24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : واجب الوجود بالذات، ممكنالوجود، ضرورت بالغیر
نویسنده : محمد درگاهزاده
واجب در لغت به معنای ضروری و حتمی است. و در اصطلاح فلسفه «واجب بالذات»، موجودی است که در ذات خود با قطع نظر از هر چیز دیگر، وجود برایش ضروری است. در مقابل «ممکن الوجود» که وجود برای آن ضروری نیست و میتواند معدوم باشد.
انحصار موجود در این دو قسم، عقلی میباشد و بیشتر از این دو، قسم دیگری متصوّر نیست، زیرا از نظر عقلی یا وجود برای یک موجود ضرورت دارد یا نه؛ قسم اول را واجبالوجود نامند و اگر وجود ضرورت نداشته باشد یا عدم برای آن ضروری است که این قسم از دایرۀ موجودات بیرون بوده و نمیتوان آنرا از اقسام وجود به حساب آورد. و یا عدم نیز همانند وجود ضرورت ندارد، چنین موجودی را که نه وجود برایش ضروری است و نه عدم، ممکنالوجود نامند.
لازم به ذکر است تقسیمی که گفته شد با نظر به خود وجود و با قطع نظر از هر چیز دیگر میباشد اما از سوی دیگر هر موجود ممکنی تا به مرحلۀ ضرورت نرسد و تمام راههای عدم بر او بسته نشود وجود نخواهد یافت و چنین ضرورتی برای موجود از ناحیه علتش داده میشود بنابراین هر موجود ممکنی نیز ضرورت دارد که به آن ضرورت بالغیر (وجوب بالغیر) گفته میشود.
برای اثبات واجبالوجود برهانهای متعددی آورده شده که ما در اینجا به یکی از مهمترین و متقنترین آنها که از راه تحلیل خود وجود هستی ما را به واجب میرساند، اشاره میکنیم:
بیان برهان: بدون شک واقعیتی در عالم خارج وجود دارد حال این واقعیت یا خودش واجب بالذات است یا مستلزم واجب بالذات میباشد. اگر خود واقعیت واجب بالذات باشد مطلوب ما ثابت میشود و اگر این واقعیت واجب نباشد لاجرم ممکنالوجود خواهد بود و هر ممکنالوجودی نیازمند به واجب است زیرا موجود ممکن در ذات خود نه اقتضای وجود دارد و نه اقتضای عدم بنابراین نیازمند به موجود دیگری است که بالذات وجود داشته باشد و به او هستی بدهد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان