانسته بود، بسیاری از چریک‌ها را از پا در بیاورد، جنگ تبلیغاتی تهاجمی بر ضد تروریست‌های خداشناس به راه اندازد و مهمتر از همه جنبش را به محیط دانشگاه‌ها محدود سازد. از سوی دیگر فدائیان توانسته بودند، تلفات سنگین خود را جبران کنند، مقامت را به ستوه آوردند و عملیات قهرمانانه انجام دهند. در نیمه سال 55 این گروه به حزب توده پیوست، نظریه تبلیغ با عمل را انحراف از مارکسیسم اعلام کرد و گروه دیگر فدائیان منتخب هر دو شاخه سلاح‌های خود را نگه داشتند و به محض شروع انقلاب به مثابه سازمان‌های با تجربه مسلحی در مبارزه با رژیم پهلوی پا به میدان نهادند.[16]

فعالیت‌های چریک‌های فدایی در دوران انقلاب

در بهمن ماه 1356 در حالی که ایران به تمامی در برابر رژیم پهلوی برخاسته بود، چریکهای فدایی، بامداد نوزدهمین روز این ماه به بهانه بزرگداشت هشتمین سالگرد واقعه سیاهکل در کلانتری چهار و ساختمان حزب رستاخیز شهرستان قم، بمب‌هایی منفجر ساختند. چریکها در اعلامیه توضیحی خود در این باره خاطر نشان ساختند: «ما بدین وسیله حمایت بی‌دریغ مسلحانه خود را از مبارزات مردم قم و دیگر طبقات کشورمان اعلام داشتیم...».[17]

چریک‌های فدایی در سال 57 به مناسبت‌های مختلف اعلامیه‌هایی منتشر ساختند. که همگی علیه رژیم شاه بود. در سحرگاه 14 آذرماه چریکها با بمب و مسلسل به اداره شهربانی در زنجان و در 13 همین ماه آنان به قرارگاه شماره 2 مرکز هدایت گشتی‌های پلیس تهران حمله بردند. در همین ماه اعلامیه‌ای با عنوان «ارتش مزدور شاه، دشمن خلق ایران» انتشار یافت.[18]

گویا آنچه برای چریک اهمیت داشت «سلاح» بود نه «انقلاب». در ماه‌ها و روزهای پایانی رژیم پهلوی آنان کودکانه بر خواست‌های خود پای می‌فشردند. روز 19 بهمن در حالیکه همه اقشار جامعه در تأیید و حمایت دولت بازرگان راهپیمایی گسترده‌ای انجام دادند، چریکهای فدایی در گوشه‌ای از زمین چمن دانشگاه تهران گرد هم آمده بودند تا واقعه سیاهکل را گرامی بدارند. آنها تمامی درهای ارتباط خود را با مردم قفل کرده بودند و شعار می‌دادند: «ایران را سراسر سیاهکل می‌کنیم.»[19]

مقاله

نویسنده فاطمه پهلوان پور
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

سعید نفیسی

No image

خاندان مسعودی

No image

هادی هدایتی

No image

خاندان بهنیا

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS