كلمات كليدي : تاريخ، جاهليت، خرافات، آداب و رسوم
نویسنده : عباس ميرزايي
قرآن، دوران متصل به ظهور اسلام را عصر جاهلیت نامیده است.[1] عصری که از نظر زمانی تا 150 سال قبل از اسلام را در بر میگیرد.[2] دورانی که سراسر شرک و تاریک اندیشی بر آن غلبه داشته است.
در توضیح این مفهوم ابتدا باید اشاره کرد، از آنجا که بخش عمده مناطق شمالی شبه جزیره عربستان، به ویژه منطقه حجاز را صحراهای خشک و سوزان تشکیل داده است و بیشتر اعراب در پیش از اسلام، بادیهنشین و صحراگرد بودهاند و به دنبال باران بدین سو و آن سو میرفتند.[3] این رفتار و ویژگیها، تمایلات خاصی را در آنان ایجاد کرده بود که بسیاری از خلق و خویهای انسانیت را از دست داده بودند.
نظام قبیلگی
اساس چنین جامعهای بر نظام قبیلگی قرار داشت، که ریاست آن را بزرگی از اهل قبیله با ویژگیهای خاص، بر عهده میگرفت. تواضع، حلم، صبر، سخا و شجاعت از جمله آنها به شمار میرود.[4]
به طور کلی، هر فرد قبیله حاضر است هر نوع فداکاری و ایثار را در راه قبیله بپذیرد. از اینروست که حفظ نسب و اصالت قبیلگی از ارزش خاصی نزد اعراب بهرهمند است. آنان برای حفظ این ارزش ناچارند نسب خود را حفظ کنند.[5] برای عرب جاهلی هر قدر افراد قبیله زیادتر باشد، افتخار آن بیشتر است؛ چرا که قدرت زیادتری دارد. افتخار به این موضوع به حدی است که حتی برخی از قبایل، برای افزایش تعداد افراد قبیله مردگان خود را نیز بر میشمردند.[6]
ویژگی تعصب و روحیات عرب جاهلی
در بررسی قبیله و تاریخ جاهلیت باید به «تعصب» اشاره کرد. مؤلفهای که نقطه مشترک و قوام همبستگی قبیله را این عنصر تشکیل میداد. بسیاری از ویژگیها و خصوصیات این گروه از انسانها در دوران جاهلیت را میتوان در پرتو این مقوله مورد مطالعه قرار داد.[7] آنان حتی حاضر بودند در این راه جان خود را نیز فدا کنند.[8] اگر کسی از افراد قبیله مورد ظلم و یا ستمی قرار میگرفت، برای خود حق انتقام قائل بود. افراد قبیله نیز وظیفه داشتند وی را یاری کنند، آنان معتقد بودند «خون را جز خون نمیشوید» و حتی حاضر بودند به جهنم بروند؛ ولی انتقام را بگیرند.[9]
روح نظام قبیلگی بدوی در دوران جاهلیت، نزاع و جنگ بر سر ماندن بود. آنان بر سر کوچکترین مسائلی جنگهای بزرگی به راه میانداختند که شاید سالها به طول میانجامید. این جنگها را «ایامالعرب» نامیدهاند که برخی از آنان تا چهل سال نیز ادامه مییافت.[10]
اعراب در دوران جاهلیت به سرزمینهای مختلفی حمله و آنها را غارت میکردند. در دست درازی به اموال مردم و غارت حدّ و مرزی نمیشناخته و جز زبان شمشیر زبان دیگری نمیدانستند.[11] آنان چیزی جز قدرت و زور را نمیشناختند و جز در برابر آن خضوع نمیکردند. اعراب جاهلی بر همین پایه حق را تعیین کرده و عدالت را بر همان اساس قرار میدادند.[12] آنان حتی در این باره شعر نیز میسرودند.[13]
عرب جاهلی و خرافات
جهل و خرافه سراسر زندگی آنان را فرا گرفته بود، که علت آن رامیتوان در دوری از فرهنگ و تمدنهای پیشرفته بررسی کرد.
اعراب دوران جاهلیت از چنان عقل و فکری برخوردار بودند که روابط بسیاری از پدیدهها را درک نمیکردند و نمیتوانستند رابطه منطقی بین آنها ایجاد کنند.
اگر گاو مادهای آب نمیخورد، علت را وجود دیوی میان شاخهای گاو نر میدانستند و آن را میزدند.[14] هنگامی که شتر مادهای مریض میشد، شتر نر سالمی را داغ میکردند. زمانی که شخص بزرگی از دنیا میرفت، در کنار قبرش گودالی حفر کرده و شتری را در آن حبس مینمودند تا از گرسنگی و تشنگی بمیرد، تصور بر آن بود که میت در روز حشر بدون وسیله نماند! معتقد بودند شخص مار و عقرب گزیده، اگر فلز مس همراهش باشد، میمیرد، برای همین گردنبندی از طلا یا نقره به او آویزان میکردند. آنان بر این باور بودند که اگر شخصی به وسیله سگ وحشی و هار گزیده شود، مقداری از خون رئیس قبیله میتواند شفای او باشد. برای طرد ارواح شریر به استخوانهای اموات و پارچههای آلوده به کثافت و ناپاکی پناه میبردند و آن را بر گردن بیمار میآویختند. هنگامی که مادری در دهان فرزندش دمل یا زخمهایی میدید، طبقی بر سر مینهاد و در میان قبیله به جمعآوری نان و خرما میپرداخت. آنها را برای سگها میریخت، شاید فرزندش شفا یابد.
آنان به هنگام ورود در محلی جدید برای دوری از شر اجنه و طاعون ده مرتبه صدای الاغ در میآوردند و هنگام گم شدن در صحرا لباسهایشان را وارونه به تن میکردند تا پیدا شوند! و... .[15]
خرافههای جاهلی در میان آنان به گونهای بود، که قرآن از آن به غل و زنجیر بر اعضایشان تعبیر میکند.[16] بیان قرآن ناظر به این نکته است که در آن زمان جهل و ناعدالتی سراسر زندگی عرب جاهلی را فرا گرفته بود.[17]
عرب جاهلی و زنان
اعراب جاهلی همچنین هیچ ارزشی برای زن قائل نبودند. وجود زن و دختر را مایه ننگ و سرافکندگی میدانستند. آنان زنان را شایسته ارث نمیدانستند و بر آن بودند که تنها کسانی که شمشیر میزنند و از قبیله دفاع میکنند از حق ارث برخوردارند.[18] آنان نه تنها به زنان ارث نمیدادند، بلکه اگر شوهرش از دنیا میرفت، خود زن را نیز به ارث میبردند.[19]
زنان و دختران را بدون هیچ گونه محدودیتی به نکاح در میآوردند و یا طلاق میدادند و کوچکترین ارزشی برای آنان قائل نبودند.[20] در بین آنان حتی گزارشاتی از زنده به گور کردن دختران نیز وجود دارد.[21] خداوند در قرآن کریم در این باره میفرماید: «هرگاه به یکی از آنان بشارت میدادند که دختر نصیب او شده، از فرط ناراحتی صورتش سیاه میشد و خشم خود را فرو میخورد و از قوم و قبیله خود متواری میگردید. آیا ننگ را بپذیرد و او را به خواری نگه دارد، یا در خاک پنهانش کند.»[22] همچنین میفرماید: «و آن گاه که از دختران زنده به گور شده سؤال میشود که به چه جرمی کشته شدهاند؟»[23] خداوند آنان را «گمراه و هدایت نیافته معرفی میکند.»[24]
عرب جاهلی و آداب و رسوم
در پایان باید به این نکته اشاره شود، که با تمام سیاهیها وزشتیهایی که زندگی عرب جاهلی را فرا گرفته بود، برخی از آداب و آیین انسانی نیز در بین آنها گزارش شده است.
پیش از بیان این قسمت باید گفت، درست است که کلمه «جاهلیت» از جهل گرفته شده؛ اما این بدان معنا نیست که عرب جاهلی از هیچ گونه علم و فضلی برخوردار نباشد و کلمه «جهل» در برابر «علم» معنا شود. همانگونه که برخی از محققین این چنین تصور کردهاند.[25]
در میان عرب شعر و خطابه اهمیت و رواج فوقالعادهای داشته است، به گونهای که حتی شاعران ماهر هر قبیله از افتخارات آن قبیله به شمار میرفتند.[26] آنان شعر را وسیلهای برای ثبت اوضاع و اخبار مهم خود قرار میدادند.[27]
از رسوم اجتماعی آنان نیز میتوان به جوار(پناه دادن) و حلف(همپیمانی) و بیعت نام برد. و از آداب فردی آنان هم باید به اکرام به مهمان، جود، سخا و حلم و مروت اشاره کرد.
همچنان که پیامبر(ص) در حدیثی فرمودهاند: «در اسلام به فضایل عصر جاهلیت [نیز] عمل میشود.»[28]