دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مشایخ

No image
مشایخ

كلمات كليدي : مشايخ،اجازه،حديث،كتابت

نویسنده : مريم مشهدي علي پور

معنای لغوی:مشایخ جمع شیخ و در لغت به مردی که سن او زیاد باشد یا از پنجاه گذشته تا هشتاد سالگی و به صورت کلی آنکه در چهره او آثار پیری هویدا شود، اطلاق می گردد.[1]

معنای اصطلاحی:شیخ در دانش درایة الحدیث بر معنای واحدی دلالت می کنند و به معنی استاد روایت و کسی است که از وی حدیث را فرا می گیرند گفته می شود. ولی معمولاً بر کسانی اطلاق می شود که در این علم مرجعیت علمی حدیث به دلیل کثرت محفوظات روایی و رقت در ضبط و نقل حدیث باشند.[2]

مشایخ حدیث، محل انتشار و اخذ روایات بودند. راویان به طریق گوناگون حدیث را از مشایخ دریافت می کردند. تحمل حدیث راویان از مشایخ گاه به صورت مشافهه، گاه به صورت املاء شیخ بر شاگرد و در مواقعی نیز از طریق اجازه ای بوده که شیخ به شاگرد خود برای نقل روایات صادر می کرده است. وصیت[3]، کتابت[4]، اعلام[5]، و مناوله[6] نیز انواعی دیگر از طریق تحمل حدیث راویان از مشایخ می باشند.[7]

تعبیر مشایخ از حیث رجالی در مورد اساتید حدیث به خودی خود هیچ دلالتی بر مدح یا قبح شخصی ندارد یعنی شیخ حدیث با غیر، هیچ فرقی ندارد. اما راجع به شیخ اجازه (استادی که از نظر علمی مشهور هست و برای راویان اجازه روایت کتب و احادیث را صادر می کند) جمعی از صاحب نظران بر آنند که اشاره به مدح است، بلکه برخی دیگر نیز می گویند اشاره به وثاقت شیخ حدیث می باشد.

شیخ بهایی و ابو علی حائری در مقدمه منتهی المقال این قاعده را از الفاظ دال بر مدح و تعدیل روای و آن را موجب نقل روایت وی دانسته اند.[8] علامه بحر العلوم نیز شیوخیت اجازه را از راههای توفیق راوی می داند وی درباره سهل بن زیاد می گوید: بدان که نقل روایت از سهیل بن زیاد [گر چه گفتیم او ثقه نیست] صحیح است زیرا او از مشایخ اجازه است به جهت این که در طبقه آنها واقع شده پس به صحت روایت ضرر نمی رساند[9]، شهید ثانی نیز، محمد بن اسماعیل نیشابوری را از مشایخ اجازه دانسته و معتقد است که در مورد آنها نیازی بر نص تزکیه نیست.[10]

علامه سید محمد مجاهد نیز آن را نپذیرفته و معتقدند اگر ثابت شود که «مستجیز» (کسی که از شیخ خود اجازه حدیث طلب می کند از ضعفا روایت نمی کند و کسانی را که از ضعفاء روایت می کند طعن می زند) شیوخیت این گونه اشخاص، قطعاً بر توثیق دلالت می کند. خصوصاً زمانی که شیخ اجازه از عالمان مشهور باشد.[11]

ولی در عین حال بعضی از فقها قانون فوق را منکر شده اند و تصریح کرده اند که شیخوخیت اجازه بر توثیق و مدح دلالت نمی کند. چنانکه آیت الله خویی به نقد این قاعده پرداخته است. و معتقدند که شیخوخیت اجازه بر وثاقت و مدح راوی دلالت نمی کند.[12] و بر همین اساس نیز روایات «عبدالواحد بن عدوس» و «محمد بن قتیبه» را رد کرده اند.[13]

قاعده شیوخیت اجازه، از عصر شهید اول مورد توجه فقهاء قرار گرفت و نوعاً نیز آن را مفید توثیق دانسته اند.

به طور کل می توان گفت شیخ اجازه دارای مقامی است که راویان از چنین مقامی برخوردار نیستند.

مقاله

نویسنده مريم مشهدي علي پور
جایگاه در درختواره علوم حدیث - اصول حدیث - اصطلاحات حدیث

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

‌فنون متابعت و رفتارسازی 2

در این بخش ‌فنون متابعت و رفتارسازی در راستای آموزش کلاسداری مطرح شده است.
No image

‌فنون متابعت و رفتارسازی 1

در این بخش ‌فنون متابعت و رفتارسازی در راستای آموزش کلاسداری مطرح شده است.
No image

واجب و حرام

در این متن به بیان واجب و حرام با موضوع آموزش کلاسداری پرداخته شده است.
No image

مسابقات عملى (میان پرده ‏ها)

در این بخش به مسابقات عملى (میان پرده‏ ها) در آموزش کلاسداری پرداخته شده است.
No image

رفع خستگى در اجرای برنامه برای نوجوانان و جوانان

در این بخش به موضوع "رفع خستگى" در آموزش کلاسداری پرداخته شده است.

پر بازدیدترین ها

No image

نحوه های مختلف شـروع کلاس توسط مربی

در این بخش "شـروع ها" در جهت آموزش کلاسداری مطرح می شود.
No image

شیوه‏ هاى نوین بیان احکام

در این بخش به شیوه‏ هاى نوین بیان احکام در جهت آموزش کلاسداری پرداخته شده است.
No image

شرح فنون عنصر نشاط و مثال عملی ساختن سخنرانی با فنون

در این بخش "شرح فنون عنصر نشاط و مثال عملی ساختن سخنرانی با فنون" در موضوع آموزش کلاسداری بیان شده است.
No image

رفع خستگى در اجرای برنامه برای نوجوانان و جوانان

در این بخش به موضوع "رفع خستگى" در آموزش کلاسداری پرداخته شده است.
Powered by TayaCMS