24 آبان 1393, 13:55
كلمات كليدي : ابوهريره، اسرائيليات، جعل حديث، كعب الاحبار
نویسنده : مريم قدمي
ابوعبدالله یا عبدالرحمانبنعامر دَوسی از اصحاب مشهور پیامبر بود که شخصیت رواییاش همواره مورد بحث بوده است. بهرغم شهرت فراوانش در میان اصحاب، در ضبط نام و نسب او و پدرش چنان اختلافی در میان منابع وجود دارد که گفتهاند در فرهنگ اسلامی هیچکس مانند او و پدرش در ضبط نام اختلاف نداشتهاند. از نام او و پدرش در دورۀ جاهلیت و اسلام اثری یافت نشده از اینرو همه او را با کنیهاش میشناسند. از نامهای او در دوران جاهلی عبدشمس، عبدغنم میباشد. در دوران اسلامی عبدالله و عبدالرحمان شهرت بیشتری دارند. به گفتۀ خودش بهسبب علاقۀ بسیار به گربهها، پیامبر به او کینۀ باهویره داد.
او در حدود بیست سال قبل از هجرت به دنیا آمده است. وی در زمانی که اسلام آورد، به شدت فقیر بود تا جایی که در بسیاری از منابع او را جزء اصحاب صفه گفتهاند.
در منابع آمده است که در جنگ موته حضور داشته است. تا آخر عمر پیامبر، او جزء اصحاب صفه در مدینه باقی ماند و پس از پیامبر در دورۀ عمر به حکومت بحرین گمارده و پس از دو سال به اتهام سوء استفاده از بیتالمال از حکومت عزل شد. در روزگار عثمان او به خاندان ابوالغاص و امویان علاقمند و به آنها نزدیک گردید و چون به هنگام محاصرۀ خانۀ عثمان از او حمایت کرد و مورد احترام بنیامیه بود. مروانحکم هنگام حکومت بر مدینه در غیبت خود گاهی او را جانشین خود میساخت.
در روزگار علی (علیهالسلام) جزء یاران معاویه شد و از یاری علی (علیه السلام) دست برداشت. او به زور از تمام مردم یمن و حجاز برای معاویه بیعت گرفت و معاویه پس از آن او را پیشوای نماز و حاکم مدینه کرد. در این ایام او به جعل احادیث بسیاری در فضل معاویه اقدام نمود و از اینرو به ثروت و مقام والایی دست یافت.
او بیش از صحابه دیگرحدیث نقل کرده و صحت احادیث او، با توجه به کوتاهی دورۀ مصاحبت او با پیامبر، مورد تردید واقع شده است. در ضمن بیش از هشتصد نفر از صحابه و تابعین از او حدیث نقل کردهاند. او از آغاز متهم به جعل و وضع احادیث به ویژه به نفع معاویه و ضد علی (علیه السلام) بود به طوری که عایشه و عمر او را توثیق نمیکردند.
عمر به خاطر افراط در نقل حدیث، او را تهدید به تبعید کرد و تازیانه زد و نکوهش کرد که تو بسیار نقل حدیث میکنی و دربارۀ تو باید گفت که بر پیامبر خدا دروغ میبندی. عایشه هم او را تکذیب میکرد و دروغگو میخواند.
«ابوهریره نزد ما غیر موثق بوده و روایاتش پذیرفته نیست زیرا عمر به او تازیانه زد و او را دروغگو خطاب کرد. ده هزار درهم ربوده شده از بیتالمال را از او گرفت و او را رسوا ساخت. و از حکومت بحرین برکنار کرد.»
ابوحنیفه هم ابوهریره را به دلیل آنکه هر چه را که میشنید بدون تأمل در معنا و تشخیص ناسخ و منسوخ آن روایت میکرد؛ غیرموثق میدانست.
ابنکثیر هم به نقل از بسربن سعید آورده که ابوهریره هم از رسول خدا (ص) و هم از کعب الاحبار نقل کرده و گاهی حدیث پیغمبر را از کعب و حدیث کعب را از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) روایت نموده است. ابوهریره گفتار کعب را برای مردم نقل میکرد و کعب گفتار ابوهریره را تصدیق مینمود و اینگونه اسرائیلیات به گونهای گفته میشد که گویی از پیامبر (ص) نقل شدهاند و بدین ترتیب ابوهریره و کعب در نشر اینگونه خرافات در میان مسلمانان با یکدیگر همدست بودهاند.
احادیث او اصول و فروع دین را فرا گرفته و علمای مذهب اربعه و متکلمان آنان چون اشاعره و دیگران در بسیاری از احکام و قوانین الهی به آن احادیث استناد کردهاند.
وی در سن 78 سالگی وفات یافت و ولیدبن عتبه بر او نماز خواند و در قبرستان بقیع مدینه دفن شد. ولیدبن عتبه مرگ او را به معاویه خبر داد و معاویه به جهت اینکه او از یاران عثمان بود، توصیه به دستگیری بازماندگانش کرد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان