دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

یزید بن معاویه

No image
یزید بن معاویه

كلمات كليدي : تاريخ، امويان، يزيد بن معاويه، ميسون، كربلا، واقعه حره، حوارين

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

ابوخالد[1] یزید بن معاویة بن ابی‌سفیان در سال 25[2] یا 26 هجری[3] از مادری به نام میسون دختر بجدل کلبی به دنیا آمد.[4] قبیله کلب از قبایل چادرنشین اطراف حُوّارین[5] بوده صاحب نفوذ و نفوس بسیار در منطقه بودند. آنان قبل از مسلمان شدن بر دو آیین مسیحیت و بت‌پرستی بودند گویا معاویه به جهت نفوذ بسیار آنان در منطقه و برخی مصالح سیاسی با دختری از این قبیله به نام میسون ازدواج کرد. اما میسون دمشق و فضای محدود قصر معاویه را برنتافته اشعاری در مدح بیابان و قبیله و مذمت قصر معاویه سرود؛ این اشعار به گوش معاویه رسید از این‌رو میسون را سرزنش کرده طلاقش داد. میسون در حالی که به یزید حامله بود به قبیله‌اش برگشت و در آن‌جا یزید را به دنیا آورد.[6] اما در کتاب تجارب السلف نقل دیگری نیز از این واقعه بیان شده است که بنا بر این قول نامشروع بودن تولد یزید اثبات می‌گردد؛ در این کتاب از قول عده‌ای از مورخان آمده: «میسون دختر بجدل را [جهت ازدواج] نزد معاویه بردند در حالی‌که او از غلام پدر خود "سفاح" حامله بود؛ او پیش معاویه وضع حمل کرد.»[7]

در هر صورت، میسون پس از طلاق، به همراه فرزندش "یزید‌" به قبیله خود بازگشت؛ یزید در میان این قبیله که از قبایل فصیح عرب بود رشد کرد و بزرگ شد. این امر باعث شد که یزید از سویی از این قبیله و نیز از مادرش که در فصاحت و بلاغت حظی وافر داشت فصاحت و بلاغت را به خوبی بیاموزد و از سوی دیگر تحت تأثیر عقاید مسیحیان تازه مسلمان این قبیله پرورش یابد. حمایت‌های او از مسیحیان پس از رسیدن به خلافت و خصوصاً شعرای آنان چون اخطل مسیحی و نیز وجود مشاوران مسیحی هم‌چون سرجون نصرانی در دربار او و نیز سازش با اروپائیان از جمله مؤیداتی است که تأثیر این پرورش را بر شخصیت یزید تأیید می‌کند.

بیعت‌خواهی معاویه برای یزید

معاویه پس از بدست گرفتن خلافت، سعی در تثبیت آن در خاندان خود کرد. او کوشید برای یزید از مردم بیعت بگیرد اقدامی که در همان گام نخست با مخالفت بسیاری از مسلمانان روبرو شد. یزید قبل از رسیدن به خلافت به نواختن ساز و آواز و شرب خمر شهرت داشت[8] و به قدری در این کار افراط می‌کرد که پدرش معاویه نیز او را توبیخ نموده او را از افراط در شرب خمر منع می‌نمود.[9] از این‌رو هنگامی که معاویه خواست او را به ولایتعهدی خود برگزیند جمعی از مسلمانان از این امر در شگفت شدند و آن را نپذیرفتند. معاویه برای ترمیم چهره زشت یزید و موجه جلوه دادن او برای تصدی امر خلافت، او را در سال51[10] هجری، بعنوان سرپرست حجاج شام به مکه فرستاد.[11] اما در این سفر نیز، یزید نتوانست از شرب خمر چشم بپوشد و پس از ورود به مدینه در بزم شراب نشست.[12]

در سال 52 هجری یزید به دستور معاویه همراه با لشکر شام، راهی سرزمین روم گردید.[13] لشکر شام به سوی مرزهای روم به حرکت درآمد اما یزید به همراه همسرش ام‌کلثوم در محلی به نام دیر مُرّان[14] توقف کرده سرگرم عیاشی و میگساری بود که مطلع شد سپاه اسلام در منطقه «غَذقَذونه»[15] دچار وبا و آبله شده‌ متحمل تلفات سنگینی شده‌اند؛ اما با کمال وقاحت و سنگدلی ضمن اشعاری ابراز داشت از این‌که جماعت مسلمانان دچار تب و آبله و وبا شوند و بمیرند باکی ندارد. سخنی که حتی معاویه را نیز برافروخت و به یزید دستور داد که باید به اردوگاه مسلمین بپیوندد او هم بالاجبار حرکت کرده همراه سپاه به قسطنطنیه رفت؛[16] اما آنان موفق به فتح این شهر نشده بازگشتند. در این جنگ ابن‌عباس، عبدالله بن زبیر، ابوایوب انصاری و دیگران نیز حضور داشتند.[17]

علی‌رغم مخالفت‌های بسیاری که از سوی مسلمانان بخصوص بزرگان مکه و مدینه، صورت گرفته بود، معاویه بر بیعت مسلمانان با یزید، اصرار ورزیده سرانجام موفق شد در سال 56 هجری برای یزید از مردم بیعت بگیرد.[18]

اوضاع سیاسی در عصر یزید بن معاویه

دوران کوتاه سلطنت یزید بن معاویه از نظر سیاسی دورانی بسیار پر التهاب و پر تشنج بود و حکومت سه سال و اندی یزید، بیشتر صرف سرکوب قیام‌های داخلی و آرام نمودن اوضاع ممالک اسلامی سپری شد. او در ایام حکومتش با شدت تمام‌، هرگونه مخالفتی را در نطفه خفه ‌نمود؛ فشار و اختناق در حکومت او به حدی رسیده بود که مسعودی در توصیف این دوره چنین می‌نویسد: «سیره یزید همان سیره فرعون بود، بلکه فرعون عاد‌ل‌تر از او در میان رعیتش و منصفتر از او در میان خاص و عامش بود.»[19] «او در سال اول حکومتش امام حسین(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) را کشت و در سال دوم حرمت حرم رسول خدا(ص) (مدینه) را، شکست و آن را سه روز تمام بر سپاهیانش حلال کرد در سال سوم کعبه را مورد تاخت و تاز قرار داد و آن را به آتش کشید.»[20] اعمال و اقدامات یزید در این مدت کوتاه، سرآغازی شد بر بسیاری از درگیری‌ها و مخالفت‌ها علیه خلفای اموی در آینده، مخالفت‌ها و قیام‌هایی که سرانجام موجبات سر آمدن عمر دولت ننگین اموی را فراهم آورد.

بررسی حوادث و وقایع دوران یزید بن معاویه

با مرگ معاویه در سال 60 هجری یزید به حکومت رسید یزید پس از رسیدن به حکومت و اخذ بیعت عمومی از مردم، هیچ‌ همی نداشت جز آن‌که از آن چند نفری که پدرش او را از آنان برحذر داشته بود،[21] بیعت بگیرد.[22] پس به ولید بن عتبه (امیر وقت مدینه) نامه نوشته بدو فرمان داد تا از امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر بیعت بگیرد و به او تأکید کرد که نباید اجازه‌ی هیچ‌گونه تأخیری به آن‌ها بدهد و در صورت سرباز زدن آن‌ها از بیعت بی‌درنگ آنان را به قتل برساند.[23] و سرهای آنان را نزد او بفرستد همچنین دستور داد «مردم را نیز به بیعت فرا خوان هر کدام سرباز زد همان حکم را درباره‌ی او اجرا کن.»[24]

با این حال امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر از بیعت با یزید امتناع کردند؛ اما فشارهای یزید و عمالش، آنان را مجبور به ترک مدینه کرد. ابن‌زبیر به مکه گریخت و امام حسین(ع) نیز به مکه رفته سپس از آن‌جا به دعوت مردم کوفه راهی عراق شد.

1/1قیام امام حسین(ع)

از عمده‌ترین و فجیع‌ترین وقایع و رخدادهای ایام حکومت یزید بن معاویه، واقعه اسفناک کربلاست؛ کاری که زشت‌تر از آن در اسلام به وقوع نپیوسته بود.[25] در ذی‌الحجه سال 60 هجری، امام حسین(ع) و جمعی از خاندان رسول خدا(ص) به دعوت مردم کوفه، عازم عراق شدند؛ اما کوفیان بیعت شکسته و امام(ع) را به همراه جمع اندکی از یاران و انصارش در میان جمعی انبوه از دشمنان آن حضرت تنها گذاشتند. امام حسین(ع) و یارانش پس از خلق حماسه‌ای ماندگار به شهادت رسیدند؛ سرهای شهدای کربلا در کوفه و شام به نمایش گذاشته شد و اهل‌بیت رسول خدا(ص) به عنوان خارجی به اسارت در آمدند...

2/1 واقعه حره

دومین فاجعه‌ای که به دست یزید رقم خورد قتل عام مردم مدینه در واقعه‌ی حره بود. در پی نارضایتی‌های مردم مدینه، عثمان بن محمد بن ابی‌سفیان (حاکم جوان مدینه) هیئتی از بزرگان و سرشناسان مدینه را پس از انجام مناسک حج عازم شام کرد تا شاید با انعام و دلجویی‌های خلیفه از آنان، اوضاع به هم ریخته‌ی مدینه سروسامانی یابد. بسیاری از اشراف مدینه از جمله عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه و پسرانش و نیز عبدالله بن عمرو و منذر بن زبیر و... از جمله‌ی این هیئت بودند.[26] هیئت اعزامی مدینه در بدو ورودشان به دمشق، جوایز بسیاری از یزید دریافت کردند.[27] یزید در حضور این بزرگان بنا به عادت همیشگی‌اش به شرابخواری و لهو و لعب پرداخته از حضور آنان هیچ‌گونه شرمی ننمود. رفتار زشت یزید در برابر هیئت مدینه، ناراحتی و نارضایتی شدید آنان را در پی‌داشت از این‌رو پس از بازگشت به مدینه، آشکارا به یزید دشنام داده معایب او را باز می‌گفتند.[28] در پی التهاب در شهر مدینه، یزید نامه‌ی تندی خطاب به مردم مدینه نوشت؛[29] اما این نامه بر آتش این التهاب دامن زده قیام مردم را منجر گردید. یزید لشکری دوازده هزار نفری به فرماندهی مسلم بن عقبه مری به سوی مدینه فرستاد آنان به دستور یزید سه روز به مردم مدینه مهلت دادند[30] تا به بیعت مجدد با یزید گردن نهند؛ اما مردم مدینه برخواسته خویش اصرار ورزیدند. سرانجام جنگ آغاز شد؛ جنگی که با شکست قیام کنندگان مدینه خاتمه یافت و باعث کشته شدن هزاران نفر از مردم مدینه و نیز اباحه جان و مال و ناموس آنان بر لشکر شام به مدت سه روز گردید.[31] این واقعه در 26[32] یا 27 ذی‌الحجه سال 63 هجری رخ داد.[33]-[34]

3/1شورش عبدالله بن زبیر

این شورش که همزمان با قیام مردم مدینه، در مکه به رهبری عبدالله بن زبیر صورت گرفت موجب تسلط او و یارانش بر شهر مکه گردید. پس از واقعه حره و کشتار مردم مدینه، سپاه شام به فرماندهی حصین بن نمیر سکونی، راهی جنگ با ابن‌زبیر در مکه شد. اندکی بعد، شهر مکه به محاصره لشکر شام در آمد. در طول ایام محاصره این شهر، خانه خدا بر اثر اصابت سنگ‌هایی که با منجنیق‌های لشکر شام به سوی مکه پرتاب می‌شد آسیب دیده، به آتش کشیده شد. این محاصره تا زمانی که خبر مرگ یزید به لشکریانش رسید ادامه داشت.[35]

اوضاع فرهنگی- اجتماعی عصر یزید

یزید فردی عیاش و خوشگذران بود و نسبت به شکار و شراب و شعر و زنان شوقی بسیار داشت.[36] او به پرورش یوزان و سگان و حیوانات شکاری پرداخته، کبوتربازی نزد او جایگاه خاصی داشت.[37] «یزید نخستینخلیفه‌ای بود که آشکارا شراب ‌نوشید و به شکار ‌رفت؛ زنان نوازنده و خواننده و غلامان را در نزد خود گرد آورده برای لذت و شادی خود وسایل صاحبان رفاه چون نگاهداری بوزینگان و به جنگ انداختن سگ‌ها و خروس‌ها را به کار گرفت.»[38]

ابوالفرج اصفهانی یزید را اولین کسی دانسته که «ملاهی را در اسلام و آوای مغنیان را سنت کرد. او آشکارا به شرب خمر پرداخته به قدری در نوشیدن شراب زیاده‌روی می‌کرد که به او یزید الخمور می‌گفتند.»[39]

یزید از پرشورترین مردم نسبت به شکار بود و پیوسته به این کار مبادرت می‌ورزید. او حتی برای سگان شکاری‌اش دست‌بندهایی از طلا تهیه دیده بر آنان زین‌های زربفت ‌می‌پوشانید و برای هر یک از آنان غلامی گماشته بود تا به آن‌ها خدمت کنند.[40] او میمونی داشت که آن را با کنیه ابوقیس می‌خواند یزید این میمون را در مقابل خود قرار می‌داد و می‌گفت: «این بوزینه شیخی از شیوخ بنی‌اسرائیل بود خطایی مرتکب شد و مسخ گردید» یزید به این میمون شراب می‌نوشاند و سپس از حرکات اومی‌خندید گاه او را بر گورخری وحشی سوار می‌کرد و با مردان سوارکار، در مسابقه شرکت می‌داد.[41]

فسق یزید بر اصحاب و کارگزاران یزید نیز اثر گذاشته بود و آنان نیز از اعمال فاسقانه‌اش پیروی می‌کردند.[42] در ایام او مغنیان و مطربان در سرتاسر بلاد اسلامی حتی شهرهای مقدس مکه و مدینه پراکنده شده بودند و فسق و فجور در بین مسلمانان شیوع یافته بود؛ «غناء در مکه و مدینه رواج یافت و لوازم لهو و لعب به کار گرفته شد و مردم آشکارا به شرابخوارگی پرداختند.»[43] افکار و معارف و علوم و دین و ایمان رو به تنزل رفته به آخرین مراتب انحطاط خود رسیده بود؛ از اسلام جز نامی باقی نمانده بود و حدود و ثغور آن طبق میل خلیفه تعیین می‌گردید؛ امر به معروف و نهی از منکر میرانده شده و بلکه معروف منکر و منکر معروف جلوه داده شده بود.

فتوحات نظامی

در زمان حکومت یزید، به جهت مخالفت‌ها و قیام‌هایی که علیه یزید صورت گرفته بود، فتوحات چندانی در خارج قلمرو اسلامی رخ نداده بود. یزید با مسیحیان اروپا رویه مسالمت‌آمیزی اختیار کرده، حتی از برخی نقاط که در زمان معاویه با صرف هزینه‌ها و تلفات بسیار فتح شده بود، عقب نشست؛ او با دریافت رشوه سپاه خود را از قبرس فرا خواند.[44] هم‌چنین به یزید بن جنادة بن ابی‌امیه دستور داد تا قلعه‌ی مسلمانان در جزیره «ارواد»[45] را خراب کند و به شام برگردد؛[46] او هم‌چنین نیروهایش را از «رودس»[47] فرا خواند.[48]

با این حال یزید در سال 61 هجری، مالک بن عبدالله خثعمی را به جنگ رومیان فرستاد این جنگ به عنوان جنگ «سوریا» معروف است.[49]

در شرق و در نواحی خوارزم، سلم بن زیاد (والی خراسان) تا نواحی سمرقند، پیش رفت.[50] او سغد[51] و بخارا را فتح کرد[52] و در سال62 هجری[53] با اهل خوارزم به چهارصد هزار دینار صلح کرد.[54] سلم بن زیاد هنگامی که در سغد بود سپاهی را نیز به «خجند» فرستاده بود؛ اما آنان شکست خوردند. سپس سلم به مرو رفت و با سغدیان جنگید تا این‌که خبر یافت که یزید به هلاکت رسیده است.[55]

در افریقا نیز عقبة بن نافع در «سوس ادنی» به فتوحاتی دست یافت.[56]

مرگ یزید بن معاویه

سرانجام یزید، پس از سه سال و هشت ماه حکومت[57] در چهاردهم ربیع‌الاول سال 64 هجری[58] در سن 38 سالگی[59] درگذشت و در حُوّارین به خاک سپرده شد.[60] در سبب مرگ یزید گفته شده که روزی میمون خود را بر خری وحشی سوار کرده بود، خر وحشی می‌دوید و یزید نیز در حالی که مست بود، در پی‌اش می‌تاخت تا این‌که از اسب فرو افتاد و گردنش شکست.[61]

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

فتح مغرب و اندلس

No image

جریر بن عطیه

No image

مصعب بن زبیر

Powered by TayaCMS