16 اردیبهشت 1397, 13:44
اندیشه نجات و منجی موعود از فراگیرترین اندیشههای بشری است. کمتر قوم و ملت و دینی را سراغ داریم که به نوعی در آرمان نجات و نجات گری کاریزماتیک سرنکند. اما این اندیشه در هر جا به گونه ای متجلی شده است و در عین حال که شباهت بسیاری میان مصادیق مختلف آن قابل تشخیص است نقاط تمایز فراوانی را نیز میتوان یافت.
در عصر ما، اندیشه نجات و منجی موعود یا همان موعود باوری که در غرب عموما آن را با مسیحاگرایی، آینده گرایی و هزاره گویی در یک ردیف طبقه بندی میکنند شاید بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گرفته است. این اندیشه برای مسلمانان بویژه شیعیان از اهمیت دوچندانی برخوردار است زیرا مسلمانان بر این باورند که مهدی موعود ایشان، مهدی امت هاست و بنابراین، اندیشه منجی موعود در ادیان را، اندیشه ای همسو با اهداف دینی و معنوی خویش و مفید برای آنها میانگارند و احتمالابه همین علت است که در سالهای اخیر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مطالعات مربوط به موعود باوری در ادیان توجه بیشتری شده است.
شاید پس از اندیشه خدا، هیچ فکرتی در میان ابنای بشر چنین فراگیر نشده باشد. البته این بدان معنا نیست که موعود اندیشی در همه موارد واحد است. البته حتی در درون یک دین نیز با صورتهای گوناگونی از اندیشه روبه رو میشویم. این حقیقت 2 پرسش را در اذهان برانگیخته است: نخست این که مبدا یا مبادی موعوداندیشی مردمان چیست و این باور عام از کجا سرچشمه گرفته است؟ دیگر این که گوناگونی و تنوع این اندیشه چیست و تا کجاست؟ به طور منطقی پاسخ این دو پرسش را باید پس از مطالعه تفصیلی درباره اندیشه منجی موعود در ادیان طلب کرد اما در این مجال بجاست گونههای موجود یا متصور و نیز نظریات و احتمالهای مطرح در این باره را از نظر بگذرانیم تا ذهن ما حین مطالعه این اندیشه در هر دین و مذهب پاسخ این پرسشها را رصد کند.
در اسلام از این اندیشه با تعابیری مانند مهدی باوری یا «مهدویت» یاد میکنند. مهدویت از آموزههای فراگیر اسلامی است که همه مذاهب و فرقهها کم و بیش به آن معتقدند. در اسلام، قرآن و سنت پیامبر 2 منبع اصلی در مورد وفاق در تبیین و تفسیرتعالیم اسلامی به شمار میروند.
در تبیین اندیشه مهدویت در قرآن، میتوان به دو دسته از آیات و روایات استناد کرد: دسته اول آیاتی هستند که به خودی خود دربردارنده نوعی وعده نجات در آینده جهان است که مهدویت را میتوان به نوعی یکی از مصادیق آن یا مصداق کامل آن تلقی کرد.
سنت نبوی در اسلام در بردارنده تمام آن چیزی است که برای تاسیس آموزه منجی موعود در یک دین لازم است. دسته دوم روایات نقل شده از پیامبر است که آشکارا منجی موعود اسلام را با اسم و عنوان معرفی میکند. این احادیث دربردارنده جزییات بسیاری درباره شخص منجی، حوادث پیش و مقارن ظهور او و ثمرات و نتایج قیام اوست و این روایات سینه به سینه نقل شده است. ظهور مهدی حق است زیرا پیامبر به او بشارت داده است و چنانچه تنها یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد خداوند آن را به اندازه ای طولانی میکند تا مهدی ظهور کند.
در خصوص محل ظهور او روایات متعددی وجود دارد. برخی میگویند مهدی از مکه ظهور میکند. بنا به روایاتی او از حجاز میآید و بنا به روایتی دیگر وی از مدینه به سمت مکه میرود و مردم او را از میان خود بیرون میآورند.
میتوان در پرتو دادههای قرآن و روایات نبوی، ویژگیهای نوعی اندیشه منجی موعود در قرآن و احادیث پیامبر اسلام را بازشناخت.
موعود اسلامی به لحاظ ماهیت، موعودی شخصی است، یعنی این وعده به دست یک شخص محقق میشود. از طرفی چنان نیست که تحقق این وعده به دست هر کسی صورت پذیرد که فرصت و شرایط این کار برایش محقق شود، بلکه انجام دهنده این اقدام بزرگ شخصیتی از پیش تعیین شده و معین است.
وی نجات بخشی جمعی است و این معنا را میتوان از تعبیرهای«یملک الناس»، «یخرج فی امتی» و «یعمل علی هذه الامه» استفاده کرد که در روایات نبوی به کار رفته است. برجسته ترین کار وی، پر ساختن زمین از عدل و داد است و این حقیقت به طور مکرر در روایات یاد شده است. او مردم را به سوی کتاب خدا و احیای سنت پیامبر میخواند، این حقیقت را میتوان از تعبیرهای به کار رفته در برخی روایات استفاده کرد. از جمله این که سنت مهدی(ع)، سنت پیامبر(ص) است، وی به سنت پیامبر عمل میکند و مانند پیامبر میجنگد، وی مردم را بر ملت و شریعت پیامبر برپا میدارد. البته رسالت مهدی و کارهایی که به دست او انجام میگیرد بسیار گسترده تر از آنهایی است که در زمان پیامبر انجام شد. در زمان او، اموری واقع خواهد شد که سابقه نداشته است و از این جهت شاید بتوان به نوعی رسالت وی را رو به آینده دانست.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان