مقدمه
روش تربیتی موعظه ونصیحت از روش های مهم ومؤثر درحوزه ی تعلیم و تربیت به حساب می آیند.
این روش درقرآن کریم بارها تکرار شده و مورد استفاده قرارگرفته اند، بطوری که خداوند
منان خودرا موعظه کننده، و قرآن کریم را کتاب موعظه معرفی کرده، و به پیامبر اسلام
دستورموعظه به دیگران داده است. بنابراین روش های موعظه و نصیحت دارای روشها، انواع
و کاربرد های مختلفی هستند، که باید همراه بارعایت نکات وشرایط آنها مورد توجه قرارگیرند.
بدون شک موعظه و نصیحت از روش های مهم و مؤثر درت علیم وتربیت می باشند. این دو روش
از دیرباز مورد توجه اولیاء، مربیان و مبلغان بوده اند. درحقیقت موعظه ونصیحت فطرت
آدمی را بیدار می کند، به همین دلیل است که خدای منان فطرت موعظه پذیری را دردل وجان
انسان به ودیعه نهاده، واورا برای قبول تربیت آماده کرده است. بنابراین موعظه پذیری
ونصیحت پذیری نیازذاتی انسان میباشد، وکسی ازآن بی نیاز نیست. ممکن است بسیاری ازافراد
صالح وپاک درشرایط وموقعیت های خاصی نیازمند به موعظه ونصیحت باشند.
امام علی(ع) نقش تربیتی موعظه را به گونه ی تعریف و توصیف می کند که به نظرمی رسد برسایر
شیوه های تربیتی برتری دارد، و آن را به نوری تشبیه می نماید که هنگام تابیدن برنفس
انسان به آن نورانیتو روشنایی می بخشد «المواعظ صقال النفوس، وجلاء القلوب»[1]؛ موعظه نفس انسان ها را صاف و نورانی می
کند.
قرآن کریم از شیوه ی تربیتی موعظه و نصیحت بیشترین استفاده را برده است، و به عنوان
نمونه در سوره ی لقمان، به داستان تربیتی پدر مهربان و شایسته ا ی اشاره می کند که
به موعظهدل سوزانه ی پسر خویش می پردازد. هدف قرآن کریم از نقل چنین داستانی ارائه
و نشان دادن الگوی تربیتی به دیگران می باشد که خدای منان در مورد پیامبر اسلا م به
این مساله اشاره کرده است «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة...»[2]؛ به یقین برای شما درزندگی پیامبرخدا(ص) سرمشق نیکویی بود...
بنابراین موعظه و نصیحت نقش اساسی در تربیت انسان دارد و در حکم دارویی است که برجسم
وجان آدمی تاثیرگذارده، و موجب هدایت و رشد انسان می شود. سعدی، شاعر بزرگ ایرانی،
موعظه را به دارویی شفابخش تشبیه می کند و درمانگری آن را قطعی فرض کرده است:
نصیحت که خالی بود ازغرضچوداروی تلخ است دفع مرض[3]
برای موعظه و نصیحت شرایطی وجود دارند که در منابع تربیتی به آن اشاره شده است. به
دلیل وجود شرایط موعظه و نصیحت درمنابع دینی، باید واعظان و مبلغان به شرایط آن توجه
نموده و مردم را با موعظه ی نیکو و تاثیرگذار دعوت نمایند. «ادع الی سبیل ربک
بالحکمة والموعظة الحسنة...»[4]. امام
علی (ع) می فرماید: «الموعظة النافع ما ردع»[5]؛
موعظه ی سودمند آن است که باز دارنده باشد. بنابراین موعظه با قلب آدمی سروکار دارد
و به آن نرمی و رقت می بخشد و عواطف انسانی را تحریک کرده و از کجی ها و پلیدی ها باز
می دارد و به سوی خوبی ها و راستی ها سوق می دهد. چنین امری سبب می شود که روحیه ی
رذالت و پلیدی در انسان بشکند و روحیه ای حق و حقیقت طلبی، در وی ریشه دوانده و به
بارنشسته و رشد کند.
اصل موعظه به معنای منعی است که با بیم دادن است[6]
و نیزآمده است که موعظه به معنای یادآوری قلب است به خوبی ها در چیزهایی که باعث نرمی
و رقت قلب می شود. همچنین یادآوری انسان است در آنچه قلب او را نسبت به ثواب و عقاب
رقت می بخشد بدین معنا که طبیعتا انسان را متاثر می سازد و او را از بدی ها باز می
دارد و بسوی خوبی ها اشتیاق می بخشد[7].
نصیحت در لغت همان پند و اندرز است[8]. نصیحت
ازماده ی "نصح"به معنای خالص و بی غل وغش بودن است و به سخنانی که از روی خلوص نیت
و خیرخواهی گفته شود "نصح" گویند. در اصطلاح ناصح کسی است که بدون چشم داشت و از سرخیر
خواهی و دلسوزی، فردی را به کار خوب توصیه و از کار بد نهی می کند. در حقیقت نصیحت
همان معنا و مفهوم موعظه را یدک می کشد. معمولا روش های تربیتی موعظه و نصیحت در تربیت
اسلامی به عنوان یک روش به حساب می آیند و هردو کلمه یکجا مورد استفاده قرار می گیرند.
در زبان فارسی، تربیت به معنای"پروردن، پروراندن یا پرورانیدن، آداب و اخلاق را به
کسی آموختن، آموختن و پروردن کودک تا هنگام بالغ شدن"آمده است[9].
برای معنای اصطلاحی تربیت، تعاریفیزیادی صورت گرفته است که هرکدام ازپژوهشگران براساس
دیدگاه خاص خویش، تعریفی ارائه داده است؛ ولی تعریفی که نسبت به موضوع و محتوای تحقیق
حاضر، جامع به نظرمی رسد، این است: «تربیت، عبارت است از انتخاب رفتار و گفتار
مناسب، ایجاد شرایط و عوامل لازم و کمک به شخص مورد تربیت؛ تا بتواند استعدادهای نهفته
اش را در تمام وجودش و بطور هماهنگ پرورش داده و شکوفا سازد و به سوی هدف و کمال مطلوب[به
صورت] تدریجی حرکت کند»[10].
همانگونه که در مقدمه بیان گردید، خدای منان در قرآن کریم توجه خاصی به شیوه ی تربیتی
موعظه و نصیحت دارد و روش تربیتی پیامبرگرامی اسلام(ص)را شیوه ی موعظه ونصیحت بیان
کرده و قرآن کریم را کتاب موعظه دانسته و خود را موعظه گر معرفی کرده است. در جایی
که خداوند خود را موعظه گر خوانده است، می فرماید: «...ان الله نعمایعظکم به
ان الله کان سمیعا بصیرا»[11]؛ خداوند
اندرزهای خوبی به شما می دهد، خداوند شنوا و بیناست. در جایی که خداوند، قرآن کریم
را کتاب موعظه و نصیحت خوانده است، می فرماید: «یاایها
الناس قدجاءتکم موعظة من ربکم وشفاء لما فی الصدور وهدی ورحمة للمؤمنین»[12]؛ ای مردم، اندرزی از سوی پروردگارتان
برای شماآمده است که درمانی برای آنچه در سینه هاست و هدایت و رحمتی برای مؤمنان است.
درآیه ی دیگری در قرآن کریم به پیامر اسلام(ص) دستور می دهد که ازشیوه ی تربیتی موعظه
و نصیحت در راستای هدایت و تربیت مردم به سوی پروردگارت استفاده بنما.
«ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتی هی احسن...»[13]؛ با حکمت و موعظه ای نیکو، به راه
پروردگارت دعوت نما و با آنها به روش نیکوتر استدلال و مناظره کن.
با توجه به تاکید خداوند متعال بر روش تربیتی موعظه و نصیحت در جهت هدایت مردم بسوی
کارهای خوب، واعظان و مبلغان نیز توجه زیادی به روش مزبور نموده و مردم را به سوی کارهای
نیک وخوب دعوت نمایند.
موعظه در قرآن کریم به روش های مختلفی بیان شده است که در مجموع می توان به سه روش
عمومی اشاره کرد.
1- موعظه و نصیحت همراه با لطف و انکار؛ خدای منان در سوره ی یوسف می فرماید: «قال یا بنی لاتقصص رؤیاک علی اخوتک فیکیدوا لک کیدا
ان الشیطان للانسانعدو مبین»[14]؛
گفت(یعقوب):پسرم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن، مبادا برای تو نقشه(خطرناکی)
بکشند؛ زیرا شیطان، دشمن آشکار انسان است.
2- موعظه در قالب قصه ها و داستان های پندآموز و حکمت آمیز؛ دراینجا قرآن کریم برخی
از قصه های خود را "احسن القصص"[15]،و از خود
به "احسن الحدیث"[16] یاد کرده است. «وکلا نقص علیک من ابناءالرسل مانثبت به فؤادک وجائک فی هذه
الحق وموعظة وذکری للمؤمنین»[17]؛
ما از سرگذشت های همه ی پیامبران برای تو شرح می دهیم تا به وسیله ی آن، قلبت را آرامش
بخشیم؛( و اراده ات قوی گردد) و این (اخبار و سرگذشت ها)، برای حق آمده و برای مؤمنان
موعظه و تذکری است.
3- توصیف بندگان همراه با موعظه و نصیحت؛ خداوند منان در سوره ی مبارکه ی فرقان ازآیات63-
77 به توصیف بندگان خود می پردازد که چنین توصیفی، همراه با نصیحت و موعظۀ حکیمانه
است. «وعبادالرحمن الذین یمشون علی الارض هونا واذاخاطبهم
الجاهلون قالوا سلاما.والذین یبیتون لربهم سجدا وقیاما»[18]؛ بندگان مخلص خدا در روی زمین بدون تکبر راه می روند
و برای پرودگارشان درحال سجده و قیام شب زنده داری می کنند و... خداوند در آیات شریفه
ی مذکور، به توصیف و تمجید از انسان هایی پرداخته که از آنان به "عبادالرحمن" یاد کرده
است. در حقیقت خداوند منان با توصیف بندگان مخلص خویش، به موعظه و نصیحت دیگران می
پردازد.
منظور از موارد موعظه در قرآن کریم، اقشار و گروه های دینی، مردمی، قومی و جهانی است
و همۀ گروه های مزبور مورد موعظه ی قرآن کریم قرار گرفته اند. برخی از صاحب نظران معتقدند
که موعظه ونصیحت در هیچ شرایطی درست نیست و این نظریه کاملا در تضاد با آیات قرآن کریم
است و حال آنکه در قرآن کریم از روش مزبور در مورد اقشار و گروه های مختلف مردمی به
خوبی استفادهگردیده است. اکنون به برخی از اقشار و گروه هایی که در قرآن، مورد موعظه
اند، اشاره می شود.
1- موعظه ی فرزندان در قرآن کریم؛ در قرآن کریم آیات فراوانی دیده می شود که فرزندان
مورد پند و موعظه ی پدران قرارگرفته اند. خدای منان درسوره ی لقمان به موعظه ی لقمان
به فرزندش اشاره می کند: «واذقال لقمان لابنه وهو
یعظه یا بنی لاتشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم»[19]؛
(به یاد بیاور)هنگامی که لقمان به فرزندش- درحالی که اوراموعظه می کرد- گفت: "پسرم!
چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک و ظلم بزرگی است. یا خداوند از زبان حضرت نوح نقل
می کند: «وهی تجری بهم فی موج کالجبالو نادی نوح ابنه
وکان فی معزل یا بنی ارکب معنا ولاتکن مع الکافرین»[20]؛ و کشتی آن ها از میان امواجی هم چون کوه ها حرکت
می داد؛(دراین هنگام) نوح فرزندش را که در گوشه ای بود صدا زد: "پسرم! همراه ما سوار
شو و با کافران مباش!". هم چنین در آیات دیگری نیز می توان به پند و موعظه حضرت یعقوب
به حضرت یوسف[21]، و حضرت ابراهیم به حضرت
اسماعیل[22]و... اشاره کرد.
2- موعظه زنان درقرآن کریم؛ خداوند در قرآن کریم، حضرت مریم، مادر حضرت موسی و زنان
پیامبر را پند و موعظه کرده است. درسوره ی آل عمران از زبان فرشتگان به حضرت مریم می
فرماید: «واذ قالت الملائکة یامریمُ ان الله اصطفاکِ
وطهِّرکِ واصطفاکِ علی نساءِ العالمین. یا مریمُ اقنُتی لربکِ واسجُدی وارکعی مع الراکعین»[23]؛ و(بیاد آور) هنگامی را که فرشتگان
گفتند: ای مریم! همانا خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و بر زنان جهان برتری داده
است. ای مریم!( به شکرانه ی این نعمت) برای پروردگارت خضوع کن و سجده بجای آور و با
رکوع کنندگان رکوع نما. در مورد حضرت موسی می فرماید:
«واوحینا الی امِّ موسی ان اَرضِعیه فاذا خفتِ علیه فالقیه فی الیمّ ولاتخافی
ولاتحزنی انّا رادّوه الیک وجاعلوه من المرسلین»[24]؛
و ما به مادر موسی الهام کردیم" او را شیرده و هنگامی که بر(جان) او ترسیدی،وی را در
دریا(نیل) بیفکن و نترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز می گردانیم و او را از
پیامبران قرار می دهیم". هم چنین به زنان پیامبر(ص) موعظه و نصیحت می کند: «یا
نساء النبی لستنّ کاحد من النساء ان اتقیتُنّ فلا تَخضَعن با لقول فیطمع الذی فی قلبه
مرض وقلن قولا معروفا»[25]؛ ای زنان
پیامبر، اگر تقوا پیشه کنید مانند هیچ یک از زنان نیستید، پس به صورت هوس انگیز سخن
نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید.
3- موعظه ی مؤمنان در قرآن کریم؛ خداوند درآیات متعدد و به گونه های مختلفی مؤمنان
را مورد موعظه و نصیحت قرار می دهد. در سوره ی بقره خطاب به مؤمنان کرده و می فرماید:
«یاایها الذین امنوا استعینوا بالصبر والصلاة ان الله
مع الصابرین»[26]؛ ای کسانی
که ایمان آاورده اید! ازصبر و نماز یاری بگیرید؛ زیرا خداوند با صابران است. در سوره
ی آل عمران می فرماید: «یاایها الذین امنوا اتقوا
الله حقّ تُقاتِه ولاتَمُوتُنّ الا وانتم مسلمون»[27]؛
ای کسانی که ایمان آورده اید! از خداوند پروا کنید آن گونه که سزاوار تقوای اوست و
نمیرید مگر این که مسلمان باشید.
4- موعظه ی اقوام در قرآن کریم؛ خدای منان در سوره ی غافر از کسی یاد می کند که ایمان
آورده و قوم خود را موعظه و نصیحت می کند تا از او پیروی کنند.
«وقال الذی آمن یا قوم اتبعون ا هدکم سبیل ارشاد. یا قوم انما هذه الحیوة الدنیا
متاع وان الاخرة هی دارالقرار[28]؛
وکسی(ازقوم فرعون) ایمان آورده بود، گفت: "ای مردم، از من پیروی کنید تا شمارا به راه
صواب راهنمایی کنم. ای قوم من! این زندگی دنیا، تنها متاع زودگذری است و فقط آخرت سرای
پایدار است.
در قرآن کریم آیات دیگری نیز وجود دارند که به موعظه و نصیحت اهل کتاب و تمام مردم
اهل جهان می پردازد و آنان را دعوت به پرستش خدای یگانه می نماید.
همانگونه که بیان گردید خداوند منان در قرآن کریم توجه خاصی به موعظه ونصیحت دارد و
قرآن را کتاب موعظه برای پرهیزگاران معرفی کرده است. «
هذا بیان للناس وهدی وموعظة للمتقین»[29]؛
بنابراین مباحث موعظه در قرآن کریم بسیارگسترده و عمیق است و آنچه تا به حال مورد بحث
وبررسی قرار گرفته است قطره ای از دریای بیکران مطالب موعظه و نصیحت درآیات قرآن است.
خدای منان اهمیت زیادی به مساله پند و موعظه داده است و این مساله مسئولیت علما، مبلغان
و مربیان را بیش از پیش سنگین ترو مهم تر ساخته است؛ لذا علما، مربیان و مبلغان وظیفه
ی سنگینی را بردوش دارند تا در راستای هدایت و تربیت مردم تلاش نموده و در این راه،
از روش تربیتی موعظه و نصیحت استفاده لازم را ببرند. در سیره ی مرحوم علامه ی مجلسی
نقل می کنند «ایشان با ایراد سخنرانی در مراکز مذهبی به وعظ و ارشاد مردم می
پرداخت و با بیانی ساده و در خور فهم عموم، معارف دینی را بیان می کرد. او منبر رفتن
و موعظه کردن را کسرشأن خویش نمی دانست و چنانچه تألیف کتب در سطح عموم مردم را عظیم
می شمرد، منبررفتن را نیز گرامی می داشت»[30].
روش تربیتی موعظه و نصیحت دارای شرایط و ویژگی هایی می باشند که باید در هنگام موعظه
و نصیحت به آن ها توجه شود؛ به عبارت دیگر باید موعظه کننده و نصیحت کننده خود دارای
شرایطموعظه و نصیحت باشند و توجه به تفاوت های سنی و فردی، شرایط روحی و روانی افراد
و شرایط زمانی ومکانی داشته باشند.
1- موعظه کننده خود باید اهل عمل صالح و دارای اعتقاد سالم باشد؛ به عبارت دیگر موعظه
و نصیحت دیگران هنگامی خوب و مؤثراست که موعظه کننده خود اهل عمل صالح باشد که این
خود نیز برگرفته از اعتقاد و التزام به حق و حقیقت می باشد. خداوند منان درسوره ی فصلت
می فرماید: «ومَن احسنُ قولا ممّن
دعا الی الله وعَمِلَ صالحا وقال اِنّنی من المسلمین»[31]؛ چه کسی خوش گفتار است از آن کسی که دعوت به سوی خدا
می کند و عمل صالح انجام می دهد و می گوید: "من ازمسلمانانم".
در برخی روایات طرف سخن با عالمان دینی است «ان العالم
اذالم یعمل بعلمه زلت موعظته عن القلوب کما یزل المطر عن الصفا»[32]؛ هرگاه عالمی به علم خود عمل نکند، موعظه اش از دل
ها فرو می چکد، چنان که باران از روی سنگ صاف می لغزد؛ بنابراین اگر علم و دانش موعظه
کننده با عمل وی متفاوت باشد ناگزیر است به ظاهرسازی در برابر دیگران مبادرت کند و
این مساله یکی از آفت های بزرگ موعظه و نصیحت می باشد.
2- توجه به تفاوت های فردی؛ انسان ها دارای طبیعت ها و روحیه های متفاوت می باشند.
برخی از افراد به موعظه و نصیحت دیگران توجه می نمایند ولی برخی دیگر هیچ اعتنایی به
پند و اندرز دیگران ندارند. سعدی در گلستان به داستانی اشاره می کند که بیانگر همین
مطلب است: «در جامع بعلبک وقتی کلمه ای همی گفتم به طریق وعظ، با جمعیتی افسرده
ی دل مرده ی ره از عالم صورت به عالم معنی نبرده، دیدم که نفس در نمی گیرد و آتشم در
هیزم تر اثر نمی کند؛ دریغا آمدم تربیت ستوران واینه ای در محلت کران، و لیکن در معنی
باز بود و سلسله ی سخن دراز در معنی این آیت که" ونحن اقرب الیه من حبل الورید" سخن
به جایی رسانیده که گفتم:
دوست نزدیک تر از من به من استاین عجب تر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که دوست در کنار من و من مهجورم
من از شراب این سخن مست و فضاله قدح در دست، که رونده ای برکنار مجلس گذر کرد و دور؛
آخر در او اثر کرد، و نعره ی زد که دیگران به موافقت او در خروش آمدند و خامان مجلس
به جوش. گفتم ای سبحان الله دوران با خبر در حضور و نزدیکان بی بصر دور»[33].
3- توجه به تفاوت های سنی؛ موعظه و نصیحت کودکان و دانش آموزان خرد سال، با موعظه و
نصیحیت بزرگان و سال خوردگان تفاوت دارد. گروه اول، ادبیات خاص خود را دارد و گروه
دومی، شیوه ی دیگری را می طلبد. زبان کودک، زبان قصه و داستان است که در قرآن کریم
قصه ها و داستان های تربیتی زیادی دیده می شود؛ لذا موعظه و نصیحت در قالب قصه ها و
داستان های قرآنی بسیار جالب و مورد پسند کودکان قرار می گیرند و یا قصه ها و داستان
های تربیتی که از بزرگان به جا مانده است برای همه ی گروه ها و اقشار جامعه، بخصوص
برای کودکان مؤثر و مفید می باشند. یکی از کسانی که به قصه ها و داستان های تربیتی
زیاد توجه داشته است، سعدی می باشد که سراسر گلستان و بستانش را قصه های تربیتی در
قالب موعظه و نصیحت تشکیل می دهند. به عنوان نمونه به این موعظه و نصیحت که در قالب
قصه و داستان بیان شده است توجه کنید «حکیمی پسران را همی پند داد که جانان پدر
هنر آموزید که ملک ودولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا
دزد به یکبار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد اما هنر چشمه ی زاینده است و دولت پاینده
و گرهنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است هرکجا که رود قدر بیند
و درصدر نشیند و بی هنر لقمه چیند وسختی بیند»[34].
با توجه به اینکه داستان های سعدی با زبان ساده و آسان بیان شده است در عین حال دارای
پشتوانه ی دینی و منطقی می باشند.
4- استفاده از منابع دینی وعلمی در انجام موعظه و نصیحت؛ موعظه باید دارای پشتوانه
ی علمی و دینی باشد؛ زیرا موعظه و نصیحت در صورتی که بدون پشتوانه ی علمی و منطقی انجام
گیرد مؤثر و مفید نخواهد بود و ممکن است موعظه، شونده را به لجاجت و مقاومت بکشاند؛
به عبارت دیگر، موعظه و نصیحت باید همراه با دلیل انجام گیرد و به قرآن، آحادیث و سیره
ی معصومین(ع) و گاهی نیز از یافته های علوم جدید مانند روانشناسی، علوم تربیتی و راهنمایی
و مشاوره استفاده گردد. گرایش های مختلف روان شناسی می توانند بر شناخت رفتارهای روانی
و اجتماعی افراد و نیز مراحل رشد آنان کمک نمایند. علوم تربیتی، عهده دار ارائه ی مبانی،
اصول و روش های تربیتی می باشد و نقش راهنماییو مشاوره در همه ی ابعاد زندگی انسان
کاملا مشهود و قابل لمس می باشد.
5- توجه به شرایط زمانی و مکانی؛ مبلغان و مربیان چنین توانایی را داشته باشند که خود
باید زمان و موقعیت موعظه و نصیحت را تشخیص داده و از آن به بهترین وجه و به صورت هدفدار
استفاده نمایند تا منجر به مقاومت و ایستادگی موعظه شونده در برابر موعظه ونصیحت نگردد.
اگرموعظه و نصیحت به صورت فردی است باید در زمان مناسب و به دور از حضور دیگران انجام
گیرد. امام علی (ع) می فرماید:«نصحک بین الملأ تقریع»[35]؛ نصیحتی که در حضور دیگران انجام بگیرد
یک نوع ملامت و عتاب است.
قرآن کریم کتابی است که برای تربیت و هدایت بشر نازل شده است و در این راستا از روش
ها و شیوه های مختلفی استفاده کرده است. یکی از شیوه هایی که در قرآن کریم در جهت رشد
و هدایت بشر به کار گرفته شده است روش موعظه ی حسنه و نصیحت می باشد که در آیاتی از
قرآن به آن اشاره گردیده است. همچنین باید توجه داشت که روش موعظه و نصیحت، خود دارای
انواع و شکل های متنوع متعددی می باشد که می توان در شرایط و موقعیت های گوناگونی مورد
استفاده قرارگیرد؛ لذا در این بخش از تحقیق تلاش بر این است که از شیوه های مختلف موعظه
و نصیحت که در قرآن کریم بیان گردیده است با شرایط حاضر تطبیق و مورد استفاده قرار
گیرد.
1- روش موعظه و نصیحت فردی؛ روش موعظه و نصیحت فردی را می توان از شیوه ی لقمان حکیم
در مورد پند و اندرز پسرش استفاده کرد که در سوره ی لقمان به تفصیل آمده است. «واذ قال لقمان لابنه وهو یعظه یا بنی لاتشرک بالله
ان الشرک لظلم عظیم... یابنی انها ان تک مثقال حبة من خردل فتکن فی صخرة او فی السماوات
اوفی الارض یأت بها الله ان الله لطیف خبیر. یابنی اقم الصلوة وأمر بالمعروف وانه عن
المنکر واصبر علی ما اصابک ان ذلک من عزم الا مور...»[36]؛ (به خاطر بیاور)هنگامی را که لقمان به فرزندش- درحالی
که او را موعظه می کرد- گفت: پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک و ظلم بزرگی
است... پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی(کار نیک یا بد) باشد و در دل سنگی یا
در(گوشه ای از)آسمان ها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را(در قیامت برای حساب) می آورد؛
خداوند از اسرار دقیق باخبر و آگاه است. پسرم! نماز را برپا دار و امر به معروف و نهی
ازمنکر کن، و در برابر مصایبی که به تو می رسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است....
هم چنین موعظه و نصیحت حضرت یعقوب به حضرت یوسف نیز از موعظه های فردی به حساب می آیند.
علاوه براین آیات که بیان گردید، آیات دیگری نیز وجود دارند که بیان کننده ی موعظه
ونصیحت فردی می باشند.
2- روش موعظه ونصیحت گروهی؛ این روش به صورت های مختلفی در قرآن کریم بیان شده است
که می توان به موعظه و نصیحت کودکان، بزرگان، مؤمنان، زنان، اقوام ومردمان جهان اشاره
کرد. از مجموع آیات می توان چنین نتیجه گرفت:
الف) کاربرد روش موعظه و نصیحت در مدارس؛ مدرسه به عنوان دومین نهاد اجتماعی بعد از
خانواده به شمار می رود و نقش اساسی در تعلیم و تربیت انسان ها دارد. دو نوع آموزش
و یادگیری در مدرسه اتفاق می افتد: یکی آموزش ها و یادگیری های ظاهری که روز به روز
بر اطلاعات و دانستنی های شاگردان ودانش آموزان افزایش می یابند تا این که از مدرسه
(محل تحصیل خویش) فارغ التحصیل شده و راهی دانشگاه و یا بازار کار می شوند و از این
نوع آموزش و یادگیری، به آموزش های رسمی نیز یاد می شود. نوع دوم آموزش هایی وجود دارند
که در کنار آموزش های رسمی تحقق می پذیرند که ازآن به آموزش های پنهان یاد می کنند.
در این نوع آموزش، شاگردان و دانش آموزان بسیاری از ارزش ها و الگوهای رفتاری را از
دبیران، مربیان و معلمان خویش یاد می گیرند. با توجه به این مساله، کودکان و نوجوانان
علاوه بر یادگیری های ظاهری، تمام رفتارها، عمل ها و گفتارهای معلمان را تقلید و الگوبردارینموده
و آنان را فرد ایده آل و مطلوب خویش قلمداد می نمایند. به نظر می رسد که آموزش و پرورش
عرصه ی حساس و سرنوشت سازی است که بسیاری از ارزش ها و هنجارهای دینی و اجتماعی، نتیجه
ای عملکرد خوب آنان است.
یکی ازروش هایی که برای موعظه و نصیحت کودکان و نوجوانان در مدارس بسیار مفید و مؤثر
واقع می شود، استفاده ازقصه ها و داستان های قرآنی و سیره ی معصومین (ع) است. زبان
کودک و نوجوان، زبان قصه و داستان است؛ لذا معلمان، مربیان، و مبلغان می توانند، بسیاری
از ارزش های دینی، مذهبی و اخلاقی را در قالب قصه و داستان به صورت زیبا و جذاب بیان
کرده و شاگردان و دانش آموزان مدارس را به سوی کارهای خوب و زیبا جذب و تربیت نمایند.
ب)استفاده از روش های موعظه و نصیحت در مراکز آموزشی و نهادهای فرهنگی؛ موعظه و نصیحت
در مراکز آموزشی و نهادهای فرهنگی با موعظه و نصیحت در مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه
فرق دارند. برای اینکه موعظه ونصیحت در دانشگاه ها و مؤسسات عالی باید از پشتوانه ی
علمی و دلایل متقن دینی برخوردار باشند و ممکن است بسیاری ازدانشجویان و دانش پژوهان
به صرف ادعا، یک مساله و یک مطلب را نپذیرند و بدنبال تعمق و تفکر بیشتری می باشند.
یا باید نفس گرمی باشد که بر روح و روان فرد دانشجو و فرهنگی بدمد و او را مسحور خود
نماید. به یقین می توان گفت که هیچ سخن و کلامی به اندازه ی موعظه ای معلم اخلاق تاثیرگذار
نیست. در خاطرات بسیاری ازعالمان دینی از جمله حضرت امام خمینی وجود دارد که معلم اخلاق
بخصوصی داشته است و هر موقع نیازمند توصیه های معلم اخلاق خویش می گردیده اند در محضر
ایشان شرفیاب می شدند.
ج) کاربرد روش موعظه و نصیحت درمساجد و مکان های عمومی؛ مساجد، جایگاه اصلی موعظه و
نصیحت می باشند؛ زیرا محل عبادت بندگان خدای منان است و بهترین مکان برای موعظه و نصیحت
عالمان و مبلغان می باشند و از سوی دیگر با برگزاری بسیاری از مراسم دینی و مذهبی در
مساجد، منابر و تکیه خانه ها، می توانند بسترها و زمینه های خوبی را برای موعظه و نصیحت
عالمان و مبلغان دینی فراهم کنند.
مکان های عمومی هم نباید دور از دسترس موعظه و نصیحت واعظان و ناصحان قرار گیرند؛ زیرا
همه مؤمنان از باب امربه معروف و نهی ازمنکر وظیفه دارند تا با موعظه و نصیحت شان،
کسانی را که از مرز احکام و قوانین الهی عبور می کنند و از آنها پیروی نمی کنند، به
راه راست هدایت نمایند. موعظه و نصیحت، اختصاص به گروهی خاص و قشرخاصی ندارد، بلکه
یک وظیفه ی همگانی و عمومی می باشد. بنابراین اگرچنین اصلی به درستی رعایت گردیده و
انجام گیرد، بسیاری ازانحرافات و کجروی های اجتماعی نابود می شوند
«واذ قالت امة منهم لِمَ تعظون قوما الله مهلکهم اومعذبهم عذابا شدیدا قالوا
معذرة الی ربّکم ولعلهم یتّقون»[37]؛
و(به یاد آر) هنگامی را که گروهی از آنها گفتند:"چرا گروهی (گنهکار) را که خداوند هلاکشان
خواهد کرد یا به عذاب شدیدی گرفتار خواهد ساخت، اندرز می دهید؟!" گفتند:" این اندرزها،
برای اعتذار( وانجام وظیفه) در پیشگاه پرورگار شماست؛(بعلاوه) شاید آنها(بپذیرند و)
تقوا پیشه کنند". و همچنین خداوند به مؤمنان دستور می دهد که خود، خانواده و بچه های
خود را از آتش جهنم نجات دهند. «یاایها الذین آمنوا
قوا انفسکم واهلیکم نارا... »[38]؛
این آیه به روشنی بیان می کند که مؤمنان وظیفه دارند، خود و خانواده و فرزندان خویش
را از آتش جهنم دور نگه داشته و به وظیفه ی دینی و مذهبی خویش عمل نمایند. یکی از روش
هایی که می تواند در جهت تربیت مؤمنان و خانواده و کودکان آنان کمک نماید، شنیدن موعظۀ
نیکو و ارائه ای آن است؛ لذا براساس محتوای این دو آیه ی شریفه، همه ی مؤمنان و مبلغان
وظیفه دارند تا پیوسته با موعظه ها و نصیحت های اخلاقی و دینی و هم چنین با یادآوری
نعمت ها و نشانه های الهی به وظیفه ی دینی، مذهبی و اخلاقی خویش عمل نموده تا فردای
قیامت بهانه و عذری به درگاه باری تعالی داشته باشند.
1- موعظه هم نسبت به امورمثبت،(فضایل ورفتارهای مطلوب) وهم درامور منفی(منهیات، رذایل
ورفتارهای نامطلوب وناپسند) است. «انّ الله یأمر بالعدل
والاحسان وایتاءِ ذی القربی وینهی عن الفحشاء والمنکر والبغی یعظکم لعلّکم تذکّرون»[39]؛ خداوند به عدل و احسان فرمان می
دهد و( هم چنین) به بخشش به نزدیکان واز فحشا و منکر و ستم، نهی می کند؛ خداوند به
شما اندرز می دهد، شاید متذکر شوید. این آیه صراحت دارد که موعظه و نصیحت نسبت به کارها
و رفتارهای بد و نامطلوب تعلق گرفته است؛ به عبارت دیگر امر به معروف و نهی ازمنکر
باید در فضای صفا و محبت و در قالب موعظه و خیرخواهی انجام گیرد. در آیه ی دیگری که
ذکر می شود، موعظه و نصیحت در مورد انسان های پرهیزگاراست «فجعلناها نکالا لما
بین یدیها وما خلفها وموعظة للمتّقین»[40]؛
ما این مجازات را درس عبرتی برای مردم آن زمان و نسل های بعد ازآنان، و اندرزی برای
پرهیزگاران قراردادیم؛ بنابراین، از این آیه استفاده می شود که همه ی انسان ها نیاز
به موعظه و نصیحت دارند و ممکن است بسیاری از صالحان و پاکان در شرایط و موقعیت های
مختلف نیازمند پند و اندرز دیگران باشند.
2- موعظه کننده ونصیحت کننده بایداهل عمل باشد؛ درحدیثی ازامام صادق(ع) آمده است «انّ العالم اذا لم یعمل بعلمه زلّت موعظته عن القلوب
کما یزلّ المطر عن الصفا»[41]؛
هرگاه عالمی به علم خود عمل نکند، موعظه اش از دل ها فرو می چکد، چنان که باران از
روی سنگ صاف می لغزد. ازاین روایت به خوبی برداشت می شود که مخاطب اصلی کلام امام صادق(ع)
عالمان و مبلغان دینی می باشد و در روایت دیگری مفضل ازامام صادق(ع) نقل می کند«قال: قلت له: بِمَ یعرف الناجی؟ قال:
من کان فعله لقوله موافقا...»[42]؛
اهل نجات به چه علامت شناخته می شود؟ فرمود: آنکه کردارش موفق گفتارش باشد...
3- موعظه و نصیحت باید از روی دل سوزی و خیرخواهی باشد.
4- در موعظه و نصیحت از سرزنش و توبیخ افراد دوری شود.
5- نباید نگاه مجرمانه به موعظه شونده و نصیحت شونده داشته باشد.
6- موعظه ونصیحت باید در خفا و بدور از حضور دیگران انجام گیرد و ممکن است در صورتی
که موعظه و نصیحت علنی و در حضور دیگران انجام شود، موعظه ونصیحت شونده را جری و لجباز
سازد
7- کار عمده ی موعظه ونصیحت بیدار کردن مخاطب یا مخاطبین ازغفلت است.
8- سروکار موعظه و نصیحت با قلب است و باید طوری بیان شود تا بردل وجانآمادمی جای گرفته
و تاثیرگذارباشد و به قول معروف: «سخنی که ازدل برآید، لابد بردل نشیند».
9- موعظه ونصیحت بایدگام به گام و به تدریج انجام شود.
10- موعظه ونصیحت باید کوتاه و بلیغ باشد.
11- موعظه ونصیحت باید با نرمی و مدارا صورت پذیرد.
از مجموع مباحث و مطالبی که گفته شد، چنین نتیجه گرفته می شود که موعظه و نصیحت جزء
روش های مهم تربیتی در منابع اسلامی، به خصوص در قرآن کریم به حساب می آید و خداوند
متعال توجه زیادی به روش تربیتی موعظه و نصیحت دارد و در قرآن کریم از روش مزبور در
راستای هدایت و تربیت انسان ها بسوی کارهای نیک و خوب زیاد استفاده شده است. به طوری
که خدای منان خودش را موعظه گر و قرآن را کتاب موعظه معرفی کرده است، و هم چنین به
پیامبراسلام دستور به موعظه ی دیگران داده است. افراد، اقشار و گروه هایی که در قرآن
کریم مورد موعظه ونصیحت قرارگرفته است، زیاد می باشند، از جمله می توان به فرزندان،
زنان، مؤمنان، اقوام وتمام مردم جهان اشاره کرد. موعظه ونصیحت دارای ویژگی ها و شرایط
مختلفی می باشند که معلمان، مربیان و مبلغان در هنگام ارائه ی موعظه ونصیحت باید به
آن ها توجه نمایند. ازروش های موعظه و نصیحت که در قرآن کریم به کارگرفته شده اند،
می توان در شرایط کنونی درمدارس، مراکزآموزشی و نهادهای فرهنگی، مساجد و مراکز عمومی
مورد استفاده قرارداد. موعظه و نصیحت دارای نکات بسیاری است که مربیان، معلمان ومبلغان
بیش ازپیش به این نکته ها توجه نموده و به موعظه ونصیحت بپردازند.
به جرأت می توان گفت که کارکرد روش های تربیتی موعظه و نصیحت بیش از سایرروش ها و شیوه
های تربیتی می باشند. کاربرد شیوه های تربیتی موعظه و نصیحت، پیش از این در بحث "استفاده
از روشهای تربیتی موعظه و نصیحت درقرآن کریم" بیان گردید و نیازی به تکرار نیست.